2737
2734
عنوان

مهد کودک امید فردا تو شهرک غرب رو کی میشناسه لطفا سریع جوابمو بدید

| مشاهده متن کامل بحث + 24482 بازدید | 69 پست
1394/6/4 - 1:25 عصر سلام و صد سلام من از تجربه مهدکودک رفتن پسرم براتون مینویسم ، مهراد من اواسط خرداد ۲ سالش تمام شد و من به توصیه یکی از بیمارانم ، از حدود یکسال پیش مهراد رو تو لیست انتظار امیدفردا ثبت نام کرده بودم ،،،خیلی تلاش کردم که طبق استاندارد جهانی رشد اجتماعی کودک عمل کنم و از ۱۸ ماهگی بفرستمش مهد ، ولی بیشتر جاهایی که میپسندیدم ااز تو این سن قبول نمیکردند ، بهرحال حدود ۲ سالگیش از امید فردا با ما تماس گرفتند که نوبت مهراد شده و وقت مصاحبه برای من و همسرم گذاشتند ،،، جمع و جور کردیم و رفتیم،،، فضای کوچک و شاد و رنگی و موسیقی بچه گانه و خضوصا بچه های شادی که در حال بازی و اموزش بودند مهراد را خیلی جذب کرد ،،، چند دقیقه نگذشت که مهراد رفت کنار بچه ها ، حدودا یک ربع منتظر شدیم تا نوبت ما شد که رفتیم دفتر خانم دکتر . خانمی که با یه لبخند جلو پا مون پاشد و ما را دعوت به نشتن کرد و،،،، از ما سوالاتی کردند و همزمان رفتار مهراد را تجزیه تحلیل مبکردند ،،، جالب اینجاست که من که کار تخصصی ام اطفال هست ، میدم که چقدر اطلاعاتشون به روز و همه جوانب رشد عاطفی و احساسی و اجتماعی و کلامی ،،،، کودک را اگاهی دارند و خیلی خوب و درست رفتار و گفتار مهرادم و شیوه ارتباطی مهراد را با بچه ها ارزیابی میکنند و نقاط ضعف و قرت را به حق تشخیص میدند ، همسرم که دلش هنوز میخواست که با پرستار سر کنیم ،،، ولی بعد از ۲۰ دقیقه مذاکره ، دیدم همسرم موضعش عوض شد و حالا به خانم دکتر اصرار میکرد که زودتر مهراد را قبول گنند ، خب من خیلی خوشحال شدم که ، حالا دیگه مسولیت عواقب حضور مهراد در مهد فقط با من نیست و شوهرم هم خودشتقاضا و حتی بیشتر از من مصر هست ، راستشو بگم خیلی خوشحال شدم ، ما همزمان مهراد را از دوربین میدیدیم و در مورد اینکه پسرم چه شرایطی را باید روزای اول طی بکنه صحبت میشد. نفر قبلی که از دفتر خانم دکتر در اومده بود بچه اش بغلش بود و فکر کنم ثبت نامش نکرده بودند و معرفی اش کرده بودند جای دیگری ، منم منتظر بودم که ببینم تکلیف مهرادم چی میشه ،،،، حس خوبی داشتم و احساس خودمونی بودن میکردم ،،، بقیه اش رو هم براتون سر فرصت مینویسم
1394/6/7 - 9:14 صبح سلام ، شنبه همه دوستان زیبا آره می گفتم ، حدود ۱۰ روز بعد از طرف امیدفردا با ما تماس گرفتند و گفتند که پس فردا ساعت ۱۰ صبح من بهمراه مهراد اونجا باشم ، و ۳ روز تا ۵ روز هم باید همراهش برم و بعد بهم میگن که میتونه ادامه بده یا نه ، کمی هماهنگ کردن با محل کارم سخت بود ولی بهرحال اولویت من مهراد بود ، صبح با کلی ذوق رفتیم ولی من ته دلم کمی نگران بودم ، بهرحال وارد امیدفردا شدیم ، بچه ها داشتند با موزییک ورزش میکردند ، فضا شاد و نسبتا شلوغ بود ، مهراد نرفت سمت بچه ها و رفت سوار سرسره شد ، منم طیق آموزشی که بهم داده بودند هیچی بهش نگفتم یه کتاب توکیفم داشتم ، نشستم رو مبل و شروع کردم به خوندن ، ولی حواسم پیش مهراد بود ، دلم میخواست بره تو جمع بچه ها . صبر کردم ، حدود ۱۰ دقیق بعد مهرادم رفت کنار بچه ها ایستاد و به اونا نگاه میکرد ولی چون شعر انگلسی اونا رو بلد نبود نمیتونست هماهنگ با اونا باشه ، از مسولشون پرسیدم برم کمکش کنم ، گفت نه اصلا ،،، بعد دیدم معلم ورزششون مهراد و صدا کرد و گفت شما بیا کلاه پلیس رو بگزار و مواظب باش بچه ها از خط خارج نشند. وای خدا ی من ، مهراد رفت جلو ، با دقت نگته میکرد که مسولیش رو درست انجام بده، دیگه کم کم قاطی شده بود ولی بیشتر کنار معلم بود ، دیگه حواسش به من نبود . منم طبق دستورالعمل شون چند بار پا شدم قدم زدم ، رفتم تو حیاط و امدم ، یکساعت گذشت ، مهراد خوشحال بنظر میرسید ، ولی دیگه باید می رفتیم ، مهراد رو صدا کردم که بریم ، ازم خواست که بازم باشیم ، بازم طبق دستور شون گفتم باشه ۳ دقیقه من منتظرت میمونم ،،، خلاصه اون روز شاد و خوشحال برگشتیم ، تو راه مدام با ذوق و شوق از پلیسمن شدنش میگفت ، طبق قرار با شوهری تماس گرفتیم ، مهرا به پدرش هم گفت که پلیسمن شده و خواست که بریم عکسا شو ببینیم . به من هم توصیه شده بود که برم تو پیجشون و تکنیکهای رفتار با کودک را بخونم تا بتونم اجرا کنم ، رفتیم خونه تا به امید خدا فردا برگردیم ببنیم چطور میشه ، ولی ارامش بیشتری داشتم برای فردا. تا بعد به خدا میسپارمتون (0)


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه من هم میره شعبه یک امیدفردا ، هر هفته توجشن تولد ،که مامان بابا ها را دعوت میکنند و تولد تو طبقه دو م برگزار میشه ساختمان شمالی جنوبی هست از دو جهت ینجره مستقیم داره.پنجره های مستقیم طبقه دوم و سوم از تو کوچه و حتی بزرگراه هم معلومه، و انصافا من تا حالا نه دیدم و نه از کسی نشنیدم کسی بجه را دعوا کنند ، مگر بچه پرخاشگر باشه و دوستا شو بزنه ، حتی چند تا تابلو تو همه جا نصب هست که نوشته : مدام به کودکتان اطمینان بدهید که همیشه در کنارش هستید و و همیشه دنبالش می ایید و مواردی مثل همین . بچه من زبانش خیلی را افتاده و خیلی از واژه ها را تو خونه به انگلیسی میگه ، غزل حافظش که دل بابا بزرگا رو برده ، آناتومی بدن و رشد گیاهان را یاد گرفته و به گلدونش آب و افتاب ،،، تا حالا، هر ساعتی که من رفتم یا میرم از تو منیتور ورودی، کلاسها و حیاط و،،، قابل دیدن هست و ، تا جاییکه من دیدم مامانای تازه وارد نشستن و دارند گلاسها را تماشا میکنند، و مدام ما رو تشویق میکنند که وسط روز بریم بچه ها را ببینیم. احساس خوبی که ادم ازشون میگره اینه که اهل شعار و پنهانکاری نیستند ، من قبل از اینکه بچه ام رو بگذارم مهد خیلی تحقیق کردم ، هیچ مهدی رو ندیدم که سی دی بده ، فقط امیدفردا گفت از روزای اول بچه سی دی میده و جنبه خاطره و یادگاری داره ، و بحق برای منم تو ماه اول ۶ تا سی دی دادند، و بهترین کارشون ،نپذیرفتن بچه های پرخاشگر ه ، که البته موجب نارضایتی والدین بچه ها ی پرخاشکر میشه،
تمام مطالب اینجا رو خوندم جالبه که بگم من از کسانی هستم که یه هیچ عنوان این مهدو توصیه نمیکنم بله من هم گول تبلیغاتشونو خوردم ومتاسفانه الان بسیار پشیمونم بچه 2 ساله ای که با کتک قراره تو این مهد رشد کنه در مورد سوگل حرف میزنم کسی که اینقدر ادامه داد تا گندشو در اورد و مجبور به بیرون کردنش شدن شیرین که بابت اینکه حواسش بیشتر به یه بچه باشه از مادرا باج میگیره ساناز که دیگه هیچی الان ساعت کاریشو کم کردن چون تو تحقیر و توهین و بی اعتماد به نفس کردن بچه ها خبره بود الهام که یک شبه از دیپلم به لیسانس و متخصص رباتیک تبدبل شد.مسیولین امید فردا بازم بخاین براتون مینویسم گرچه کاملا در جریان همه چیز هستید خانم به اصطلاح دکتر که طرز فکرش اینه که باید تو این مهد برای بچت خرج کنی که توقع رسیدگی داشته باشی!باشه بگید اولش چقدر بپردازیم خوب میدیم نه اینکه پدر بچه رو در بیارید بعد که اعتراض میکنیم این رو بگید.و رویا خانم شما هم دارید مادر میشید شما هم به درد ما گرفتار میشید اونوقت صدمه ای که به بچه های ما زدید رو احساس میکنید.من هرگز و هرگز به خاطر تمام صدماتی که به پسر من ودوستاش زدن هیچ وقت نمیبخشمشون حالا هی بیاید حمله کنیدو برچسب بچه شما بد بوده ......بزنید مادرا عاقلن با کمی پرسجو دستتون براشون رو میشه
2728
یه موضوع دیگه چرا اینجوری به هم حمله ور میشید اینجا هرکی تجربه خودشو میگه به جای اینکه بخاین کسی که معترض هست رو سر جاش بنشونید بزارید هر کسی راحت تجربشو بگه خانم سارا نمیدونم شاید شما همون سارای تو مهد همکار رویا هستید که اینقدر از صحبتهای مخالف ناراحت میشید؟!در ضمن اینکه هی میگن بچتون مشکل داره برید پیش فلان مشاور جالب بدونید همون مشاور هایی که مدیریت اسمشونو مدام میاره هیچ کدوم بچه های امید فردا رو قبول نمیکنن چون اینقدز بیخودی بچه های بی مشکلو فرستادن که دکتر ها هم خستن میتونید پیگیری کنیدو صحت این موضوع براتون روشن بشه حالا جدیدا میگن سر دکترای فلانی وفلانی شلوغه فلان هزینه رو بدبد ما خودمون رفتار درمانی میکنیم حالا مثلا مشکل چی خانم دکترررررر رضایی بچه شما برای اب خوردن تو مسیر میدود!!!!!!!!! حالا دوستانه امید فردایی حمله کنید خانم دروغ نگو اینجا بهترینه تو مشکل داری بچه هایی که همه رفتن همه مشکل داشتن شما خوبید من اینا رو برای مادرایی مینویسم که مثل من به دروغ های توی سایتشون اعتماد میکنن بخونید تحقیق کنیدباعث صدمه گلهاتون نشید
والا من که خیلی از امیدفردا راضیم ،چون همیشه آدم میتونه بره بچه اش رو ببینه ، من ۱۵ روز اول هر روز با بچه ام میرفتم و با م مربی و بچه ها با هم بازی میکردم ، تا بچه ام به مربی اش عادت کرد بعد دیگه ماندگار شد، هر چند وقت یکبارم ه میرم کلاسشونو میبینم ، طی این یکسال همه چیز خوب هست و غذا خوردنش خوب شده ، روزای تعطیل هم میگه میخوام برم پیش ساناز جون ، انگلیسی شم خیلی راه افتاده، با خیلی از مادرا دوست شدم ، یعنی برنامه اشنایی مادرا با هم دارند ، مثل صبحانه خوری مشترک و سینما و تاتر جمعی که رویا جون مسولش هستند ، ماها که بچه ها مون امیدفردا هستند خیلی راضی هستیم ، ادم امکان داره بر اساس تبلیغات بره جایی رو ببینه و تحقیق کنه ، ولی بعدش بر اساس شعورش اونجا رو برای بچه اش مناسب میدونه ، شعورش را نمی زاره کنار و به تبلیغات اعتماد کنه . هر روز ظهر که ما میریم دنبال بچه ها کلی آدم اونجا تو نوبتند که بچه ها شونو ثبت نام کنند . روز به روز هم داره شعباتشون اضافه میشه و چند وقت پیش هم که افتتاحیه شعبه ۲۳ شون بوده و روی در ورودی هم که نوشتند ظرفیت تکمیل است . خدا حفظشون کنه کار خوب میکنند و حسابی هم طرفدار دارند . رقبای کاریشون میان اینجا چیزای غیر واقعی منویسند ، ولی واقعیت را باید از نزدیک دید . همینکه هر لحظه که بخواهیم میتونیم بچه من رو ببینمیم خدا رو شکر
ساناز جون ، رفتم در مورد امیدفردا تحقیق کردیم . معلم بچه من ساناز جون و الهام جون هستند که خدا ازشون راضی باشه که بچه من که جذب ۳ تا مهد قبلی نشده بود . بنحوی جذبش کردند که روزهای تعطیل هم میگه برم ساناز جون . مونا جون هم که امسال فوق لیسانس روانسناسی شون رو گرفتند و به همه شیرنیی دادند و خیلی خوش برخورد ومهربون بنظر میاد ، معمولا بچه ها رو از ایشون تحویل میگیریم ، شیرین جون هم که دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی هست و تمام وقت اونجاست و از نظر روانشناسی به بچه ها رسیدگی میکنه ، پرس و جو که کردم گفتند قبلا مربی پیش دبستانی بوده وچون کارش خوب بوده و با رتبه خوب دکتری قبول شده . مسولیت امور روانشناسی را داره . تو برنامه تاتر خانوادگی هم که رفته بودیم ،حدود ۱۰۰ تا از پرسنل امیدفردا اونجا بودند ، یکی مهربوتر از دیگری . حالاشما بیا اینجا به منم مثل همه اون ۲۰ تا ۳۰ نفری که اینجا نظر مثبت شون را نوشتند توهین و متهم نکنید. اظهار نظر که جرم نیست ، خب واقعا کارشون تو جذب بچه فوق العاده است . (0)
سلام دوستان امسال چون تعداد ناراضی ها توی مهد امید فردا زیاد بود و بچه های زیادی از اونجا رفتن مثل اینکه بالاخره خانم مدیر به فکر افتاده و تغییراتی رو تو مهد ایجاد کرده یک سری برنامه گذاشته مثل 5 شنبه اردو با والدین ، ... یکسری مربی ها از جمله سمیه رو هم بیرون کرده منوی غذا بعد سالها عوض شده و ... ولی با تمام اینا به نظر من اول باید اون مدیر اخراج بشه ایشون اصلا صلاحیت اداره کردن مهد کودک رو ندارن به بچه من برچسب پرخاشگر رو چسبوندن و من مادر هم حرفهای اونا رو باور کردم و کلی نگران شدم و کلی چیزهای دیگه اینجا مطرح کردن البته تمام کسایی که میان اینجا ازجمله سارا و سپیده از پرسنل مهد هستن که میان اینجا و مطلب میذارن شما هم مثل ما گول تبلیغات اینا رو نخورید از وقتی که من جای پسرم رو عوض کردم کلا این بچه عوض شده ، آروم شده توی مهدکودکی که فقط بچه ها تنبیه میشن توقع دیگه ای از این بچه نمیره باید هم پرخاشگر بشه من هیچ وقت خودم رو بخاطر این ظلمی که به بچه ام کردم نمی بخشم کاش بیشتر تحقیق میکردم و زودتر جاشو عوض میکردم ما همیشه تو خونه معلم بازی میکنیم از این بازی راحت میشه رفتار معلم ها سر کلاس رو فهمید پسر من معلم بود و من شاگرد و همیشه من رو تنبیه میکرد و میزد که مثلا چرا این کار رو کردی و ... سیستم مهد فقط روی تنبیه بود مثلا اینجا مرکز استعداد یابی بود توی این چند سال اصلا نگفت استعداد بچه ما تو چیه الان 6 ماهه داره مدرسه میره مدرسه گفته توی نقاشی استعداد داره ببرینش کلاس بیرون کلا هر کسی تو زندگیش بزرگترین سرمایه اش بچه هاشه بعضی چیزا میتونه تاوان بدی داشته باشه یکی از بدترین تجربه های زندگی ما هم انتخاب این مهد کودک بود و ما تاوان خیلی بدی دادیم .
2738
سلام وصد سلام ، خب بالاخره خانم فریبا ( ساناز۶۰) اقرارکردند که پسرشون ارمیا به دلیل پرخاشگری از طرف مهد اخراج شده و باعث نگرانی و ناراحتی ایشون شده و تمام این بدگوییهای تکراری ایشون که دقیقا از خرداد ماه یعنی بعد از اخراج ارمیا پسرشون، اینجا نوشته شده بدلیل ناراحتی شون از اجراج پسرشونه ، بقیه مطالب ایشون هم که با یکبار حضور در امیدفردا و حضور سمیه جان و اذهام جمعیت برای ثبت نام و تابلوهای دم در شعبات که نوشته ظرفیت تکمیل است وافتتاح شعبات جدید و .... نشون دهنده مغرضانه بودن تمام نوشته هاشون از خرداد به بعد میباشد ،
سلام سپیده جون برچسب خشن بودن رو مهد کودک شما به پسر من چسبوند نه من دوما" در همون تاریخ از خرداد به بعد خیلی از بچه ها از اون مهد کودک رفتن مخصوصا" کلاس سمیه اونها هم خشن بودن ؟! اونها هم اخراج شدن؟! مهدکودک شما بچه های خشن پرورش میده؟ !!! سمیه جون رو چرا اخراج کردید شما که گفتید امکان نداره کسی رو تنبیه فیزیکی کنه؟! توی سیستمی که فقط تنبیه وجود داره بچه ها تنبیه فیزیکی میشن صندلی رو به دیوار میذارید و بچه ها حق ندارن برگردن و بچه های دیگه رو ببینن ساعت کارتون بچه ها رو جدا میکنید بعضی بچه ها حق ندارن کارتون ببینن با همه اینها از بچه های ما چه انتظاری دارید؟ من ساناز 60 نیستم من مشکلی ندارم که بخوام با اسم دیگه ای وارد بشم و خودم رو معرفی نکنم برعکس شما که از پرسنل مهد هستید و بجای اینکه مراقب بچه ها باشید اینجا هستید
خانم فریبا ، آره خشنونت پسر شما را بچه های ما تحمل میکردند و ما نامه نوشتیم و خواستیم عذر پسرتون را بخواهند و هیچ بچه دیگری خشنونت و پرخاشگری نداشت ، و همه ما ، بچه من ، صدرا ، رونیکا ، علی ، ارمین و،،، همه هستیم و بعد اخراج ارمیا مشکلی نداریم ، اولین آموزگار و اولین بستر تربیتی خانواده است و شما باعث خشونت و پرخاشگری پسرتون هستید و او را تربیت کردید ، تو همون مهد صد تابچه خوب و بدون مشکل هست ، سمیه هست الانم معلم بچه منه ، سال قبل معلمش فرزانه بود و الانم سمیه هست ، خیلی هم خوبه ،،،، اگه بهتون گفتند سمیه جون اخراج شده یا بچه هامون رو بردیم ، برای دلخوشی شما گفتند ، برید ببینید همه بچه ها هستند و سمیه جونم بهتر از همیشه هست ، شما هم بجای این دست وپا زدنهای بی حاصل ، برید وقتتون رو به تربیت بچه تون برسید . خب ، یکبار مراجعه به اونجا همه ادعا تون رو تکذیب میکنه.
خانم سارا اگه شما همکار من بودید اینو میدونستید که مدیر عامل پارس خودرو از اقوام نزدیک من هستن و پدرم مدیر عامل یکی از شرکت های خودرو سازی هستن اینجا همه منو میشناسن و میدونن که من نیاز مالی ندارم و دارم کار میکنم پس نیازی به سو استفاده از شرکت ندارم شما اگر همکار من بودید جرات نداشتید همچین حرفایی رو راجع به من بنویسید چون میدونستید که عواقب بدی در انتظارتون خواهد بود متاسفانه باز ثابت کردید که دروغگو هستید و همکار من نیستید به دروغهای دیگه شما اضافه شد من میتونم از شما شکایت کنم بخاطر حرفایی که اینجا نوشتید میدونید که ؟! در ضمن برای چندمین بار من ساناز 60 نیستم برید پیدا کنید ببینید باز اون مامان کیه که اینقدر شاکیه از منم بیشتر من به تربیت پسرم اتفاقا" خیلی هم خوب رسیدگی کردم الان بهترین مدرسه داره میره و معلم هاش بخاطر هوش بیش از حدش خیلی ازش راضی هستن و هیچ مشکلی هم وجود نداره کلاس موسیقی هم پارس میره این ترم ترم آخرش هست و داره ارف رو تموم میکنه اگر دوست دارید چند وقته دیگه کنسرت دارن تشریف بیارید از نزدیک ببینید تنها اشتباه من در زندگیم آوردن پسر به مهدکودک شما بود که زندگی بچه من رو تباه کرد محض اطلاعتون من هنوز با بچه های مهد کودک رفت و آمد دارم و ما باهم بیرون میریم مهمونی میریم پارک میریم و هیچ مشکلی هم با هم نداریم اگر اینجوری بود که اونا نامه نوشته بودن الان که ما از اون مهد رفتیم پس دلیلی نداره حتی منزل ما تشریف بیارن تا بچه ها با هم بازی کنن اگر بچه من خشن بود که اونا با ما رفت و آمد نمی کردن اگر دوست داشتید عکس بچه های امید فردا رو با پسرم براتون بذارم بعد از رفتن ارمیا از مهدکودک شما در منزل ما
ببخشید خانم سارا شما هنوز نمیدونید مدیر عامل سایپا و پارس خودرو کی هست اول برو تحقیق کن بعد بیا اینجا بنویس همکار یعنی مدیر عاملتو نمیشناسی؟ لااقل به خودت زحمت بده توی گوگل یه سرچ بزن اسم مدیر عامل رو بفهمی بعد خودتو همکار من معرفی کن که ضایع نشی
مهم اینه که اینجا همه مهد کودک شما رو شناختن حالا شما هم بجای اینکه برید اشکالات رو برطرف کنید هی بیاین اینجا به همه تهمت بزنید و اراجیف بنویسید هر کسی هم که بد میگه بچسبونیدش به من خیلی خوشحالم که اینقدر مادرها وجدان پیدا کردن که علیرغم اینکه بچه هاشون رو از اون مهد بردن اومدن اینجا و نظراتشون رو نوشتن که مادرهای دیگه در حق بچه هاشون ظلمی که ما کردیم رو نکنند اگر همون موقع که ما داشتیم تحقیق میکردیم دیگران هم نظرشون رو نوشته بودن ما این اشتباه رو در حق بچه هامون نمیکردیم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز