آره خیلی دیر میگذره,اون روز به همسرم میگم میخوام یه چیز سنگین بردارم و زایمان زودرس... اونم باور کرد و دعوام کرد... گفتم من غلط کنم همچین کاری کنم فقط دلم واسه نی نیم تنگ شده...میخوام زود ببینمش...کی عید میشه خداجونم؟
کرونا, کرونا!چه کردی با زندگیهامون? با دلخوشی هامون? چقدر چیزای خوب داشتیم و قدرش رو نمی دونستیم, زیادی ساده بودن اما مهم بودن, دلم لک زده واسه بدو بدو کردن بچه ها تو پارک, دورهمی های بی دغدغه, گاز زدن یه ساندویچ داغ تو فست فود سرِکوچمون, یه سفر با عشقم, دل رو بزنیم به دریا و بیخیال همه چی بشیم... کرونا چیکار کردی با دلخوشی هامون?۹۹/۹/۹ پایان این روزهای تلخ!