2733
2734
جریان اینه دو سه ماه پیش منو شوهرم دعوای بدی داشتیم به خاطر بچمون من رفتم خونه بابام بعد شوهرم کلید خونه رو عوض کرده بهونشم این بود که کلیمو گم کردم مامانمم بهش زنگ زد گله کرد و گفت که مگه جهاز تو تو خونه ذوده که عوض کردیو.... بعد چن روز اشتی کردم و رفتم خونه ولی شوهرم با مامانم قهره و خونشون نمیره تو این چن ماه حالا امروز ناهار خونه مامانم داییم دعوته مارو هم دعوت کرده که شوهرم نمیاد منم رفتم کمک کنم برگردم خونمون که بهم گفتن وایستم بگم شوهرم کار داره مامانم شروع کرد به قر زدن همه داماد دارن منم دارم کاش همون موقع که سرطان گرفته بود مرده بود اینو که گفت قاطی کردم هرچی از دهنم دراومد بهش گفتم و اومدم خونمو از یه طرف تو این چن وقت شوهرم قر قر داره از یه طرف خانوادم دیگه بریدم اعصاب ندارم تقصیر خودمم هست
شب هایم پر شده از خوابهایی که ...



در بیداری انتظارشان را میکشم ...

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
شما نباید می رفتی. اصلا قهر در هر دو صورت بده. چه از خونه شوهر. چه پدر و مادر به هیچ کدوم هم اجازه نده پشت سر اون یکی حرف بزنن. هر موقع خواستن بگن بحث رو عوض کن. البته تا این شرایط رو تغییر بدی زمان می بره
شوهرم میگه تا ابد خونه مامانت نمییام میگه مامانت باید ازم معذرت خواهی کنه اینم خیلی پررو شده مامانم دلم براش میسوزه ولی این حرف که زد زدم به سیم اخر
شب هایم پر شده از خوابهایی که ...



در بیداری انتظارشان را میکشم ...
2738
خودت خراب کردی خاله ریزه مامانا اینجوری هستن همشون فکر میکنن دامادای دیگران چیکار میکنن داماد اینا اینجور نیست عزیزم مشکل خاصیتیست به مامانت بگو خوشت میاد منم به شوهرت این چیزا بگم بسکن
دقت ...دق ات میدهد
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز