سلام عزیزان...من یه ماهه دیگه برمیگردم سر کار. واسه پسرم چه غذای کمکی بذارم که توی مهد بهش بدن. متاسفانه مجبورم بذارمش مهد. چون مامانم حتی نمیتونه درست راه بره واسه کمرش . چه برسه که بخواد از پسرم مراقبت کنه. مادر شوهرم هم نگه نمیداره....پرستار هم شوهرم قبول نمیکنه بیاریم خونه...خلاصه تنها راه و آخرین راه مهده..اگه شغلم خوب نبود 100 درصد ولش میکردم.اما بعد از کلی امتحان استخدامی و مصاحبه قبول شدم و دولتیه و مرتبط با رشته تحصیلیمه..
پسرم....مرد من.....دستان کوچک و نگاه شیرینت تکیه گاه امن من و وجودت آرامش بخش لحظات دلواپسی من است....ممنونم که هستی