سوالهای اساسی رو چندروز قبل که رفته بودم پیش دکتربیهوشی ازم پرسیده بود وتو پرونده نوشته بودند ،واسه همین تقریبا هرحرفی یاهرسوالی که ازم میپرسیدند بیشتربخاطر این بود که من استرس نداشته باشم ،خیلی باهام شوخی کردند ،اسم دخترمو پرسیدند ،یکی دوتا خاطره هم از مریض هایی که قبلا داشتند تعریف کردندوخندیدیم ومن بیهوش شدم...