2733
2734
سلام لطفا کمک.... من یه پسر دوساله و یه دختر سه ماهه دارم با اومدن دخترم دیگه نمی تونم زندگی ام رو جمع کنم یعنی هم بچه داری و غذا و خانه داری واییییی دیوانه میشم حتی یک ساعت هم نمی تونم تنهایی از پس کارام بربیام اعتماد به نفسم رفته زیر صفر احساس می کنم زندگی ام روی هواس یا خونه مامانم هستم یا از مامانم می خوام که بیاد پیشم اونا رو هم گرفتار کردم تنهایی فقط گریه می کنم و اعصابم ضعیف شده چی کار کنم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738
عزیزم طبیعیه سعی کن قوی باشی خیلی زود این روزا میگذره، از مامانت هم کمک بگیر چ اشکال داره کمک اون باعث میشه راحتتر از پس کارها بر بیای
خدای مهربان امروز دوباره از خواب بیدار شدم....نفس میکشم...
عزیزانم یک روز دیگر در کنارم هستند... از تو ممنونم
من تو فکر دومی بودم. ولی دارم منصرف میشم. دخترم مرداد میشه 3 ساله. شوهرم دیگه یکی دیگه بیاریم تنها نباشه اگه حرف خودم بود همین یه دونه بس بود والا با این جامعه ای که ما داریم با آینده نامعلومش خدا بخیر بگددرونههه. والا نداشتن بچه خیلی بهتره منظورم ناشکری نیست . منظورم اینه که توی دنیای حالا انگار یه فرشته رو بیاری بندازیش وسط برهوتی پر از تهدید
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز