انگار حکم اعداممو دادن، همش امید داشتم بیمارستان خصوصی شهرمون میشه سزارین کنم چون شوهرم میگفت دو تا از خانومای همکاراش سزارین انتخابی کردن بیمارستان خصوصی ، منم خوشحال چون از طبیعی وحشت دارم، حس میکنم از شدت درد میمیرم و تحملش برام خیلی سخته، رفتم به دکترم گفتم هزینش برام مهم نیست فقط سزارین بشم گفت به هیچ عنوان امکانش نیست از شانس منم هیچ مشکلی برای طبیعی ندارم
دیگه نه حوصله ی جنین تو شکممو دارم نه خدمو، اصلا برام مهم نیست تکون میخوره یا نه، گشنم باشه حوصله ندارم برم غذا بخورم، دو کیلو کم کردم تا حالا، حوصله شوهرمو هم ندارم، افسردگی گرفتم
انگار دارم به سوی مرگ میرم اینقدر از زایمان وحشت دارم، همیشه وحشت داشتم و برای همین بعد از 5 سال بچه دار شدم چون همیشه ترس از زایمانو داشتم، به امید سزارین حامله شدم