دوستای گلم سلام.شبتون به خیر.من حدود هفت هشت ساله ازدواج کردم.توی این مدت هرجا که مادرشوهر پدرشوهرم گفتن دعوتی رفتم.حالا حالم خوب نبوده یا امتحان داشتم یا....فرقی نمیکرد.با زبون بی زبوتی مجبورم میکردم برم.دیشب عروسی خواهرم بود..جاری من چند ماهه عقد کرده....با اینکه دعوت بود نیومد عروسی...بهتر بگم پدر شوهر من به چه دلیلی نمیدونم ولی دلش نخواست اونا بیان عروسی خواهر من.اصلا بهشون نگفته یود دعوتن...من دیروز عصر فهمیدم پدرشوهرم نگفته..با اینکه سرم شلوغ بود زنگ زدم بهش....ولی گفت خانمم اماده تیست.خودش هم نیومد.این درحالیه که خانواده شوهرمن از من همیشه انتظار داشتن در هر شزایطی مهموتیهاشونو برم