2733
2734
عنوان

دل بندگی و بندگی دل

| مشاهده متن کامل بحث + 45255 بازدید | 205 پست
خدا:بنده من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا خسته ام! نمی توانم.

خدا:بنده من،پس دورکعت نمازشفع ویک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده:خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدارشوم.

خدا:بنده من قبل از خواب حتمااین سه رکعت را بخوان!
بنده:خدایا سه رکعت زیاد است!

خدا:بنده من پس فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده:خدایا!امروز خیلی خسته ام!راه دیگری ندارد؟

خدا:بنده من قبل از خواب وضوبگیر ورو به آسمان بگویا الله.
بنده:خدایا من دررختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا:بنده من در همان جا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله.
بنده:خدایا هواسرداست!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم!

خدا:بنده من دردلت بگو یا الله ما نمازشب برایت حساب می کنیم.
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد!!!

خدا:ملائکه من!ببینید من آنقدرساده گرفتم اما او خوابیده است! چیزی به اذان

صبح نمانده اورابیدار کنیددلم برایش تنگ شده است امشب بامن حرف نزده است!!
ملائکه: خداوندابیدارش کردیم اما باز گرفت خوابید!

خدا:ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.
ملائکه:پروردگارا!باز هم بیدار نمی شود!

خدا:اذان صبح رامی گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده من بیدارشو...
ملائکه: خدایا نمی خواهی با او قهر کنی؟

خدا:او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کرد...!!!

.

.

خداوند :
بنده من هنگامی که تو مرا صدا می زنی من آنچنان
گوش فرا می دهم که انگار همین بنده را دارم
و تو چنان غافلی که گویا جز من صدها خدا داری...!!!!!
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست نیمه جانیست، در این فاصله قربان شما...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
تقدیم به تو :

اگر پا به پایت در آینه ی ویترین های شهر، نظاره گر روی شیرین توام، عشق دیدن لبخند و شادی توست

اگر تمام لحظات غمهایت شانه هایم را برای اشکهایت خاکسار میکنم، نبود طاقت دیدن اشک های توست

تمام آن روزهای بارداری، دلم میشود هم آغوش دلت تا شاید در همه ی بار سختی ای که بر دوش میکشی من هم گوشه ای سهیم باشم

بلد نیستم اما اصرار به آرایشت دارم، چون دوست دارم درین بوم نقاشی هزار رنگ خدا من هم سهیم باشم

چه روزها که پس از کویر کویر نا مهربانی این مردم، تو برایم دریا دریا آرامش بودی

چه روزها که دلم از ظلم گرفت، از غربت عدالت جوشید و چشمان معصوم تو بود که خود را قربانی عصبیت هایم کرد

موی سپیدت که میبینم، دلم می خواهد آسمان اشک باشم که چطور در کنار همه ی سختی زندگیمان، تو کوه صبر بودی

شراب کهنه گرانتر می خرند و من در برابر بهایت فقیرتر

کودکمان در زیر پر و بال تو اوج میگیرد، پر و بال گاه زخمیت که پر پرواز من هم بود...

تقدیم به همسر عزیزتر از جانم،
و همه ی همسران فرشته ای که پر پرواز یکدیگرند

من با اشک نگاشتم
تو با لبخند بخوان

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام آقای پارسا

با تشکر از شما؟؟؟

من این قسمت را به عنوان Favoriteاد کردم و همیشه از این طریق میام

همه فرمایشات شما متین
نه اعتقادات مذهبی ایشون اصلا ربطی به محبت کردن من ندارد و اگر ایشون اینگونه باشند یا هزار تا ایراد دیگر هم داشته باشند باعث عدم محبت من به ایشان نمی شود

ببخشید سوال دیگری که داشتم این است
برخی مردان یا میشه گفت 60 درصدشان محبت میکنند ولی کم تر از خانم
به نظر من این محبت زن به شوهرش تا چه حد باید باشد که ایشان را پر توقع نکند
حس میکنم اینقدر بهش محبت و توجه کرده ام که ایشون اگر روزی بهش محبت نکنم و باهاش عادی برخورد کنم
یا بهانه جویی میکند یا خودش هم مقابله به مثل میکند یا می گوید که من هم به اندازه تو محبت میکنم و یا بیشتر ولی تو متوجه نمیشوی و نمی بینی چون نمیخوای که ببینی
درجه توجه یک زن باید چقدر باشد
آیا از ترس اینکه ما شوهرمون یک وقت برود یک زن دیگری اختیار کند باید همش به او محبت کنیم
مرد اگر بخواهد خطایی کند در صورت محبت همسرش هم شاید بیش از حد به خودش مغرور شود و به خطا هم برود؟؟؟
پس باید چه کرد؟؟
من که خودم هش در فکر قطع محبت خود به همسرم هستم

در مورد نماز هم باید بگم مدتی بدجور به ایشون برای نماز پیله میکردم و ایشون نمازش را میخواند ولی من باز هم به ایشون بدبین بودم و..
فکر میکنم برای همین از نماز زده شده
می دانم گناهش پای من هم نوشته خواهد شد ولی نمیدانم چگونه جبران کنم
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت/من اگر نیک و اگر بد تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
2728
محبت یا ابراز محبت :

حتما شنیده اید که مردها را موظف کرده اند که محبتشان را ابراز کنند ولو به گفتن یک دوستت دارم.

این که هر عشق و محبتی چارچوب دارد که امر مسلمی است(عشق باید در حیطه ی عقل باشد)، اما فکر میکنم شما در "ابراز" محبت زیاده روی کرده اید نه خود محبت. کمی به آن فکر کنید و مرور زندگی خود.

معمولا خانمها محبتشان را با صحبت های زیاد، بوسه، آغوش و حرکات فیزیکالی و گاه بیش از حد ابراز می کنند و در نتیجه مرد هم اگر شما را هم دوست داشته باشد که دارد، به آن عادت میکند .
پس از همسر عزیزتان محبت را دریغ نکنید،بلکه ابراز و نمودش را در خود تصحیح کنید.

گاه در یک سکوت عاشقانه ات، هزار قافله سالار محبت نهفته است....
این مطلب را از تاپیک قبلی که حذف شد دوباره میزنم،

بی تردید نماز اول وقت امر بسیار پسندیده و به جاییست، خدا رحمت کند آیت الله بهجت را که همیشه می فرمودند هر چه می خواهید در همین نماز اول وقت است، اما صحبت چیز دیگریست...

همان آقای بهجت هرگاه کسی به ایشان رجوع می کردند که دستور العملی برای اصلاح و تهذیب بگیرند ایشان با همان جذبه ی شیرین خود می فرمودند " شما به آنچه خود می دانی عمل کن..." به قول خود ما دستور العمل پیشکش.

پس در مورد نماز اول و دیگر مستحبات اصلا راه تحریک احساسات و تحقیر و اجبار در پیش نگیرید که معکوس جواب می دهد.

من یقین دارم همسر شما نسبت به نماز اول وقت علاقه و قید دارد ولی به قول ما مردها حسش را ندارد، پس شما مقدمات را فراهم کنید تا خود نماز را. یکی از علما می فرمودند وقتی برای نماز شب بر می خیزید اول یه میوه درست و حسابی بخورید بعد مشغول نماز شوید(البته خود بنده مدت هاست که در همین میوه خوردن گیر کرده ام و هنوز به سکانس بعدی نرسیده ام!!!)

پس شرایط را بگونه ای فراهم کنید که لحظه ی اذان بیشترین انرژی وجود داشته باشد، قبل اذان مشغول شوخی و گپ و گفت باشید و با انرژی و شادی پیشنهاد نماز اول وقت بدید.
نسبت به مدت نماز هم اصلا حساس نباشید، به ایشان بگید سریع بخواند و ....
نماز به سبک لبخند :

پست قبلی در مورد نماز اول وقت بود، شما آن را در مورد اصل نماز پیاده کنید.
یعنی مقدمات را فراهم کنید، میوه و خوشی و شادابی و خنده را فراهم کنید،
حسابی محیط خانه را از محبت و نشاط خویش سرشار کنید،

و آنوقت که در آغوش نگاه همسرتان هستید، به زبان شیرین خودتان پیشنهاد نماز بدهید(نه لزوما درخواست!!)

اصلا هم انتظار نداشته باشید با آنچه کرده اید، دفعات اول نتیجه بگیرید.
2738
با سلام نوشته هاتون بسیار زیبا و دلنشین هستند ممنون
من هم تقریبا (شاید حادتر)مثل مامانه ماهان مشکلم اینه که همسرم اهل مذهب نیست راستش ایمانش خیلی پایینه و من هم نگران از آینده تنها پسرم که نکنه مثل پدرش بشه. همسر من آدم خوبیه خیلی به من احترام میذاره به دیگران تا اونجا که بتونه کمک میکنه ... مادر بسیار با ایمانی داره که من همیشه به ایمانش غبطه میخورم...
اما نمیدونم چرا همسرم اینطور شده اوایل ازدواجمون اینطور نبود اما الان میگه دین براش معنایی نداره و به این دنیا اومده تا به دیگران فقط کمک کنه در یک کلام مسلمان شناسنامه ای است
من باید چیکار کنم نمیخوام به چیزی مجبورش کنم؟
ویه سوال دیگه من خدا رو دوست دارم اما نمیدونم چطور باید عشق به او رو در دلم زنده کنم تا بدون چون و چرا دستوراتش رو اجرا کنم ... دلم میخواد عاشق عبادت کردن و پرستشش باشم ... دلم میخواد وجودم رنگ و بوی خدا رو بگیره ... خیلی خدا رو صدا میکنم و ازش میخوام که عشقش و در دلم زنده کنه اما نتیجه ای نمی گیرم احساس میکنم صدامو نمیشنوه شایدم قهره با من ....
لطفا راهنماییم کنید ممنون
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام خانم مامان آرین
همتتان شایسته، محبتتان پررنگ، دعایتان قبول، قنوتتان پر اجابت

دغدغه ی مهمی دارید و امیدوارم به بهترین وجه اصلاح شود
در مورد پسر گلتان، همان جوابی را دارم که به مامان ماهان هم اشاره کردم
عنصر اصلی در تربیت فرزند و دین و ایمانش شمایید
اگر شما دین را عاقلانه برایش بگویید و با چاشنی هنر تلفیقش کنید، او دین اصیل را پیدا خواهد کرد

در مورد همسرتان هم، باید بگویم متاسفانه این مشکل بسیاری از مردان است
که پس از ازدواج در مورد امور معنوی و دینیشان کاستی کرده و حتی مشکل اعتقادی هم پیدا می کنند
و متاسفانه همسران قدرت تاثیر گذاریشان در امور مثبت کم ولی در امور منفی بسیار است
یعنی اقتضای روابط زن و مرد بگونه ایست که زن به ندرت می تواند تاثیر مثبت بگذارد، ولی در امور منفی به راحتی می تواند مرد را تحت تاثیر قرار دهد
اینها را گفتم که تاکید کنم راه سختی در پیش دارید
به ویژه که نسبت به محیط کاری و دوستانشان بسیار منفعل و تاثیر پذیرند

پس خواهر عزیز اینکه خود را ملزم کنید حتما ایشان را تغییر دهید، ممکن است زندگی شما را تحت الشعاع بسیاری از مسائل ناخواسته کند.
بهترین راه همان محبت است و محبت
اینکه از وظایف خود کوتاهی نکنید
و اصلا و اصلا در ایشان بغض بیشتری نسبت به دین ایجاد نکنید
هر وقت بغض ایشان نسبت به دین و آدمهای مذهبی کمتر شد می توانید وارد مرحله بعدی شوید
که بماند برای بعد...
از قسمت دوم سوال شما غافل نبودم، فقط قلم جان خویشتنم را لایق نگاشتنِ آن ندانستم
اگر الآن هم می نگارم جز با بغض گلو و غمی کهنه که بر تارک قلبم، چندیست نقش بسته است، نیست

من هم گاه چنین بر سر اندیشه دارم که در کجای این عالم ایستاده ام؟
آیا کسی هست که این تنهای روزگار بی کسی را، لحظه ای از چنگال دنیا برهاند و در آغوش گیرد ؟؟؟

سال ها قبل دل شکسته از خوشتن خویش، در آرزوی عشق بازی با حضرت اله، دل به دریای کویر زدم
دیوان امام گشودم، در اشعار نابش غوطه ور و اشک ریزان، دل شکسته و سرگردان
آرزویی چون شما به سر داشتم، تا به این ابیات رسیدم :

یا بکش یا برهان زین قفس تنگ مرا ****** یا برون ساز ز دل این هوس باطل ما
لایق طوف حریم تو نبودیم اگر ****** از چه رو پس ز محبت بسرشتی گل ما

سوختم و سوختم و ....
خانم مامان آرین
شاید شما هم گاه در ذهن خودتان آرزو کنید، آیا کسی هست که شما را با همه ی داشته ها و نداشته هایتان، فارغ از هر چه هستید و هر چه کرده اید، در آغوش بگیرد و برای قطره قطره ی اشک هایتان، نوازشی به رنگ و بوی ناب محبت ادا کند ...

گاه با خودم میگم ایکاش میشد لحظه ای سر در دامان یک عارف دلسوخته و سر در آغوش رهبر و امامم میگذاشتم و فقط در آرامش خیال این لحظه، تمامی عالم را به زیر پای خویش میکشیدم ...

بعد با خودمون میگیم، ما کجا و آنها کجا
این روح پر گناه کجا و آن آینه ی جمال حق کجا

اینجاست که باز با خودم زمزمه میکنم :
لایق طوف حریم تو نبودیم اگر ***** از چه رو پس ز محبت بسرشتی گل ما

تنها کسی که ما را عاشقانه در آغوش می گیرد، خداست
با تمام داشته ها و نداشته هایمان
با همه ی آنچه بوده ایم و آنچه که هستیم
خداست
خواهر عزیز

خوشحالم که چون شما هستند عزیزانی که به دنبال عشق خدای خود، عاشقانه به سر هر کوی و برزن ندای یا الهی یا مولای دارند اما دلم از بسیاری از خواهران این سایت سخت می شکند...

خواهرانی که خدا را نزدیک تر از رگ گردن خویش می بینند، ولی برای استجابت دعای خود به هر نوشته و ذکر و دعایی که معلوم نیست از کدام به ظاهر عارف (اگر نگویم شیاد و دعا نویس)، عمل می کنند

گاه تاپیک هایی با هزاران پست زده می شود که چگونه با فلان دعا و فلان ذکر که معلوم نیست از کجا رسیده است، راه کار ارائه میدهند...
آخر توحید ما را به کجا برده اند ؟؟؟
اگر آن دعا از اهل بیت رسیده است، پس چرا در منابع حدیثی نیست؟؟؟
اگر از اهل بیت رسیده است، پس چرا فقط بدست شما و دعانویس شما افتاده است؟؟؟
اگر هم از اهل بیت و واسطه ی یک فقیه یا ولی خدا نرسیده است، پس بیجا میکنند آن دستور را برای عموم صادر می کنند!!!
شاید برایتان عجیب باشد، اما با قاطعیت و ایمان میگویم که بسیاری از این به ظاهر دعانویسی ها را شیطان اجابت میکند و نه خداوند، و چقدر که ما غافلیم...

خواهر عزیز
برادرانه میگویم
اگر خدا را می خواهید، به قول حضرت آقای بهجت به آنچه می دانید عمل کنید، کافیست
یعنی انجام واجبات و ترک محرمات
و نه از اهل بیت عقب بیفتید و نه جلو بیفتید

این حقیر را ببخشید که سخن به درازا کشید
در پناه حضرت حق باشید
در کتاب معتبر کافی در سندی موثق، امام صادق (علیه السلام) –که شهادتشان تسلیت باد- فرمودند :

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) زنان را خطاب فرمودند :
ای زنان صدقه دهید ولو از زینت هایتان ولو به یک خرما ولو به تکه از خرما. که همانا اکثرتان هیزم جهنمید، همانا شما بسیار لعن می کنید و به عشیره ی خود نسبت کفر می دهید!!
(در این هنگام) زنی از بنی سلیم که زن عاقلی هم بود به پیامبر گفت : آیا ما نیستم همان مادران باردار شیرده؟؟ و نیست از ما دخترانی که استوارند(بر دین و عفت و اخلاق) و خواهرانی مهربان ؟؟

پیامبر برای او مسأله را تفریق کردند و فرمودند :زنان باردار، به دنیا آورنده، شیرده و مهربان، اگر به خاطر آزار رساندن به همسرنشان نبود، هیچ اهل نمازی از آنان وارد جهنم نمی شد.

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=124646
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز