2410
2553
خیلی میترسم نمیدونم دلیل لرزم جیه فشارم هم نه بود کسی اینجوری بوده یانه
خدای مهربونم شکرت که همیشه بامن هستی … ممتاسفم ,منوببخش ,متشکرم,دوست دارم
منم شدم میگن میگنا قدیما ک طبع طرف برمیگرده اگ دختر حالا گیرتاومده بعدی پسر میشه درستیشو نمدونم
خدایا شکرت برا داده ها و نداده هات🙏 شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش

ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2720
من روز سوم زایمانم شوهرم بچه رو برد معاینه و بهم زنگ زدو گفت که زردیش خیلی بالاست باید بستری بشه همون موقع یه لرز شدید خییییلی شدید گرفتم اونقد چایی نبات بهم دادن که بهتر شدم ولی همچنان سردم اونوخ درجه که برام گذاشتن یه درجه تب داشتم
مادر که میشوی، دیگر هیچ چیز جهان برایت مثل قبل نخواهد بود...
2714
چه جالب بچه ها راست میگن دقیقا از همون موقع من سینه هام حسابی سفت شد و درد میکرد مامانم میگفت شیرت اومده ولی اینقد سفت شده بود که با شیردوش برقی هم فقط چند قطره میومد مجبور شدم چند روز حوله گرم و دوش آب گرمو اینا بگیرم تا سینم از حالت سفتی شدید در بیادو شیرم روون شه
مادر که میشوی، دیگر هیچ چیز جهان برایت مثل قبل نخواهد بود...
عزیزم به سلامتی قدم نو رسیده مبارک آره ما به این تب و لرز میگیم تبِ شیر منم سر پسرم همینجوری شدم پسرم تیر بدنیا اومد تو اوج گرما من یه شب اینقدر سردم شدو میلرزیدم بابام یه پتو بزرگ انداخت روم تازه میگفتم تو رو خدا بخاری روشن کنین دارم میمیرم از سرما دندونامم بهم میخورددقیقا رو سوم بود وقتی هم بعد از اون ماجرا رفتم حموم تو حمام که وایساده بودم همینجوری شیر روان بود و میرفت برا خودش
من و خدا سوار یک دوچرخه شدیم. 🚲 من اشتباه کردم و جلو نشستم و خدا عقب ، فرمان دست من بود و سر دوراهی ها دلهره مرا می گرفت. تا این که جایمان را عوض کردیم حالا آرام شدم و هر وقت از او می پرسم که کجا می رویم؟ برمیگردد و با لبخند می گوید: ” تو فقط رکاب بزن “☺️
تبم خداشکر ازنقدنیست امالرز دارم البته بکم یکماه اخر اصلن من کوشت وغذای درست حسابی نخردم ضعیف شدم
خدای مهربونم شکرت که همیشه بامن هستی … ممتاسفم ,منوببخش ,متشکرم,دوست دارم
آره یسنا گلی منم اولش اصلا شیر نداشتم یه قطره هم از سینم نمیومد ولی روز سوم به بعد شروع شد وقتی نی نی از یه سینه میخورد از یکی دیگه شر شر میرفتایشالا که شیرت زیاد میشه
من و خدا سوار یک دوچرخه شدیم. 🚲 من اشتباه کردم و جلو نشستم و خدا عقب ، فرمان دست من بود و سر دوراهی ها دلهره مرا می گرفت. تا این که جایمان را عوض کردیم حالا آرام شدم و هر وقت از او می پرسم که کجا می رویم؟ برمیگردد و با لبخند می گوید: ” تو فقط رکاب بزن “☺️
وای خدا نکنه عزیزم این حرفا رو نزن اگه گریه کنی یا بترسی یا استرس داشته باشی شیرت زیاد نمیشه که هیچ کمترم میشه پس بیخیال باش خدا خودش مواظب شما و فرشته کوچولوت هست
من و خدا سوار یک دوچرخه شدیم. 🚲 من اشتباه کردم و جلو نشستم و خدا عقب ، فرمان دست من بود و سر دوراهی ها دلهره مرا می گرفت. تا این که جایمان را عوض کردیم حالا آرام شدم و هر وقت از او می پرسم که کجا می رویم؟ برمیگردد و با لبخند می گوید: ” تو فقط رکاب بزن “☺️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687