اگرچه شهر برای شما چراغان است برای کشتن تو نیزه هم فراوان است من از سرودن شعر ظهور می ترسم دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست برای آمدنت این جمعه هم مهیّا نیست http://up.iranblog.com/images/1glqf00gjzuzrrrgowvc.jpg
خدایا من بارها و بارها دست عدالت پنهان تو رادیدم رحمت بی انتهای تو را با جان و دل حس کردم و همیشه شرمنده تو هستم ، باز هم از تو طلب میکنم : مهربانم یا سمیع یا بصیر یا قادر یا منتقم یا مانع یا معطی یا صبور
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.