2737
2734
خداوند میفرماید: ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تااینکه از رحم متنفرنگردی صورتت رابه سمت پشت مادرت قراردادم تا بوی غذا و معده تو را نیازارد! برایت متکا درسمت راست و چپ قراردادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال میباشد تا بیارامی. بر تو در شکم مادرنشست وبرخاست را آموزش دادم. غیر از من را توانایی چنین کاری هست؟ وقتی مدت حمل به پایان رسید ومراحل آفرینشت تکمیل گردید، برفرشته مامور بر ارحام امرکردم که تورا از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنیا وارد کند. دندانی که چیزی راریز کند نداشتی! دستی که بگیرد و قبض کند نداشتی! قدم و گامی برای سعی ورفتن نداشتی! از دو رگ نازک درسینه مادرت طعامی بصورت شیرخالص که در زمستان گرم، و درتابستان سرد، باشد، برایت غذا قرار دادم و مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قراردادم. تا تو را سیر نمیکردند خود سیر نمیشدند. و تا تو را نمی آسودند خود استراحت نمیکردند! اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه با من قیام نمودی، در خلوت نافرمانی من کردی و و از من حیا ننمودی!!! اما باز هم و با همین صورت: اگربخوانی مرا، اجابتت کنم. و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم! شگفتا از تو ای فرزند آدم هنگامیکه متولد شدی در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛ و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان! شگفتا بر تو ای فرزند آدم هنگام تولد ندانستی چه کسی تو را از شکم مادرخارج گردانید و هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود! شگفتا ای فرزند آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و هنگام مرگ نیز غسلت دادند و نظافتت کردند. شگفتا از تو ای بنی آدم هنگام تولد بر شادی و مسرت اطرافیانت آگاه نبودی و هنگام مرگ بر سوگ و شیون و گریه و اندوهشان! عجبا از تو ای فرزند آدم در شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی و بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و تاریک قرارمیگیری عجبا ای فرزند آدم وقت تولد با پارچه پیچانده شدی تا بپوشانندت، و وقت مرگ باز با پارچه می پیچانندت تا پوشانده شوی! شگفتا بر تو ای فرزند آدم وقتی متولد میگردی و بزرگ میشوی از مدارکت و مهارتهایت مردم جویا میشوند و وقتی بمیری، ملائکه از کردار و اعمال صالحت خواهند پرسید. پس برای آخرتت چه مهیا و آماده کرده ای!؟!؟! (اشهد ان لا اله الا الله) (و اشهد ان محمدا رسول الله) (و اشهد ان علی ولی الله)
ازشخصی پرسیدند: روزها و شب هایت چگونه می گذرد؟ با ناراحتی جواب داد: چه بگویم! امروز از گرسنگی مجبور شدم کوزه ی سفالی که یادگار سیصد ساله ی اجدادم بود بفروشم و نانی تهیه کنم..! گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و تو اینگونه ناشکری می کنی؟

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728
2738
می گویم: روز بخیر پیرمرد در پاسخم می گوید :عاقبت بخیر به وجد می آیم از پاسخش ،چه دعایی!!! من برای او خیری می خواهم به کوتاهی یک روز او برای من خیری می خواهد به بلندای یک سرنوشت دوستان خوبم عاقبت بخیر
یاد بگیریم... از محبت دیشب پدر نگوییم درحضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است... یاد بگیریم... گر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم، شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد.. یاد بگیریم... اگر روزی از خنده ی فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم نه وصف خنده اش را درجمع... شاید کسی در حسرتش روز میگذراند... یاد بگیریم... آهسته تر بخندیم، شاید کسی غمی پنهان دارد که فقط خدا میداند... یاد بگیریم...''' ترحم ناشیانه، به درد های غریبه ای نکنیم ، شاید همان حوالی کسی از آن درد دلشکسته است...
آیت الله بهجت (ره) فرمود: هر وقت نیمه شب بی اختیار بیدار شدید، سریع نخوابید. چون ملکی به اذن خدا شما رو بیدار کرده تا با خدا هم صحبت بشی ... اگه خیلی برات سخته بیدار شدن، لااقل بلند شو بهشون سلام کن، بعد دوباره بخواب ...
خدا به فرشته ها شعور داد بدون شهوت . . . به حیوان ها شهوت داد بدون شعور . . . و به انسان هر دو را . . . انسانی که شعورش به شهوتش غلبه کند از فرشته بالا تر است . . . و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند از حیوان پست تر است
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز