سلام دوستان پسرم تیرماه 3 سالش تموم میشه از 6 ماهگی سرکار بودم و پیش مادر شوهرم بود اول بوتیک داشتم بعد از یک سالگیش توی اداره کار میکنم اما حقوقم 250 و بیمه هم نمیکنن حالا از دیشب یه مشکلی پیش اومده میخام پسرمو ببرم مهد چکار کنم به نظرتون؟
خب بذار پیش مادرت
مهتاب جون مادرم خودش شاغله و یه خواهر عقب مونده ذهنی دارم که باید به اون برسه تحمل بچه منو ندارن
من نمیدونم قیمت مهد چه جوریه اما اگه مسکل خیلی حاد و جدیه خب بذارش
عزیزم انشالله خدا شفا بده خواهرتو
مشکل اینجاست که شوهرم فوق العاده به خانوادش وابسته است و از یه جهت خوشحالم که با این دعوای که شده اگه منم پسرمو مهد ببرم شاید یکم مستقل شدیم و اوناهم دست از دخالت تو زندگی ما بردارند
یه کوچه پایین تر از اداره یه مهد عالی هست که صبح رفتم صحبت کردم ماهی 150 تومن گفت مشکل زیاد حاد نیست اما نمیدونم چرا همسری ایندفعه اینقد قاطی کرده
نمیدونم چقدر نیاز مالی داری اگر کارت چیزی نیست که از نظر روحی تو رو راضی کنه به نظرم به صرفه تره تو خونه بمونی هرچند بعد از سه سالگی لازمه بچه بره مهدکودک برای تعاملات اجتماعیش لازمه
اداره محل کارت مهد یا قسمت نگهداری کودکان نداره؟
اگر دعوا شده سعی کن یکم زندگیتو جمع و جور کنی .......منم تجربه دارم .....البته شوهرم با خانوادش بود.که من ساکت نشستم و چیزی نگفتم ...ولی سعی کردم با همسرم مهربون باشم ..و خود ب خود به سمت خودم بیشتر اومد
پیش مادر همسرت زندگی میکنی؟ اگه ناراحت نمیشی بگو چه مشکلی پیش اومده؟ همسرت هم راضیه بچه بره مهد؟
دردانه جون نیاز مالی هم دارم اما دقیقا پسرم اصلا اجتماعی نیست چون نوه اول بوده هرچی خاسته بهش دادن خیلی لوسه هیچجا نمیرم بخاطرش همش خونه ام از جای شلوغ میترسه گریه میکنه میگه بریم خونه یا تو مهمانیها میگه تو بیا اینجا بشین من با بچه ها بازی کنم
نه باهم زندگی نمیکنیم راستش زمانی که ما ازدواج کردیم پدرشوهرم یه ساختمون چهار واحده ساخت و یه واحد به ما داد و یه واحد به برادرشوهرم و ما اونجا زندگی میکنیم دو واحد دیگه هم اجاره داده اما چون مجوز ساخت 4 واحد نداشته کنتور برق و گاز مشترک است بین واحدها آبان ماه اداره برق آمده کنتورهارو دیجیتالی کرده و جای دوتا کنتورو عوض کرده و ما قبضض واحدهای دیگه رو میدیم اوناهم قبض مارو میدن که تازه متوجه شدیم دیشب پدرشوهرم به همسرم گفته تو سوء استفاده گری قبضای کمترو خودت میدی قبضای بیشترو میدی به مستاجرا یبدبخت به همسرم خیلی برخورده
دیشب اومد خونه با ناراحتی گفتم پدرت عصبانی بوده یه حرفی زده گفت دیگه خسته شدم میخام از اونا جدا بشم گفت یا سرکار نیا یا بچه رو ببر مهد نمیدونم چکار کنم میترسم اونا بگن تمام این نقشه ها زیر سر زنش بوده که بچه مارو ازمون جدا کرد
با این حقوق پایین به نظرم اصلا کار کردنت لزومی نداره عزیزم.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
