از همون اول با تعویض لباسش مشکل داشت و گریه شدید میکرد ، الان که چار دست و پا شده و میتونه فرار کنه امون واسم نذاشته جوری گریه میکنه موقع تعویض لباس که همه ساختمون جمع میشن ببینن چی شده... واسه تعویض پوشکم همینطوره ، کسی میدونه راه حلش چیه؟
به خدا گفتم :بیا جهان را قسمت کنیم
آسمان مال من،ابر هاش مال تو
دریامال من،موج هاش مال تو
ماه مال من،خورشیدمال تو،
خداخندید گفت: بندگی کن..
همه دنیا مال تو..من هم مال تو
به خدا گفتم :بیا جهان را قسمت کنیم
آسمان مال من،ابر هاش مال تو
دریامال من،موج هاش مال تو
ماه مال من،خورشیدمال تو،
خداخندید گفت: بندگی کن..
همه دنیا مال تو..من هم مال تو
به خدا گفتم :بیا جهان را قسمت کنیم
آسمان مال من،ابر هاش مال تو
دریامال من،موج هاش مال تو
ماه مال من،خورشیدمال تو،
خداخندید گفت: بندگی کن..
همه دنیا مال تو..من هم مال تو
وای مانوش جان دقیقا مشکل منه ذله شدم دیگه ننمی دونم چه کنم می خوایم بریم بیرون شوهرم میگه چرا هنوز حاضرش نکردی میگمش شما برید بیرون تا من برقی لباسش رو عوض کنم بیارمش انقدر که از گریه هاش عاجز شدم.