2410
2716
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) ادامه

350641 بازدید | 17399 پست
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی بساط عیش خودش جور میشود گاهی دگر تهیه بدستور میشود گه جور میشود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود گاهی برای خنده دلم تنگ میشود گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود گاهی تمام آبی این آسمان ما یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود از هرچه زندگیست دلت سیر میشود گویی به خواب بود جوانی مان گذشت گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود کاری ندارم کجایی چه میکنی بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود دوستان عزیز این تاپیک در ادامه تاپیک بارداری با میکرواینجکشن که توسط نینا64 عزیز ایجاد شده بود ایجاد گردید، که امیدوارم بتونه نوید مادر شدن رو واسه شما مامانای سختکوش به ارمغان بیاره! دوستای گلم من در این صفحه به مساعدت شما مامانای صبور به مرور خلاصه ای از تلاشهای تک تکتون رو خواهم آورد تا بتونه نشانگر این باشه که هیچ تلاش و صبری بی نتیجه نیست! در ضمن به مرور اطلاعات اجمالی نسبت به تعاریف و اصطلاحاتی که به وفور در این زمینه استفاده میشود نیز در این صفحه آورده خواهد شد! در ضمن با اجازه شبنم جون ایجاد کننده تاپیک انجمن زنان سخت کوش آی وی افی یه سری اطلاعات مفید، که ایشون زحمت جمع آوریش رو کشیده، اینجا برای دسترسی سریعتر خواهم آورد. لینک دسترسی به کلوب بارداری با میکرواینجکشن (icsi) نینا64 لطفا قبل از ارسال پست در این انجمن قوانین این تاپیک رو ملاحظه بفرمایید. ۱) قبل از طرح هر سوالی به این صفحه (صفحه اول تاپیک) مراجعه کنید و مطمئن باشید سوالی که می پرسید جوابش اینجا نیست. برای صرفه جویی در وقت می توانید کلیدهای ctrl و f را همزمان فشار داده و کلمه کلیدی سوال خود را جستجو کنید. ۲) این تاپیک یک تاپیک تبادل نظر آفلاین است و اعضای این انجمن معمولا هر چند روز یک بار به آن سر میزنند و با هم تبادل اطلاعات می کنند. پس انتظار نداشته باشید که به محض اینکه سوالی را پرسیدید جواب آن را به سرعت دریافت کنید. صبور باشید و منتظر بمانید تا اعضایی که جواب سوال شما را می دانند آنلاین شوند و به آن پاسخ گویند. چنانچه مایل به دریافت اطلاعات بسیار فوری می باشید، برای مشورت و تبادل نظر آنلاین به کلوبهای زیر مراجعه فرمایید. برای ورود به کلوب میکرواینجکشن برای چت اینجا کلیک کنید! ۳) لطفا از فضای این تاپیک تا حد امکان جهت احوالپرسی و گفتگوهای دو نفره چت گونه استفاده نکرده و در صورتی که مایل به گفتگوی آنلاین می باشید، وارد کلوب های فوق شوید. همچنین از گذاشتن هر نوع پست تکراری، پست های بیهوده حاوی نقطه و سلام و خداحافظی و پست هایی از قبیل "کسی هست؟" و "کسی نیست؟" و "کمککککککک " و "هیچ کسی منو دوست نداره!! " ... برای جلب توجه خودداری کنید. هنگامی که پستی را ارسال می کنید یکی دو دقیقه مکث کنید و مطمین شوید که پست را بیش از یک بار ارسال ننموده باشید. در غیر این صورت از ابزار حذف برای از بین بردن پست های تکراری استفاده کنید. ۴) سعی کنید تمام حرفهای خود را تا جایی که امکان دارد در یک پست با ذکر مخاطب مربوطه سر هر پاراگراف، بزنید و هر مطلب هر مخاظب را از مخاطب دیگر جدا کنید تا دوستانتان براحتی بتوانند آنها را از هم تفکیک کنند، پس حتی الامکان پست های متعدد در یک روز ارسال نکنید. ابزار ویرایش که در سمت چپ نوار صورتی قرار دارد این امکان را به شما می دهد که مرتب مطالب جدیدی را به انتهای پست قبلی اضافه کنید. ۵) تمام هدف این تاپیک آن است که برای اعضا، خوانندگان خاموش و اعضای جدید مفید باشد. پس چنانچه پستی بر جای گذاشتید که به نظر خودتان مفید نبوده با استفاده از ابزار ویرایش پست آن را حذف کنید. در موارد لازم این نکته را به افراد غیرعضو تذکر دهید. ۶)چنانچه عضو جدید می باشید در تعامل با بقیه اعضای انجمن صبوری به خرج دهید. بسیاری از اعضا این انجمن مشغولیات زیادی در خصوص زندگی، شغل، تحصیل، تفریح و درمان خود دارند و به همین دلیل در پست های محدود و کوتاه خود فرصت خوش و بش با همه اعضا مخصوصا اعضای جدید را ندارند. این رفتار را به منزله نادیده گرفته شدن از طرف آنان تلقی نکنید و انتظار نداشته باشید که در مدت چند روز همه اعضا در خدمت شما باشند! ۷) ارسال پست و اظهار نظر در مسایلی غیر از آی وی اف به شرط آن که در بالا بردن روحیه عمومی اعضا موثر باشد مجاز است. به امید موفقیت و مامان شدن همه بانوان صبور، سخت کوش و موفقی که قراره با میکرواینجکشن مامان بشن! ************************************************************** فهرست مطالب تاپیک: دوستای گلم من یه سری از صفحات که اطلاعات مفیدی توشون جمع آوری شده رو اینجا لیستشون رو میذارم 1- صفحه اول شامل مطالب زیر میباشد: - پست اول: اطلاعات کلی در مورد تاپیک. - پست دوم: لیست اسامی مامانای سخت کوش و خلاصه ای از کارهایی که انجام دادن. - پست سوم: تغذیه و مراقبتهای قبل و بعد از انتقال جنین و نکات کلیدی تزریق. - پست چهارم: تعاریف و اطلاعات خاص جمع آوری شده توسط دوستان. - پست پنجم: آدرس پزشکان و مراکز درمانی و شماره تماس. ************************* 2- صفحه چهارم شامل مطالب زیر میباشد: - پست اول: اطلاعات روزهای مهم دوستان برای فرستادن صلوات و امن یجیب و دعا در حقشون - پست دوم: ختمهای انجام شده توسط دوستان ************************* 3- صفحه پنجم شامل مطالب زیر میباشد: - پست اول: داروهای اضافی دوستان - پست دوم: آزمایشهای تکمیلی و اطلاعاتی در این مورد ************************* 4- صفحه ششم شامل مطالب زیر میباشد: - پست اول: نسخ طب سنتی دوستان. - پست دوم: نکاتی برای گرفتن داروها با بیمه.
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
نتیجه آز + منتظرین نتیجه + بدون جواب زایمان موفق دوستای گلم کسایی که مشکل عمده شون موروفولوژی پایینه با رنگ بنفش، کسایی که مشکل اصلیشون آزواسپرمیه با رنگ سبز و بقیه موارد با رنگ آبی متمایز شده اند!!!! اطلاعات دوستان تا صفحه 951 وارد لیست شده است! اطلاعات مامانای پرتلاش میکرویی: 0. شمیم جون (عضویت:1393/4/18): 37 ساله، 18 سال ازدواج، کل 18 سال رو درمان کردم، اقداماتی که انجام دادم ابتدا روشهای غیره تهاجمی برای بارداری بوده، یعنی استفاده از داروهای باروری که جواب ندادن، بعد 2 بار آی یو آی ناموفق، 4 بار میکرو، 3 بار پانکچر، 6 بار انتقال منفی، چندین بار عملهای باز مثل کاتر تخمدان و غیره انجام دادم. بعد از تخمک اهدایی استفاده کردم با 2 بار انتقال منفی. مورفولوژی نرمال همسرم 2% هست و جدیدا ضعیفتر شده. آخرین بسته فریزی باقی مونده. اضافه وزن دارم باید کمش کنم! 1. تورک آنا (عضویت:1392/6/10): متولد 58، 2 سال اقدام، مشکل همسرم (مورفولوژی نرمال 0%، سرعت اِی 0%، بی 20%، سی 30%، دی 50% تعداد اسی 18 میلیون) و مشکل من انعقادی و ایمنی، احتمالا آندومتریوز و درگیری حفره لگنی. میکرو اول آذر 93، 5تخمک، 2جنین، بدون فریز، انتقال 4 آذر 93، منفی، محل درمان ابن سینا. شروع سیکل میکرو دوم زیر نظر دکتر طرازی، 6 بهمن 93 اولین ال دی. بعد از 19 تا ال دی بنا به توصیه خانوم دکتر طرازی ال دیامو دیگه قطع کردم و 24 بهمن 93 آخرین ال دی رو خوردم، 30 بهمن 93 شروع پریود، اولین سونو 2 اسفند 93، داروهام 36 تا مریونال (من منوگان گرفتم به جاش) و 18 تا گونال اف، 4 تا منوگان و 2 تا گونال هر شب ساعت 8، بعد از سونوی دوم گونالا سه تا شدن و 4 تا ستروتاید برای صبحها اضافه شد، یکشنبه ساعت 8 آمپول هاش سی جی، پانکچر سه شنبه 12 اسفند 93، 6 تخمک، محل درمان بیمارستان آبان، 17 اسفند 93 انتقال جنین 4 جنین (یک بلاستوسیت و 3 جنین پرسلولی 5 روزه)، بدون فریزی، روز آز بتا 2 و 5 فروردین 94، نتیجه منفی. 24 فروردین 94 ویزیت مجدد با طرازی، آزمایشهای ایمنی، انعقادی، ژنتیک و کاریوتایپ و اسپرم جدید، در ضمن 24 فروردین 94 روز 16 سیکل یک فولیکول 19، ویزیت بعدی 23 اردیبهشت 94 با نتیجه آزمایشات. نتیجه آزمایشها نشان دهنده مشکل ایمنی و انعقادی بالای من، تجویز سه ماهه هفته ای یک آمپول ب12 و روزانه یک قرص ب6. به خاطر مشکل مورفولوژی صفر همسرم که جدیدا اتفاق افتاده یک آز شکست دی ان ای اسپرم نوشته شد. برای 18 خرداد 94 از ابن سینا وقت گرفته شد. نتیجه آزمایش هفته بعدش 25 خرداد 94 مشخص خواهد شد، مراجعه و ویزیت بعدی نزد طرازی 1 تیر 94. نتایج آز شکست دی ان ای همسرم 25 خرداد 94 مشخص شد: Sperm dna fragmentation assay=32 Sperm chromation immaturity=21 که فاکتور دوم که 21 بود تو رنج نرماله (0-30 نرمال، بالای 30 آبنرمال) ولی فاکتور اول که 32 هست یکم از شرایط مرزی به سمت آبنرمال گرایش داره (0-15 نرمال، 15-30 مرزی، 30 به بالا آبنرمال). 26 خرداد 94 توسط امیرجنتی ویزیت شد و یه سری دوباره دارو به همسرم تجویز کرد، سوزین، ویتامین سی500، کیوتن100، فولیک اسید5، ولی تاکید کرد به خاطر کبد چربش ویتامین ای رو نخوره. در ضمن توضیه کمپرس یخ یک ربع قبل خواب، خوردن چند میوه تازه قبل خواب. 1 تیر ویزیت برای بررسی احتمال آندومتریوز، آز ca125 و ca19-9 و هوموسیستئین، که جواب 10 تیر آماده خواهد شد، نتیجه آز ca125و ca19-9 نرمال، ولی با توجه به اینکه این نرمال بودن میتونه نرمال کاذب باشه عملا این آز هیچیو مشخص نکرد، اگه آنرمال بود اون وقت به معنی تایید وجود آندومتریوز بود، 14 تیر نوبت ویزیت، توسط کلینیک آندومتریوز ابن سینا ویزیت شدم و بر اساس معاینه مشخص شد که ندولهایی کف لگن وجود داره که نشون میده کل لگن توسط بافت آندومتریوز پوشیده شده و قطعا به لاپراسکوپی برای پاکسازی لگن نیاز دارم، نوبت با طرازی 16 تیر 94 ساعت 6:45، خلاصه دکتر طرازی هم این قضیه رو تایید کردن، در ضمن ویتامین ای 400 به داروهام اضافه شد. آخرین پری 23 تیر 94، 24 مرداد آز بتا با بتای 0.8 منفی، 26 مرداد 94 دو تا آمپول پروژسترون برای شروع پری! 2. مینا مامان یا همون فیاما (عضویت:1393/4/14): متولد 68، 7 ماه اقدام، مشکل کم کاری تیروئید و آزواسپرمی. هنوز میکرو شروع نشده، محل درمان ابن سینا، ویتامین دی 1.1، بالا رفتن مجدد تیروئید، نوبت ایمونولوژی 15 اردیبهشت 94، کمبود ویتامین دی، دو ماه هفته ای 1 قرص ویتامین بعد از اون ماهی 1 قرص، 20 اردیبهشت 94 مراجعه برای ویزیت زنان، کمی عفونت، دارو گرفتم، آز انعقادی نرمال. سیکلش از این پریود (احتمالا رمضان 94) با ال دی و قرص اسید فولیک شروع میشه، دکتر گفته لووتیروکسین 4 ساعت قبل صبحانه باید استفاده بشه، ذخیره تخمدان 6.4. 20 خرداد 94 روز 8 سیکل، احتمالا از 20 پری سینافکتا شروع بشن! 19 خرداد سونو شدم و آندومترم 5.8 و سه خطیه، عفونت ندارم، آزمایش انعقادیم نرمال بود، سینافکت قرار شد 4 روز مونده به اتمام ال دیا شروع بشه روزی 30 واحد! به خاطر دریافت داروهای هورمونی لا رفتن استروژن و نیاز به آب زیاد روزه نباید بگیرم، بعد مراجعه به دکتر ایمونولوژ (مرکز ابن سینا، کلینیک سقط مکرر، متخصص ایمونولوژی با مریم توکلی روزهای 1شنبه، 3شنبه، 4شنبه)، به خاطر بالا بودن تی پی او و انتی بادی تیروگلوبولین گفت سیتم ایمنی بدنت به تیروئیدت حمله میکنهف تشخیص پردنیزولون و سرم آی وی آی جی داد، شروع پردنیزولون از 19 خرداد یکی با ناهار و یکی با شام، پردنیزولون تا یک هفته قبل انتقال ادامه خواهد داشت (به گفته دکتر پردنیزولون تو بارداری عوارض دیابت داره برای همین سرم جایگزین پردنیزولون خواهد شد)، سرم آی وی آی جی سه روز قبل انتقال احتمالا همزمان با پانکچر، بعد از مثبت شدن دوام سرم، بعدم آ ای آ رو که دکتر زنان زد کرده بود گفت به خاطر ریسک ترومبوز (لخته خون در سیاهرگ) باید حتما داشته باشی، بعد آز IGA نوشت تا حساسیت نسبت به سرم آی وی آی جی مشکخص بشه، آزمایشات عفونی به دلیل گذشت 6 ماه تکرار شد. به دلیل مجاورت با کسی که آبله مرغان گرفته و همچنین مصرف پردنیزولون و پایین اومدن ایمنی احتمالا سیکلش عقب بیفته. تماس گرفتن گفتن ایرادی نداره سیکلت شروع بشه گه آبله رو گرفتی انتقالت کنسل میشه! 28 خرداد 94 اولین ستزریق سینافکت! شروع پری 5 تیر 94، داروهای اصلی مریونال روزی 3پودر+2آب، استرادیول هم نداد، سرم آی وی آی جی هم 3 تا برام نوشت و گفت روز پانکچر با خودت بیار، سینافکتم روزی 15 واحد قرار شد داشته باشم. 13 تیر سونوی دومم رو انجام دادم و دوباره مریونال و گونال گرفتم، سونوی بعدی 16 تیر، زمان پانکچر 20 تیر 94 شد، احتمال هایپری هست، سایز فولیکولام 12-15 بود، ضخامت آندومترمم 9 بود. 16 تیر یه آز استرادیول، گفتن اگه بالا باشه تعداد هاش سی جیو کم می کنیم. روز انتقال جنین 23 تیر 94، روز آز اول بتای 6 مرداد 94، بی بی چک روز 14 انتقال منفی، متاسفانه نتیجه منفی، روز آز پریودم سر موقع تشریف آورد. یک نوبت از مطب دکتر طرازی گرفتم برای ادامه درمان، منم کش و قوس بدن رو دارم. 3. shae (عضویت:1393/10/27): 2 سال اقدام، مشکل مورفولوژی. میکروی اول دی 93، انتقال 29 دی 93، یک جنین 2 روزه، روز آز 14 بهمن 93، نتیجه منفی. میکرو دوم مشهد، نتیجه منفی. 4. کلاه قرمزی (عضویت:1392/6/4): 23 ساله، 5 سال ازدواج، 4/5 سال اقدام، مشکل کم تحرکی اسپرم و مورفولوژی پایین و کم کاری تیروئید و تنبلی تخمدان. 2/5 سال دارو درمانی، 1 سال طب سنتی، یه آی یو آی کنسل شده، یه آی یو آی منفی. دی 93 اولین میکرو، مرکز ناباروری حضرت مریم ساری، داروهای سیکلم (گونال، منوتروپین، ستروتاید و اویترل که 4 روز 8 تا گونال، بعد روزی 3 تا منوتروپین، بعدم ستروتاید)، 12 تخمک، 12 جنین، 1 بهمن 93 اولین انتقال (فرش)، روز آز 14 بهمن 93، نتیجه +، 6 اسفند 93 سونو ضربان قلب، یه قلو، سونو و آز غربالگری 10 و 11 فروردین 94، نی نی خوشگلش دخمله، جنین سمت چپ لانه گزینی کرده بود، عمل سرکلاژ به دلیل پایین بودن جفت، طول سیرویکس 34، طبق سونوی ان تی بیست و یک مهر خواهد بود، اما چون سزارینه احتمالا الی 21 مهر خواهد بود، اولین مامان تاپیک 5. مامی مهسا (عضویت:1393/2/12): 33 ساله، مشکل مورفولوژی نرمال 1% اسپرم قبل و بعد عمل، عملش معمولی بود میکروسرجری نبود، بعد عمل کالرداپلر نوشت و نتیجه خوب نبود، گفت دوباره باید عمل کنیم که گقبول نکردیم، بعدش توسط امیر جنتی ویزیت شد و گفت اصلا نباید عمل کنیم حتی احتماله اون 1% رو هم از دست بدین، 1 سال اقدام، یک بار لاپاروسکوپی تشخیصی و هیسترو شدم، مشکل ایمنی دارم. میکرو اول آبان 93 با عارفی، 18 تخمک و 6 جنین و نتیجه انتقال منفی، بعدا دکترم رو عوض کردم و تحت نظر دکتر رزاقی بودم و هستم، 14 اسفند 93 انتقال جنین فریزی، 28 اسفند 93 روز آز، نتیجه +، 15 فروردین 94 ساک تشیل شده و هنوز قلب تشکیل نشده، منتظر شنیدن صدای قلب جنین، 23 فروردین 94 توقف رشد جنینو عدم تشکیل قلب، قطع داروها در هفته هشت و سقط، بدون دارو سقط ناقص، تجویز دارو و شیاف برای دفع بقایای بارداری. تو این انتقال پردنیزولون رو از قبل داشتم، چند روز قبل از انتقال سرم، سه یا چهار روز بعد از انتقال مجدد شروع پردنیزولون، در صورت تست بارداری مثبت باز هم بلافاصله سرم و در صورت ادامه بارداری تا 6 ماه ماهی یه بار سرم. آز dfi و آز کاریوتایپ، ویزیت همسر پیش دکتر ارولوژ ناصر امیر جنتی، تجویز 12 عد هاش سی جی (کره ای نباشه) هفتگی برای همسر، ال کارنیتین، راجب سی دی مارکرا (مجموع 16+56 برابر 10.9، سی دی 19 ده واحد بالاتر از نرمال که تو انتقال قبلی ای وی آی جی (4 عدد) و پردنیزولون (از دو ماه قبل انتقال شروع کردم) داشتم)، اولین هفته خرداد باید برم برای هیسترو تا ببینه سپتوم دارم یا نه، 28 اردیبهشت 94 همسرم آز شکست دی ان ای رو داد و یه هفته بعد آماده میشه. sperm dna fragmentation و sperm choromation immatuity اولی 32 و دومی 30 بود که قاعدتا باید زیر 30 باشن. اما دکتر گفت دو تا بالا خیلی حاد نیست. تو اولین انتقال استرادیول ایرانی (نارنجی) و بار دوم به توصیه رزاقی خارجی و مارک فارما مال کشور هندوستان (آبی)، پنجشنبه 11 تیر 94 روز عمل هیستروسکوپی با دکتر رزاقی به خاطر احتمال سپتوم بررسی کامل رحم، احتمالا انتقالم رو بیمارستان بهمن انجام بدم چون هزینه هاش تقریبا با ابن سینا یکیه، 11 تیر عمل هیسترو توسط دکتر رزاقی انجام شد، سپتوم برداشته شد، برای دو ماه دارو داده شد، ال دی هم از شهریور 94 شروع خواهد شد. 7 مرداد 94 ویزیت با رزاقی، گفت اگه پری شهریورت قبل 25-26 مرداد 94 بشه ال دی رو بزار برای پری بعدی، دفعه قبل برای کیفیت تخمکام آز dhea so4 داده بودف چون عدد پایین تر از رنج نرمال بود بهم قرص dhea داد، جواب آز کاریوتایپمون هم نرمال بود، ایمنیمم گفت بالاست، دیگه جنین فریز ندارم و باید دوباره با رزاقی پانکچر بشم و احتمالا انتقالم مهر 94 باشه. الان دو تا پردنیزولون صبح و ظهر میخورم و یه کلسی کیر صبحها میخورم. 28 مرداد شروع لک بینی، منتظر شروع پری. باشروع پری ال دی از روز سوم پری شروع خواهد شد. 6. بهار: 29ساله، مشکل اسپرم همسرم. شروع سیکل میکرو در ابن سینا از بهمن ماه 93، آخرین ال دی 24 بهمن 93، شروع سینافکت، 14 اسفند 93 پانکچر، انتقال 2 جنین 3 روزه تحت بیهوشی 17 اسفند 93، بدون فریزی، روز آز 2 و 4 فروردین 94، نتیجه منفی. 7. هانیه گلم (عضویت:1392/4/17): 27 ساله، 3 ساله منتظرم، مشکلمون مورفولوژی و تعداد اسپرم کم و خودمم تخمدان پلی کیستیک و کم کاری تیروئید دارم. اولین میکروم 16 آذر 93، منفی، 8 تا جنین دارم و ابن سینا میرم که تصمیم گرفتم برم مطب دکتر طرازی. منتظر پریودم، با 12 روز تاخیر بعد از تزریق دو عدد پروژسترون 2 اسفند 93 پریود. شروع مجدد سیکل میکرو دومم، 26 خرداد 94 با شروع ال دی. 1 مرداد 94 آخرین سونو قبل انتقال، ضخامت آندومتر 8.2، 4 مرداد 94 روز انتقال جنین، روز آز بتای اول 18 مرداد 94 روز 14 انتقال، نتیجه با بتای 480 +، 21 مرداد 94 روز 17 انتقال نتیجه بتا 1670، سونوی قلب جنین 2 شهریور 94، 8. مهدیه و مهدیار (عضویت:1392/4/17): 27ساله، 9سال ازدواج، 5سال اقدام، مشکل اسپرم. زیر نظر دکتر یونسی و محل درمان بیمارستان خاتم الانبیا، 26 فروردین 94 شروع اولین تزریق سینافکت، احتمالا انتقال 22 اردیبهشت 94 خواهد بود، 6 اردیبهشت 94 اولین سونو، با توجه به تزریق اشتباه سینافکت سیکل کنسل شد و به ماه بعد موکول شد. از دوم قاعدگی تزریق دو عدد (2 پودر و 1 آب) پیورگان عصرها، روز چهارم پیورگان 2 عدد زیر ناف، منوگون (1 پودر و 1 آب)، تجویز امگا 3، فولیک اسید، کلسیم و اُسویت کلویت (حاوی ویتامین دی و کلسیم). 4 خرداد 94 باید پریود میشد که تاخیر داره، شروع پریود 8 خرداد 94، 10 خرداد 94 روز سوم سیکل سمت راست 3 فولیکول با بزگترین سایز 9 میل، سمت چپ یک فولیکول 8 میل، همچنان دو پودر و یه آب منوگون ادامه. سونوی مجدد 3-4 عددسایز 8-9 سمت چپ، 8 عدد سایز 9 سمت راست، سونوی مجدد چهارشنبه 13 خرداد 94. 15 خرداد 94 روز 9 سیکل، سایز فولیا 13-14. 19 خرداد مراجعه مجدد 11 سیکل که تخمدان سمت راست 8 تا با سایز 15-16، 2 تا هم سایز17 طرف چپم، 10 تا سایز 15 و یکی سایز17، آندومترمم10/5، اشتباها در کنار سینافکت ستروتاید (مشابهش ارگالوتران رو استفاده کرد) استفاده کرده بود که اواخر ستروتایدش حذف شد، برای آزادسازی هاش سی جی با مارک کوریون (2پودر+1آب) تزریق شد. 21 خرداد 94 ساعت 10 صبح روز پانکچر. 12 تخمک، استرادیولم 2031، بعد از پانکچر روزی دو عدد تزریق پروژسترون تا 5 روز، 22 خرداد 94 مراجعه جهت بررسی ادامه سیکل انتقال یا به تعویق انداختنش، 23 خرداد 94 مراجعه به بیمارستان خاتم الانبیا و تعداد جنینها 8 عدد، 6 جنین گرید خوب و 2 جنین گرید متوسط، احتمالا در صورت مساعد بودن آندومتر انتقال جنین 24 خرداد 94، به صلاحدید دکتر جنینها فریز و انتقال به بعد موکول شد. شروع سیکل از اواسط مرداد 94، 18 مرداد 94 روز اول پری، ضخامت آندومتر 3.18، شروع مصرف روزی 2 عدد استرادیول از 19 مرداد 94، 24 مرداد 94 روز 8 سیکل سونو شدم و ضخامت آندومتر 6.5 بود، دوام روزی 3 عدد استرادیول، مراجعه مجدد 27 مرداد 94، 11 سیکل ضخامت آندومتر 8.8، شروع تزریق 2 عدد آمپول پروژسترون و استرادیول از 29 مرداد 94، انتقال 3 جنین 1 شهریور 94 روز 16 سیکل، داروهای بعد انتقال (پردنیزولون، آ اس آ، پروژسترون، استرادیول، هپارین (انوکساپارین)، هاش سی جی)، منتظر نتیجه +++، (احتمالا روز آز بتای اول 16 شهریور 94)، 9. قنقلی: 35ساله، مشکل آزوسپرمی شوهر، خودم سالم، 2 سال اقدام جدی. مرکز درمان کلینیک مادر تبریز، زیر نظر دکتر پناهی، 3 بار آی وی اف، بار اول قلب نی نی ام تو هفته 8 ایستاد. 3 بار انتقال با جواب منفی، 25 تخمک، 12 جنین، پنجشنبه 6 اسفند 93 انتقال جنین، روز آز پنجشنبه 21 اسفند 93، بتا 7، مشکوک به بارداری، تکرار آز شنبه 23 اسفند 93، نتیجه منفی. 10. رز22 (عضویت:1393/5/13) یا محیا94 (عضویت:1394/2/26): 22ساله، متولد خرداد 71، 3 ساله اقدام، خودم سالم فقط پلی کیستیک متوسط، مشکل مرفولوژی و تحرک پایین همسر. 3 سال درمان گیاهی و تاثیرخیلی کم، 18 بهمن 93 عکس رنگی گرفتم و سالم بود، 18 بهمن 94 آغاز درمان با میکرو با دکتر یونسی، 13 اردیبهشت 94 اولین سونو و ورود به سیکل، سیکل کوتاه، شروع داروهای اصلی فوستیمون، امگا 3، کلسیم دی، 14 اردیبهشت شروع آمپولای زیر جلدی فوستیمون شبی دو عدد (کلا 6 عدد)، مرکز درمان خاتم، آخرین آمپول 16 اردیبهشت 94، مراجعه مجدد 17 اردیبهشت 94، احتمالا هفته بعد پانکچر خواهد شد، 17 اردیبهشت 94 نتیجه سونوی دوم 6 فولیکول سمت چپو 8 تا سمت راست، اندومتر 6.5 و رعایت رژیم 15 روزه، آمپول گونال 4 تا روزی 2 عدد برای 17 و 18 اردیبهشت، سونوی سوم آندومتر 8، سمت چپ 7-8 فولیکول، سمت راست 8 فولیکول، با سایزهای 11-12، 3 تا گونال و 3 تا مریونال اضافه، سونوی بعدی 22 اردیبهشت 94، 22 اردیبهشت 12 سیکل هستم، 26 اردیبهشت 2 تا هاش سی جی با دکارتی 25 اردیبهشت 94، 27 اردیبهشت 94 روز پانکچر، اندازه فولیکولها تو آخرین سونو 16-17، 27 اردیبهشت 94 پانکچر، 22 تخمک، انتقال به ماه بعد کنسل شد به خاطر تعداد بالای تخمک، به خاطر پایین بودن نمونه اسپرم با بیوپسی اسپرم گرفتن، 6 جنین با گرید آ تشکیل و در دو بسته 3 تایی فریز شد. 8 خرداد 94 روز اول پریود، 10 خرداد 94 مراجعه برای شروع سیکل انتقال فریزی. سونو، تجویز ال دی تا 31 خرداد و شروع سینافکت از 28 خرداد، مراجعه بعدی روز دوم پریود. آخرین ال دی 31 خرداد 94، بعد منتظر پری و مراجعه روز دوم پری برای شروع سونوها و سیکل انتقال. داروهای سیکل جدید ال دی، امگا3، کلسیم دی، بکمپلکس و اسید فولیکه. 21 خرداد 94 روز 13 سیکل لک بینی بعد 22 خرداد 94 شدتش بیشتر شد و در حد کمی خونریزی. شروع سینافکت با 30 واحد! آخرین ال دی 30 خرداد 94، منتطر پری برای شروع سیکل انتقال، شروع پری 5 تیر 94، 7 تیر مراجعه برای ویزیت و سونو، ضخامت آندومتر 5 و فعلا روزی 2 تا استرادیول خارجی (دکتر تاکید کرد خارجی) و شبی 2 عدد لتروزل (برای ضخامت آندومتر)، ویزیت مجدد 11 تیر 94 سونوی روز 6 سیکل، ضخامت آندومتر 7، سونوی مجدد 14 تیر 94، نتیجه سونو ضخامت آندو روز 9 پری 10 بود، 21 تیر 94 روز 16 سیکل پری انتقال جنین فریزی، افت کیفیت جنینهای فریزی، ایشالله که انتقالش موفقیت آمیز بشه، تزریق اولین پروژسترون قبل انتقال 18 تیر 94، داروهای بعد انتقال آمپول پروژسترون، انکسوپارین، پردنیزلون، استرادیول، آ اس آ، روز آز بتای اول 4 مرداد 94، متاسفانه نتیجه منفی. در حال انجام آزمایشهای تکمیلی برای ادامه درمان، 11. دریای دنیز (عضویت:1391/8/29): 29 ساله، 3 سال ازدواج، نزدیک به دوسال اقدام، خودم بدون مشکل، شوهرم واریکوسل عمل کرده دی 92، ولی هنوز مورفولوژی اسپرم یک درصده. تحت درمان در پژوهشگاه رویان از تیر 93، پانکچر مرداد 93، 11 تخمک، 11 جنین، انتقال 2 جنین 18 مرداد 93، نتیجه منفی. انتقال 2 جنین 28 دی 93، روز آزمایش 14 بهمن 93، الانم فقط یک بسته جنین ۳ تایی فریز دارم، نتیجه منفی. شروع سیکل انتقال بعدی 12 بهمن 93، سیکل نچرال، انتقال 3 جنین فریزی 2 اسفند 93، روز آز 18 اسفند 93، بتای 1735، نتیجه +، 7 فروردین 94 کلینیک میرداماد صدای قلب رو شنیدم، یه قلو، اولین غربال گری با موفقیت، 12. somi (عضویت:1393/9/10): سمیه 35 ساله، 9 سال ازدواج، 2 سال اقدام، پارسال همسری پیش پویان عمل واریکوسل انجام داد هیچ تغییری نکرده مشکل تعداد و حرکت کم و مورفولوژی نرمال 1%، قبل عمل تعداد 250هزار بعد عمل 500هزار، خودم ظاهرا مشکلی ندارم. اقدام جدی ابن سینا 24 آبان 93، 5 بهمن 93 عمل پانکچر، 6 تخمک، 5 تزریق اسپرم، 3 جنین، انتقال 3 جنین 8 بهمن 93، روز آز 23 بهمن 93، نتیجه منفی. ویزیت با طرازی 2 خرداد 94، نوشتن آزمایشهای ایمنی، انعقادی، ذخیره تخمدان و ویتامین دی، سونو کرد و گفت عفونت داری قرص و پماد داد. نتایج ازمایشهای ایمنی و انعقادی 14 تیر آماده خواهد شد، 16 تیر 94 ساعت 6:15 ویزیت با طرازی. نتایج ازمایشهای تکمیلیو نشون دادم، اولا کمبود ویتامین دی، 3 آمپول به فاصله 12 روز، سی مارکرهام دو تا کمتر و یکی بیشتر بود گفت باید سرم آی وی آی جی قبل از انتقال داشته باشم و قرص پردونیزلون مصرف کنم. برای مشکل انعقادیم ب6 و 12 داد، به خاطر ژن غلظت خون آسپرین و همچنین روزی یکی فولیک اسید، گفت پریود شهریور زنگ بزن اعلام کن، از سوم پری شروع ال دی و وارد سیکل میکرو شدن، پردنیزولون رو هم قراره از پری شهریور شروع کنم، در کل قراره ال دی و کلسی کیر و پردنیزولون از شهریور 94 شروع بشه. سه شنبه 23 تیر 94 ویزیت با دکتر زنان برای پاپ اسمیر و نوشتن آز تیروئید. برای عفونت قارچی 4 قرص فلوکونازول 150 هر سه شب یکی، کلومازول1% هر شب یه واژینال، آز تیروئیدم نوشت و برای پاپسمیرم گفت 2-3 روز بعد پاک شدن پری برم. 13. آزاده هستم (عضویت:1393/10/18): 28 سال، 8 سال مزدوج، همسر آزواسپرم. اولین میکرو سال 90، 4 تخمک و 0 جنین و کنسل شدن سیکل. دومین میکرو 26 تخمک و 8 جنین تشکیل شد و چون هایپر شدم موکول شد به بعد، میکروی دوم زیر نظر خانوم دکتر اشرف معینی (مریض مطب)، پانکچر در رویان و انتقال هم در رویان، 19 بهمن 93 ساعت 11 صبح انتقال 2 جنین، دوشنبه 4 اسفند 93 روز آز، نتیجه منفی. 23 فروردین 94 حجامت و بادکش رحم و کمر، 2 اردیبهشت 94 انتقال 3 جنین، تجویز شیاف و نکساپرین، بابت عفونت 4 عدد قرص فلوکونازول 150 قبل انتقال می خوردم، داروهای سیکل انتقال فریزیم فقط نکساپرین، پروژسترون و استرادیول بود، من کلا تو این سیکل از ال دی استفاده نکردم، کلا معینی به هیچ مریضی ندیدم که ال دی بده، روز آز 17 اردیبهشت 94، روز 13 انتقال لک دیدم احتمالا لک لانه گزینی بوده، شکر خدا نتیجه آز با بتای 436 +شد، 2 روز بعد سونو، گفتن زوده و بعدا تکرار کنم، 5 روز بعد آز اول بتا 2910، 11 خرداد وقت سونو، دردونه هاش دوتا هستن، سونوی قلب انجام شد شکر خدا صدای قلبم شنیده شد، ظاهرا یکی از جنینا رشد نکرده، 13 تیر سونوی غربالگری در هفته 13 بارداری، متاسفانه قلب در هفته 9 متوقف شده بود و باید سقط بشه، بعد از کلی سختی سقط شدن و الان یعنی مرداد 94 در حال برنامه ریزی برای ورود به سیکل انتقال جنینهای فریزی. 14. di@na: دو بار پانکچر و دو بار انتقال منفی، آخرین انتقال دی ۹۳، نتیجه منفی. داروهای پانکچر بوسرلین، گونال پن، 17 تخمک، 5 جنین داشتم، هایپر شدم. 20 فروردین 94 نتیجه آز ویتامین دی، 3.7، آز ایمنی و انعقادی بدون مشکل، مشکل اسپرم، مرکز درمان رویان، 17 اردیبهشت 94 وارد سیکل شد و تنها دارو استرادیول، از 24 تخمک 3 جنین، انتقال 3 جنین 2 خرداد 94 روز 20 پری، روز آز 18 خرداد 94، شکر خدا نتیجه آز بتا با بتای 341 +، بتای دوم 481، 24 خرداد 94 مراجعه برای سونوی واژینال برای بررسی شرایط، احتمال خارج رحمی، شکر خدا خارج رحمی نبود، یک ساک حاملگی 4 میلی متر رؤیت شد، سن ساک 4 هفته، مدت انتقال جنین 5 هفته، متاسفانه 8 تیر سونو شدم و رشد متوقف شده بود، قرار شد داروهارو قطع کنم تا به خونریزی بیفتم و سقط بشه. 14 خرداد خونریزیم بدون درد شروع شد. آز کاریوتایپ داده شده، خودم سالم ولی همسرم مشکل داره ولی چون تعداد جنینام کمن پی جی دی رو توصیه نمیکنن. این سری اگه وارد سیکل بشم سومین باری میشه که پانکچر می کنم، همسرم اسپرم نداره و از اسپرم فریزیش استفاده میشه. 15. mami jojo (عضویت:1392/7/1): 35 ساله، همسر آزواسپرم. مرداد 92 شایانمهر، دکتر صالح پور، منفی. الان زیر نظر دکتر اقصی بیمارستان مهر، 8 تخمک، 4 جنین، هایپر، انتقال 3 جنین 29 فروردین 94، داروهام استرادیول، پروژسترون، سلکسان، پروپرانول، اسید فولیک و کلی ویتامین، (روز آز 11 اردیبهشت)، خدا رو شکر بی بی روز 13 انتقال یعنی 9 اردیبهشت 94 مثبت شد، آزشم 9 اردیبهشت 94 برابر 748 شد، دو تا دردونه ناز داره!!! 16. مامی مرسانا و سورنا (عضویت:1393/8/6): 32 ساله، 6 سال ازدواج، مشکل مورفولوژی 2 درصد، تحرک و تعداد کم اسپرم، بسته بودن یک لوله رحمی، تخمدان پلی کیستیک، هیستروسکوپی. اولین میکرو مهر 92، مرکز درمانی ابن سینا، چهارقلو، ریداکت دو جنین، زایمان زودرس در هفته 24. جنینای فریزی به خاطر مشکل خونی همسرم باید رویان فریز میشدن. با توجه به اینکه جنینای فریزم رویان بود مجبور شدم برای انتقال جنین فریزی از رویان اقدام کنم، انتقال جنین در مرکز رویان، آذر 93، نتیجه منفی. شروع سیکل مجدد انتقال جنین فریزی در مرکز رویان با سوپرفکت، 15 اردیبهشت 94 آخرین ال دی، منتظر پری برای شروع سیکل انتقال جنین فریزی، انتقال 3 جنین 9 خرداد 94 نوزدهم سیکل، روز آز 25 خرداد 94، نتیجه منفی. 17. رویا:31 ساله، 2 سال اقدام. اولین انتقال فرش خرداد 93، منفی. دومین انتقال فریزی شهریور 93، منفی. در حال حاضر وارد سیکل بهمن 93. 18. الی (عضویت:1393/11/1): 25 ساله، 4 ماه اقدام، مشکل از همسر. اقدام تو ابن سینا، تشکیل پرونده، آزمایشات، سوم اسفند 93 نمونه برداری از همسر، بیوپسی انجام شد و نتیجه منفی شد و همسر آزواسپرم هست، ویزیت جنین شناسی تیر 94، پیگیر انجام آزمایشهای ایمنی و انعقادی. 19. parvaz (عضویت:1393/8/17): 38 ساله، 2 سال اقدام. اولین آی وی اف شهریور 93، منفی. انتقال دوم فریزی 3 بهمن 93، نتیجه منفی. از این به بعد زیر نظر رزاقی، به دلیل فیبروم هیسترو خواهد شد، احتمالا شروع مجدد اردیبهشت 94، شروع مجدد میکرو و داروهای آن از 17 فروردین 94، 4 مریونال و 4 فوستیمون، بعد از 5 روز تزریق 5-6 فولیکول 10، 3 اردیبهشت 94 پانکچر، 15 تخمک، 4 جنین، 7 اردیبهشت 94 انتقال جنین، به دلیل دردهاش دکترش ترجیح دادن یه ماه انتقالش به تاخیر بیفته و جنیناش فریز شدن. سیکل انتقال بعدی سیکل نچرال، احتمالا اواخر خرداد 94 انتقال جنین خواهد داشت، استرادیول پایین و 5، به خاطر پایین بودن ضخامت آندومتر سیکل انتقال کنسل شد. شروع سیکل انتقال فریزی با روزی 2 استرادیول و بعدا 3 استرادیول. شروع مجدد سیکل انتقال و انتقال با ضخامت آندمتر 7 میلی متر توسط دکتر رزاقی، انتقال 2 یا 3 جنین بلاستوسیت 28 خرداد 94، داروهای بعد انتقال دو عدد آمپول پروژسترون و یک شیاف سیکلوژست، 6 عدد استرادیول (شروع از 2 عدد بعد 3 و 5 و نهایتا 6 عدد)، به دلیل بالا بودن هورمون روزانه پیاده روی برای جلوگیری از لخته شدن خون در پاها انجام میدم، به خاطر درد تخمدان چپم دکتر یه شیاف به پروژسترونام اضافه کرد، صبحها دو آمپول پروژسترون و یک شیاف، شبا یه شیاف، روز آز 11 یا 12 تیر 94، شکر خدا نتیجه آز بتا + با بتای 3100، شروع لک بینی از 13 تیر، روزانه یک شیاف و یه آمپول هفته ای یکی اضافه کرد، به دلیل به خونریزی افتادن آمپولای پروژسترون 4 تا شدن، شیافام سه تا شدن، مراجعه برای سونو 29 تیر 94، شکر خدا ساک و ضربان دیده شد، سونوی مجدد دو هفته بعد، 20. مری: 30 ساله، 8 سال ازدواج، سال 88 متوجه مشکل ناباروری، همسرم مشکل کمی اسپرم و کم تحرکی. بهمن 90 رویان، اولین آی یو آی تابستان 91، نتیجه منفی. آذر 91 پانکچر، انتقال به دلیل کیست آندومتریوز موکول به بهمن 91، نتیجه منفی. اقدام مجدد در اردیبهشت 92، نتیجه منفی. پیگیری مجدد، ابن سینا، خرداد 93، 2 بار میکرو منفی. درمان کیست و عمل لاپراسکوپی توسط دکتر خزعلی در شهریور 93، انجام کارهای میکرو در آذر و دی 93، انتقال جنین ساعت 10:30 و 30 دی 93، روز آز 14 بهمن 93، نتیجه منفی. 21. مامی الینا: صاحب یک دختر 10 ساله، 4 سال اقدام برای فرزند دوم، عدم آزاد سازی تخمک حتی با هاش سی جی، آی یو آی منفی. دی 93 میکرو، بیمارستان صارم، زیر نظر خانم دکتر اکبریان، 8 تخمک، 4 جنین، همه رو انتقال دادن، نتیجه +، 25 بهمن 93 سونوی قلب و ساک 22. راضی (عضویت:1393/10/23): 28 ساله، 2.5 سال اقدام، مشکل اسپرم. تیر ماه 93 انتقال فرش، نتیجه منفی. الانم تو سیکل واسه انتقال فریز، احتمالا 28 بهمن 93 انتقال جنین، یکشنبه 3 اسفند 93 انتقال، (تقریبا 17 اسفند 93 روز آز)، نتیجه منفی. 23. مهسا (عضویت:1393/10/29): 30 ساله، 6.5 سال ازدواج، 1 ساله متوجه مشکل مورفولوژی نرمال 1% و سرعت خیلی کم اسپرم شدیم. اولین میکرو 23 دی 93، جنینا همه گرید آ، روز آز 7 بهمن 93، نتیجه منفی. بعد از منفی شدن منتظر دومین پری برای انتقال جنین فریزی، بعد از دو هفته تاخیر پریود با بتای 3500 آز بتا مثبت شد و طبیعی مامان شد، 26 اسفند 93، نتیجه آز +، 8 فروردین 94 قلبش دیده شد، 13 اریبهشت اولین آز و سونوی غربالگری، هم هچی نرمال و خوب بود، دردونش پسمله، 21 آبان 94 زمان زایمان، معجزه اتفاق می افتد 24. اینجا برای یکی از دوستای مهربونمون هست که فعلا نمی خواد اینجا باشه، ولی من ایمان دارم بزودی میاد که برچسب مادر شدنش رو بچسبونم واسش! من تا اون روز این جایگاه رو واسش نگه میدارم! مامان دوست داشتنی برای برگشتنت لحظه شماری می کنم! (اردیبهشت69 (عضویت:1392/1/16): 25 ساله، میکرو اول اسفند 93، نتیجه منفی، قصد انجام آزمایشهای تکمیلی و شروع دوباره سیکل) 25. ستاره (عضویت:1393/11/4): 26. مامانی63 (عضویت:1392/3/27): 30 ساله، 5 سال اقدام، 3 بار آی یو آی منفی، لاپراسکوپی تشخیصی، بدون مشکل، زیر نظر افلاطونیان، مشکل مورفولوژی همسرم. سیکل آی وی اف بهمن 93، زیر نظر دکتر افلاطونیان، بیمارستان لاله، 13 بهمن 93 پانکچر، انتقال 15 بهمن 93، 2 جنین انتقال داده شده، نتیجه منفی. سابقه هوادهی لولها برای باز کدن اونها، عمل لاپراسکوپی و باز بودن لوله ها و سالم بودن عکس رنگی. برای مرداد 94 از طرازی وقت گرفتم، احتمالا مشکل ایمنی دارم چون سابقه بالا و پایین شدن آزمایشهای لنفها رو دارم. نتیجه سی دی مارکرا در پاییز 93 (3=74.9، 5=70.4، 4=34.8، 8=43.1، 19=11.8) که سی دی مارکر 8 کلا بالاتر از نرماله و 3، 5 و 19 هم نزدیک به ماکزیممه و کلا اینا نشون دهنده مشکل ایمنین. 4 تیر 94 مراجعه به بیمارستان لاله و ویزیت توسط دکتر کریم زاده، آزمایشهای ایمنی رو نگاه کرد و گفت مشکلی نداره، فقط برای شروع سیکل استرادیول و یه قرص آنتی بیوتیک برای خودم و همسرم داد، مراجعه مجدد برای سونوی 12 سیکل. 16 تیر 94 روز انتقال 3 جنین، 1 جنین کامپکت و 2 جنین 8 سلولی، روز آز بتای اول 30 تیر 94، متاسفانه نتیجه منفی. 3 مرداد 94 توسط طرازی ویزیت شدم، آزمایشهای ایمنی قبلی رو دید و گفت مشکل داری اما باید تکرار بشه تا معلوم بشه بازم مشکلت هست یا نه، در مورد کشیدن بدنمم گفت احتمالا مشکل انعقادی داری، آزمایشهای ایمنی، انعقادی، کاریوتایپ، یه سری از هومرمونی برای روز سوم پری نوشت، در مورد کیفیت تخمکامم گفت که پایینه، آزمایش ذخیره تخمدان رو نوشت، 8 مرداد همه آزها رو خواهم داد و فقط هورمونی میمونه برای ماه بعد. 8 مرداد 94 همه آزهای ایمنی، انعقادی، جهش ژنتیک و کاریوتایپ رو آزمایشگاه نیلو دادم، شکر خدا سی دی مارکرا خوب بودن، پروتئیت اس و سی هم خوب بود، نتیجه آزهای انعقادیو (mthfrها)باید به دکتر نشون بدم. 27. گل نرگس: نرگس، 33 ساله، 7 ساله ازدواج، 5 ساله اقدام به بارداری، مشکل تنبلی تخمدان و مقداری مورفولوژی پایین اسپرم، پیشنهاد میکرو. شروع سیکل میکرو و داروهای اصلی 19 فروردین 94، گونال 2 پودر و 1 آب، سونوی دوم 24 فروردین 94، گونال و مریونال و قرص داستینکس، 4 فولیکول 10 در هر دو تخمدان، خلاصه دوست جونمون بعد کلی راه با 35 تخمک و 17 جنین هایپر شدن و انتقالش 3 ماه به تعویق افتاد، بعدش معجزه خدا شامل حالش شده و ماه رمضان 94 پریودش تاخیر داشته، عید فطر بی بی چک +، بعدشم آزش + و شکر خدا طبیعی مامان شده، معجزه اتفاق می افتد 28. ستاک212 (عضویت:1393/9/3): 29 ساله، خودم خدا رو شکر مشکلی ندارم، شوشو آزو (دلیل پایین بودن fsh )، دو سال و پنچ ماه اقدام، یک سال و نیم رویان. در حال حاضر ابن سینا، فعلا تشکیل پرونده آزمایش خون سونو و ....، نتیجه آز ژنتیک همسر مشخص، پیشنهاد pgd و بیوپسی. 29. leila (عضویت:1393/4/24): 31 ساله، 10 سال ازدواج، 7 سال اقدام، رویان تحت درمان، مشکل از شوهرم 98 درصد اسپرماش نرمال نیست و حرکتشم 0. 3 بار رویان آی یو آی، نتیجه منفی، یکبار میکرو ناموفق. آذر ماه 93 پانکچر، بعلت هایپر شدن هنوز جنینامو انتقال ندادم، 16 فروردین 94 در حال زدن سوپرفکت، 10 روز دیگه از تزریق سوپرفکت مونده، در حال مصرف روزی دو عدد قرص استرادیول، کم بودن mchc از حد نرمال، داروهای مصرفی سوپرفکت و روزی دو تا استرادیول، انجام خراش آندومتر، انجام آزمایش ایمنی، 26 فروردین 94 بهش گفتن کیفیت جنینای فریزیت پایینه اگه تا هفته دیگه زنده موندن انتقال میدیم، 2 اردیبهشت 94 دومین انتقال 3 جنین بلاستوسیت، روز آز 17 اردیبهشت، نتیجه متاسفانه منفی شد، 20 اردیبهشت 94 توسط خانوم دکتر شیوا ویزیت شد، آز ژنتیک برای خودم و همسرم، آز ویتامین دی 3، توصیه بررسی غدد و نوبت غدد گرفته شد، هیسترو آفیس برای بررسی کامل رحم و خراش مجدد انجام خواهد شد، کیفیت 6 جنین فریزی گرید e بودن، تخمکها با کیفیت بالا ولی جنینها با کیفیت پایین. آز ویتامین دی 70. 6 خرداد 94 آز ژنتیک دادم. آز ژنتیک تو سازمان انتقال خون داده شد، 45 روز بعد گفتن جوابش آماده میشه. دکتر گفته باید آزمایشت برای انجام هیسترو برای بررسی بیشتر رحم و لوله ها آماده باشه. دارای کمی کم خونی، در حال مصرف فولیک اسید، 2 هفته یه بار آمپول بکمپلکس و ب12. 30. شیدا (عضویت:1392/7/22): 32 ساله، 4 سال متاهل، مشکلم بی کیفتی تخمک، مشکل همسرم کم تحرکی. در سال 92 سه بار آی یو آی، نتیجه منفی، 1 میکرو منفی 7 تخمک 2 جنین، 1 میکرو کنسل در سال 93 بخاطر تشکیل نشدن جنین در رویان، 5 تخمک بدون جنین. شروع درمان و تشکیل پرونده در ابن سینا، در انتظار جواب آزمایشات برای شروع درمان، 26 فروردین 94 شروع سیکل درمانی جدید در ابن سینا، سیکل کوتاه، شروع ال دی و آسپرین، 26 فروردین 94 روز سوم سیکل و مراجعه به ابن سینا، 16 اردیبهشت 94 آخرین ال دی، بعد پریود شروع سیکل، آخرین ال دی 17 اردیبهشت 94 و منتظر پری، 21 اردیبهشت 94 روز اول پری، 22 اردیبهشت 94 مراجعه به ابن سینا برای اولین سونوی سیکل و شروع سینافکت، 10 تا مریونال و 10 تا گونال اف و 1 سیافکت و کپسول آزیترودر بهم داد و قرار شد 28 اردیبهشت 94 دوباره واسه سونو برم، 31 اردیبهشت یازده سیکل پانکچر، 4-5 تا فولیکول داشتم، 5 تا تخمک گرفتن، 4 جنین تشکیل شد، 3 خرداد ساعت 2.5 بعد از ظهر برم واسه انتقال، 3 خرداد 94 چهاردهم سیکل انتقال هر 4 جنین، انتقال با دکتر ذوالقدر انجام شد. داروهای بعد انتقال آمپول پروژسترون، فولیک اسید5، تیروکسین، روز آز 17 و 19 خرداد 94، 14 خرداد 94 روز 10 انتقال بی بی چک مثبت شد، روزهای 11 و 12 هم بی بی چک + شد، 15 خرداد 94 روز 12 انتقال آز بتا با بتای 711 مثبت، بتای دوم 2400، 31 خرداد 94 سونو دردونه هاش دو تان، دو قلو، شکر خدا هر دو قلبشون (در هفته 6) تشکیل شده بود، ساک سوم بدون جنین، سونوی مجدد هفته 8 روز 15 تیر 94 خواهد بود، شکر خدا همه چی اوکی، سن بارداری 8 هفته و 3 روز، 12 مرداد 94 وقت سونوی ان تی، شکر خدا همه چی خوب بود و احتمالا یکی پسمل و اون یکی دخمله، ادامه 10 آمپول باقی مانده تا آخر این هفته روزی یکی بعد هفته بعد یک در میان، بعد از این دو هفته هفته ای یک آمپول پرولوتون برای جلوگیری از زایمان زودرس تا هفته 34، سه هفته دیگه مراجعه جهت اندازه گیری طول سیروکس، شکر خدا جواب آز غربالگری هم خوب بود، هفته بعد اندازه طول سیروکس مشخص خواهد شد، 31. نگین: 23 ساله، 1 سال اقدام، یکبار بارداری طبیعی، سقط، مشکل سرعت و مورفولوژی اسپرم همسر. 32. لوسی: 30 ساله، 2 بهمن 93 انتقال دو جنین، بدون فریزی، نتیجه منفی. 33. مهتاب باران: اسمم افسانه، 23 ساله، 6 سال ازدواج، 5 سال اقدام، 2 بار آی یو آی ناموفق، یکبار لاپراسکوپی کردم. 7 مهر 93 پانکچر شدم، 11 مهر 93 انتفال دادم جنین 5 روزه، نتیجه منفی. 27 بهمن 93 مراجعه به رویش برای شروع سیکل انتقال فریزی. به خاطر ضخامت کم آندومتر سیکل کنسل شد، ادامه درمان بعد از فروردین 94. 34. خاله سارا: 32 ساله، مشکل تنبلی تخمدان، چسبندگی لوله ها، با لاپراسکوپی رفع شد. زیر نظر دکتر کشاف، دی ماه 93، میکرو زیفت، 16 بهمن 93 روز آز، نتیجه منفی. 35. آرمینه: 34 ساله، 2 بار به دلیل تخمک پوچ کنسل، تخمک اهدایی آخرین انتخاب. 36. آرتمیس7: 28 ساله، همسرم سالم، خودم آندومتریوز هستم. آذر 93 انتقال دو جنین، نتیجه منفی، 3 جنین برای انتقال بعدی، انتقال بعد از عید 94. 37. فاطمه (عضویت:1393/10/28): 29 ساله، خودم بدون مشکل و با پریود منظم، همسرم آزواسپرم، قراره بیوپسی بشه! زیر نظر دکتر افلاطون، محل درمان بیمارستان مادر یزد،. 38. کامین: 30 ساله، 39. الی (عضویت:1393/7/26): 29 ساله، 1 سال و 9 ماه اقدام، مرکز درمان تبریز، کلینیک میلاد، زیر نظر دکتر فرزدی، هر دو خدا رو شکر سالم، یه بار سقط، بعد شروع درمان. 2 بار آی یو آی منفی، پیشنهاد میکرو به همسر، احتمالا بعد از عید 94 شروع سیکل میکرو، 17 اردیبهشت 94 روز 25 سیکل و انتقال جنین، (احتمالا روز آز 2 خرداد 94)، منتظر نتیجه +++، 40. golsa20 (عضویت:1391/11/30): 29 ساله، مشکل چسبندگی مادرزادی واژن و سیروکس، کوچکی سیروکس (قادر به دفع خون نمیباشد)، 2 بار جراحی باز، دارای یک لوله ناقص شده، تنبلی تخمدان، محل درمان تبریز، زیر نظر خانم دکتر قطره سامانی، پیشنهاد میکرو. 5 خرداد 94 ساعت 8:30 برای شروع مجدد میکرو با دکتر شیرین قاضی زاده نوبت داره. بعد ویزیت به علت کوچک بودن بیش از حد سیروکس و عدم خروج خون قرار شد دوباره جراحی بشه. به اشرف معینی معرفی شد. ایشونم به دکتر عسگری بیمارستان آرش معرفی کردن. 19 خرداد توسط دکتر عسگری ویزیت شدن و بهش گفته شده که رحمش قابل درمان نیست و باید از رحم اجاره ای استفاده کنه! دعا کنین که گلسا جونم بتونه درمان بشه و طعم نه ماه انتظار رو بچشه! 41. شکلات عسلی (عضویت:1392/2/9): 26 ساله، 18 ماه اقدام، مشکل کم تحرکی و تعداد اسپرم شوشو، 1 بار آی یو آی منفی، خودم مشکلی ندارم، عکس رنگی سالم. زیر نظر دکتر پروفسور پارسا نژاد، محل درمان شیراز، آمادگی برای اقدام به آی وی اف، 5 اردیبهشت 94 بی بی دو خط، ایشالله نتیجه آزشم مثبت میشه، خدا رو شکر با بتای 32 در 5 اردیبهشت 94 شوکول جونم طبیعی مامان شد، نتیجه +، متاسفانه بتا پایین اومد. کمبود ویتامین دی، همسرم با زالو درمانی شرایطش بهتر شده، 22 اردیبهشت 94 فولی 24، تزریق هاش سی جی 22 اردیبهشت 94، اقدام طبیعی، ماه بعد آی یو آی، اوضاع اسپرم همسرم تو فصلای گرم خراب میشه، الان تو فصل بهار تحرک آ و ب هر دو شدن 15%. شکر خدا شرایط اسپرم همسرم نرمال شده، 2 شهریور 94 ویزیت، 42. صدف: 31 ساله، 4 بار انتقال ناموفق، 5 امین بار انتقال، 2 بهمن 93، منتظر نتیجه +++، 43. samane (عضویت:1392/8/26): 29 ساله، خوشبختانه نتیجه بیوپسی بدخیم نبود، احتیاج به جراحی ندارد، شروع مجدد میکرو! 44. sevda (عضویت:1392/7/22): 30 ساله، 6 سال ازدواج، خودم سالم، همسرم مورفولوژِی پایین، تحت درمان در ابن سینا. 7 بهمن 93 شروع سیکل میکرو، 14 اسفند 93 پانکچر، 8 فولیکول بین 19 الی 24، انتقال 17 اسفند 93، روز آز 2 و 4 فروردین 94، نتیجه منفی. 6 جنین فریزی، 1 گرید آ و 5 تا گرید ب، 5 اردیبهشت 94 با 10 روز تاخیر 14 اردیبهشت 94 پریود شد، سیکل بعدی مراجعه برای انتقال جنین فریز. از 11 خرداد 94 سیکل انتقال فریزیش شروع شده. فقط یک بسته جنین فریز 6 تایی دارم که 2 جنین گرید آ و 4 جنین گرید ب، قراره 3 جنین انتقال بدن و عملا باقیشو از دست میدم. ضخامت آندو 10 سیکل 7.6 و تری لاین، مصرف روزانه 3 عدد استرادیول، شروع تزریق آمپول پروژسترون از 23 خرداد 94، 26 خرداد 94 انتقال 3 جنین فریزی (2 جنین گرید روز 16 سیکل، روز آز 8 تیر 94، روز دوم انتقال ترشحات قهوه ای، بتای اول 4، از مرکز گفتن داروهارو ادامه بده و آز دوم رو بده، اما پروژسترونامو از 8 تیر قطع کردم، منتظر بتای دوم، متاسفانه نتیجه منفی. 45. دلچه (عضویت:1393/2/20): 34 ساله، مشکلمون آزواسپرمى و وارونگی کروموزوم یازده خودم، روش درمان میکرو با pgd. یکبار میکرو مثبت در مهرماه 93 و یک سقط در اواسط آذرماه 93، نتیجه آزمایش روی جنین سقط شده نشون داده که جنین سالم بوده، منتظر نتیجه آزمایشهای تکمیلی سقط و ایمنی و ...، شروع دوباره به خاطر نیاز به پی جی دی بعد از عید، متاسفانه معلوم شد مشکل انعقادی داشته و دکترش چون آسپرین رو قطع کرده به خاطر کم کاری دکتر جنین سالم رو سقط کرده، نتیجه آز کاریوتایپ به خاطر مشکل در یکی از کرومزومهام نشون میده که 50 درصد تخمکام سالم خواهند بود، به دلیل کورتاژ اجباری 6 ماه وقفه باید داشته باشه برای سیکل دوباره. 46. باران: 23 ساله، خودم بدون مشکل، مشکل موروثی ...، محل درمان مرکز ناباروری بیمارستان الزهرا تبریز. اولین میکرو 10 جنین، الان تو سیکل انتقال فریز، 4 اسفند 93 انتقال 3 جنین، 19 اسفند 93 آز، نتیجه منفی. شروع دوباره سیکل انتقال جنین از تیر ماه 94. 47. زری جان: 29 ساله، 2 سال پیش طبیعی باردار شدم، هفته 6 سقط، بعد از اون دیگه باردار نشدم، تشکیل پرونده اردیبهشت 93، محل درمان ابن سینا، مشکل از همسرم، کم تحرکی اسپرم، تجویز میکرو. میکروی اول 4 جنین و بدون فریزی، خرداد 93 انتقال 4 جنین، نتیجه منفی. میکروی دوم 5 جنین و بدون فریزی، 25 دی 93 انتقال 5 جنین فرش، نتیجه +، 6 بهمن 93 روز آز، 26 بهمن 93 وقت سونو قلب، 3 قلو باردار 48. انتظار (عضویت:1393/4/30): 38 ساله، 7 سال ازدواج، مشکل من ذخیره پایین تخمدان، تنبلی تخمدان، همسر تحرک کم، سابقه آندومتریوز خفیف و درمان با لاپراهیستروسکوپی سال 92 توسط دکتر کشاف که خراش هم دادن. 1 میکرو ناموفق زیر نظر دکتر آل یاسین، 2 بار میکرو ناموفق، زیر نظر دکتر کشاف. سیکل مجدد سیکل کوتاه، 13 سیکل انتقال جنین انجام شد، چهارشنه 2 اردیبهشت 94 انتقال جنین 2 روزه به روش آی وی اف و میکرو زیفت، توسط دکتر کشاف، 4 عددآمپول هاش سی جی و آمپول لوپوناکس (نوعی انوکسوپارین سدیم و مشابه هپارین و سلکسان مانع لخته شدنه) بعد انتقال، پروژسترون به صورت قرص خوراکی، قرص آسپرین، پردنیزولون (2 هفته قبل انتقال هر 12 ساعتی یکی شروع شد) و فولیک اسید قبل انتقال، 20 اردیبهشت 94 روز آز، 18 اردیبهشت 94 بی بی منفی، نتیجه آز روز 20 اردیبهشت 94 منفی. 25 اردیبهشت 94 روز اول پری، مراجعه جهت آزهای تکمیلی و شروع مجدد سیکل، نتیجه سی دی مارکرا (سی دی ٥٦+١٦ من ٣.٠٦و سی دی ١٦ من ١٠.٩١و سی دی ٥٦ م ٦.٣٠). ویتامین دی 10. 10 خرداد مراجعه به صارم و ویزیت با دکتر علیرضایی متخصص طب سنتی. آزمایش و مشاوره ژنتیک نوشت، 17 خرداد 94 نوبت دارم، آز ویتامین دی هم نوشت، آز اسپرم برای شوشو نوشت، نرمالش 8% هست، طبع بدنم هم بلغم هم سودا شده. آز کاریوتایب رو تاریخ 21 خرداد 94 به همراه پدر و مادرم دادم، برای بررسی اینکه نگرفتن جنین ارثی نبوده، در ضمن جواب یکی از آزها به خاطر اینکه آلمان انجام میشه 2 ماه طول خواهد کشید. در حال حاضر در حال مصرف روزانه ویتامین ب6 و هفتگی آمپول ب12 واسه مشکل انعقادی، ویتامین prenatal هم با فولیک أسید به اضافه چند تا داروی گیاهی بابونه، تخم کتان و عسل با تخم لقاح واسه تقویت رحم. مراجعه به طب سنتی، توصیه برای تعویق دو ماهه انتقال به خاطر رحم سرد بودن، طبعم سوداست. نسخه طب سنتی {اولا یه روز در میون بادکش، داروهام قبل شام (بارهنگ 1 قاشق مرباخوری+عرق نعناع 1 استکان+آب 1 استکان ٢٠دقیقه جوشانده شود سرد که شد+نصف استکان گلاب+عسل)، هر شب (٧عدد انجیر، عرق بهارنارنج 1 لیوان+فرشخیک 1 قاشق مرباخوری+عسل، عرق گل سنجد 1 لیوان+عسل، دوسین 1 قاشق مرباخوری)، هر صبح (٧ عدد زیتون، ١٤ عدد بادام درختی دوسین 1 قاشق مرباخوری)، 40 روز سوره یاسین، هر عصر (بذر رازیانه دو قاشق غذاخوری+بذر هویج 1 قاشق غذاخوری دمکرده+عسل، افشره لاریگل ١٨ قطره، هفت بذر دو قاشق غذاخوری دمکرده+عسل)، هر روز (شربت سینا روزی دو قاشق غذاخوری در آب هویج)} 49. یه عاشق: 23 ساله، مشکل کم تحرکی و شکل اسپرم، 2 سال و 7 ماه اقدام. 29 آذر 93 انتقال فرش، نتیجه منفی. انتقال 3 جنین فریزی شنبه 2 اسفند 93، کنسل شدن انتقال، بعلت افت کیفیت جنین فریزی بعد از آنتی فریز، خوشبختانه معجزه خدا شامل حالش شد و با وجود کنسل شدن انتقالش طبیعی باردار شد، 11 اسفند 93 بی بی +، 12 اسفند 93 نتیجه آز +، معجزه اتفاق می افتد 50. خورشید92 (عضویت:1392/6/12): 35 ساله، تحرک کم اسپرم همسر، پرکاری داشتم، ید درمانی کردم، الان کم کاری که نرمال شده، عکس رنگی سالم. اولین آی یو آی مرداد 92، اولین میکرو دی ماه 92، بیمارستان عرفان، 10 تخمک، 9 جنین، تا مرحله فریز 6 تا جنین باقی موند، 3 تا 3 روزه انتقال دادن، نتیجه منفی. دومین ای یو ای اردیبهشت 93، 4 ماه تمام از خرداد تا آخر شهریور 93 هفته ای 3 جلسه طب سوزنی، مهر ماه 93 انتقال فریز، انتقال 3 جنین 3 روزه، نتیجه منفی. در حال حاضر شروع درمان در ابن سینا، 2 اسفند 93 مراجعه بار اول به مطب خانوم دکتر طرازی برای شروع درمان با میکرو، مشکل ایمنی و سه فاکتور از فاکتورهای سی دی مارکرها، سی دی 16 معادل 17.8، سی دی 19برابر 35.2، سی دی 56 معادل 18 شد، فعلا تا 1.5 ماه درمان دارویی، تجویز آسپرین، ب6، کلسیم، هفته ای یک آمپول ب 12 به مدت 2 ماه، 27 فروردین 94 سونوی سوم پری، شروع سیکل با ال دی و سیکل بدون سینافکت، شروع دو عدد پرودنیزولون با غذا برای ایمنی توام با ال دی، آز آپکا برای تشخیص نیاز به سرم آی وی آی جی، 23 اردیبهشت 94 ویزیت با طرازی، 20 عدد مریونال، بدون سینافکت، 6 عدد آزیترومایسن، سونوی مجدد 29 اردیبهشت 94، داروهای سری قبل رو هم پرسید (دفعه قبل 27 گونال و 4 تا سترتایید، نتیجه 11 تخمک کامل)، 29 اردیبهشت 8 پری سونوی مجدد، از روز سوم آسپرین رو قطع کرد و تا 8 پری پردنیزولون رو آروم آروم کم و نهایتا قطع کرد، ضخامت آندوم 7 بود، اندازه فولیا 12-13 در هر دو طرف، 16 تا مریونال 4 پودر و 2 آب و 12 تا گونال 3 پودر و 2 آب، 4 تام ستروتاید با مولتی ویتامین روزی 1 عدد و شنبه 2 خرداد 94 دوباره باید برم سونو، احتمالا پانکچرم بیفته برای دوشنبه که گفت خودش هست، احتمالا جنین 5 روزه انتقال بده. 2 خرداد ویزیت مجدد، خدارو شکر فولیا خوب بودن، برای دوشنبه 4 خرداد 94 ساعت 4 بعد از ظهر وقت پانکچر داد و چون روز حضورش تو ابن سیناست خودش پانکچر خواهد کرد. احتمالا اگه جنینا خوب رشد کنن 5 روزه انتقال خواهد داد و این مساله رو تو پرونده قید کرد. کل سونوها روزهای 2-8-12 سکل انجام شد و پانکچر 14 سیکل انجام شد، برای احتمال هایپر شدن یه قرص تا روز انتقال بهم داد. شکر خدا 4 خرداد پانکچر شد و 18 تخمک گرفتن. به خاطر هایپر شدن دارو گرفته و شنبه 9 خرداد انتقال 3 جنین گرید آ 5 روزه. بعد انتقال به شدت هایپر شد و مجبور شدن 2.5 لیتر آب تخلیه کنن، روز آز 23 خرداد 94، بتای 2.1 و نتیجه منفی. جدیدا جواب آز تیروئید 11.93، دکتر غدد گفت احتمالا از عوارض آی وی آی جی باشه، دز داروهامو زیاد کرد تا پایین بیاد. آخرین تی پی او که ابن سینا داشتم 80 و خورده ای بود. 24 مرداد 94 شروع سیکل انتقال جنین فریزی با ال دی، حذف ویتامین ب6 و 12، به جاش مولتی دیلی و فولیک اسید، قرص پردنیزولون و آسپرینم گفت فعلا نخورم، برای 19 پری بعد از 17 ال دی، یعنی 9 شهریور 94 وقت هیسترو تشخیصی و خراش دادن، مشاوره بیهوشی دو روز قبل عمل، در ضمن گفت برم از جنینشناس تاییدیه بگیرم، سوم پری توسط رویا پادمهر هم ویزیت شدم و معلوم شد مشکل خاصی ندارم فقط برای احتیاط برام یه سونوی داپلر نوشتکه هنوز براش وقت نگرفتم. 51. مهکامه مامان 3قلوها: 26 ساله، بارداری اولم یه پسر کوچولو، سقط تو 6 ماهگی، علتش ناشناخته گفتن احتمال خفگی، تا 2 سال بچه دار نشدم، بعدش خدا بهم دخترکوچولوم داد، تو کل بارداری استراحت مطلق بودم، اسم دخترمم درسا هستش، مشکل من کم کاری تیرویید و تنبلی تخمدان هستش و شوهرمم مشکل تحرک اسبرم، البته مشکلش حاد نبود، بارداری اولم با کلی دارو و آمپول اتفاق افتاد، اما دخترم رو نه، نمیدونم شاید اسمش بشه گذاشت معجزه، بعد دخترم اقدام کردم، دیگه هیچی جواب نداد. محل درمان رویان، زیر نظر دکتر معینی، بعد دو بار انتقال توسط دکتر معینی من 3 قلو پسر باردار شدم. 52. شالیزار: 27 ساله، 3.5 سال اقدام، تنبلی تخمدان، شوشو سالمه، 3 بار آی یو آی منفی. دی ماه 93 پانکچر شدم، 11 تخمک، 9 جنین، بهمن 93 در حال گرفتن ال دی و سوپرفکت، در صورتی که بدنم آماده بشه انتقال خواهم داد. 53. دنیا (عضویت:1389/1/16): 34 ساله، 2 بار آی یو آی منفی، 1 بار میکرو که سیکل به علت رشد نکردن تخمک کنسل شد. اواخر بهمن 93 تو سیکل میکرو کوتاه مدت هستم، تحت نظر دکتر یونسی، بیمارستان خاتم، فعلا مشغول تزریق آمپول گونال و مریونال و ستروتاید، 5 اسفند 93 پانکچر، 7 اسفند 93 انتقال جنین، 11 و 12 انتقال بی بی مثبت، 14 انتقال 21 اسفند 93 روز آز، نتیجه +، بتا 325، بتای دوم 665، 17 فروردین 94 قلب تشکیل شده، اولین غربال گری خوب، احتمالا پسمله، بعد انتقال شیاف آندومترین به جای آمپول پروژسترون، اول 3 تا و بعدا تبدیل به 2 شیاف شد، 54. دزیره: 40 ساله، 4 بار آی یو آی منفی، یک سیکل آی وی اف کنسل شده. محل درمان رویان، 29 بهمن 93 شروع سیکل کوتاه مدت میکرو، احتمالا دو یا سه هفته طول میکشه، آمپول گونال اف و لووریز دادن، 9 اسفند 93 پانکچر، 5 فولیکول، 5 تخمک، 5 جنین، 2 جنین بی کیفیت، انتقال 3 جنین 11 اسفند 93، احتمالا 27 اسفند 93 روز آز، متاسفانه پریود شد، نتیجه منفی. 55. مدوسا: 30 ساله، 6 سال اقدام، 2 بار آی یو آی منفی، محل درمان رویان. اولین سیکل میکرو، پانکچر آذر 93، هایپر، 4 جنین، 3 جنین سالم بعد از آنتی فریز، انتقال 3 جنین 27 بهمن 93، (تقریبا 11 اسفند 93 روز آز)، منتظر نتیجه +++، 56. رها: ٣٥ ساله، کم تحرکی و کمی اسپرم، تجویز میکرو، زیر نظر دکتر محسن معینی، بیمارستان عرفان. ٣ آذر 93 پانکچر، ٥ آذر 93 انتقال، ١٠ تخمک، ٦ جنین، ٢ جنین گرید آ، ٤ جنین گرید آب، چون فریز شدن جنین های آب، ریسکی بود، همون بار اول ٤ جنین برام انتقال دادن و اون دو تای دیگه قابل فریز هم نبود، شکر خدا جواب آزمایشم +، هر ٤ جنین گرفت، الان هفته ١٤ هستم و دو جنینم رو ریداکت کردم، تو استراحت مطلق هستم. 57. مهربانی (عضویت:1393/2/20): 30 ساله، 5 سال اقدام، 2 بار بارداری طبیعی خارج از رحمی، به دلیل مشکل انعقادی و قطع آسپرین سقط شدن، کورتاژ. میکرو اول 7 جنین، منجر به 3 انتقال منفی. میکروی دوم 8 جنین 3 روزه، 5 جنین بلاستوسیت، 2 تا بلاستوسیتارو انتقال دادم، نتیجه منفی. زیر نظر دکتر کلانتر، این سری 7 تا سرم آی وی آی جی زدم و لنفوتراپی هم کردم تا اپکام شد 20 و پردنیزولون و آ اس آ هم هم دارم و سیکلمم این سری نچراله، 21 بهمن 93 انتقال 2 جنین 3 روزه، روز آز 8 اسفند 93، سیکل انتقال نچرال، 3 اسفند 93 بی بی چک، 6 اسفند 93 نتیجه +، بتای روز 16 برابر 497، سونوی ساک هفته 5، یه قلو، روز 37 انتقال، 7 هفته و 2 روز صدای قلب دوردونش رو شنید، 30 فروردین 94 سونوی ان تی انجام شد، دردونش احتمالا پسمله، به دلیل پایین بودن جفت احتمال سرکلاژ، 21 اردیبهشت 94 مراجعه جهت اطمینان از این قضیه، تاریخ زایمان طبیعی فعلا 11 آبان 94، از روز آز تا اوایل اردیبهشت 94 لک و خونریزی، خدا رو شکر الان بهتره، داروهای بعد انتقال جنین (هپارین، آ اس آ و تا پایان هفته 9 بارداری متفورمین بعدا کم کرد و قطع)، تا ماه سه خونریزی داشتم، قبلا اصلا شیاف نداشتم ولی اواخر ماه سوم 3 تا شیاف و 2 تا آمپول با 2 با دوفاستون داشتم، 58. عروس دریایی: 27 ساله، زیر نظر دکتر طرازی. میکرو بهمن 93، روز آز 6 اسفند 93، نتیجه منفی، دو بار میکرو منفی، بارم سوم طرازی بهم سرم آی وی آی جی داد. 59. نجمه (عضویت:1392/2/3): 25 ساله، زیر نظر دکتر احمدی، اصفهان 2 بار ای یو ای منفی. میکرو اول کنسل، به علت عدم تخمک. میکرو دوم 30 فولیکول، 13 تخمک، 3 جنین، انتقال به بعد موکول شده، احتمالا بعد عید 94 انتقال خ (واهد داشت، تایید جنینا توسط جنین شناس، به زودی انتقال صورت خواهد گرفت. طبق نظر جنین شناس دوتا از جنینام معمولی و یکی خوب بود و قر ار شد انتقال بدم، که بعد از عید 94 وارد سیکل انتقال شدم ولی متاسفانه نتیجه منفی شد. بعد ازمایشهای تکمیلی رو من و همسرم دادیم که شکر خدا نتیجه ازمایشهای همسرم سالم بود و من مشکل ایمنی داشتم، قرار شد سری بعد سرم آی وی آی جی داشته باشم. از الان یعنی تیرماه هم شروع کردم به خوردن نصف قرص پردنیزولون که قراره با شروع سیکل بشه روزی یک قرص، برای کم کاری تیروئیدمم روزی نصف قرص ناشتا باید بخورم. 60. رژینا: 32ساله، 2 سال اقدام، بارداری طبیعی، سقط در بیمارستان آبان، آزمایشات نرمال، عکس رنگی سالم، اولین آی یو آی خرداد 92. در حال حاضر شروع درمان در کلینیک دکتر رستمی، شیراز، 1 بهمن 93 مراجعه بار اول به مطب آقای دکتر رستمی و شروع سیکل احتمالا بعد از عید. 61. مریم: اسمم زهراست، 39 ساله، 12 ساله از اولین بارداریم میگذره، مشکل کم تحرکی اسپرم، 4 سال پیش اولین آی وی اف، بعدش 2 بار دیگه آی وی اف که بار سوم فریز گرفت، قلب تشکیل نشد، آی وی اف ها در ابن سینا، بعدش بیخیال شدم، تا اینکه مهر 93 میکرو اول، نتیجه منفی، الانم اقدام کردم برای میکرو دوم، زیر نظر دکتر ملیحه آدینه، انتقال جنین 27 اسفند 93، روز آز 15 فروردین 94، نتیجه منفی با بتای 2.2. 62. sheida: شیدا، 31 ساله، 8 سال ازدواج، 2 سال اقدام، ابتدا بیمار اقصی بودم برای من هیچ کاری جز اتلاف وقت نکرد، بعد از اون صارم، یک بار آی یو آی، بعد لاپراسکوپی هیستروسکوپی تشخیصی شدم، بسته بودن هر دو لوله، 2 بار پانکچر، یکبار خرداد 93، نتیجه منفی، بدون فریز، بعد زیر نظر ساغر صالح پور، میکرو دوم مهر 93، فقط ٣ جنین، نتیجه مثبت، بتام اومد پایین و سقط، دوباره هسترو شدم، سپتوم داشتم، علت سقط وجود سپتوم، بهمن 93 دوباره وارد سیکل شدم، بار سوم پانکچر ١٣ تخمک، ١٠ جنین، خراش اندومترم داشتم، 5 جنین برای بلاستوسیت شدن کنار گذاشته شد، فقط 2 تا بلاستوسیت با موفقیت تشکیل شد، 25 بهمن 93 دو تا بلاستوسیت برام انتقال دادن، منتظر نتیجه +++، 15 اسفند 93 روز آز، 63. شم شم (عضویت:1393/12/8): 31 ساله، 7 سال ازدواج، 1.5 سال اقدام، مشکل کمی کیفیت و کمیت اسپرم، رو به اتمام بودن ذخیره تخمدان راست، مراجعه به ابن سینا از شهریور 93، 2 بار آی یو آی ناموفق، 19 بهمن 93 پانکچر، 6 تخمک، 2 جنین، 21 بهمن 93 انتقال، 5 و 7 اسفند 93 نتیجه آز منفی، شروع سیکل بعد حدودا اردیبهشت 94. در حال ال دی خوردن، داروهای اصلی گونال اف و مریونال بودن که تا پایان تحریک تخمکگذاری تعدادشون به 72 تا رسید، 2 تیر 94 پانکچر شدم، 8 فولیکول، 4 تیر 2 جنین گرید آب و ب داشتم که پنجشنبه 4 تیر انتقال دادن، 18 تیر 94 روز اولین از بتا، متاسفانه نتیجه منفی. در آزمایش اخیر تی پی او 160، دکتر غدد گفتن موردی نداره ولی دکتر زنان گفتن بهتره دارو بگیرم، 31 تیر کنترل آز جدید اسپرم و مشاوره ایمونولوژی و ژنتیک، با توجه به اینکه آز تیروئیدم بدتر شده گفتن این سری فاکتور اتوایمیون در نظر گرفته خواهد شد، نتیجه کاریوتایپ آخرای شهریور 94 آماده خواهد شد، اگه شرایط همسرم مساعد باشه آخر شهریور وارد سیکل خواهیم شد. 64. آرزو66: 28 ساله، ایمنی بالا، ضعف اسپرم همسرم، مورفولوژیش پایین 1%، 2 بار آی یو آی منفی، 2 بار آی وی اف منفی در مرکز نوین مشهد زیر نظر دکتر مهناز منصوری، نتیجه منفی، پانکچر 4 مرداد 93، انتقال اول 27 مهر، نتیجه منفی، بعد نتیجه منفی هیستروسکوپی، انتقال دوم 29 دی 93، نتیجه منفی، برای سیکل مجدد زیر نظر دکتر رزاقی، مرکز ابن سینا، جواب آزمایشارو بردم نشون دادم، توکسوپلاسما نشون داده بود، دکتر گفت شاید مثبت کاذب باشه باید تکرار کنی، اگه باز مثبت شد باید یه ماه دارو بخوری، که دوباره آز دادم و منفی بود و مشخص شد کاذب بوده. آزمایشهای ایمنی و انعقادی رو دادم یه دکتر عفونی برام نوشت، آزمایشهای ایمنی و انعقادی رو به رزاقی نشون دادم گفت ایمنیت بالاست، گفت باید 2 ماه دارو بخوری. زیر نظر دکتر رزاقی، در حال مصرف پردنیزولون، کوکیوتن، رویال ژلی، شروع سیکل از تیر 94، شروع اچ دی از 3 تیر 94، ویزیت بعدی 7 تیر 94، ویزیت مجدد 13 تیر. با دز بالای دارو تخمدانام جواب ندادن، قراره دز داروها بالا بره، ویزیت و سونوی مجدد 10 مرداد 94، انتقال جنین بلاستو با هچینگ و در نظر گرفتن کلیه آزهای تکمیلی، متاسفانه نتیجه منفی. 65. رزا1366: 33 ساله، 12 سال ازدواج، مشکل کم تحرکی و آزواسپرمی، مرداد 93 عمل واریکوسل، 3 ماه بعد هیچ تغییری در آزمایش مشاهده نشد، آبان 93 پانکچر، 16 تخمک، 11 جنین 3 روزه، هایپر، انتقال به 28 بهمن 93 موکول شد، 2 جنین انتقال، روز 12 انتقال نتیجه آز منفی. 66. آفتابگردان (عضویت:1392/8/19): 28 ساله، 3 سال اقدام، شروع اقدام از تیر 92، مشکل تعدا کم اسپرم و کم تحرکی بین گرید 0 تا 3 نوسان داره و مورفولوژی پایین، یک بار آی یو آی دی 93 که مثبت شد ولی ده روز بعد بتام پایین اومد و ساک تشکیل نشد، ای وی اف منفی، تجویز میکرو، شروع استفاده از گیاه خرنوب از اول بهمن 93 تا اردیبهشت 94، در صورت عدم نتیجه اقدام به میکرو، تصمیم به اقدام برای میکرو، با توجه به عکس رنگی دو شاخ بودن رحم و احتمال وجود سپتوم، تجویز هیستروسکوپی، زیر نظر دکتر آل یاسین کلینیک امید 24 اردیبهشت 94 هیستروسکوپی شدم. وارد سیکل میکرو شده، 12 شب مدروکسی روزی 2 عدد (به خاطر اینکه بتونه پریود بشه)، آخرین مدروکسی 19 خرداد 94، از سیکل بعد از روز سوم پری ال دی و همزمان با آن گونال اف روزی 3 تا (کلا 15 گونال)، مراجعه بعدی 9 سیکل، فعلا دو دله چرا ال دی و گونال همزمانه!!!! مراجعه مجدد به دکتر و مشخص شد که اشتباه فکر میکرده و ال دی و گونال تو یه دوره نبوده!!!!! بعد از اینکه بعد مدروکسی پریود شدم ولی لک بینی تا 10 سیکل ادامه داره. آخرین ال دی 14 تیر 94، منتظر پری برای شروع سیکل، 20 تیر 94 شروع تزریق داروهای اصلی، ولی منصرف از ادامه درمان. شروع سیکل میکرو از اواخر مرداد 94، 21 مرداد روز اول پری، 22 مرداد 94 روز دوم پری و شروع سیکل، تزریق دو عدد گونال صبح روز دوم پری تا ده روز و مراجعه بین 7-10 روز بعد! 29 مرداد سونوی مجدد،2 تا هاش ام جی، 2 تا گونال و 2 تا ستروتاید تجویز کرد، روز دهم 2 تا هاش ام جی و 2 تا گونال و 1 ستروتاید، عصر روز دهم 2 تا دکا و 2 تا هاش سی جی، 67. نانا (عضویت:1392/10/18): 39 ساله، 7 سال اقدام،خودم سالم، همسرم اسپرمش ضعیفه، 4 بار آی یو آی ناموفق، 2 بار به صورت طبیعی مابین آی یو آی هایی که کردم باردار شدم، در هفته های 8 (قبل از غربالگری اول) سقط شدند، یکبار لاپاراسکوپی، 3 بار انتقال جنین، بار دوم مثبت شد، بعدش سقط شد، احتمالا اردیبهشت 94 برای چهارمین انتقال جنین فریز اقدام خواهد کرد، آزمایشهای تکمیلی رو انجام دادم و مشکلی نداشتم، زیر نظر دکتر اقصی و محل درمان بیمارستان مهر، این سری سینافکت رو از 20 پریودی شروع کردم دفعه قبل از 21. 30 خرداد 94 ویزیت و سونو برای تعیین روز انتقال، روزی 4 استرادیول. 3 تیر 94 روز 21 پری انتقال 2 جنین، روز آز بتای اول 18 تیر 94، بی بی چک روز 16 تیر 94 دو خط کمرنگ، شک خدا با بتای 5200 نتیجه +، سونوی موفق قلب، دو قلو باردار، 11 مرداد94 هفت و نیم هفته، هفته قبل سه روز خونریزی صورتی رنگ، با قطع سلکسان قطع شد، 68. لین رز (عضویت:1393/12/11): 36 ساله 9 سال ازدواج، مشکل مورفولوژی نرمال 3 درصد، تحرک و تعداد پایین اسپرم، مرکز ناباروری ابن سینا، 19 بهمن 93 پانکچر، 11 جنین، 21 بهمن 93 انتقال 3جنین، نتیجه منفی، سابقه حاملگی نداشتم، انتقال بعدی ایشالله سال 94، آزمایش ایمنی و انعقادی داده شد، جواب آز 25 فروردین 94، به خاطر عفونت رحم در حال مصرف قرص و پماد کلوتریمازول، نتایج آز ایمنی و انعقادی مشخص شد، هم مشکل ایمنی دارم هم انعقادی، 2 بسته چهار تایی جنین دارم که قراره یک جا استفاده کنن. شروع سیکل انتقال جنین فریزی و انتقال جنین شهریور 94! 69. آساره: 30 ساله، مشکلم بسته بودن یه لوله به علت ابتلا به هیدروسالپنکس، دو بار لاپاراسکوپی، یه بار هیستروسکوپی، یه آی یو آی ناموفق، میکرو بهمن 93، زیر نظر دکتر یونسی، 4 اسفند 93 انتقال جنین، 10 انتقال، بی بی منفی، 19 اسفند 93 روز آز، نتیجه +، دو تا ساک دیده شد، 70. مهسان امید مامان (عضویت:1392/10/1): 27 ساله، 2 سال ازدواج، 7 ماه اقدام، مشکل خودم تنگی یکی از لوله ها، مشکل همسرم تعداد متوسط و مورفولوژی 1-2% نرمال، 1 بار آی یو آی منفی، تجویز میکرو، فعلا در حال درمان با طب سنتی، 1 خرداد 94 اتمام داروهای طب سنتی همسرم، اقدام برای آز اسپرم مجدد. خرداد 94 آنتی بادی تی پی او 80.1 که بالاتر از رنج بود، (رنج نرمال زده 1-16). تی اس هاش 2.5، تی 3 برابر 5.3، تی 4 برابر 14.9. 4 روز اول هفته روزی نصف قرص لووتیروکسین. 9 خرداد 94 قراره جواب آز همسرش رو بگیره. بعد از 3 کاه استفاده از داروی گیاهی، تعداد از 30 به 38 میلیون، مورفولوژی از 1-2% به 2% تغییر کرده. 9 خرداد 94 مراجعه به طب سنتی و دستور بادکش شکمی یک روز در میون! 71. ساراگل (عضویت:1393/12/15): 2 سال اقدام، 2 بار آی یو آی منفی. مورفولوژی 6% و تحرک پایین. همسرم دی 93 عمل واریکوسل انجام داده. اولین میکرو، محل درمان ابن سینا، 13 انتقال بی بی منفی، 17 اسفند 93 روز آز، 5 جنین فریزی دارم، آز اول بتا حدودا 18، مشکوک به بارداری، آز دوم 19.9، تکرار آز، قبل از تکرار آز پریود شد، نتیجه منفی. آز تیروئید و دی و کلسیم نرمال، منتظر پری برای انتقال جنین فریزی، همسرم دی 93 عمل واریکوسل داشت، هنوز آز اسپرم نداده، قبل انتقال 6 تا قرص ویتامین دی خوردم و بعد انتقال آز دادم عددش 49 بود دکتر گفت از این به بعد ماهی یکی بخور، بعد از 14 قرص ال دی مراجعه برای سونو، 2 خرداد 94 اولین سونو برای سیکل مجدد با ارجمند برای انتقال جنین فریزی، 5 جنین فریزی دارم. 3 خرداد ویزیت توسط سارا مختار، تجویز 10 دکاپیتیل. اتمام ال دی ها 8 خرداد 94، از 6 خرداد تزریق آمپول دکاپیتیل. اواخر یا اوایل تیر 94 احتمالا انتقال 5 جنین فریزی. 10 خرداد 94 همسرم 4 ماه بعد از عمل واریکوسل آز داده ولی مورفولوژی همچنان 6% و فقط تحرک نوع آ از 5% به 10% رسیده. 12 خرداد 94 روز اول پری، 14 خرداد مراجعه به ابن سینا، آمپولام یک روز درمیون شد، استرادیول هر 12 ساعت یکی، مراجعه مجدد 21 خرداد 94. 21 خرداد 94 ضخامت آندو روز 10 سیکل تری لاین، روز انتقال جنین 25 خرداد 94 معادل 14 سیکل، باید دوشنبه ساعت 8 صبح ابن سینا باشم برای انتقال جنین. کیفیت جنینا موقع فریز 4 تا آ و 1 ب بود اما بعد انتی فریز گفتن کیفیتشون پایینه و اگه بذاریم بلاستو بشه احتمالا سیکل کنسل بشه، انتقال 4 جنین 25 خرداد 94، روز آز بتا 8 تیر 94، با بتای 1 نتیجه منفی، به توصیه ابن سینا داروهامو قطع کردم. مراجعه بعدی سه پری بعد، از طرازی برای شهریور وفت گرفتم و منشی رزاقیم گفت چند روز قبل زنگ بزنی می تونی وقت بگیری، 11 تیر 94 پریود شدم. 22 تیر ویزیت توسط رازاقی، نوشتن آزمایشهای تکمیلی. آزمایشهای ایمنی و انعقادی انتقال خون و بهار داده شده و جوابشون 8 مرداد 94 آماده خواهد شد. آز کاریوتایپ برای 3 مرداد وقت داده شد که یک ماه بعد جوابش آماده میشه. 8 مرداد جواب آزمایشهای تکمیلی آماده میشن، 12 مرداد 94 نوبت دارم از رزاقی، مشکل ایمنی حاد، شروع پردنیزولون به مدت دو ماه (هفته اول روزی 4 عدد بعد روزی 3 تا و به مرور کمتر خواهد شد) از 13 مرداد 94، پریود مهر ماه 94 مراجعه جهت شروع سیکل جدید، مشکل انعقادی هم شکر خدا ندارم، سایر داروهام کلسی کر، امگا3، رویال ژلی، آ اس آ، اسید فولیک، سیکل جدید آنتاگونیست خواهد بود، 72. آرام: 30ساله، مشکل تخمک گذاری ضعیف، آنتی تی جی همسر بالا، 5 بار ای یو ای منفی، یک میکروی منفی اسفند 91، 11 تخمک داشتم، فقط 4 جنین گرید c، بعد دوباره ای یو ای، نتیجه مثبت، 10 روز بعد سقط، دومین میکرو اسفند 93، پانکچر 12 اسفند 93، 13 تخمک، 10 جنین، انتقال 3 جنین 16 اسفند 93، زیر نظر دکتر پاکروش، محل درمان بیمارستان آبان، 28 اسفند 93 روز آز، بتای 303، نتیجه +، 73. Niloufar (عضویت:1392/7/25): 23 ساله، متولد اردیبهشت 71، 3.5 سال اقدام، مشکل بسته بودن لوله ها، یک بار لاپراسکوپی و هیستروسکوپی، باز کردن یکی از لوله ها، اما به علت کج بودن زیاد به درد نمی خوره، دارای رحم اکوییته (کمی رحمم عقبتره). 30 بهمن 93 پانکچر، 20 تا تخمک گرفتن اما 14 تخمک به درد بخور داشت، 8 جنین تشکیل شد، احتمال هایپری بود و همچنین بالا بودن استرادیول خون (روز 9 پری 3702) باعث عقب افتادنو کنسل شدن انتقال شد، من کلا 20 عدد امپول داشتم 18 عدد گونال، 2 عدد ستروتاید (روز 2 پری تا 5 پری روزی 3 تا گونال داشتم، روز 6 سونو شدم و شبش 2 تا گونال با یه ستروتاید و شب 7 و 8 هم 2 تا گونال و یه ستروتاید، روز 9 هم سونو شدم و همون شبش ساعت 12 آمپول هاش سی جی زدم)، 11 پری پانکچر شدم، یه شب بیمارستان نگه داشتن و فردا صبحش دکتر داروهای انتقال رو نوشت، فریز 8 جنین در 3 بسته، محل درمان بیمارستان مادر یزد، زیر نظر دکتر افلاطونیان، انتقال بعد از عید انشالله فروردین 94، خوشبختانه خدا یه بار دیگه معجزه شو نشون داد و نیلوفر جان طبیعی مامان شد، 10 و 12 فروردین 94 بی بی چک مثبت شد، 13 و14 فروردین بی بی منفی، 19 فروردین 94 با اینکه 39 سیکل هست هنوز پری نیومده، ایشالله آزش مثبت میشه، نتیجه آز منفی، هفته ای 1 دونه آمپول ب12، هر روز قرص ب6، آهن، فولیک اسید و رویال ژلی، کلسیم، ویتامین د3، ورزشم شروع کردم، احتمالا اواسط خرداد انتقال جنین فریزی، ویتامین دی 10، هفته ای دو قرص ویتامین دی، نتیجه آزمایشهای تکمیلی آماده شد، پروتئین اس کمتر از نرمال، ige بالا (تقریبا 4.5 برابر رنج نرمال)، ana هم رنجش بالاتر از نرمال بود، تیروئید 3.8 و تجویز لووتیروکسین. 12 خرداد روز اول پری، از روز دوم روزی 2 عدد استرادیول. 14 سیکل 25 خرداد 94 مراجعه جهت سونو. فعلا به خاطر حساسیتم که احتمالا به داروهای هورمونیه روزی یه هیدروکسی زین و یکی سیتریزین می خورم، الان دو ساله درگیر این حساسیتم و تقریبا هر روز حساسیت رو دارمش. 20 خرداد 94 ویزیت برای نشون دادن آزها، معلوم شد کمی مشکل انعقادی دارم و پروتئین اس کمی کم بود و احتمالا دلیل سقطم همون بوده، قراره توسط دکتر خون ویزیت بشم. 25 خرداد 94 سونوی مجدد روز 14 سیکل، ضخامت آندومتر 10 میلی متر، روزی یک سلکسان و دو عدد شیاف پروژسترون هر 12 ساعت یکی، انتقال 2 جنین 18 سیکل 29 خرداد 94، یک روز بیمارستان بستری بودم، امروز 30 تیر 94 مرخص شدم، به خاطر بی حس شدن پام سونوی داپلر از پام نوشته شد، 7 یا 8 تیر برای سونو خواهم رفت، شکر خدا جواب سونو خوب بود و مشکلی نبود، روز آز بتا 12 تیر 94، 9 تیر بی بی چک منفی، متاسفانه نتیجه آز بتا منفی. سه روز بعد از قطع داروها، 13 تیر 94 روز اول پری. 24 تیر 94 مراجعه برای نوشتن ازمایشهای تکمیلی، موفق به نوشتن. برای سیکل جدید زیر نظر رزاقی، با توجه به عکس رنگی و گربه شکل بودن رحمم قراره عمل رحم داشته باشم، به خاطر بالا بودن ana و کهیر زدنم احتمال بالا بودن ایمنی، تجویز سرم و نوشتن آزهای تکمیلی ایمنی و انعقادی، آزمایشمهای رو باید انتقال خون بدم و برای عمل هیسترو نوبت بگیریم. 74. نینا: 32 ساله، مشکل خاصی نداریم، همسرم کمی ضعیف بود، واریکوسل دار، الان شرایطش بهتره، 4 بار آی یو آی منفی در سال 93، اولین آی وی اف، 10 تخمک، 7 جنین، انتقال 3 جنین، فریز 4 جنین، نتیجه +، بتای 68، 75. آگاتا: 30 ساله، محل درمان رویان، 24 اسفند 93 انتقال جنین، هایپر، فقط یک جنین تشکیل شد و اون هم قابل فریز کردن نبود، لذا انتقال انجام شد، روز آز احتمالا 11 فروردین 94، نتیجه منفی. 76. نگار: 26 ساله، 4 سال اقدام، اولین میکرو اسفند 93، محل درمان رویان، 14 تخمک، 14 جنین،انتقال فرش، نتیجه آز اول 16 امین روز انتقال، مثبت با بتای 691، آز دوم بالای 1000، نتیجه +، دو ساک حاملگی دیده شده، قلب یکی از جنینها شنیده شده، دومین ساک در حال تحلیل و بدون قلب، یه قلو، 77. بهاری: 34 ساله، محل درمان رویان، انتقال جنین 23 اسفند 93، روز آز 16 روز بعد انتقال 10 فروردین 94، بتای روز 13 انتقال یعنی 6 فروردین 94 برابر 356 شد، نتیجه +، 78. بتی (عضویت:1390/7/20): 40 ساله، سابقه آندومتریوز و درمان با لاپراسکوپی سه سال پیش، تعداد 20-25 میلیون، تحرک کم و مورفولوژی 2% نرمال. اولین میکرو، 11 تخمک، 4 جنین گرید آ، بدون فریزی، در حال خوردن ال دی، 2 اردیبهشت 94 روز اول پری، مراجعه به مرکز برای گرفتن داروها، حدودا اواسط اردیبهشت انتقال جنین، بعد از دو هفته 30 اردیبهشت 94 نتیجه آز منفی، به خاطر نداشتن جنین فریزی باید سیکل رو از اول شروع کنم. در حال تحقیق در مورد اینکه همسرش عمل واریکوسل انجام بده یا نه. 21 خرداد 94 مراجعه به دکتر ارولوژ نوروزی. فعلا داره سلن پلاس، فولیک اسید، ویتامین سی، زینک پلاس مضرف میکنه، قبلا سلن پلاس، کوکیوتن، مولتی ویتامین، فولیک اسید مصرف میکرد که نه تنها فرقی نکرد تحرک و تعداد کمتر شد. 20 خرداد 94 ویزیت شدم و درخواست از ایمنی و انعقادی دادم اما چون بعد چند بار منفی شدنت مینویسن فقط برام مشاوره ایمونولوژی نوشتن، که قراره بعد از بررسی به درخواست بیمار این آزهارو بنویسن. همسرم توسط اورولوژ ویزیت شد و دکتر گفتن بهتره عمل بشه و به روش میکروسکوپی عمل بشه و برای پنجشنبه 28 خرداد 94 وقت عمل بهش داد. گفت در صورت عمل به جای شهریور باید مهر پانکچر بشی. 26 خرداد 94 مراجعه به ابن سینا و ویزیت ایمونولوژ و کلینیک پستان، دکتر ایمونولوژ با بدون نیاز به آزمایشهای ایمنی و انعقادی با یه سری سوال (ص642) و به خاطر تی پی او بالا گفت هم نیاز به ب6 و ب12 داری هم سرم آی وی آی جی!!!! هپارین و یه سری مواردم تو پرونده قید کرد تا بعدا در شروع سیکلم مد نظر قرار بگیرن. آنتی تی پی او خیلی بالا و برابر 399، پردنیزولون قراره همراه مصرف ال دی گرفته بشه، TSH باید برای شروع سیکل زیر 2 باشه که برای من 2.4 بود و دز داروهارو زیاد کردن تا کنترل بشه، کش و قوس بدن رو بعد انتقال تا آز منفی رو داشتم. 25 مرداد 94 ویزیت با طرازی، شروع سیکل با ال دی، 79. گلی (عضویت:1393/10/27): 29 ساله، محل درمان این سینا، زیر نظر دکتر محمدزاده، 1 بار انتقال منفی و 1 بار انتقال مثبت، توقف رشد در هفته 6 و سقط، انجام تمام آزمایشهای ایمنی و انعقادی و کاریوتایپ، بدون مشکل. تیر ماه شروع ال دی و متاقبا شروع سیکل بعد از آن. 80. noushinbano (عضویت:1393/11/29): 30 ساله، ساکن اهواز، 1 آی یو آی ناموفق، مشکل همسرم کمی تعداد و پایین بودن تحرکه اسپرم، مشکل خودم آندومتریوز و ذخیره پایین تخمدان، لاپراسکوپی، هیستروسکوپی و خراش آندومتر 16 آذر 93، تجویز میکرو، دی ماه ال دی و استرادیول مصرف کردم، به دلدل عدم رشد مناسب فولیکولهای آی یو آی شدم، نتیجه منفی، شروع امپولهای اصلی میکرو از 18 فروردین 94، روزی 3 گونال اف، بعد 4 گونال و یک ستروتاید و دکاپیتید برای آزادسازی، 7 پری 9 فولیکول با سایز ماکزیمم 13، سونوی دوم دهم سیکل 8 فولیکول، 3 تا بالاتر از 17، پنجشنبه 27 فروردین 94 پانکچر، 5 تخمک، 1 جنین، 31 فروردین 94 انتقال جنین انجام شد، (روز آز 13 اردیبهشت 94)، 9 اردیبهشت 94 نهمین روز انتقال بی بی منفی، اولین آز منفی منتظر آز دوم، 18 اردیبهشت 94 پریود شد و نتیجه منفی. شروع سیکل جدید میکرو از 11 تیر 94 با آغاز پری، داروهای اصلیم از 13 تیر شروع شدن، روزی 4 تا گونال و 1 منوگان، احتمال داره داروهام تغییر کنه، 18 تیر 94 سونوی مجدد، تخمدان چپم که اندومتریوز داشته و عمل کرده بودم فقط 1 تخمک به درد نخور داره و تخمدان راستم ه 6 تا تخمک داره و 1 کیست اندومتریوز هم داره، بعدش داروهام شد روزی 2 تا فوستیمون و 2 تا گونال اف و 1 دونه hmg و 1 دونه ستروتاید روز 20 تیر، شنبه که روز 10 پری 20 تیر 94 سونو شدم که 7 تا فولیکول داشتم، شبش ساعت 2.5 آمپول hcg 2 تا زدم، همسری هم توی این مدت هفته ایی 3 تا hmg میزد و امروز 22 تیر پانکچر شدمو 9 تخمک گرفته شد، بهم گفتن چهارشنبه 24 تیر تماس بگیر تا بگیم چند تا جنین داشتی، از 9 تخمک 4 جنین دو بسته 2 تایی فریز، انتقال فرض ندارم و انتقال به ماه بعد موکول شد. مردادم انتقال داده نشد و بدلیل بقایای فولیکولا تو تخمدانام به ماه بعد موکول شد، بهم ال دی داد و شهرویور 94 انتقال جنین فریز خواهم داشت. 81. مامی الینا و ایلیا: 30 ساله، 2 اسفند 93 میکرو، انتقال 4 جنین گرید a، سر موعد قبل از آزمایش پریود شدم، دکتر در کنار شیاف آمپول هم اضافه کرد، 16 اسفند 93 نتیجه آز منفی، بعد از پریود هیسترو تشخیصی برای پولیپ، خوشبختانه مشکلی نداشتم. 21 فروردین 94 بعد از دو روز تاخیر پریود، برای انتقال فریزی اقدام، 3 جنین فریز، 1 آ و 2 تا ب. 82. ویولت (عضویت:1392/3/17): 33 ساله، مشکل چسبندگی لوله، با لاپراسکوپی توسط کشاف حل شد، مشکل تنبلی تخمدان و ذخیره پایین تخمک، سابقه آندومتریوز و درمان با لاپراسکوپی، تجویز میکرو زیفت. دومین میکرو زیر نظر دکتر کشاف، شروع داروهای اصلی از 17 فروردین 94، سونو 7 پری با 7 فولیکول با سایز 21 و چند تا 17 و سایزهای 13 و 11، 31 فروردین 94 عمل میکرو زیفت و عمل پانکچر، 2 اردیبهشت 94 نوبت آی وی اف، انتقال جنین 2 روزه، بدون جنین فریزی، (احتمالا روز آز 20 اردیبهشت 94)، داروهای بعد انتقال پروژسترون، سلکسان، آسپرین، پردنیزولون، متاسفانه قبل روز آز 16 اردیبهشت 94 پریود شد، بدون جنین فریزی، ایشالله با اراده ای قوی دوباره وارد سیکل خواهد شد. دوباره توسط کشاف ویزیت شدم و موندم با کشاف دوباره شروع کنم یا نه! 83. باد (عضویت:1392/4/25): من آبان 92 دوقلوهامو به خاطر رحم دو شاخ تو هفته 12 از دست دادم، بعد پیش دکتر کشاف لاپاراسکوپی کردم سپتوم رحمم رو برداشت و رحمم درست شد ولی از اسفند 92 تا حالا دیگه باردار نشدم، البته از داروهای تحریک تخمک گذاری هم استفاده نکردم، حالا تصمیم به آی وی اف دارم، 14 اردیبهشت ویزیت با رزاقی برای ورود به سیکل، احتمال باقی ماندن مقداری از سپتوم اما طبق نظر دکتر جا برای جنین هست، مراجعه مجدد 23 اردیبهشت 94 به مطب رزاقی با جواب یه سری آز از قبیل پرولاکتین، تیروئید...، 10 روز به من و 14 روز به همسر آنتی بیوتیک هر 12 ساعتبه خاطر عفونت در آز اسپرم همسرم، با توجه به نظر دکتر برای آی وی اف هنوز زوده، در ضمن دکتر نگران ذخیره تخمدانم بود که براش آز نوشت. 84. دوقلوهای مامان (عضویت:1393/12/13): 38 ساله، 3 بار آی وی اف، نتیجه منفی، کیفیت تخمک ها پایین هست. 85. تانریم: 30 ساله، تجویز آی وی اف، در حال تحقیق برای انتخاب مرکز درمان. 86. دلنیا: 32 سالمه، ذخیره تخمدانم 2.9 87. نانا (عضویت:1391/4/12): 27 ساله، 3 سال اقدام، 2 بار آی یو آی، نتیجه منفی، 1 بار لاپراسکوپی، کیست اندومتریوز، هیستروسکوپی،لاپرا و هیسترو بهمن 93، اوایل اردیبهشت 94 برای اقدام برای انتقال جنین فریزی، خراش اندومتر خواهم داد، محل درمان رویان، زیر نظر دکتر تهرانی نژاد، انجام خراش اندومتر، سیکل درمانی سیکل کوتاه، تجویز سه استرادیول و آسپرین، 2 آمپول پروژسترون، انتقال جنین 3 اردیبهشت 94، روز آز 14 و 16 اردیبهشت 94، نتیجه منفی. 12 سیکل بعد منفی شدن 3 خرداد 94 پریود شدم، ویزیت و سونو شدم گفتن شرایطت خوبه و می تونی سیکل نچرال رو شروع کنی. به این صورت که 4 خرداد 94 آمپول هاش سی جی بزنم و بعد چهارشنبه 6 خرداد 94 شیاف پروژسترون و قرص استرادیول بخور تا شنبه 9 خرداد 94 و شنبه انتقال باشه. 88. سمیه: 31 ساله. 89. زهره: 29 ساله، تجویز میکرو در بیمارستان مهر، همسرم زیر نظر دکتری آیتی، در حال تحقیق برای انتخاب دکتر. 90. مامان رزا: 28 ساله، همسرم 33 ساله، مشکل آزو، خودم مشکل ایمنی و رماتوئید ارتروئید دارم، پنجشنبه 27 فروردین 94 ابن سینا وقت گرفتم، در حال تحقیق برای انتخاب مرکز، 28 فروردین 94 مراجعه به ابن سینا، آز اسپرم، نتیجه یک میلیون با سرعت 5 درصد، 3 اردیبهشت 94 مراجعه به ابن سینا، آز اسپرم مجدد، بالا بودن ال هاش و اف اس هاش، تعداد اسپرم فقط یک میلیون از نوع سی و دی، مورفولوژی یک در صد نرمال، بعد از 20روز مراجعه جهت فریز اسپرم، در حال تحقیق برای انتخاب مرکز و دکتر. 91. سحر: 29 ساله، مشکل آزواسپرمی، در حال تحقیق. 92. طهورا1370: 24 ساله، سه بار سابقه سقط، تحقیق در مورد میکرو، در بارداری سوم مشکل انعقادی مشخص شد، تجویز آنوکساپارین ولی با کاهش بتا و توقف در هفته 5 سقط شد. 93. نازگل: 28 ساله، 1 آی یو آی ناموفق، بارداری در خرداد 92، به خاطر متوقف شدن رشد جنین مجبور به سقط، بعد از سه ماه جلوگیری دوباره اقدام کردیم که فایده نداشت تا دی 93 که متوجه شدیم همسرم واریکوسل دوطرفه داره که عمل کرد، زیر نظر دکتر فریده مرمضی، در حال تحقیق در مورد دکتر، الان زیر نظر دکتر مطرود در اهواز، آزمایشهای سقط نوشته شده. 94. کیمیا (عضویت:1392/1/31): 37 ساله، میکرو ناموفق، 22 فروردین ویزیت توسط دکتر عارفی، نرمال بودن ویتامین دی، عدد مشکل ایمنی، دو هفته قبل از پریود بعدی مراجعه جهت هیسترو برای افزایش احتمال بارداری، نتیجه آز آنتی ترومبلین 121 (نرمال بین 80 و 120)، پرولاکتین بالا و ام سی هاش پایین، عارفی برای منم همون بار اول آزمایشهای ایمنی و انعقادی و عفونی رو نوشت!!!!!!! مشکل ژنتیکی دارم و حتما باید پی جی دی بشم! دکتر عارفی به منم تجویز هیسترو کرده، دو هفته قبل از دومین روز پریودی! نتیجه آزمایشهای ایمنی و تیروئید: cd5=76.5 cd16=7.6 cd19=11.4 cd56=9.3 cd16+56=4.0 mch=25.9 vitamin d=11.3 mcv=80.6 tsh=2.843 t3=123 t4=11.2 پرولاکتین=34.31 95. افسون (عضویت:1388/11/1): 34 ساله، 4 انتقال ناموفق، بار اول آز مثبت و قلب نیز تشکیل شد ولی سونوی دوم قلب از کار افتاده بود و با دارو سقط شد، آسپرین هم می خوردم، آزمایش ژنتیک انجام دادم مشکلی نداشتم، بعد از اون دو بار دیگه انتقال جنینهای با کیفیت داشتم که ناموفق بود، از اون بع بعد گلکزان هم داشتم، 23 فروردین 94 هیسترو شدم، خراش آندومتر هم دادم، بعد از اولین پری بعد هیسترو (روز 10 سیکل و تحت بیهوشی) پنجمین انتقال جنین رو خواهم داشت، این سری سیکلم بدون سینافکته، فقط استرادیول، آزیترومایسن و جنتامایسن، زیر نظر دکتر کتابی و مرکز درمان بیمارستان مهر هست، تجویز سرم آی وی آی جی. 96. روشان: 33 ساله، داخل سیکل میکرو 45 روزه، یه دوره ال دی، 21 پری شروع سینافکت. 97. عاطفه (عضویت:1393/5/25): 26 ساله، مورفولوژی نرمال 2%، تحرک اسپرم خیلی کم، تعداد 30-40 میلیون، عکس رنگی و آزمایشات من مشکلی نرمال. محل درمان مرکز رویان، احتمالا اوایل اردیبهشت با شروع پری مراجعه به مرکز و شروع اولین سیکل میکرو. 3 خرداد دوم سیکل مراجعه به رویان جهت شروع سیکل. برای شروع سیکل ال دی و سینافکت گرفتن، دوره درمان 45 روزه هست. شروع ال دی از 5 سیکل، شروع سینافکت از 22 سیکل معادل 17 خرداد 94، در حال تزریق سینافکت، 28 خرداد لک بینی، 1 تیر 94 وقت سونو. شروع سیکل با گونال (احتمالا از نوع پن) و سینافکت، گونال پن برای 7 روز، سینافکت روزی 20 واحد، 14 تیر 94 پانکچر توسط دکتر مشایخی، 6 تخمک، 5 جنین، 16 تیر 94 انتقال 2 جنین توسط دکتر اشرافی، 3 جنین فریز شد، روز آز بتای 28 تیر 94)، 25 تیر 94 روز 10 انتقال شکر خدا بی بی چک خط کمرنگ، 11 سیکل هم بی بی چک خط کمرنگ، 28 تیر 13 انتقال آز بتا 56 و نتیجه +، روز آز بتای اول 31 تیر 94، بتای روز 16 برابر 156 شد، تکرار مجدد از بتا سه شنبه 6 مرداد 94، داروهام دو تا آمپول پروژسترون 50، 98. mm60 (عضویت:1392/3/25): 34 ساله، مشکل تحرک و تعداد و مورفولوژی پایین، خودمم سپتوم داشتم که دو سال پیش عمل کردم، تنبلی تخمدان هم دارم، دو انتقال منفی، 17 فروردین 94 انتقال 2 جنین، 31 فروردین 94 روز 15 انتقال آز بتا، منفی، کمبود ویتامین دی (معادل 7)، سوزش و خارش ادراری در دوره انتقال، به زودی شروع مجدد. 99. سما: 27 ساله اولین میکرو فروردین 94، 26 فروردین 94 پانکچر، احتمالا 29 فروردین 94 انتقال جنین، (احتمالا روز آز 11 اردیبهشت 94)، منتظر نتیجه +++، 100. نیکا (عضویت:1392/3/25): میکرو اول 13 تخمک و 9 جنین، نتیجه انتقالها منفی، کلیه آزمایشات ایمنی و انعقادی داده شده، هیچ مشکلی وجود ندارد، پایین بودن ذخیره تخمدان، فیبروم داشتم، عمل کردم، هیسترو شدم، دفعات قبلی خراش آندومتر داده بودم، میکروی دوم، 31 فروردین 94 پانکچر شدم، همه فولیکولها پوچ بودن و فقط سه تخمک داشتم، فقط تخمدان سمت راستم فعاله و اون یکی از کار افتاده و کوچیک شده، این سری سرم آی وی آی جی هم زدم ( دو عدد روز پانکچر)، انتقال جنین 3 اردیبهشت 94، انتقال 3 جنین، (احتمالا روز آز بتا 17 اردیبهشت 94)، دهم انتقال یعنی 12 اردیبهشت 94 پریود شد و نتیجه منفی. دو بار تجربه تزیق داخل رحمی gcfs برای بالابردن شانس لانه گزینی. بار اول دو روز قبل انتقال داخل رحمی، بار دوم روز پانکچر داخل رحمی. 101. تای نور: 42 ساله، 102. آرام (عضویت:1392/12/12): 33 ساله، 6 سال اقدام، کیست اندومتریوز، یک بار عمل کردم، دوباره عود کرده، پایین بودن ذخیره تخمدان، همسرم عمل واریکوسل انجام داده، تاثیری نداشته، مورفولوژی نرمال 2%. 3 بار آی یو آی منفی، 1 بار آی وی اف منفی بدون فریزی، 1 بار بارداری طبیعی که هفته 10 سقط شد، سری قبل جنینا با کیفیت پایین، بدون فریزی. شروع دوباره سیکل، مصرف ال دی، ویتامینها، پردنیزولون، آسپرین، آنتی بیوتیک، شروع ال دی تقریبا 26 فروردین 94، تقریبا بعد از یک هفته مصرف ال دی دچار لک بینی، 8 اردیبهشت 94 شروع داروهای اصلی سیکل، توصیه هیستروسکوپی و خراش اندومتر توسط پزشک، 9 اردیبهشت 94 خراش اندومتر و هیسترو در بیمارستان بهمن، شروع آمپول دکاپیتیل از 9 اردیبهشت 94، شروع آمپولای اصلی از سوم پری، 17 اردیبهشت 94 روز اول پری، شروع آمپولای اصلی از 19 اردیبهشت 94، 25 اردیبهشت 8 پری سونو شدم، آمپولام هم دکا یک روز درمیون، منوپور 2 تا هر روز، گونال 150 واحد روزی، (داروهام مشابه آی وی اف 1.5 سال قبل بود)، 28 اردیبهشت 94 دوشنبه سونوی مجدد برای تعیین روز پانکچر، روز پانکچر 3 خرداد 94، به علت نبودن عارفی اسرافیلی پانکچر کرد، بخاطر بالا بودن پروژسترون کنسل شدن انتقال و موکول شدن به ماه بعد. 8 تخمک ازم گرفته شد. آز پروژسترون 2 روز قبل از آخرین آمپولام دادم. 2 جنین گرید آب و ب تشکیل شد. که فریز شد برای انتقال. 17 خرداد 94 روز اول پری، مراجعه برای سیکل انتقال 19 سیکل معادل 4 تیر 94، خواستم به خاطر شرایط روحیم کنسلش کنه، موافقت کرد، بعدش در مورد خراج با هیسترو پرسیدم، گفت اثرش رفته، دوباره تو مطب خراش داد، نهایتا تصمصم گرفتم انتقالم رو بذارم برای شهریور 94، شروع پریود با خونریزی زیاد. 103. یاس 467: مرکز ناباروری قم، یک ساله تحت درمان در این مرکز، مشکل کم تحرکی و مورفولوژی پایین اسپرمه، 3 بار آی یو آی منفی، 104. غزل: 37 ساله، انتقال جنین 18 فروردین 94، روز آز 1 اردیبهشت 94، نتیجه منفی، سه روز آخر انتقال لک بینی داشتم، دیده شدن خون در ادار. 105. omidvarrr (عضویت:1394/2/2) یا دیبا جون (عضویت:1392/3/2): 10 ساله ازدواج، 1 سال اقدام، مورفولوژی 0%. معرفی به دکتر عارفی، بیمارستان عرفان، تجویز آی وی اف، با شروع پریود دارهای اصلی شروع میشه، بدون ال دی، گونال اف پن 450 واحدی هر روز 225 واحد (هر بسته در دو روز تزریق شود)، آنتی بیوتیک، آسپرین، فولیک اسید، شروع تزریق داروهای اصلی از 5 اردیبهشت 94، 9 اردیبهشت 94 تزریق آمپول جدید، 9 اردیبهشت 94 سونوی آخر و تعیین روز پانکچر، 13 اردیبهشت 94 پانکچر شد، تخمکاش نابالغ بودن، گذاشته شده برای بالغ شدن، 14 اردیبهشت 94 مراجعه به مرکز، تخمکا بالغ شده بودن، هنوز جنین تشکیل نشده بود، در صورت تشکیل جنین تا 16 اردیبهشت 94، 17 اردیبهشت 94 روز پنجشنبه انتقال جنین خواهد داشت، متاسفانه براش جنینی تشکیل نشد و پیشنهاد جنین اهدایی داده شد. 2 خرداد 94 ویزیت اورولوژ، آز اسپرم پروسسینگ نوشت برای همسرم، 6 خرداد 94 ابن سینا انجام خواهد شد، بعد آز ژنتیک اسپرم نوشت. نتیجه آز شنبه 9 خرداد مشخص خواهد شد، نتیجه خوب نبود. 106. سمانه: 28 ساله، سال 86 اولین میکرو، دو قلو باردار، یکی از قلها هفته نه از بین رفت، الان دخترم 6 سالشه، بهمن 93 میکروی دوم، سه قلو باردار، 13 فروردین 94 ریداکت یکی از جنینها، 5 اردیبهشت 94 ماه چهار ماهه باردار، منتظر دوقلوهام هستم. 107. رئوفه (عضویت:1392/7/21): 27 ساله، مرکز درمان مرکز ناباروری قم، 1 میکرو ناموفق، شوهرم مشکل تعداد آ+ب صفر داره، مورفولوژی یک درصد نرمال، 2 تخمک از 20 فولیکول، 1 جنین، نتیجه منفی، الان (4 اریبهشت 94) منتظر پری برای شروع مجدد سیکل، زیر نظر دکتر یونسی، سه روز تاخیر پری، اینبار سیکل آنتاگونیست برام در نظر گرفته شده، 17 اردیبهشت 94 هفتم سیکل، گونال پن تجویز شده، تخمدانا بدون جواب، اشتباها داروهارو از روز 4 پری شروع کرده، روز 11 سیکل فولیکول سایز 10-11 و یه عالمه ریز، دوباره گونال پن و روزی یک عدد مریونال. شروع دوباره سیکل از 9 خرداد 94، شروع تزریق ستروتاید از 21 خرداد 94، 27 تخمک، 2 جنین 5 روزه بی کیفیت که قابلیت فر یز ند اشتن و به همین خاطر با وجود داشتن علائم هایپری انتقال دادن، انتقال 2 جنین با سونو و با مثانه نیمه پر 30 خرداد 94. روز آز بتای اول 10 تیر 94، داروهامو سه چهار روز قبل آز قطع کردم، متاسفانه نتیجه آز منفی. 24 تیر 94 عمل واریکوسل همسرم به روش لاپراسکوپی. 108. ژینا (عضویت:1390/2/7): 33 ساله. شروع سیکل میکرو از اردیبهشت 94 زیر نظر دکتر اشرف معینی، و کلینیک خصوصی اشرفی، قبل از انتقال و پانکچر هیستروسکوپی شدهم همه مشکلاتم برطرف شد، داروهای اصلی فقط سینافکت و مریونال، 18 اردیبشهت تو سیکل میکرو هستم و آز استرادیولم خیلی بالا بوده، 3100، 10-12 فولیکول بالغ، 21 اردیبهشت 94 پانکچر شد، فقط 3 جنین تشکیل شد، انتقال 23 اردیبهشت 94، روز آز 9 خرداد 94، 2 روز قبل از آز بتا تجویز آمپول هاش سی جی، 7 خرداد بی بی چک دو خطی، همون روز بتا 26.9، بتای روز آز 12، منتظر بتای دوم، بتای سوم 1 و نتیجه منفی. بعد از انتقال با تاخیر 50 روز هنوز پریود نشده، 12 تیر با تاخیر حدود 50 روز پریود شد، احتمالا 3-4 ماه دیگه حدودا مهر یا آبان 94 وارد سیکل خواهد شد، به دنبال نوشته شدن آزمایشهای تکمیلی ایمنی و انعقادی، 15 مرداد 94 مراجعه به طب سنتی، تجویز بادکش و حجامت عرق رازیانه، خاکشیر و انجیر، حجامت رو همونجا انجام دادم. 109. sepid-om: (عضویت:1392/6/12) 31 ساله، شروع سیکل آی یو ای در اردیبهشت 94، در حال تحقیق، زیر نظر دکتر یونسی، بیمارستان خاتم الانبیا، 13 اردیبهشت 94 مراجعه برای آی یو آی، تجویز کلومفین، روزی 2عدد تا 4 روز و روزی یک آمپول پیورگان، روز 10 سیکلم که برای سونو رفتم دکتر خودم نبود و دو تا دیگه پیورگان تجویز شد، این دز اضافی باعث هایپر شدن شد، سیکل آی یو آی به دلیل هایپر شدن کنسل، آمپول دکاپیتیل تجویز، 14 اردیبهشت 94 دو عدد تزریق آمپول دکاپیتیل 10 صبح. شروع سیکل آی یو آی 4 مرداد 94، شروع شبی دو عدد لتروزل از سوم پری، اولیو فراموش کردم و سه نصف شب خوردم. 110. نسیم (عضویت:1393/10/26): 29 ساله، مورفولوژی در حال نوسان، قم تحت درمان، بار اولمه، 19 فروردین 94 اولین روز پری، 6 اردیبهشت 94 برای اندازه گیری دهانه رحم و شروع تزریق سینافکت، تا 14 روز، در صورت پری در این فاصله مراجعه در روز دوم پری، شروع گونال اف ها 16 اردیبهشت 94، روزی 150 واحد گونال اف، 21 اردیبهشت 94 سونوی دوم، آندومتر نازک، 24 اردیبهشت سونوی مجدد، 31 اردیبهشت 94 پانکچر، 20 تخمک و 8 جنین، انتقال جنین فرش 3 خرداد 94 با شرایط هایپری!، فقط روز انتقال سرم واسه هایپری بهم تزریق کردن قبل انتقال جنین، روز انتقال 3 جنینم از بین رفت، روز آز 15 خرداد 94، 15 خرداد چون جکعه بود نتونستم آز بدم و بی بی چک گذاشتم که منفی بود، 16 خرداد 94 آز دادم که منفی بود، مثل اینکه نتیجه آز بتا منفی شده، نتیجه منفی. 111. مهرا (عضویت:1393/12/10): 37 ساله، 9 سال زندگی مشترک، 4 سال درمان، 8 بار آی یو آی ناموفق در سال 91 و اوایل 92، شهریور 92 کورتاژ تشخیصی، اولین آی وی اف اسفند 92 بیمارستان رضوی، 14 تخمک ،3 جنین، نتیجه مثبت، بتا 114، سقط در هفته های اول، آی وی اف دوم شهریور 93 کلینیک نوین، 11 تخمک 3 بسته جنین با گرید آ، اولین انتقال شهریور 93 منفی، دی 93 هیستروسکوپی و خراش اندومتر، دو آمپول ویتامین دی قبل انتقال، دومین انتقال (فریز) بهمن 93 منفی، احتمالا تابستان برای چهارمین بار انتقال جنین خواهد داشت، برای آخرین انتقال فریز پیشنهاد سیکل نچرال. با توجه به اینکه دکترم به همه بیماراش سلکسان و پردنیزولون رو میده دیگه احتیاجی به انجام آزمایشهای تکمیلی نشد، 9 تیر 94 شروع پری و شروع سیکل نچرال انتقال جنین فریزی، استرادیول ندادن، فقط پردنیزولون، آسپرین و آزیترومایسین دادن، قبلا هم امپول ویتامین دی داشتم که دوتاش فقط مونده، 15 تیر 94 روز 7 سیکل سونو شدم ضخامت آندومتر 6.5 و اندازه فولیکول 8، 20 تیر 94 سونو روز 12 سیکل، ضخامت آندومتر 7.5 و اندازه فولیکول 17.5، دکتر گفت چون سیکل نچرال هست تخمک باید آزاد بشه، کیت تخمکگذاری روز 13 پریود مثبت، روز 14 پریود 22 تیر سونو، ضخامت آندومتر 9.5 و تخمک آزاد شده بود، چهارمین انتقال انشاالله 25 تیر 94، داروهای انتقال 2 عدد شیاف پروژسترون، آمپول کلگزان، آسپرین، پردنیزولون، روز اولین آز بتا 8 مرداد 94، با در نظر گرفتن تمام عوامل ایمنی متاسفانه نتیجه منفی، بدون جنین فریزی. 112. تارا (عضویت:1394/1/28): 26 ساله، 28 فروردین 94 ویزیت باطرازی، در حال تحقیق در مورد انتخاب مرکز ابن سینا و آبان، انجام آز کاریوتالیپ 8 اردیبهشت 94، اقدام برای نوشتن آز ایمنی و انعقادی. تحقیق در مورد آمپول جی سی اس اف، ذخیره تخمدان تموم شده، به دلیل استفاده از تخمک اهدایی 27 خرداد 94 آخرین ال دی اهدا کننده تخمک، منتظر پری، مرددم تو این مدت میشه آزهای ایمنی و انعقادی رو داد و تا انتقال جواب گرفت یا نه! آمپول هاش سی جی دو عدد مارک کوریمون5000 (2پودر+1آب). روز پانکچر سه شنبه 9 تیر 94، انتقال 13 یا 14 تیر 94، آنتی بیوتیک برای درمان عفونت احتمالی رحم داده شده. 113. مامی سینا: 40 ساله، دخیره تخمدان زیر 0.1، پیشنهاد استفاده از تخمک اهدایی. یک سال در نوبت تخمک اهدایی، 2 اسفند 93 میکرو، 6 جنین با تخمک اهدایی، انتقال 3 جنین، یکی از جنینها گرفت و نتیجه با بتای اول 609 و دوم 3000 مثبت، یکی از جنینا گرفت، هفته 9 سونوگراف متوجه توقف رشدش شد، جنین تو 6 هفتگی متوقف شده بود و تقریبا اواخر فروردین 94 سقط شد، بعد از سقط با سه روز تاخیر 3 خرداد 94 پریود شدم. 3 جنین فریزی، انتقال مرداد 94. 1 خرداد 94 بعد از یک ماه بعد از سقط پریود شدم. 114. nafas (عضویت:1394/1/20): 35 ساله، همسرم مشکل داره. محل درمان بیمارستان مهر، زیر نظر کتابی. ذخیره تخمدان 1.3، سیکل کوتاه، داروهای اصلی روز 2 تا 8 پری گونال (2پودر+1آب) از روز 8 3 تا ستروتاید، احتمالا در سونوی مجدد که 8 پری هست بقیه داروهای اصلی رو تجویز خواهد کرد، برای شیاف 45 شیاف سیکلوژست، آمپول اوویترل قبل پانکچر، 9 تیر 94 سونوی روز هشت، شروع سیکل میکرو تیر 94، شروع داروهای اصلی به مدت 7 روز گونال (2پودر+1آب) از 3 تیر 94. 13 تیر 94 پانکچر، 7 تخمک، 66 جنین، 5 جنین خوب، 1 جنین بی کیفیت، 17 تیر 94 روز انتقال جنین، بعد از انتقال فشار زیادی بهم اومد، درد مثانه، دو روز بستری شدم، فشار زیاد و بزرگ شدن تخمدان و آمپول سلکسان باعث شده بود که جای فولی ها تو تخمدان خونریزی کنه، به خاطر درد پمپ مخدر تزریق کردن، روز آز بتای اول 31 تیر 94، 29 تیر 94 بی بی چک با خط کمرنگ +، نتیجه با بتای 1527 شکر خدا مثبت، تجربه لک و خونریزی و حتی دفع لخته بزرگ، الان روزی دو تا شیاف و دو تا آمپول پروژسترون دارم و کمی بهتر شدم، 115. تبسم: 37 ساله، زیر نظر طرازی، شروع سیکل میکرو 2 خرداد 94، 116. فرناز: 36 ساله، 3 سال ازدواج، 2 سال پیش متوجه شدم کیست آندومتریوز دارم، عمل باز کردم، 2 ساله که تو اقدامم، 7 ماه پیش متوجه شدم که کیست دارم، 3 ماه آمپول دکاپتیلین زدم خدا روشکر خوب شدم، منتظرم که پری بشم تا برم تو سیکل میکرو، 2 بار آی یو آی ناموفق داشتم، زیر نظر دکتر رزا مقدم، بیمارستان آبان. 117. رها (عضویت:1394/2/10): 30 ساله، 1 میکرو ناموفق، میکروی دوم، روز دهم انتقال بتا 19.5، سیزدهم 77.9، پانزدهم 143.6، هفدهم 258.2، 6 روز بعد 624، نتیجه +، 118. ترانه (عضویت:1393/10/5): 34 ساله، 5 جنین، انتقال اول سه جنین فرش، نتیجه منفی، 2 جنین فریزی، شروع مجدد سیکل انتقال جنین فریزی، یک بسته ال دی و آمپول دیفیرلین روز 15 ال دیها، 20 اردیبهشت 94 سونوی روز دهم، 24 اردیبهشت 94 سونوی مجدد 14 سیکل خواهد داشت، آماده انتقال جنین فریزی، ضخامت آندومتر سونوی روز دهم 7، سونوی مجدد 24 اردیبهشت 94، 28 اردیبهشت 94 انتقال 2 جنین فریزی باقیمانده، روز آز 10 خرداد 94، آز بتای اول منفی، بتای دوم منفی، 14 خرداد 94 پریود، نتیجه منفی. 14 تیر روز اول پری، ویزیت برای 18 تیر روز 5 پری (چون قراره ال دی بدن و روز 3-4-5 هم میشه رفت)، تیر ماه 94 خودم ال دی خوردم و آز AMH دادم، آزمایشهای عفونیم که 6 ماه ازش گذشته بود رو تکرار کردم تا الکی سیکلم عقب نیفته، 13 مرداد 94 روز سوم پری رفتم ابن سینا و داروهای اصلیم شروع شدن (گونال، مریونال، ستروتاید)، 18 مرداد 94 سونوی اول بعد از گرفتن داروهای اصلی، 6-7 فولیکول، 21 مرداد ویزیت مجدد، چند تا فولی 18، 20، 21، 20 ... داشتم و بقیه هم کوچیک بودن 16، 14، 12 بودن، شنبه 24 مرداد 94 روز پانکچر، 6 تخمک، 5 جنین، از 5 جنین 3 جنین بلاستوسیت تشکیل شد، روز انتقال 3 جنین بلاستوسیت 29 مرداد 94، منتظر نتیجه +++، (احتمالا روز آز بتای اول 13 شهریور 94)، 119. رها (عضویت:1394/2/11): 31 ساله، 6 سال اقدام، مشکل تعداد و سرعت پایین اسپرم، شروع سیکل میکرو از اردیبهشت 94،در حال خوردن ال دی، شروع سوپرفکت از 16 اردیبهشت 94، تو این مدت تعداد اسپرم گرید A از 0.03 درصد تا 46 درصد متغییر بوده، فعلا مصرف روزانه کلسیم و اسید فولیک، آنزیمهای کبدی بالا، مرکز درمان رویان، 28 اردیبهشت داروهای تحریک تخمک شروع میشن، آزمایش مربوط به آنزیمهای کبدی:billirubin، SGOT، SGPT، ALP که موارد SGPT، ALP مشکل دارند. 120. المیرا (عضویت:1393/7/15): 30 ساله، هم خودم مشکل دارم هم همسرم، اگه تا مرداد 94 مادر نشم وارد سیکل میکرو خواهم شد. 121. aailin94 (عضویت:1394/1/27): 28 ساله، 3 بار آی یو آی منفی، اولین سیکل میکرو، شروع سیکل میکرو با شروع ال دی از 12 اردیبهشت 94 در مرکز ناباروری ابن سینا، 30 اردیبهشت تزریق دومین سینافکت، 3 تا از ال دیامم مونده، احتمالا انتقال تو خرداد 94. انتقال 3 جنین بلاستوسیت 23 خرداد 94، روز 13 انتقال 4 تیر 94 بی بی چک +، روز اولین آز بتا 6 تیر 94 با بتای 3783 نتیجه +، 122. paris (عضویت:1393/4/6): 38 ساله، مشکل پی سی او، به خاطر بسته بودن لوله ها و آندومتریوز خفیف لاپراسکوپی، سال 93 به دلیل پرتکل غلط روز پانکچر بدون تخمک و کنسل شدن سیکل آی وی اف، بعد مراجعه به طاهری پناه، مجددا سال 94 میکرو، داروهام گونال اف، ستروتاید و هاش سی جی قبل از پانکچر و پردنیزولون، شیاف سیکلوژست، آ اس آ، فولیک اسید، استرادیول والراتو آمپول سلکسان روزی یکی بعد انتقال. روز هشتم انتقال هم یک هاش سی جی دیگه (٢٥٠٠ واحد تزریق کردم)، 7 تخمک، 5 جنین، 3 جنین با کیفیت، 2 جنین کیفیت پایین، انتقال 3 جنین 3 روزه با کیفیت خوب 6 اردیبهشت 94، بدون فریزی، مرکز درمان بیمارستان مهر، زیر نظر دکتر طاهری پناه، بیمارستان لاله (مراجعه مستقیم به بیمارستان لاله، در صورتی که مراجعه مستقیم به مطب میشد عرفان عمل می کردن)، روز آز 20 اردیبهشت 94، بتا 323، به خاطر تزریق هاش سی جی در 8 انتقال شک کردم، بتام دوم 22 اردیبهشت 850، 25 اردیبهشت 94 نوزدهم انتقال یک ساک حاملگی دیده شد، 5 خرداد وقت سونو، خدا رو شکر صدای قلبش رو شنید، سن جنین 5 خرداد 94 شش هفته و 1 روز هست، هفته 7 به خونریزی افتاد و شکر خدا همه چی به خوبی پیش رفت و 24 خرداد 94 هفته 9 بارداری رو میگذرونه، 123. نیلی59 (عضویت:1392/3/27): مشکل چسبندگی، مشکل انعقادی (ترومبوز)، هتروزیگوت هستف در حال مصرف ب6 و ب12 و فولیک اسید 5 و کوکیوتن. در حال حاضر آماده لاپراسکوپی و هیستروسکوپی. کمی عفونت دارم و در حال درمان. 124. Angela (عضویت:1394/2/14): 39 ساله، 2 سال ازدواج کردم، شوهرم 45 ساله، 1 سال اقدام، بعد از 6 ماه اقدام مراجعه به خانم دکتر عارفى بیمارستان بهمن، بعد از کلى آزمایش و عکس رنگى مشخص شد من مشکلى ندارم، همسرم مورفولوژى اسپرمش 1% (از 3% به 2% و الان به 1% رسیده). دى ماه 93 برام آى یو آى انجام داد، همسرم هم رفت پیش اورولوژ و دارو گرفت، آى یو آى ناموفق (5 عدد گونال 75 واحدی)، بعد از عید 94 تقریبا بعد سه ماه دارو خوردن توسط همسرم دوباره آزمایش داد، متاسفانه ایندفعه مورفولوژى 1% شده بود، ولى تعداد و تحرک اسپرمها خوب بود، خانم دکتر گفت باید میکرو کنم. اولین میکرو سال 94، تجویز 18 عدد آمپول دکا از روز 21 پریود، شروع آمپول دکا از 12 اردیبهشت 94، مراجعه مجدد 5 پری و 22 اردیبهشت 94 برای شروع داروهای اصلی، داروهای اصلی گونال، تجویز 7 عدد گونال پن 300 واحدی، عارفی همه آزمایشهای ایمنی رو همون بار اول نوشت و گفت آزمایشگاه بهار انجام بدم! منشیش چک میکرد ببینه هر کی آز ایمنی انجام نداده براش انتقال نمیدادن!!!!!!! 29 اردیبهشت 94 مراجعه برای سونو، فقط 4 تخمک، داروهامو زیاد کرد و منوگونا شد 3 تا، مراجعه بعدی یکشنبه 3 خرداد 94. بعد از همه داروها فقط 2 تا فولیکول داشتم، پانکچرم شد سه شنبه 5 خرداد 94، امروز 3 خرداد 94 دکتر برام آز پروژسترون و اچ آی وی و هپاتیت نوشت. 5 خرداد 94 بیمارستان بهمن پانکچر شدم و شکر خدا با اینکه 2 فولیکول داشتم اما 5 تخمک گرفتن. 4 جنین گرید آ، 10 خرداد 94 انتقال 2 جنین 5 روزه فرش روز 21 سیکل، 2 جنین باقیمونده فریز شدن، داروهای بعد انتقال صبحها دو عدد آمپول پروژسترون، عصرها یک عدد هپارین و شیاف پروژسترون و استرادیول، روز آز 26 خرداد 94، شکر خدا روز 23 خرداد 94 بی بی چک دو خط قرمز پررنگ روز 14 انتقال داشت، شکر خدا با بتای 2300 نتیجه + شد، 9 تیر 94 نوبت سونو، شکر خدا قلب یکی از دوردونه ها تشکیل شده، ادامه تزریق سلکسان تا هفته 34، 21 مرداد سونوی غربالگری مرکز نسل امید، احتمالا دخمله، همه چی خوب بود، سن بارداری 12 هفته و 6 روز، 125. اکرم (عضویت:1393/10/26): 31 ساله، 126. مهتاب (عضویت:1392/9/6): 38 ساله، 5 سال مبتلا به کیست آندومتریوز، سال ۹۰ لاپاراسکوپی در بیمارستان صارم، سال ۹۲ عود مجدد کیست، ضمنا چسبندگی هر دو لوله، از دیماه تحت نظر دکتر لباف بیمارستان بهمن هستم، 3 دوره دیفرلین زدم که باعث کوچکتر شدن کیست به انداره دو سانت در هر دو تخمدان شد، سیکلم بصورت آنتاگونیست بود، 2 تخمک داشتم هر دو تبدیل به جنین گرید A شد، روزی 2 تا هپارین دور ناف تزریق میکنم، 3 تا شیاف سیکلوژیست و 1 آمپول پروژسترون و آسپرین هم شبی 1 دونه، آنتی اکسیدانها هم از دیماه تاکنون استفاده میکنم، از روز اول انتقال تا سه روز نشاسته با آبسرد روزی سه بار خوردم، 8 اردیبهشت 94 انتقال 2 جنین 3 روزه، ۲۳ اردیبهشت روز آز، متاسفانه نتیجه منفی. 127. آراد (عضویت:1394/1/29): 38 ساله، مراجعه به رویال از اوایل سال 94، خودم سالم و همسرم مورفولوژی و تحرک پایین داره. سرعت آ و مورفولوژی 5%. نظر دکترش این بود که آی یو آی انجام بدم، دکتر اصرار بر آی یو آی و یا آی وی اف داره و سراغ میکرو نمیره. 128. مامان صبا جان (عضویت:1392/4/9): دخترش رو تو هفت سالگی از دست داده. به خاطر داشتن کیست پرتکل مصرف استروژن از 5 پریودی 25 و پروژسترون از 15 تا 25 را داره. یک روز مونده به داتمام داروها 4 خرداد 94 لک بینی. 129. mamar (عضویت:1393/12/13): 35 ساله، 13 سال ازدواج، ساکن اصفهان، سابقه آندومتریوز خفیف روی تخمدانها و منجر به چسبندگی لوله ها و درمان با لاپرا، هیستروسکوپی بدون بیهوشی، دارای رحم رتروورت (یعنی رحمم عقبه)! مورفولوژی نرمال 40%، که قبل و بعد عمل واریکوسل (7 سال پیش) پیش دکتر همایون عباسی همین بود و تغییری نکرد. 3 ماه بعد از عمل واریکوسل آی یو آی منفی. میکروی اول 27 تخمک، 12 جنین، هایپر، کنسل شدن انتقال و محول شدن به 3 ماه بعد، (داروهای هایپری: 6 عدد سرم آلبومین، گابرگولین (3 عدد 3 روز پشت سر هم) و رژیم پر پروتئین سفیده تخم مرغ، دوغ، کشک، و به خاطر عامل یبوست بودن دوغ و کشک روزانه 3 قاشق زیتون)، آب آوردن شکم به اندازه 500 سی سی، تعویق انتقال تا 3 ماه، موقع فریز فقط 10 جنین قابل فریز شد و 2 تا از بین رفت، دی 93 انتقال 2 جنین بلاستوسیت گرید آ، تزریق 2 عدد هپارین بعد انتقال، نتیجه با بتای 360 مثبت، بارداری پوچ، سقط شد. انجام آزمایشات سقط، بدون مشکل، اواخر اردیبهشت 94 مراجعه برای گرفتن داروهای انتقال جنین فریز، خرداد 94 دوباره انتقال جنین دارم، زیر نظر دکتر طاهریان، ساکن اصفهان، 23 اردیبهشت 94 مراجعه جهت گرفتن داروهای انتقال جنین فریزی، کنسل شدن سیکل انتقال به خاطر رویت میوم 30.23 میلیمتری. تجویز sis برای بررسی میوم، در صورت داخل رحمی بودن نیاز به عمل، یکشنبه 27 اردیبهشت 94 مراجعه برای قطعی شدن عمل، دکتر خودم گفت عمل باز باید انجام بدیم برای درآوردن میوم، یه دکتر دیگه رو معرفی کرد پیش اونم برم، سه ماه انتقالم عقب افتاد. دکتر فشارکی آمپول دیفیرلین دادن برای کوچک شدن میوم تا سوم پریودی بزنم، بعد با هیستروسکوپی درش خواهند آورد. شنبه 9 خرداد 94 عمل هیسترو به روش میومکتومی. توده نه میوم بوده نه پلیپ، نتیجه پاتالوژی (نمونه دیواره رحم) آخر خرداد 94 مشخص میشه که بدون مشکل بود. احتمالا تیر 94 انتقال جنین، فعلا داروهام اسیدفولیک، روزی یه دونه متفورمین، زینک پلاس، از روز اول پریود (30 تیر 94) شروع استرادیول، آز ویتامین دی هم نوشت، گفت نیازی به آ اس آ نداری اما احتمالا هپارین خواهی. داشت، نتیجه آز ویتامین دی 53، سیکل جدید زیر نظر دکتر فشارکی. روز اول پری 30 خرداد 94، شروع قرصهای استرادیول از اول پری تا 13 پری، از 7 تیر استرادیولها روزی 6 عدد هست، 11 تیر 94 (13 سیکل) سونو، ضخامت آندو 7 و احتیاج به بررسی بیشتر رحم و یک کیست در تخمدان راست، تجویز سونوی داپلر، نتایج سونوی داپلر (وجود یک میوم خارج رحمی که مشکلی برای بارداری ایجاد نمیکنه، وجود کیست در تخمدان سمت راست، خونرسانی به رحم ضعیف، ضخامت آندومتر 9، دردام به خاطر رشد بافت خارج رحمی داخل رحم (ندولهای متعدد ساب آندومتریال به صورت منتشر در رحم))، خلاصه ادامه 6 عدد استرادیول روزانه تا 13 تیر 94 و ویزیت مجدد توسط دکتر 13 تیر. جواب سونو رو دکتر دید و گفت میموم و کیستت مهم نیستن و جای نگرانی نیست ولی در مورد آدنومیوزیس گفت یعنی سطح داخلی رحمت یکدست نیست و انگار که جوشهای زیرجلدی داشته باشه، گفت این میتونه احتمال گرفتن نتیجه رو پایین بیاره ولی یه امتحانی می کنیم. انتقالم فعلا چهارشنبه 17 تیر 94 شد، داروهامم روزی 2 تا شیاف پروژسترون، 1 دونه هپارین، ویتامین ای، مولتی دیلی، آ اس آ، پردنیزولون و روزی 6 تا استرادیول شد. روز انتقال 19 سیکل و روز 17 تیر 94، روز 9 انتقال بی بیچک +، 1 مرداد دوباره بی بی چک + و دو خط پررنگتر، روز آز بتای اول 1 مرداد 94، آز بتای روز 15 برابر، 130. سروناز (عضویت:1394/2/17): 27 ساله، خودم عکس رنگیم سالم، بعد از 8 ماه فهمیدم که شوهرم واریکوسل داره و بهمن 93 عمل کرد، اما نتیجه بر عکس شد، تعدادش از 64 رسید به 9 میلیون، بقیه فاکتورای هم با همین میزان کم شد 30% مورفولوژی شد 15%، تحرکشم از 15% رسید به 1%، من مشهد هستم، 1 ساله تحت درمانیم، این ماه اگر حامله نشم ماه بعد باید آی وی ای کنم، 20 اردیبهشت 94 پریود، مراجعه برای شروع سیکل آی یو آی 20 اردیبهشت 94، تصمیم گرفت شروع سیکل رو یه ماه به تعویق بندازه. سیکل کنسل شد اما من همون ماه طبیعی باردار شدم، وقتی 2.5 ماهش شد و برای چک آب رفتم گفتن قلبش وایساده، به سختی سقط شد. 131. الناز (عضویت:1394/2/6): 30 ساله، اولین بار، 29 فروردین 94 دو تا جنین انتقال بقیشم فریز، محل درمان یزد، مریض دکتر افلاطونیان، بیمارستان مادر ای وی اف کردم، بی بی چک تا روز 10 انتقال منفی بود ولی روز 12 بتام 114 بود و روز 15 شد 500، استرادیولم 3500، خدا رو شکر اینم یه مامان دیگه! 132. Raha (عضویت:1394/2/18): 30 ساله، 12 سال ازدواج، 8 سال سابقه نازایی، هیستروسکوپی، 3 سال پیش سال 90 برای آی وی اف اقدام کردم، الان یه دختره سه ساله دارم، خرداد 94 دوباره اقدام میکنم، محل درمان کلینیک صبوحی زیر نظر خانوم دکتر حیدر. 133. eli (عضویت:1393/7/26): 28 ساله، 2 سال اقدام، خودم سالم، شوهرم مشکل اسپرم. اولین میکرو، زیر نظر دکتر معینی، محل درمان بیمارستان عرفان، 8 تخمک و 3 جنین، انتقال 3 جنین 22 اردیبهشت 94، بی بی چک 3 خرداد 94 منفی، روز آز 5 خرداد 94، منتظر نتیجه +++، 134. عسل بانو (عضویت:1394/2/13): 32 ساله، مشکل ایمونولوژیک و مورفولوژی 11%نرمال، 3 بار میکرو ناموفق. 135. تپلی (عضویت:1394/2/13): 38 ساله، 6 میکروی ناموفق، تجویز سونو در آب (سونوی تشخیصی)، 136. نازی (عضویت:1389/4/3): 31 ساله، اصفان زیر نظر دکتر رضوی، 4 جنین گرید آ فریز داشتم، 2 تا رو انتقال دادن نتیجه منفی شد. در سیکل انتقال اردیبهشت 94، آمپول گلکزان برای بعد از انتقال. 6 خرداد 94 برای انتقال 2 جنین فریزی باقی مونده مراجعه، متاسفانه جنینا از فریز در نیومدن، کنسل شدن انتقال جنین. مراجعه بعدی گفتن دو ماه بعد. بدون جنین فریزی. باید از اول شروع کنم. 137. بنفشه (عضویت:1394/2/21): 30 ساله، مرفولوژی نرمال 0%. میکرو اول با انتقال 3 جنین در سیکل طبیعی نتیجه +، در هفته 10 هاملگی به دلیل حاملگی پوچ سقط. میکرو اول زیر نظر دکتر اسماعیل زاده و محل درمان مرکز ناباروری مهرگان بابل. در حال حاضر ابن سینا ادامه درمان، شروع سیکل میکرو خرداد 94 با ال دی، به دلیل صفر بودن مورفو اسپرم پرسسینگ انجام شد و اسپرم سالم موجود بود. بهداشت توصیه تجویز واکسن کزاز. از روز سوم سیکل شروع سیکل با ال دی از خرداد 94، برای عفونت واژن قرص آموکسی سیلین، مراجعه مجدد 16 خرداد 94. برای عفونت سفکسیم و فلوکونازول دادن، الان در حال مصرف ال دی، اوایل تیر 94 مراجعه برای شروع سونوها و داروهای اصلی. 2 تیر 94 توسط دکتر ذوالقدری و سلطانی ویزیت شدم، تخمدان چپم کیست داشت، داروهای اصلیم گونال اف (3پودر+2آب) و منوپور (2پودر+1آب) شد که به جای منوپور مریونال گرفتم، شروع داروهای اصلی از 3 تیر 94، مراجعه مجدد 8 تیر 94 شد. دکتر به خاطر بالا رفتن غلظت خون گفته آهن نباید استفاده کنم، فقط فولیک اسید تجویز کرده. سونوی دوم 8 سیکل 7 فولیکول به سایزهای 10 و 13، دز داروها رو زیاد کردن و سونوی مجدد 11 تیر خواهد بود. احتمالا 13 یا 14 تیر پانکچر، توسط دکتر ارجمند ویزیت شدم، گفت سابه ای مثل پلیپ تو سونو دیده میشه، تخمدان چپمم کیست آندومتریوز داره. سونوی روز 11 سیکل ضخامت آندومتر 9.6 و روز پانکچر 14 تیر 94 تعیین شدف در ضمن وجود پلیپ داخل رحم تایید شد. 12 تخمک، 8 جنین گرید آ، انتقال 3 جنین دو روزه 16 تیر 94، داروهام فقط شیاف پروژسترون و اسید فولیک 5 بود، روز 9 انتقال بی بی چک +، روز 12 و 14 انتقال بی بی چک دوباره +، دو روز قبل از لک بینی، هر 8 ساعت یه شیاف، بعد دو روز لک قطع شد، روز آز بتای اول 30 تیر 94، شکر خدا با بتای 1174 نتیجه +، دو روزه کش و قوس بدن رو دارم، 17 مرداد 94 سونوی قلب، شکر خدا صدای قلب شنیده شد، لک بینی از 29 مرداد 94، 3 تا شدن شیافا، لک کم شده ولی هنوز درد دارم، 138. مریم (عضویت:1394/2/21): 29 ساله، 6 سال ازدواج، 1 سال اقدام، مشکل ضعف اسپرم، خودم بدون مشکل، تخمگذاری منظم، 2 آی یو آی منفی در منتصریه مشهد، تجویز آی وی اف یا میکرو. 139. kiyan2012 (عضویت:1391/6/21): 31 ساله، مریض خانوم دکتر طرازی، 2 بار ابن سینا آی یو آی منفی، 3 بار انتقال جنین منفی، 2 میکرو منفی، بعد از دو بار منفی همه آزهای انعقادی و ایمنی و سی دی مارکرا رو دادم، سی دی مارکرا بالا پایین بودن، مصرف چند دوره ب12 و ب6، مصرف سرم آی وی آی جی و ... بازم نتیجه منفی. تجربه تزریق gcfs زیر جلدی دور ناف نیم ساعت قبل انتقال جنین. احتمالا اواخر تیر 94 وارد سیکل جدید بشم، شروع داروهای اصلی (مریونال و گونال اف)، به جای گونال فوستیمون گرفتم که دکتر گفت باید حتما گونال بگیری. این میرک زیر نظر دکتر طرازی و بیمارستان آبان، 24 تیر 94 روز پانکچر، 15 تخمک، روز انتقال جنین 28 تیر 94، روز آز بتای اول 11 مرداد 94، شکر خدا روز 15 انتقال با، 140. Marina79 (عضویت:1391/8/7): 30 ساله، میکرو اردیبهشت 94، زیر نظر دکتر عالیه قاسم زاده کلینیک میلاد تبریز، 15 اردیبهشت 94 انتقال جنین، 10 انتقال بی بی چک مثبت، 25 اردیبهشت 11 انتقال هم بی بی چک مثبت شد، 27 اردیبهشت 13 انتقال باز بی بی چک مثبت بود، 27 اردیبهشت 13 انتقال بتای 50 و نتیجه +، 141. نفس (عضویت:1388/2/2): 35 ساله، مشکل کیفیت و تحرک پایین اسپرم و کیفیت پایین تخمکام. 2 بار آی یو آی منفی و 1 بار میکرو با 1 انتقال ناموفق با پاکروش، یک عمل برای در آوردن فیبروم، هیستروسکوپی با دکتر مهدوی که گفت نیازی به لاپرا نیست. مراجعه بار اول به عارفی و وارد سیکل مجدد شدن، آمپولای اصلی روزی 1 گونال (8 عدد)، 3 مریونال (24 عدد)، 1 روز در میون دکاپیتیل (18 عدد)، کیوتن و فارماتون، 23 اردیبهشت ویزیت پیش دکتر عارفی، سونوی روز 10 سیکل 23 اریبهشت 94، فولیکول داشتم، در مورد خراشم گفت چون هم کیفیت تخمکات سری قبل خوب نبوده و هم اینکه به نظر خودم لازم نیست خراش انجام بدی قرار شد خراش نداشته باشم، بعد یک گونال اضافه کرد و مریونالامم شد 3 تا تا جمعه 1 خرداد 94، شنبه 2 خرداد آز پروژسترون، 8 شب شنبه هم 2 تا هاش سی جی، دکاپیتیلم قرار شد یک در میون تا شنبه بزنم، دوشنبه صبح 28 اردیبهشت 94 ساعت 7 صبح بیمارستان عرفان برای پانکچر (15 سیکل) باید حضور داشته باشم، انتقال جنین 2 خرداد 94 به دلیل عدم حضور دکتر توسط دکتر اسرافیلی، (احتمالا روز آز 18 خرداد 94)، منتظر نتیجه +++، 142. mariana94 (عضویت:1394/2/22): 35 ساله، ساکن شمال، محل درمان کلینیک امید بیمارستان بابل، با دکتر نظری و زینال زاده (زنان) و دکتر بیگی و جورسرایی (جنین شناس)، مشکل اسپرم، 8 سال ازدواج، 9 ماه اقدام، بعد از 3 ماه متوجه مشکل همسرم شدیم، تعداد کم، مرفولوژی زیر 20% و فقط هم گرید 1 و 2 (آهسته) داره، با دارو درمان نشد. بهمن 93 ای یو ای کردم که منفی شد، 29 فروردین پانکچر (10 تا تخمک، 7 تا جنین) و 1 اردیبهشت 3 تا جنین فرش گرید بی و سی رو انتقال دادن، انتقال با سونوگرافی بود، گرید آ ها رو فریز کردن، که از روز 14 انتقال افتادم به لکه بینی و در نهایت ناباوری تیتر بتام شد کمتر از 0/3، حالا گفتن دو ماه دیگه (اوایل مرداد 94) بیا برای انتقال یه بسته 3 تایی جنینی که برام فریز کردن، یه دکتر برام آزهای ایمنی و انعقادی و کاریوتایپ رو نوشته ولی گفتن باید تهران انجام بدم. جواب آز ایمنی و انعقادی مشخص شد، ایمنیم سالمه، انعقادی مشکل دارم و معلوم شد ترومبوفیل هستم. باید از الان آسپرین رو شروع کنم و چهار روز قبل انتقال باید سلکسانم شروع بشه. فقط 3 جنین فریزی دارم، از 13 تیر 94 با شروع پریودی وارد سیکل انتقال خواهد شد. بعد از منفی شدن میکروم با توجه به اینکه مرکز آزمایشهای تکمیلیو نمی نوشتن، آزمایشهای تکمیلی منو یه دکتر متخصص سقط مکرر نوشت و معلوم شد من مشکل ترومبوفیلی دارم، نظر دکتر این بود که 40 روز قبل انتقالم باید آ اس آ رو شروع کنم و از چند روز قبل انتقال سلکسان تزریق کنم، اما دکترای مرکز گفتن نیازی نیست، من فقط 3 جنین فریزی دارم و موندم چیکار کنم. به دلیل سابقه مشکل انعقادی دکتر آز ژنتیک سلولهای خونی رو نوشت و دی ان ای سلولهای خونی رو بررسی کردن و مشکل انعقادی مشخص شد، 21 خرداد 94 جواب آزمهای تکمیلیو بردم مرکز گفتن برو پیش متخصص خون، باید متخصص خون دز داروهاتو و زمان گرفتن داروهاتو مشخص میکنه. تو تحلیل آز ژنتیک الل 4G هتروزیگوت بود و احتمال ترومبوفیلی داده شده. برای آز ایمنی هم فاکتورهای beta-2-glycoprotein (IgA)، ana، Anti thyroglobulin Ab بررسی شدن. مصرف آسپرین از همین امروز شروع شد و احتمالا اواخر تیر انتقال جنین خواهم داشت، در ضمن قرص مولتی ویتامین پریناتال مصرف می کنم که حاوی ویتامینهای ب هست. حدودا از 21 خرداد 94 ال دی و آ اس آ رو شروع کردم و الان منتظر پریودی هستم، 10 تیر شروع پریو و 11 تیر سونوی روز دوم پری برای وارد شدن به سیکل انتقال، سیکل در نظر گرفته شده سیکل نچرال (به علت منظم بودن پریا و به علت مشکل انعقادی و تشدید مشکلم با داروهای هورمونی)، فعلا در حال مصرف آسپرین. 20 تیر 94 روز 11 سیکل سونوی تعیین ضخامت آندومتر، داروهام در حال حاضر آسپرین و مولتی ویتامین و پردینوزولون، نتیجه سونوی روز 20 تیر 94 ضخامت آندومتر 7 میلی متر و تری لاین، 25 تیر 94 روز انتقال جنین، روز آز بتای اول 8 مرداد 94، داروها فقط شیاف، نیزوپرد و فولیک اسیده، 12 سیکل بی بی چک منفی، متاسفانه نتیجه منفی، جنینهای فریزی من گرید آ بودن، اما روز انتقال یکیشون تقریبا نابود شده بود، یکی خیلی معمولی بود و یک بلاستوسیت که تا روز قبل از انتقال خوب بود تبدیل به یه بلاستوی بی کیفیت شده بود. 143. سحر (عضویت:1393/11/13): 27 ساله، 2 بار میکرو، در مرکز ناباروری ابن سینا، بار دوم مثبت، متاسفانه دخترم رو تو ماه 6 با زایمان زودرس از دست دادم، بعد 6 ماه دوباره در حال شروع سیکل جدید در یزد، افلاطونیان سیکلاش بدون ال دیه!!!! 25 تیر 94 انتقال جنین، 7 تیر 94 آز بتای اول و با بتای 20 مشکوک به بارداری.7 تیر لک قهوه ای هم داشتم. 9 تیر روز از بتای دوم، منتظر نتیجه +++، 144. aailin94 (عضویت:1394/2/21): 28 ساله، ساکن همدان، شروع سیکل میکرو، 23 اردیبهشت 94 روز 14 سیکل، 22 اردیبهشت دهمین ال دی، شکر خدا نتیجه انتقال جنین +، 145. ماه لی لی (عضویت:1391/7/19): 32 ساله، به خاطر سابقه لخته خون تو پام به خاطر تزریق دیان شروع شد و بعدا با آزمایشهای مختلف معلوم شد فاکتور 5، 13 مشکل داره و در مقابل داروهای هورمونی مشکل انعقادی نشون میده برای همین مجبورم با شروع سیکل سلکسان و آ اس آ رو مصرف کنم، البته فعلا آ اس آ رو دایمی دارم استفاده می کنم، سابقه ترومبوز در ساق پای چپ دارم، نامه دکتر خونم رو بردم ابن سینا که دکتر گفته نیازی نیست سلکسان و آ اس آ رو موقع عمل قطع کنم، البته من آ اس آ رو موقع عمل قطع خواهم کرد، برای احتیاط موقع عمل دکتر جوراب واریس تجویز کرده، مشکل دیگر من پلی کیستیک، مشکل همسرم ضعف اسپرم (تعداد، حرکت، مورفو). 2 آی یو آی منفی، بعد ای وی اف، 8 جنین، انتقال اول 3 جنین و نتیجه مثبت خارج رحمی، انتقال 3 جنین دوم منفی، 2 جنین فریز باقی، دوباره پانکچر کردم، 9 جنین گرید آ، انتقال 3 جنین 5 روزه، نتیجه منفی، فریز 6 جنین، کلا از دو پانکچر 8 جنین فریز باقی!!! وقتی داروی هورمونی میخورم باید سلکسان بزنم، برای همین با شروع ال دی هام آمپول سلکسانمم شروع میشه. برای پانکچر و انتقال فریزی هر دو سوپرفکت داشتم و دارم، دو سه هفته دیگه احتمالا انتقال جنین، یعنی نیمه دوم خرداد 94، تو عکس رنگی احتمال سپتوم مشخص شد، 22 اردیبهشت 94 هیسترو، قبل هیسترو داروهای ضد انعقادی رو قطع کردم ولی بابتش رضایت نامه دادم حین عمل بهم سلکسان زدن و 3 روز بعدش دوباره به سلکسان دادم، سپتوم برداشته شد، احتمال پلیپ، ارائه نمونه برای پاتالوژی، خراش اندومتر هم همان روز داده شد (هیسترو اگه فقط برای خراش باشه تو سیکل انتقال انجام میدن، اما من چون برداشت سپتوم هم داشتم، روزی بود که 3 تا از ال دیام مونده بود!!!)، 25 اردیبهشت 94 آخرین ال دی، بعد منتظر پری برای شروع سیکل. همسرم زیر نظر دکتر ناصر امیر جنتی. محل درمان ابن سینا و زیر نظر طرازی، خودم درخواست مشاوره ایمنی دادم ولی کاریوتایپ و انعقادی گفت نیازی نیست،، با وجود نرمال بودن فاکتورای ایمنی ولی به علت دو بار میکرو منفی و یکبار حاملگی خارج رحمی (بتای روز 14 چهل و 16 صد هشتاد) به توصیه مشاور ایمونولوژ تزریق 4 سرم آی وی آی جی در ابن سینا حدودا 4 روز قبل انتقال (80 کیلو وزن، آلمانی با بیمه 4 عدد 850تومن)، تزریق زیر جلدی آمپول gcfs برای ایمنی، نوع آلمانیش 170تومن) روز انتقال (گفتن تزریق واژینالم انجام میشه)، خراش اندمتر و برداشتن سپتوم، کمبود ویتامین زیادی دادم و کم خونی هم دارم ولی سایر فاکتورها اوکی هستند، دکتر برام مولتی ویتامین و آمپول ویتامین دی داد، البته قبل از انتقال، موقع انتقال قطع کردم، روز انتقال 8 جنین فریزی باز شدن و 3 تا از بهتریناش انتخاب شدن،3 جنین 4 روزه عالی 12 خرداد 94 روز 16 سیکل، چهارمین انتقال. بعد انتقال اسید فولیک، کلکسان، آسپرین، استرادیول روزی 3 عدد، هر دوازده ساعت یک شیاف سیکلوژست، روز آز بتا 26 خرداد 94، بدون فریزی، شکر خدا بتای 1874، منتظر آز دوم برای منتفی شدن احتمال خارج رحمی انشالله، آز دوم با بتای 3057 روز 28 خرداد 94، آز سوم روز 30 خرداد 94 برابر 6200، نتیجه +، وقت سونو 4 تیر 94 (5 هفته و 5 روز) کیلینیک بارداریف دو ساک بارداری، 11 تیر 94 شکر خدا قلب دردونه هاش شنیده شد، 25 تیر 94 وقت سونو و ویزیت مجدد، 21 مرداد 94 سونوی ان تی، شیافام از 17 مرداد یکی خواهد شد و از هفته بعدش یه روز در میون و بعدش قطع میشه، استرادیولامم از 14 مرداد 94 کم میشه تا کم کم قطع بشه، 17 مرداد 94 خونریزی شدید، شیافها 3 تا شدن، شکر خدا خونریزی قطع شو دردونه هامم حالشون خوب بود، استراحت مطلق دادن، 18 مرداد 94 دوباره یه لخته کوچیک دیدم، بازم 20 مرداد 94 نصف شب خون روشن و شفاف، اما بعدش قطع شد، شکر خدا سونوی ان تی با موفقیت طی شد، جواب آز غربالگری 1 شهریور 94، 146. شهره (عضویت:1394/2/23): 28 ساله، یه دختره 8ساله دارم، 4ماه بود که رژیم غذائی برای پسردار شدن با شوهرم رعایت کردیم با مشورت دکتر قرص با آمپول HMG زدم، پریودهای خودم 28 روزه و 30 روزه بود، ولی بخاطر جنسیت به دکتر مراجعه کردم، روز14 پریودم اندازه فولیکولهام 20، 21، 18 و 17 بود، دکتر یکعدد آمپول HCG داد ساعت 9 شب زدم، نزدیکی نداشتیم بعد از 24 ساعت نزدیکی کردم. 147. ساغر (عضویت:1394/2/20): 31 ساله، ساکن ارومیه، همسرم آزواسپرمه، باید از اسپرم اهدایی استفاده کنیم. در حال پرس و جو در مورد مرکز ناباروری تبریز و امکان انجام این کار. 148. sami (عضویت:1392/9/13): 30 ساله، 3 آی یو آی ناموفق، پایین بودن مورفولوژی و نحرک اسپرم، خودمم پلی کیستیک هستم، بیمارستان بهمن زیر نظر دکتر ژیلا عابدی، 14 تا آمپول دکا زیرجلدی از 30 اردیبهشت 94 روزی یکی، 21 خرداد 94 پانکچر، به خاطر تعداد بالای تخمک هایپر شدم، انتقال موکول به دو ماه بعد، برای هایپری سرم مانیتول، قرص دکستروز تا دو روز رژیم پر پروتئین. 149. elaheh (عضویت:1393/8/16): 25 ساله، آبان 93 آی وی اف منفی، اردیبهشت 94 انتقال جنین فریزی، نتیجه منفی. 150. فوزی (عضویت:1390/12/3): 31 ساله، 27 اردیبهشت 94 آز بتا اولین انتقال منفی. 19 خرداد 94 ویزت و نوشتن آز آپکا، روز آز یکشنبه 24 خرداد 94 هست، شروع داروهای تیروئید ، پردنیزولون، ویتامین از 19 خرداد 94، میخواد بدونه این داروها با از پکا تداخل داره یا نه! سیکل انتقال با پردنیزولون (به خاطر آنتی تی پی او بالا) و لووتیروکسین، سرم اینترالیپید چند روز قبل انتقال، آمپول gcsf شروع شد. آزمایشهای ایمنی و انعقادیو دادم. 151. زی زی گولو (عضویت:1393/10/24): 24 ساله، همسرم اسپرمش ضعیفه، چندین آی یو آی ناموفق، با اولین آی وی اف مامان شدم، محل درمان بیمارستان رضوی مشهد زیر نظر دکتر نصیری، الان تو اولین روز خرداد 94 تو هفته 14 هستم، از اواسط اردیبهشت ترشحات آبکی داشتم و ترسم از اینه که کیسه آبم نشتی داشته باشه، شکر خدا الان یعنی 23 خرداد 94 در هفته 17 و روز 3 هست، داره برای سونوی غربالگری مرحله دوم (آنومالی) و آزمایش غربالگری وقت میگیره 152. sadaf (عضویت:1394/2/23): 38 ساله 15 سال ازدواج، اسپرم همسرم ضعیف و کم تحرک، خودم پلی کیستیک. سال 93 در رویان میکرو کردم، 7 تخمک با کیفیت، 3 جنین تشکیل، بعد از 3 ماه (به دلیل هایپر) 1 آذر 93 انتقال جنین، نتیجه منفی. 153. ati (عضویت:1393/9/10): 34 ساله، 2 بار آی یو آی ناموفق داشتم. 9 خرداد 94 نوبت دارم برای مشاوره برای میکرو. 154. صدف (عضویت:1393/4/20): 29 ساله، 8 سال ازدواج، 5 سال و 5 ماه و 2 روز نازایی، کمی تنبلی تخمدان دارم، پریهام منظمن، شوهر سالم. 1 آی یو آی ناموفق سال 89، اضافه وزن دارم، شیرازی هستم و مشهد زندگی می کنم. حالا تصمیم داره آی وی اف یا میکرو کنه. 155. ثنا59 (عضویت:1388/12/26): 35 ساله، محل درمان بیمارستان آبان، سه شنبه 5 خرداد 94 پانکچر، انتقال 3 جنین توسط دکتر طرازی، نتیجه انتقال جنین منفی، با 2 جنین فریزی، 22 خرداد پریود شدم، ماه بعد تاخیر پری تا 27 تیر و هنوز پریود نشدم، منتظر پری، 28 تیر بی بی چک منفی، تزریق پروژسترون برای شروع پری، منتظر پری. 156. صحبا (عضویت:1393/5/13): 31 ساله، مشکل کم تحرکی و کمی اسپرمه. انتقال 5 جنین 3 روزه که دو تاشون گرفت، بارداری دو قلویی از طریق میکرو، از دست دادنشون در هفته 26 با زایمان زودرس. به دلیل زایمان زودرس دو قلویی، دکتر تاکید بر انتقال فقط یک جنین بلاستوسیت رو داره. این بار سیکل میکرو رو در رویان شروع کرده و زیر نظر دکتر مشایخی هستم. شروع داروهای اصلی و تزریق گونال افها. 6 خرداد 94 روز هفتم سیکل و سونو و ویزیت مجدد. 157. Maryam.F (عضویت:1393/4/7): 26 ساله، اصفهانیم. <158. لاله سرخ (عضویت:1392/10/10): 32 ساله، 5 سال اقدام، برای اولین بار اقدامم از سال 89 شروع شد، تمام آزمایشهای من و شوشو سالم، عکس رنگی و تست پی سی تی سالمه، پری منظم و همیشه تخمک گذاری منظم و فولی های بالای 20، سه سال پیش سه دوره درمان دارویی کردیم، که یه دفعه بدنم شروع کرد به کهیر زدن و بعد از کلی آز، تشخیص استرس دوره درمان بود، به هیچ دارویی جواب ندادم تا مجبور شدن سیکلوسپورین بدن تا سیستم ایمنی بدنم یه کم، کم کار بشه، 1 سال به خاطر داروی سیکلوسپورین اقدام ممنوع بودم، بعدش دوباره اقدام شروع شد، سال 94 درمان تو ابن سینا شروع، ویزیت اول نظرشون روی میکرو یا آی وی اف، منتظر مجوز استفاده از داروهای هورمونی از دکتر رماتیسم و میگرنم، ویزیت بعدی 23 تیر 94. تیرماه مرکز حجامت نیز ویزیت خواهم شد. شکر خدا دکتر مغز و اعصابم برای شروع سیکل اوکی داد. 159. nafasam (عضویت:1394/3/5): 39 ساله، 10 سال اقدام، همسرم واریکوسل و خودم آندومتریوز، 6 بار میکرو و آی وی اف، انتقال جنین 3 خرداد 94، زیر نظر دکتر اقصی و بیمارستان مهر تحت درمان. روزی 6 استرادیول. روز انتقال ضخامت آندو 10. 3 خرداد 94 انتقال 2 جنین بلاستوسیت، 7 خرداد درد پریودی دارم. روز آز 17 خرداد 94، نتیجه از بتا شکر خدا 2510، نتیجه +، 31 خرداد 94 سونو برای دیدن ساک حاملگی، دردونش یه قلوئه و شکر خدا قلبشم تشکیل شد، آز دوم 23 روز انتقال 47510، آخرین پری 11 اردیبهشت، 160. rosa1361 (عضویت:1393/12/7): بهمن 93 انتقال منفی، 14 فروردین 94 شروع سیکل میکرو دوم در رویان، سیکل 45 روزه با ال دی و سینا فکت، روز 30 اردیبهشت 94 انتقال، 16 خرداد 94 آز بتا، 13 سیکل 12 خرداد 94 آز بتا 0.3، نتیجه منفی. 161. نسترن3311 (عضویت:1393/4/8): 34 ساله، 11 سال ازدواج، 6 سال اقدام، کم خونی شدید، تعداد گلوبولهای قرمز خیلی کم، هموگلوبینم پایینه، 2 آی یو ای منفی، بعد قرار بود آی وی اف بشم اما چون تعداد تخمکام کم بود میکرو شدم، 8 جنین تشکیل شد، انتقال 4 جنین شهریور 93، نتیجه مثبت، دو تا ساک و بتای حدودا 300، یک هفته بعد به خونریزی افتادم ولی سقط نشد، به دلیل عدم تشکیل قلب اول با دارو و به دلیل سقط نشدن از طریق کورتاژ آبان 93 دفع شد. کنسل شدن سیکل اردیبهشت 94، به خاطر ضخامت 5 آندو روز 15 سیکل. شروع دوباره سیکل انتقال 9 خرداد 94. مجددا ان تی نازک، 23 خرداد 94 مراجعه جهت بررسی رحم و دوام یا کنسل شدن سیکل انتقال جنین فریزی. داروهام روزی 4 تا استرودیول، 2 تا واژی فم، یه دونه سیلدنافیل، آمپول cgsf برا کسایی که رحمشون خوب نیست 20 خرداد 94 تزریق کردم. سیکل انتقال مجددا به خاطر آندومتر نازک کنسل شد، احتمالا شاید سیکل طبیعی امتحان بشه. بعد دو بار کنسل شدن پری اولین سیکل روزه و سیکل دومم بعد 44 روز هنوز پری نیومده، منتظر پری. داروهای مصرفی در حال حاضر امگا3، ویتامین ای یه روز در میون، کلسیم دی، ویتامین سی، اسید فولیک 5، متفورمین و آسپرینه. شروع سیکل نچرال از 22 تیر 94، مراجعه مجدد 31 تیر 94، قرص پردنیزولون هم داده. 31 تیر 94 روز 11 سیکل مراجعه و ضخامت آندومتر 4.5، 3 هاش ام جی یک روز درمیان، مراجعه بعدی 7 مرداد 94، 17 پری و روز 7 مرداد 94 ویزیت و سونو، ضخامت رحمم 6 میلی متر، یه فولی 18 میل داشتم، گفت این ماه طبیعی اقدام کنف اگه مثبت شد که هیچ نه که ماه بعد باید هیسترو . بعدش انتقال، بعد بهم استرادیول، آمپول هاش سی جی و شیاف سیکلوژست داد، بعدم به درخواست خودم آزمایش برای بررسی دلیل سقط نوشت و آزمایش قبل از هیسترو نوشت، متاسفانه 20 مرداد 94 پری بیتربیتش تشریف فرما شدن، 7 شهریور 94 نوبت عمل هیسترو، دکتر احتمال چسبندگی داده. 162. ملیسا (عضویت:1389/1/25): 37 ساله، آزواسپرم، میخواد اگه بشه درمانش رو بیمارستان بهمن شروع کنه، مراجعه مجدد 22 تیر 94، البته در صورت شروع پری. 163. خاله جون آوا (عضویت:1394/2/26): 25 ساله، مرکز درمان رویان، 164. مامان نی نی (عضویت:1393/10/23): 38 ساله، 1 دختر 3 ساله داره، برای فرزند دوم اقدام کرده، ذخیره تخمدان پایین، اف اس هاش 18، مورفولوژی همسرشم 4% هست. قصد داره میکرو بکنه. شروع درمان با طرازی. 165. بهارجون (عضویت:1394/2/17): 26 ساله، 3 سال اقدام، خودم سالم، شوهرم آزواسپرم، محل درمان ابن سینا، سال 93 یکبار انتقال منفی، اسفند 93 پانکچر، هایپر، انتقالم موکول به خرداد 94، 10 جنین فریزی. بعد از هایپر شدن 2 بار پریود شدم، بعد روز سوم پری بعدی سونو شدم، شروع ال دی از 5 پری، 21 پری سونو، آمپول میکرورلین دادن، گفتن اگه 10 روز بعد آخرین ال دی پریود نشدم مراجعه کنم، 4 روز بعد آخرین ال دی 1 خرداد 94 پریود شدم، بعد روز دوم یا سوم پری مراجعه، بعدسونو، 3 روز اول استرادیول روزی 2 بعد تبدیل به روزی 3 عدد، روز 9 پری سونو، ضخامت 8 و تری لاین، روز 12 سیکل انتقال. تقریبا همه ویزیتام و پانکچرم با طرازی بود، 9 خرداد 94 ویزیت توسط طرازی و همه چی نرمال، آندو تری لاین، انتقال 3 جنین فریزی بلاستوسیت 12 سیکل روز 12 خرداد 94 ساعت 1 ظهر توسط دکتر رزاقی، ساعت 5 مرخص شدم، داروهای بعد انتقال، اسید فولیک، استرادیول روزی 3 تا، لووتیروکستین و آمپول پروژسترون، 2 روز بعد انتقال به اندازه کف دست خون قرمز روشن، روز آز بتا 26 خرداد 94، 13 خرداد لک بینی، 24 خرداد 94 بی بی چک مثبت، 25 خرداد روز 14 سیکل دو بار بی بی چک +، شکر خدا روز 15 سیکل و 26 خرداد 94 با بتای 2700 و بتای دوم روز 17 سیکل با 12500 مثبت شد، ابن سینا وقت سونو رو 10 تیر 94 (6 هفته و 4 روز) داد، دو ساک حاملگی با قلب تشکیل شده بود و قلبشونم شکر خدا میزد، هفته 12 مراجعه جهت سونوی ان تی روز 21 مرداد 94، شکر خدا همه چی خوب، یکی از دردونه هاش پسمله، یکیشون 13 هفته و 3 روز اون یکی 13 هفته، طول سیروکس 36، دکتر تو.صیه برای سرکلاژ، 166. ترلان (عضویت:1394/1/26): 34 ساله، اولین آی وی اف کلینیک دبیر اشرافی. آمپول هاش سی جی دو روز قبل آز داشته، روز آز بتا 140 اما بعد پایین اومده و شده 10. انتقال دوم 26 اردیبهشت 94، روز آز 12 خرداد 94. 12 انتقال بی بی چک منفی، 12 خرداد 94 نتیجه آز منفی. 167. marrmarr (عضویت:1392/1/17): 28 ساله، 7 سال ازدواج، 3 تا سقط جنین زیر سه ماه، بدلیل اختلال ژنتیکی، تنها درمان تخمک اهدایی، الان تو لیست انتظار تخمک اهدایی ابن سینا هستم، 168. فاطمه یاس (عضویت:1393/7/2): 32 ساله، 2 سال اقدام، مشکل عفونت رحمی، محل درمان یزد زیر نظر دکتر شادمان یزدی. فقط قرص متروماکس روزی 3 عدد تا 10 روز (احتمالا یکی از اسالمی تجاری مترونیدازوله) و یه پماد واژینال داده. تست پاپسمیر، آزمایش خون LH، FSH و نهایتا تشخیص عفونت رحمی با سونوی رحمی، همیشه قبل پریود بی بی چکم مثبت میشه و بعدش با تاخیر پریود میشم. 169. صحبا (عضویت:1391/2/16): 31 ساله، 11 خرداد 94 پانکچر، 14 تخمک، مشکوک به هایپر، 14 خرداد 94 مراجعه جهت بررسی هایپری، رژیم پر پروتئین. شکر خدا 13 تیر 94 در سن 6 هفته و 4 روز صدای قلب شنیده شد، طول سیروکس 27، بارداری قبلی به خاطر کوتاه بودن طول سیروکس و بارداری دوقلویی با وجود سرکلاژ هفته 26 دهانه رحم باز شد. شکر خدا نتیجه مثبت، ایشالله این دفعه خدا دردونه هاشو حفط کنه، 170. fateme (عضویت:1392/9/29): 32 ساله، بار اول انتقال، انتقال 3 جنین، بدون فریزی، روز 15 انتقال بی بی منفی و آز مشکوک به بارداری، با تکرار آز بتا مثبت، 12 خرداد 94 روز 20 انتقال نتیجه آز با بتای پایین مثبت شدف بتای دوم پایین اومد و داروها قطع شد، نتیجه منفی. 171. آوا60 (عضویت:1391/9/6): 34 ساله، 172. امیرتوپولی (عضویت:1392/4/10): 25 ساله، 1 سال ازدواج، همسرم آزو اسپرم، وارد سیکل میکرو، آزمایشهای لازمه رو دادم، خرداد 94 مراجعه برای سونوی مانیتورینگ و تزریق آمپولا. 14 تیر 94 پانکچر، 16 تیر انتقال جنین فرش، روزی دو عدد پروژسترون بعد انتقال، روز آز بتای اول 1 مرداد 94، بی بی چک منفی، متاسفانه نتیجه آز بتا منفی. شروع سیکل انتقال دو جنین فریزی مهر 94. 173. گلی (عضویت:1394/2/24): 34 ساله، 174. پاتریک2 (عضویت:1392/5/8): 25 ساله، دو بار بارداری با آی یو آی و میکرو، بعد از اولین بتای مثبت بتا پایین اومده، مراجعه به رزا مقدم، مشکل ایمنی و انعقادیم مشخص شد، باید سلکسان و اینترالیپید بزنم، جنین فریزی دارم. آماده انتقال جنین فریزی... 175. Maryam.F (عضویت:1388/6/9): 34 ساله، همسرم واریکوسل داشت که عمل کرد و فرقی نداشت، تعداد 20 میلیون، تحرک 20% تعداد اسپرم با مورفولوژی نرمال نادر، میکرو اول منفی، قبل از انتقال مجدد برای رحم سردم از بهمن 93 تحت درمان طب سنتی بودم، دو انتقال منفی قبلی بعد انتقال دیگه گرمی نخوردم که متوجه شدم برای من که رحم سرد دارم درست نبوده، برای همین بعد انتقالمم من گرمی خوردم، از عید 94 به بعد یک روز در میون بادکس کمر و تخمدان انجام دادم، هفته قبل از میکرو هم هر روز بادکش! بعد انتقال هر روز کمرم رو میبستم که گرم بمونه، هفته ای یک ویتامین د5000، انتقال مجدد زیر نظر دکتر اقصی، انتقال جنین 7 خرداد 94، بعد انتقال تا 4 روز حموم نرفتم، روز 5 بعد انتقال لک صورتی داشتم، روز 11 انتقال بی بی چک مثبت. 17 خرداد 94 ساعت 10:30 نتیجه آز 227 شد، نتیجه +، 176. صنم (عضویت:1388/7/12): 32 ساله، 5 سال اقدام، ظاهرا من سالمم و مشکل از همسرمه، بعد از یک سال درمان با میکرو اواخر مهر 93، 4 قلو باردار شدم، 2 تا شو ریداکت کردم، سونوی آنومالی اوکی، دو قلوهام دختر و پسر بودن، دخترم ماه 5.5 کیسه آبش پاره شد و دوقلوهامو از دست دادم، بعد از 2.5 ماه وقفه قصد دارم برای انتقال جنینای فریزم اقدام کنم، آزمایشهای تکمیلیو داده و تقریبا همه چی نرماله، فقط از کاریوتایپ کمی مشکل داره که گفتن خیلی مهم نیست، فقط این سری باید سلکسان داشته باشم، منتظر زمان مناسب برای شروع مجدد. 177. پونه (عضویت:1393/7/24): 31 ساله، 4 سال ازدواج، خودم پلی کیستیک، زیر نظر افلاطونیان، بهمن 93 میکرو کردم و نتیجه مثبت شد، دو قلو باردار شدم، متاسفانه در هفته 16 کیسه آبم پاره شد و در هفته 18 اوایل خرداد 94 سقط شدن. قصد دارم دو سه ماه بعد برای انتقال جنینای فریزیم اقدام کنم. هفته پیش رفتم پیش دکتر طب سنتی، تجویز باد بادکش یک در میون، کپسول پونیکا، یه داروی شستشو برای خودم و همسرم، یه داروی جوشانده، قرص روی، عرق سه گیاه برای پاک سازی از عفونت، عرق آهن، مراجعه بعدی 2 هفته دیگه. ممنونع کردن فست فود و غذای کنسروی، پیاده روی روزانه. 178. الناز (عضویت:1390/5/22): 37 ساله، همسرم 47 ساله، 14 ساله انتظار، 4 بار آی یو آی منفی، 4 بار آی وی اف کردم، از آزمایشهای تکمیلی مشخص شد که بدنم فولیک اسید نمیسازه و در کنار فولیک اسید بکمپلکس هم تجویز شد، الانم در حال گرفتن داروهای انتقال فریزی، احتمالا انتقال جنین ماه رمضان 94، تیرماه 94. بعد از 1 هفته تاخیر پریودی بی بی چک سریع دو خط پررنگ شد و نتیجه مثبت، شکر خدا معجزه خدا شامل حالش شد، 2 تیر 94 جواب آز بتا 29900 شد، معجزه اتفاق می افتد 179. TARAZ (عضویت:1394/3/20): تیام، 27 ساله، 10 سال اقدام، دلیل ناباروری نامشخص، الانم منتظر نامه ی دادگاهم برا فرزند خواندگی، شاید دوباره برم برا میکرو، 3 بار آی یو آی منفی، بیمار دکتر رزاقی، 1 بار سال 91 میکرو با بتای مثبت ولی منتهی به سقط جنین، 30 تخمک، 4 جنین، به دلیل تحریک بالای تخمدانها دز داروها به آرامی بالا میرفت و یه روز در میان سونو داشتم، اشتباه استفاده از شیاف دیکلوفناک به جای شیاف پروژسترون، عدم تشکیل ساک حاملگی و سقط. احتمال مشکل کروموزومی، با توجه به گفته دکتر بعد از لقاح شکل کروموزومیشون تغییر میکرده، تجویز آز ژنتیک داده شدف دکتر آز کاریوتایپ نوشته واسمون. 180. مریم گلی (عضویت:1394/3/22): 26 ساله، مشکل نازایی ندارم، برای تعیین جنسیت قراره میکرو بشم، تعیین جنسیت به خاطر مشکل وابسته به جنسیت، من فقط میتونم فرزند دختر داشته باشم و اگه پسر بشه مشکل خواهد داشت. چند مدت پیش طبیعی اقدام کردم ولی هفته 8 یه آز دادم معلوم شد پسره و مجبور شدم سقطش کنم، مرکز درمان موسسه مهر رشت. احتمالا از تیر یا مرداد ماه 94 وارد سیکل میکرو و پی جی دی خواهم شد. 181. خانومی (عضویت:1393/11/29) همان Fateme: 23 ساله، کمی تعداد و تحرک اسپرم، سیکل بلند مدت میکرو برای خرداد 94، شروع سیکل با ال دی و سوپرفکت، 27 خرداد 94 سونو دارم و احتمالا رمضان 94 پانکچر، محل درمان رویان. اتمام ال دی و 24 خرداد 94 روز اول پری، 26 خرداد اولین سونوی سیکل گرفتن داروهای اصلی (پیورگان)، ضمنا اندازه گیری عمق رحم نیز انجام شد. سونوی اول روزی 2 عدد پیورگان کلا 14 عدد و ادامه سینافکت با 20 واحد، 3 تیر سونوی مجدد، تخمدان چپ پر فوی، داروی بعدی تا سه روز روزی 100 واحد گونال اف، ویزیت و سونوی مجدد شنبه 6 تیر 4. به دلیل تاثیر زیاد داروها دز گونال از 100 به 75 کم شده. اندازه فولیکولا 14-15-16، احتمال هایپری، تجویز آزمایش با سونوی مجدد، داروهای اصلی فقط ادامه بوسرلین، در صورت تعدیل شرایط فقط پانکچر و انتقال کنسل، در غیر این صورت کلا سیکل کنسل خواهد شد، قرص داستینکس و رژیم پر پروتئین و 8 سفیده تخم مرغ در روز، مراجعه بعدی 7 تیر 94، نتیجه سونو سایزای 18-19-20 بک تو بک، احتمال رشد داده میشه! روز پانکچر مشخص شد و قرار شد سه شنبه 9 تیر 94 پانکچر انجام بشه. هایپری خیلی شدید نیست و بعد پانکچر مشخص خواهد شد که انتقال انجام خواهد شد یا نه، آمپول هاش سی جی 7 تیر شب تزریق شد، از پانکچر 16 تخمک گرفته شد، قرار شد 11 تیر 94 آز بدم تا معلوم بشه برای انتقال آماده هستم یا نه، انتقال به دلیل هایپری کنسل و به سه سیکل بعدی موکول شد، در ضمن از 16 تخمک 14 جنین تشکیل شد که 8 جنین فریز شد. شروع سیکل مجدد انتقال شهریور 94. 182. سمانه (عضویت:1394/2/14): 23 ساله، همسرم 33 ساله، 8 سال ازدواج، 3 سال اقدام، 2 بار آی یو آی منفی ، بار دوم آی یو آی دبل ای یو آی، خودم مشکل تنبلی خفیف دارم، همسرم مشکل کم تحرکی و کمی تعداد اسپرم داره و مهر 93 عمل واریکوسل انجام داده. شروع اولین سیکل میکرو از 21 خرداد 94، داروهای اصلی روزانه 2 عدد گونال اف و 1 عدد مریونال، 26 خرداد 94 سونوی مجدد، بعد از 5 روز رشد فولیکولها خوب بود و شروع ستروتاید از 27 خرداد 94. 28 خرداد 94 احتمال هایپری دادن و احتمالا بشه. قرار شد دوشنبه 1 تیر 94 بستری بشم و سه شنبه 2 تیر 94 پانکچر بشم، ولی انتقال انجام نخواهد شد و جنینا فریز میشن. انتقال به بعد موکول خواهد شد. بدون تزریق هاش سی جی پانکچر خواهد شد. به کسانی با شرایط من به ج سی جی همون سینافکت تزریق میشه. 20 تخمک، 16 جنین، انتقال به بعد موکول شد، به دلیل هایپری بستری بودم که 8 تیر 94 مرخص شدم. 18 مرداد 94 انتقال جنین، (احتمالا روز آز بتای اول 3 شهریور 94)، منتظر نتیجه +++، 183. chnour (عضویت:1393/4/25): 37 ساله، 184. naZi (عضویت:1394/3/9) یا همون نازی (عضویت:1394/4/12): 32 ساله، 9 سال ازدواج، 3 سال اقدام، خودم مشکلی ندارم فقط لوله هام با اینکه بازم کمی پیچ خوردگی دارن، 3 سال پیش همه آزمایشها نرمال بود تا اینکه همسرم یه آز اسپرم تو مرکز آی وی اف بهمن داد و معلوم شد مشکل داره، همسرم کم تحرکی و مورفولوژی نرمال 3% داره، 1 بار آی یو آی منفی، زیر نظر دکتر افلاطونیان، بیمارستان لاله. 27 خرداد 94 با یک دوره ال دی وارد سیکل خواهد شد، زیر نظر دکتر یوسف نژاد (شاگرد افلاطونیان)، سیکل بعد هم فقط پیورگان 75 نیم میل (2 پودر و 1 آب) خواهد داشت. آخرین ال دی 12 خرداد 94، بعد منتظر پری، بعد از روز 2 پری روزی فقط 2 عدد پیورگان تا 5 روز، بدون سینافکت، بعد اتمام داروها سونوی مجدد. 19 تیر 94 اولین تزریق پیورگان! سونوی روز 7 پری 24 تیر 94، حدودا 9-10 فولیکول، تجویز 6 عدد منوگون روزی (3پودر+1آب)، مراجعه مجدد جمعه 26 تیر 94، مجددا 6 منوگون و 2 عدد ستروتاید، سونوی مجدد 28 تیر 94، سونوی مجدد و تجویز نصف هاش سی جی و 2 عدد دکا، 30 تیر 94 روز پانکچر، 15 تخمک گرفته شد، 8 جنین تشکیل شد، روز انتقال 2 عدد جنین روز 2 مرداد 94 ساعت 8:30، بدون انجام آزمایشهای تکمیلی پردنیزولون و سلکسان تجویز شده، از بعد انتقال روزی یک سلکسان دورنافی، بعد پانکچر تا انتقال هم آسپرین، پردنیزولون هم بعد انتقال شروع شده، بقیه داروها ویتامین دی، بکمپلکس، استرادیول، کش و قوس بدن رو بعد انتقال یکی دو روزه از 6 مرداد دارم، روز آز بتای اول 16 مرداد 94، 11 مرداد روز 10 سیکل انتقال بی بی چک دو خط کمرنگ، دچار خونریزی رنگ روشن و رقیق، علاوه بر دو تا شیاف یک آمپول پروژسترون اضافه شد، لک بینی قطع شد، 13 مرداد 94 دوباره بی بی چک پر رنگتر، روز 14 انتقال آز بتا 289 شد، شکر خدا نتیجه +، بتای روز 15 انتقال 554.1 و بتای روز 17 انتقال 1281.5، 24 مرداد 94 ویزیت برای سونو، یک ساک دیده شد و احتمال ساک دوم هم هست، 28 مرداد خونریزی و بعد تبدیل به لک قهوه ای، قطع سلکسان، 29 مرداد 94 درد و خیسی زیاد، سونو شدم و شکر خدا ضربان قلب رو هم شنیدم و فعلا قراره استراحت کنم، 185. asalak-u (عضویت:1392/4/23): 27 ساله، دومین سیکل انتقال، زیر نظر دکتر معین و کاشانی، روزی دو تا قرص استروژن دارم. در حال تزریق پروژسترون قبل انتقال، 6 تیر 94 انتقال جنین، روز آز 20 تیر 94، متاسفانه نتیجه با بتای صفر منفی شد. شهریور 94 در حال زالو درمانی و حجامت و تقویت و ایشالله مهرماه 94 وارد سیکل خواهد شد، 30 مرداد حجامت عام برای من و همسرم، ده روز دیگه حجامت ناحیه تخمدان، حین حجامت گفت که غلظت خون دارم اما زیاد نیست، ولی گفت غلظت خون همسرم زیاده. 186. ستاره (عضویت:1394/2/11): 31 ساله، 6 سال ازدواج، 4 سال اقدام، همسرم سالمه، دخیره تخمدانم سال قبل 1.2 بود، 4 سال پیش سالم بودم، به نظر خودم با داروهای هورکیست درمویید در تخمدان سمت راست در آوردم، متاسفانه زیر دست متخصص زنان به جای لاپراسکوپی جراحی باز شدم که منجرب به آسیب نسج تخمدان و تولید فولیکول پوچ شد، 3 بار آی یو آی منفی و 3 بار میکرو منفی، (2 آی یو ای و 1 میکرو در مرکز خاتم دکتر جعفر آبادی، 1 آی یو آی و 2 میکرو در مرکز بعثت دکتر اسرافیلی)، میکرو دوم انتقال فرش 4 جنین بلاستو با نتیجه مثبت با 1 جنین داخل رحم و متاسفانه یکی خارج رحم در لوله سمت چپ، خونریزی داخلی و از دست دادن لوله و سقط، میکرو سوم انتقال فریز خرداد 94،روز آز 25 خرداد 94، نتیجه منفی. بعد از قطع پروژسترونها بعد از 7 روز تاخیر پریود شدم، الان برای بهبود کیفیت تخمکها (تخمدانامم تحلیل رفته و احتمالا تخمک نسازه، اون یکی تخمدانمم فولیکول پوچ میسازه) ژل رویال و کیوتن میخورم، در حال حاضر پیگیر انجام آزمایشهای تکمیلی و احتمالا اواخر تیر اقدام برای آزمایشهای تکمیلی. آز پرولاکتین نوشته شده، شرایط قبل آز بدون استرس، بدون پیاده روزی زیاد، بدون ن ز د ی ک ی شب قبلش، بدون تحریک سینه ها. نتیجه آزمایشهای ایمنی و انعقادی آماده شد، پروتئین اس بالاست، سی دی مارکر 20 بالا، جواب ژنتیک مولکولی هم ده روز بعد آماده میشه، تجویز آسپیرین و دی ها و ال کارنتین، باید 1 ماه قبل از اقدام بعدی قرص پردینوزول بخورم، منم که fsh ام بالاس 10.9 و احتمال زیاد amh ام پایین، 187. asal (عضویت:1390/5/24): 33 ساله، 7 سال انتظار، همسرم سالم، خودم یک لوله بسته و یک فیبرم ٣ سانتی رحمی دارم و pcos هست و تنبلی تخمدان دارم، 11 بار آی یو آی منفی، 2 بار بارداری طبیعی که هفته 8 قلب ایستاد و کورتاژ شدم، 1 بار آی وی اف منفی، 7 جنین فریزی دارم. تو سیکل آی وی اف هستم، سیکل قبلیم نچرال بود و بدون هورمون تراپی، این سیکل قرص پروژسترون دارم، استرادیول از رو اول 1 عدد، از روز هفت 2 عدد، از روز 11 سیکل 3 عدد، حدود 10 روز بعد یعنی اوایل تیر احتمالا پریود و روز دوم سوم پری وارد سیکل بشم. شکر خدا اونطور که دوستان گفتن طبیعی مامان شدن، معجزه اتفاق می افتد 188. samin (عضویت:1393/11/18): متولد 57 هستم، 9 سال ازدواج، 1 سال اقدام، مشکل مورفولوژی نرمال 3%. میکرو خرداد 94، داروهای روز دوم تا 6 پری اینا بودن: humog 75+ humog 75 +folliculin 150 داروهای روز 7 تا 10: humog 75+ humog 75 +folliculin 150+cetrotide 250 داروی روز 11 سیکل ovidrel برای آزادسازی تخمک، روز 12 سیکل پانکچر و تخمکگیری، 7 تخمک و 3 جنین با کیفیت پایین گرید 2 و 3، روز پانزدهم سیکل انتقال جنین، روزی 3 شیاف پروژسترون 400 هر 8 ساعت یکی، چند روز اول واژینال بعد رکتال، 15 خرداد 94 انتقال 3 جنین، 24 خرداد 94 روز 10 سیکل با بتای 166 نتیجه +، 189. شلررر (عضویت:1392/2/21): 36 ساله، 7 انتقال جنین منفی، 20 خرداد 94 انتقال جنین، 8 انتقال بی بی چک منفی، منتظر نتیجه +++، روز آز بتا 3 تیر 94، 190. مشکات 91 (عضویت:1392/5/2): 24 ساله، مشکل مورفولوژی نرمال پایین 5%، تحرک آ 0%، تحرک بی 33%. 191. فاطمه زهرا (عضویت:1394/3/25): 32 ساله، محل درمان اصفهان، کلینیک مشتاق، زیر نظر گروه کلانتری، بیشتر ویزیتام با دکتر شاکریان، همسرم آزواسپرم انسدادی، خودم پی سی او، آذر 93 پانکچر 20 جنین و هایپر و 2 بار انتقال جنین، نتیجه منفی، بعدش هیسترو و خراش دادم، داروهای سیکل انتقال سوم متفورمین، پردنیزولون، آ اس آ، استرادیول، آمپول پروژسترون، بکمپلکس، امگا3، ویتامین دی، از ایمنی دادم همه چی اوکی بود، سومین انتقال، انتقال 2 جنین بلاستوسیت خرداد 94 روز 10 خرداد 94، روز آز بتا 27 خرداد 94، نتیجه با بتای 1 منفی. 2 بسته جنین فریزی دارم. 192. نرگس م (عضویت:1390/5/8): 33 ساله، نتیجه آز بتا روز 11 انتقال 48 و روز 13 انتقال با بتای 205 +، یه قلو، اوایل تیر سونوی آنومالی، 193. لیلی خانوم (عضویت:1393/9/11): 36 ساله، پنج بار پانکچر و انتقال ناموفق، پانکچر آخر اسفند 93، زیر نظر دکتر طرازی. 194. حسنا (عضویت:1394/3/21): 26 ساله، تحقیق در مورد درمان در مرکز ناباروری قم. 195. مامان 94 (عضویت:1394/2/22): 29 ساله، 196. مهگل (عضویت:1393/5/27): 32 ساله، سابقه آندومتریوز، یک بارداری منجر به سقط در هفته 6، ca125 نرمال، نتیجه لاپراسکوپی آندومتریوز گرید 2، بعد لاپرا ذخیره تخمدان 0.4. 197. nahid (عضویت:1390/10/3): 37 ساله، 198. خورشید (عضویت:1393/2/30): 27 ساله، خودم فیبروم دارم و همسر هم آز اسپرمش همه چی نرمال بود غیر تعداد اسپرمش، البته توی بیمارستان ابن سینا آز داده بود نه مرکز ناباروری ابن سینا، فعلا قصد داره از ابن سینا نوبت بگیره برای اولین ویزیت و تشکیل پرونده. 199. لیلی (عضویت:1394/3/28): 32 ساله، 5 سال اقدام، سابقه خارج رحمی، بسته شدن یکی از لوله ها، 1 آی یو آی منفی، 1 میکرو منفی، میکروی دوم، مرکز ابن سینا، زیر نظر دکتر ذنوبی و طاهری، روز آخرین پریودی 4 خرداد 94، 20 خرداد 94 انتقال 3 جنین فریزی، آخرین پریودی 4 خرداد 94، روز آز بتا 3 تیر 94، شکر خدا نتیجه با بتای 33 +، آز بتای دوم 6 تیر 94 معادل 730، به خاطر دردام یه شیاف پروژسترون به داروهام اضافه شد، سونوی 20 تیر 94 ساک دیده شده، تجویز آمپول پرولوتون 250 برای لک بینی و خونریزی، 3 مرداد 94 وقت سونو، یک ساک دیده شد، به خاطر خونریزی (احتمالا خونریزی از هماتوم پشت جفت باشه) استراحت مطلق، شیافا رو زیاد کرد روزی 3 شیاف، 2 آمپول پرولوتون، سه هفته دیگه سونوی غربالگری، دچار سرگیجه خوش خیم ناشی از گوش داخلی شدم، ویتامین ب1 دادن، هفته آخر مرداد 28 مرداد 94 سونوی ان تی دارم، شکر خدا ان تی خوب بود و احتمال 60% دخمله، فقط گفتن جفت پایینه و استراحت مطلق لازمه. 200. مهرنیا (عضویت:1392/6/9): 28 ساله، قصد میکرو از دی 93، دکتر تجویز کاریوتایپ برای همسرم، خرداد 94 جواب کاریوتایپ آماده شد، شکر خدا مشکلی نبود. 201. شیفته (عضویت:1394/3/16): 30 ساله، قصد شروع سیکل میکرو. 202. سهیلاجون (عضویت:1392/6/2): 31 ساله، تجربه لاپراسکوپی و کوتر تخمدان و بدون نتیجه، خرداد 94 برای آی یو آی اقدام، بدنم به داروها جواب نداد، فولیکول بالغ نداشتم، کنسل شدن سیکل، تجویز میکرو. شروع سیکل میکرو تیر 94 با ال دی، آخرین ال دی 11 تیر 94، بعد منتظر پری و انشالله شروع داروهای اصلی، دچار کم خونی هستم و غلظت خون ندارم ولی به خاطر مصرف ال دی و داروهای هورمونی بهم همزمان آ اس آ تجویز کردن، آخرین ال دی 12 تیر 94. بعد منتظر پری برای شروع سیکل، 17 تیر شروع لک و خونریزی کم. شروع داروهای اصلی از 20 تیر روزانه با 2 عدد پیورگان تا 24 تیر 94 (8 عدد پیورگان)، مراجعه مجدد 24 تیر 94، تجویز 10 عدد پیورگان دیگه بعلاوه 4 آمپول برای جلوگیری از بزرگ شدن کیستام به دلیل پلی کیستیک بودنم، 1 مرداد 94 روز پانکچر، کمی هایپر شدم، اگه سونوی روز 3 مرداد 94 نشون بده هایپری رو رد کردم ساعت 1 ظهر انتقال داده خواهد شد، شکر خدا انتقال روز 3 مرداد 94 انجام شد، اما به خاطر هایپر شدنم استراحت مطلقم چون تخمدانام بیش از حد بزرگ شدن، داروهای بعد انتقال جنین استرادیول، کلگزان، پروژسترون، کلروفنیرامین، داستنیکس، سفکسیم، دایمتیکون، شیاف واژفیم، 1آمپول دگزامتازون، 2 تا سرم آلبومین مصرف میکنم، روز آز بتای اول 17 مرداد 94، روز 11 انتقال بی بی چک منفی، متاسفانه نتیجه منفی. 19 مرداد روز اول پری، شروع ال دی برای سیکل مجدد. 203. eli (عضویت:1392/9/18): 29 ساله، 204. ترمه 65 (عضویت:1392/10/15): 29 ساله، 2 تیر 94 همسرم توسط دکتر پویان ویزیت شد، تجویز میکرو، در حال تحقیق در مورد مرکز درمان. 205. رویا. (عضویت:1391/11/6): 34 ساله، اردیبهشت 94 توسط دکتر طرازی در بیارستان آبان هیسترو شدم. 206. Sahar(تلما) (عضویت:1388/6/18): 33 ساله، محل درمان ابن سینا، 4 سال پیش سال 89 ابن سینا دو قلو باردار شدم، تو سیکلم سوپرفکت داشتم، 8 جنین تشکیل شد که بارداریم در هفته 23 با خونریزی و با زایمان زودرس و در نهایت سزارین خاتمه یافت، آبان 93 پیش خانوم دکتر طاهری پناه رفتم اما دیگه سوپرفکت نداد و روزی 3 تا گونال با ستروتاید داد اما فولیکولام رشد نکردن (هفت روز سه تا (21) گونال داد، دوباره 10 تا گونال همراه با ستروتاید و مریونال ولی نتیجه خوبی نداشت)، تیرماه 94 در حال گرفتن ال دی برای شروع سیکل آی وی اف، 8 عدد به اتمام قرص ال دی توسط طرازی خراش اندومتر انجام دادم، ذخیره تخمدانم 4.5 سال پیش 2.4 بود و الان دچار ضعف تخمکگذاری هستم. برای چندمین بار 27 تیر 94 انتقال جنین، (احتمالا روز آز بتای اول 12 مرداد 94)، روز 10 انتقال بی بی چک منفی، متاسفانه نتیجه منفی، شروع خونریزی و پریود. 207. آسا (عضویت:1393/12/15): 40 ساله، سونوی دوم 3 فولیکول 18-19-21، بقیه ریز بودن، ستروتاید اضافه کردن و پانکچر شدم و 14 تخمک ازم گرفتن. اواخر تیر 94 مراجعه به دکتر ذنوبی برای نوشتن آزمایشهای تکمیلی، قبول نکردن بنویسن. 208. صبورا61 (عضویت:1394/4/8): 33 ساله، 1 سال اقدام و درمان، خودم چسبندگى لوله چپ دارم و ضعیف بودن تخمدانها، همسرم کمى تحرک و کیفیت اسپرم و افت مورفولوژی نرمال به 0-1%، محل درمان رویان، 2 بار میکرو با 3 انتقال ناموفق، هر بار 3 جنین انتقال داده شده، بار دوم بتای 37 ولی بعدش به خونریزی افتادم، آخرین انتقال اواخر خرداد 94، نتیجه منفی، در حال حاضر 2 تا فریز دارم که سه ماه بعد باید واسه انتقال مجدد برم. تو آخرین پانکچرم سونوی آخرم فولیکول سایز 18-20 داشتم اما بعد پانکچر ماکزیمم سایز 16 بود اونم فقط یکی و بقیه 12-14-... بودن، میخوام بدونم این همه اختلاف سایز برای چیه،فعلا فقط دو تا جنین فریز دارم، 18 تیر وقت از روئیان برای نوشتن ازهای تکمیلی، دکتر حافظی تقریبا یه سری از آزمایشها رو به جزء سی دی مارکرا رو نوشت. احتمالا فریزامو بیخیال بشم و بعد هیسترو آفیس سیکل کوتاه مدت رو شروع کنم. 21 تیر 94 ویزیت با دکتر قوامی برای شروع مجدد، وقتی گفتم که میگن تخمدانام ضعیفه گفت مگه میشه هم ضعیف باشه هم هایپر بشی، همه آزمایشهای تکمیلیو برام نوشت که رفتم انجام دادم و منتاظر جواب آزمایشات هستم. جواب آزهای تکمیلی گرفته شد و دو آیتم بالاتر از رنج نرمال بودن، Anti ThrombinIII level برابر 129، Prothrombin Time; patient معادل 14.3. 3 مرداد 94 شروع مجدد سیکل. 209. نیلوفر (عضویت:1394/4/8): 30 ساله، 210. مهسا (عضویت:1393/12/8): 31 ساله، خودم شمکلی ندارم، همسرم کمی ضعیفه، مرداد 94 تو سیکل آی یو آی خواهم بود. داروهام 10 تا لتروزل، 10 تا گونا و 2 تا هاش سی جی. 211. نازی (عضویت:1389/8/17): 40 ساله، 212. ناناز (عضویت:1394/4/5): 30 ساله، آز اسپرم همسرم نرمال، خودم تخمک آزاد نمی کنم، اولین انتقال جنین شهریور 93، نتیجه منفی، اوایل مرداد 94 دومین انتقال جنین، ضخامت آندومترم 7 میلیمتره و بالاتر نمیره، به خاطرش پیاده روی می کنم، بادکشم انجام میدم. محل درمان رشت. آزمایشهای تکمیلی جوابشون 10 شهریور 94 آماده میشه، دو بسته جنین فریزی گرید آ و یک بسته گرید سی دارم، آنتی تی پی او 70، دکتر گفت ایرادی نداره و بابتش دارو نداد، تی اس اچ هم نرمال بود. اردیبهشت 94 بستری به خاطر فقر آهن، بعد دو ماه دارو درمانی (با روزی دو تا قرص فیفول و انواع مویز و کشمش و بادوم) به رنج نرمال رسیده، قبل عید بدون استرادیول ضخامت آندو تری لاین و 9-10 میل، ولی الان بالا نمیره. 28 مرداد 94 نوبت از رزاقی، آنتی مولارین هورمونم 15 بود ولی رنج نرمالش رو 10 زده بودن، با منوپور و گونال 9 جنین خوب داشتم. تجویز دکتر طب سنتی بادکش یک روز درمیون با دوسین و روزی یک لیوان رازیانه عرقش صبح و یک لیوان بومادران بعد از ظهر، آزمایشهای تکمیلیم آماده شدن، همه آیتما خوب بودن و MTHFR ها همه هموزیگوت بودن و سی دی مارکرام به جز 56 که 15 بود و دقیق رو رنج ماکزیمم بود بقیه نرمال بودن، پروتین سی هم کمی بالاتر از رنج نرمال، تجویز سلکسان و دگزا برای سیکل. سیکل انتقال جنین فریز بدون ال دی، 28 مرداد 94 هیسترو به خاطر علتیابی عدم رشد آندومتر، شکر خدا بدون مشکل، بعد عمل سفکسیم داشتم، محل درمان رشت مرکز مهرافزا، دکترم عبدالهیان، ویزیت بعدی 31 مرداد 94، انتقال جنین احتمالا 7-8 شهریور 94. دکتر رزاقی هپارین رو برای ژن غلظت خونم تایید کرد و گفت پردنیزولون از پری شهریور بخور تا بعد از انتقال هم ادامه میدی، البته گفت با دگزایی که دکترت داد فرقی نداره، بادکش رو هر ماه از سه پری یک روز در میون تا قبل از تخمکگذاری یا انتقال روی کمر و زیر ناف و روی تخمدون انجام میدم، میگن رحم رو گرم نگه میداره، قرار شد روزی دو تا پردنیزولون 5 میل یکی بعد صبحونه یکی ظهر بعد ناهار بخورم، انتقال جنین احتمالا 17 سیکل و روز 14 شهریور 94 خواهد بود. 213. زهرایی (عضویت:1394/3/4): 24 ساله، مشکل اسپرم با مورفولوژی 1%، عمل واریکوسل و دو هفته بعد عمل 28 مرداد 94 بی بیچک + و طبیعی مامان شده و معجزه خدا شامل حالش، بتای روز 5 تاخیر پریودی 277، 8 شهریور 94 بررای سونوی قلب، معجزه اتفاق می افتد 214. momronika (عضویت:1394/2/19): 33 ساله، شروع سیکل آی وی اف از تیر 94، شروع 18 گونال از روز 3 پری روزی 3 عدد، ماه قبل ضخامت اندومترم 7 میلی بود، 215. مهسان (عضویت:1394/1/24): 31 ساله، 10 سال ازدواج، 2 بار میکرو ناموفق، اقدام برای شروع دوباره سیکل، سریهای قبل زیر نظر دکتر فرزدی، الان میخوام دکترمو عوض کنم، عالیه قاسم زاده و خان آقا پناهی. در حال تحقیق برای انتخاب دکتر، محل درمان تبریز، فعلا نه ماهه درمانم رو متوقف کردم. 216. رز سفید (عضویت:1393/2/6): 26 ساله، بزرگ بودن رحم از سایز نرمال و حدودا 102 بود، دکتر یونسی گفتن احتمالا بزرگی رحم به خاطر آندومتریوز باشه، 29 مرداد 94 ویزیت در کلینیک آندومتریوز ابن سینا، توسط دکتر گرگین معاینه شدم، گفت احتمالا آندومتریوز شدید داری و واسه احتیاط یه سونوی سه بعدی نوشت، سونو سه بعدی دکتر نصر سونو انجام دادم، رحم و تخمدان راستم و روده م مشکلی نداره، فقط تخمدان چپم یه مقدار چسبندگی داره که گفت حتما لاپارا کن، اندازه رحمم گفت نرماله. 217. مامان مارال (عضویت:1392/9/22): 30 ساله، 20 ماه اقدام، همسرم مشکل اسپرم داره، تعداد 504 میلیون، سرعت کلاس آ 0%، کلاس بی 29.3%، نرمال مورفولوژی 3%. 31 تیر 94 مراجعه به دکتر جاوید صمدی متخصص اورولوژ، واریکوسل شدید، نیاز به عمل. 218. فالاچی (عضویت:1387/11/19): 31 ساله، برای بالا بردن ضخامت اندو به جای استرادیول اکوئین (EQUIN) برای من جواب میده. 219. سارا (عضویت:1394/4/18): 31 ساله، مشکل آندومتریوز دارم، قصد آی وی اف دارم. محل درمان مرکز ناباروری یزد. 220. رها (عضویت:1393/8/5):25 ساله، 221. banu (عضویت:1394/4/16): 32 ساله، 222. بهینا91 (عضویت:1393/11/10): 32 ساله، مشکل اسپرم، مورفولوژی خوب، تحرک آ 8% و بی6%، یک دختر 2 ساله داره. 223. sadaf (عضویت:1394/4/22): 34 ساله، 1 بار میکرو آذر 93، نتیجه +، سه قلو، در اثر کار سنگین یکی سقط و بعد در هفته 10 سقط دو جنین به علت شنیدن خبر فوت یکی از عزیزان، انتقال دوم زیر نظر هدیه قوامی عادل، انتقال جنین فریزی 15 تیر 94، داروهای انتقال جنین (آسپرین، فولیک اسید، استرادیول، استروژن، شیاف پرژسترون، آمپول سلکسان، هپارین)، روز آز بتای اول 29 تیر 94، متاسفانه نتیجه منفی. 224. mona139521 (عضویت:1394/3/15): 24 ساله، 4 سال ازدواج، 2.5 سال اقدام، محل درمان ابن سینا، خودم فقط لوله سمت چپم بسته، همسرم عدم تحرک اسپرم، مورفولوژی 3% نرمال، کمی حجم مایع منی. هم اکنون (28 تیر 94) تو سیکل درمانی میکرو و شروع خوردن ال دی، بعد از 15عددال دی مراجعه برای واسه سونو و شروع داروهای دیگه. 7 مرداد 94 وقت سونو برای داروهای بعد ال دی، روزی 30 واحد سینافکت تجویز شد، 12 مرداد 94 آخرین ال دی، 15 مرداد شروع لک بینی، بالاخره منم بعد از لکه بینی و قطع مصرف ال دی روز اول پری سونو شدم و داروهام هم (2پودر+1آب)، کپسول آزیترومایسین، سینافکت هم از 30 واحد به 15 واحد کاهش یافت، نوبت سونو بعدی هم 24 مرداد ماه 94 شد، فولیا خیلی کم بودن، 2 فولی 10 و یکی 8 میل، داروهام روزی فوستیمون و منوگان و هر 12 ساعت یه استرادیول، 27 مرداد ویزیت مجدد، فولیا خوب رشد نکرده بودن، داروها دزشون بیشتر شد، مریونال (4پودر+2آب)، فوستیمون، سینافکت هم تو سونوی دوم کاملا قطع شده، سونوی مجدد 31 مرداد 94، 15 سیکل ویزیت و سونو، رشد فولیا ضعیف، سونوی مجدد و آخر سیکل 2 شهریور 94، احتمال کنسل شدن سیکل وجود داره. 225. izabel96 (عضویت:1394/4/30): 21 ساله، همسرم 29 ساله، تو سیکل آی وی اف، تیر 94 پانکچر با 15 جنین فریز، اما بدون نیاز به انتقال جنین طبیعی باردار شدم، معجزه اتفاق می افتد 226. سارا (عضویت:1390/5/19): 29 ساله، 1 بار میکرو و نتیجه +، دخترش 2 سالشه، اقدام برای دومی، محل درمان رویان، 227. خورشید خانه مامان فرانک (عضویت:1392/10/4): 38 ساله، دی 93 آی یو آی، نتیجه منفی، اقدام برای آی وی اف مهر 94، تحقیق در مورد آزمایشهای لازمه، بعد از مصرف لتروزول لک بینی از روز 12 پری. 228. ساره (عضویت:1394/4/8): 30 ساله، 1-2 ماه دیگه وارد سیکل میکرو خواهم شد، احتمالا شهریور یا مهر 94. 229. B.L.D.M.R (عضویت:1389/4/29):230. مامی مرسان (عضویت:1394/4/4): 31 ساله، همسرم واریکوسل داشت، بعد عمل فرقی نکرد، قبلا سال 89 مرکز صارم میکرو انجام دادم، نتیحجه منفی، اما 4 ساله مرکز رویان تحت درمانم، پروندم زیر نظر دکتر رمضانعلی هستش، سیکل جدید انتقال سیکل بلند، احتمالا اواخر شهریور یا اوایل مهر 94، 1 شهریور 94 سونوی روز 12 پری و ضخامت آندومتر 7.5 و تری لاین، استرادیول روزی 2 تا، احتمال انتقال جنین 18 سیکل و 7 شهریور 94. 231. مندی (عضویت:1391/8/20): 33 ساله، هم خودم مشکل داشتم هم همسرم، زیر نظر دکتر رزاقی، قبلا زیر نظر طاهری پناه و صفارزاده بودم ولی مشکلمو خانوم دکتر رزاقی تشخیص دادن. محل درمان بیمارستان آبان، شکر خدا نتیجه +، 232. اوا (عضویت:1392/11/30): 30 ساله، تو اولین سیکل آی وی اف هستم، نتیجه سونوی روز نه پری {با 20 عدد آموپل اچ ام جی (روزی 3 عدد) و 9 تا سینافکت زدم (روزی 1 بار) فولیها همه زیر 10}، مجددا تجویز 15 تا (روزی 4 عدد) اچ ام جی و روزی یه دونه سینافکت، زیاد کردن دز هاش ام جی ها، روزی 4 عدد، 4 مرداد 94 سونوی مجدد، شکر خدا فولیکولا رشد کردن و 8 مرداد 94 روز پانکچر، روز آز بتای اول روز 24 مرداد 94 و نتیجه با بتای 383 +، 233. گونش (عضویت:1394/4/22): 27 ساله، خودم سالم و همسرم کمی تحرک و حرکت رو به جلو 0%، مورفولوژی نرمال 3% هست (قبلا تو آزمایشگاه معمولی مورفو 68% نشون داده شده بود). تاریخ پری 22 مرداد 94، به دنبالش شروع سیکل میکرو، محل درمان مرکز ناباروری قفقاز اردبیل، 4 مرداد 94 دو عدد آز هورمونی که یکیش تیروئیده نوشت و مراجعه بعدی دوم پری بعد. طبق نتیجه آنتی مولارین هورمون سیکل کوتاه 15 روزه تعیین شد، عدد amh معادل 16.35 که رنج نرمالش (0.1-12.6) بود، بعد از 12 روز تاخیر پری شکر خدا بی بی چک +، 3 شهریور 94 آز خواهد داد، منتظر نتیجه +++، 234. elmira (عضویت:1393/7/15): 30 ساله، مرداد 94 شروع سیکل میکرو. 235. منتظر نی نی (عضویت:1394/5/5): 29 ساله، آزواسپرم، 1 میکرو ناموفق دو ماه پیش حدود اوایل خرداد 94، 236. عطارد (عضویت:1394/3/22): 38 ساله، همسرم 46 ساله، مشکل نداشتن تخمک، 237. روژآوا (عضویت:1394/5/7): 30 ساله، 6 سال ازدواج، 1 سال اقدام، مرکز درمان رویان، همسرم واریکوسل داره، فعلا آزمایشهات اولیه رو دادم و هنوز سونو نشدم، قراره این پری دوم پری به مرکز مراجعه کنم. 238. فاطیما (عضویت:1394/1/29): 32 ساله، 2 میکرو و آی یو آی مثبت که هفته اول بارداری به دلیل عدم رشد و عدم تشکیل قلب سقط شدن. 239. hanijon (عضویت:1389/8/17): 27 ساله، محل درمان یزد بیمارستان شهید صدوقی، 5 ساله تحت درمانم، شهریور 93 میکرو ناموفق. آی وی اف مجدد مرداد 94، انتقال جنین 22 مرداد 94، لک بینی روز اول انتقال، دو جنین فریزی دارم، آماده انتقال جنین فریزی مرداد 94، 8 مرداد 94 روز 2 پری ویزیت و تجویز استرادیول والرات 2 میل، آسپرین 80، فولیک اسید، قراره 13 پری یزد باشم. 240. مهسا مامی (عضویت:1392/6/18): 25 ساله، بعد از 3 سال ناباروری بدون علت وارد سیکل میکرو شدم. مرداد 94 در حال مصرف ال دی، مراجعه مجدد 15 سیکل برای سونو، قرارشد 17 مرداد 94 یعنی 20 سیکل روزی 50 واحد سینافکت داشته باشم، ال دیا 20 مرداد تمام خواهند شد. 24 مرداد 94 روز اول پری، شروع داروهای اصلی (روزی 3 عدد فوستیمون) از 26 مرداد 94 تا 3 شهریور 94، بعلاوه 25 واحد سینافکت، تجویز دو عدد سرم آی وی آی جی برای روز پانکچر، احتمالا روز انتقال جنی 7-8 شهریور 94 خواهد بود، 3 شهریور 94 آخرین سونو برای تعیین روز پانکچر. 241. ممری (عضویت:1394/4/23): 32 ساله، محل درمان صارم، 1 آی یو ای منفی، شروع سیکل میکرو مرداد 94، قرار بود مرداد 94 برای شروع سیکل میکرو برم صارم که نظرم رو عوض کردم و میخوام ابن سینا برم، 16 مرداد روز اول پری، مرکز ابن سینا برای 25 مرداد بهم وقت دادن برای ویزیت اول، برای مطب طرازیم 8 مهر بهم وقت داد، 26 مرداد 94 ویزیت اولیه تو ابن سینا، متاسفانه همسرم مشکل واریکوسل شدید داره، تحرک و مورفولوژی پایین اسپرم، گفتن حتما باید عمل بشه، قصد ویزیت مجدد با امیر جنتی. 242. بهاره (عضویت:1394/4/30): 33 ساله، بدون مشکل، تخمدانام مستعد کیست، آی وی اف مرداد 94 انتقال جنین فرش قوی و نتیجه منفی، آز روز 15 انتقال منفی، از روز 8 انتقال بی بی چکم منفی، 3 تا فریز دارم، داروهامو قطع کردم پری بیاد، دکترم گفت 2 ماه صبر کن برای انتقال بعدی. 243. مامان کنجد (عضویت:1394/4/28): ساله، 244. MEHRI (عضویت:1392/11/27): 30 ساله، 24 مرداد 94 وارد سیکل خواهم شد. 245. هدیه (عضویت:1390/6/19): 29 ساله، 246. بسارا (عضویت:1392/2/28): 40 ساله، مورفولوژی نرمال 3%، 2 میکرو ناموفق در سالهای 90 و 91، اولین میکرو مرکز رویان و دومی بیمارستان آبان و زیر نظر دکتر طرازی، 2 بارداری پوچ در سالهای 92 (7 تخمک دو جنین) و 93 که هفته های 6 و 7 طبیعی سقط شدن، سر بارداریهای طبیعیم زیر نظر دکتر عارفی بودم، ذخیره تخمک 0.1 و توصیه جهت دریافت تخمک اهدایی، در حال تحقیق در مورد انتخاب دکتر، بعد از سونوگرافی و معاینه رحم دونر قرار شد آز amh داده بشه برای تایید دونر، خودمم سونو شدم و یه فیبرم کوچیک داشتم، اما مانع کشات جنین در رحم نبود، طرازی برای دونرم آز نوشت ولی برای من ننوشت و عارفی بیشتر برای من آز نوشت تا دونرم، قراره همه آزهارو بدم و بعد انتخاب نهایی دکترم مراجعه کنم. دانرم 25 سالشه، amh ش 2.28 بود، Tsh دانرم 4.5 بود که باید زیر 2.5 میبود، قرار شد زیر نظر دکتر شهراد بجستانی باشه، مشکل بعدی ویتامین دی بود که قرص و آمپول داد، طرازی توصیه خراش با هیسترو رو هم داده. از آزمایشهای قبلیمم مشخص شده ژن غلظت خون دارم، یکم هم کم خونی دارم اما به خاطر غلظت خونم طرازی گفت نمیتونم آهن بخورم، برای دانرمم ویتامین ب6 و 12 و پردنیزولون تجویز کرد، 247. پگاه امید (عضویت:1394/1/17): 31 ساله، 248. اکرم (عضویت:1393/5/19): 31 ساله، 31 تیر 94 هیستروسکوپی تشخیصی، 249. سبزه (عضویت:1392/1/17): 34 ساله، آی یو آی ناموفق 2 سال پیش، مرداد 94 در حال مصرف ال دی، 17 پری 19 مرداد 94 شروع سوپرفکت، متاسفانه به خاطر مشکلی سیکل کنسل شد. 250. مامان هلیا (عضویت:1390/9/22): 27 ساله، تو سیکل میکرو مرداد 94، محل درمان بیمارستان مادر یزد، 18 مرداد 94 روز پانکچر، حدودا 7 فولیکول با سایزهای 14-17، 251. **نارسیس** (عضویت:1388/10/14): 34 ساله، زیر نظر دکتر عارفی، به دلیل هایپری جنینا فریز، شروع سیکل انتقال جنین فریز از پری مرداد 94، روز اول پری 1 مرداد، 18 مرداد یعنی 18 سیکل ویزیت مجدد، بعد از سونو دکتر بهم گفت روز 21 پری یک سوم دکاپپتیل 3.75 رو بزنم و روز 28 پری باز برم برا ویزیت مجدد،مراجعه بعدی 28 مرداد 94، در ضمن بابت مشکل خود ایمنی و سقط مکرر، پردنیزولون رو هم برام شروع کرد، 5 روز قبل از انتقال باید مصرف سلکسان رو شروع کنم و روز قبل انتقال سرم ivig خواهم داشت. 252. مامان فاطمه و علی (عضویت:1391/6/18): 34 ساله، مشکل شوهرم کم تحرکی اسپرم، منم پلی کیستیک هستم، 1 بارداری خارج رحمی که با آمپول دفع شد، 5 بار ای یو ای که بار دوم مثبت شد، اما بعد 1 هفته بتا پایین اومد، 2 بار هم انتقال جنین داشتم که هر 2 بار نتیجه منفی. 253. الی (عضویت:1394/5/17): 34 ساله، 6 سال ازدواج، سابقه 1 سقط، PCO هستم، مورفولوژی پایین، مرداد 94 در حال مصرف ال دی، احتمالا انتقال جنین شهریور 94. 254. sogol (عضویت:1394/5/15): 34 ساله، تعداد اسپرم 60 نمیلیون، مورفولوژی 5%، سرعت 25%، بی 35%، سی 10%، دی 30%، شروع اقدام از سال 92 و زیر نظر حنطوش زاده، بعد 7،8 ماه ارجاع به متخصص نازایی، از 93 زیر نظر طرازی، 1 دوره قرص خوردم، 3 بار آی یو آی منفی، اولی آبان و دو تای بعدی ابن سینا، ظاهرا مشکلی نداریم، آزهای طرازی: vitamin d3 (قبلا 2 بار انجام شده که کم بود)، FSH و LH و Stradiol و Amh (قبل آِی یو آی ها داده بودم طرازی گفته بود خوبه)،t3 ،t4 tsh (لیوتیروکسین می خوردم از اسفند که بی خیال درمان شده بودم قطع کردم)، ca125 و ca19-9 (باز پارسال 2 بار داده بودم، اونم خوب بود چون طرازی چیزی نگفت) و پرولاکتین، آزهای عارفی: علاوه بر موارد بالا toxo و IgG و IGM ( قبل از اقدام به بارداری چک شده سالم)، rubella (قبل از اقدام به بارداری داده بودم انگار بچگی سرخچه گرفتم)، آزمایشهای زیر رو هم تاحالا ندادم: DHEA و 170hprogestron و testestron و anti tpo و Atg و protoein C و protoein S و homocysterin و cd16 و cd56 و cd19 و cd5، مراجعه بعدی روز دوم یا سوم پری، من کلینیک طب سنتی دانشگاه شهید بهشتی میرم، زیر نظر مژگان تن ساز، اون گفت همسرم ضعیفه به خاطر کبد چربش، کبد مثل اینکه محل تغذیه اسپرمه،واسه همسرم گفت حتما لاغر کنه یا با رژیم کم کالری یا هفت خورشت یا تعریق درمانی، گفت طبع جفتمون سرد شده اما در اصل سرد نیست، داروهای دکتر طب سنتی برای خودم شربت زعفران هر روز در حد نصف استکان، 4 تا گیاه رو گفت دم کنم و صاف کنم و بریزم تو لگن بشینم توش، ماساژ روی شکم با روغن کتان+بادکش که نکردم، 1 کپسول دست ساز گیاهی داد دو سیکل خوردم به اسم رها، 1 رژیم غذایی داد شاید 30 درصدشو انجام دادم، واسه همسری هم نخودآب و کاهو سکنجبین و 1 کپسول کبد و... برای کبد چرب عرق کاسنی و شاهتره هم خوبه، 1 قرص گیاهی به اسم لیورگل دکتر تجویز کرده بود، همسرم بعد چند ماه مصرف 2-3 سال پیش، سونوی بعدی سایز کبدش نرمال شده بود، طب سنتی هم به شوشو گفت کاهو سکنجبین براش خیلی خوبه. در صورتی پریودی آزهاو یه ماه طبیعی اقدام میکنم و برای شروع سیکل از مهر 94 اقدام میکنم! به خاطر سینه هام که فیبروکیستن یه روز در میون ویتامین ای 400 استفاده میکنم! احتمالا سیکلم 45 روزه هست چون دکتر برام ال دی و آ اس آ 80 تجویز کرده. 26 مرداد 94 انجام آزمایشهای تکمیلی ایمنی و انعقادی و هورمونی لازم قبل شروع سیکل. 255. درسا (عضویت:1394/5/4): 29 ساله، 7 سال اقدام و درمان، 2 بار پانکچر، سال 93 یک حاملگی که سه ماهگی مجبور به سقط شدم، همسرم در حال گیاه درمانی و امتحان خرنوب، تجویز میکرو. 256. محدثه (عضویت:1394/1/30): 27 ساله، میکرو مرداد 94، نتیجه مثبت منتهی به سقط، منتظر انتقال جنین فریز. 257. فاطیما (عضویت:1394/4/18): 39 ساله، بعد میکرو بتای +، روز 14 برابر 71 و بتای روز 17 معادل 86، 258. ستی جون (عضویت:1394/5/22): 25 ساله، انتقال جنین 21 مرداد 94، منتظر نتیجه +++، روز آز بتای اول 4 شهریور 94، 259. tanaz (عضویت:1394/5/24): 32 ساله، دارای یه فرزند، الان برای فرزند دوم داره اقدام میکنه، دنبال تحقیق در مورد تعیین جنسیت برای فرزند دوم. 260. مامان آیدین (عضویت:1391/2/9): 38 ساله، سال 81 ازدواج، همسرم آزواسپرم، 89 اولین میکرو، نتیجه +، صاحب یه پسر شدم، الان 6 سالشه، تیر 94 اقدام برای دومی، محل درمان تبریز زیر نظر دکتر فرزدی، 3 تخمک، 2 جنین، نتیجه منفی، مهر 94 دوباره قصد شروع سیکل جدید دارم، انتقال جنین 7 شهریور 94، (احتمال روز آز بتای اول 23 شهریور 94)، منتظر نتیجه +++، 261. منا (عضویت:1390/7/15): 36 ساله، 262. مه لقا (عضویت:1394/5/29): 30 ساله، مه لقا جون این ای دی رو برای خواهرش ایجاد کرده و خواهرش تحت درمانه، خواهرش 30 سالشه، 3 سال ازدواج، به خاطر چسبندگی لوله های رحمی بارداری خارج رحمی، سابقه 3 بار سقط، با توجه به اینکه یکی از بارداریهای خارج رحمی تا مرحله تشکلیل قلب پیش رفته بود مجبور شدن اون لوله رو بردارن، لوله باقی مونده سالمه و چسبندگی نداره، اقدام به بارداری مجدد، ولی متاسفانه مجدد خارج رحمی، شروع درمان در مرکز رویان، تجویز میکرو. 263. A\/A (عضویت:1393/11/1): 32 ساله، عمل واریکوسل دهه آخر مرداد 94، خودم پلی کیستیک هستم و لاپراسکوپی واسه آندومتریوز سال 93 داشتم (برداشتن دو کیست 5.5 سانت آندومتریوز)، بعد یه آی یو آی رمضان 94، تقریبا بعد آبان 94 وارد سیکل میکرو خواهم شد، زیر نظر دکتر یونسی، 2 ماه قبل آی یو آی داشتم، 2 شهریور روز 7 سیکل سونوی دانش برای تشخیص آندومتریوز، شرح سونو (اکوی میومتر هتروژن بوده و یک یا دو میوم اینترمورال ساب سروزال چسبیده به هم به ابعاد کلی 32*24 میلیمتر در ناحیه اینترمورال ساب سروزال قدامی و چپ دیده شده، اندومتر به ضخامت 6.6 میلیمتر در فاز پرولیفراتیو قرار دارد، تخمدان چپ نرمال بوده و در آن 2-3 فولیکول 11 میلیمتر دیده شده، تخمدان راست بزرگ بوده و در آن 3-4 فولیکول به قطر 7 میلیمتر دیده میشود، بعلاوه یک توده کوچک ایزواکو داری جدار اکوژن به ابعاد 14*13 میلیمتر نیز به احتمال قوی مربوط به بقایای اندومتریوما قابل رویت است، همچنین وجود کانون های قوی اکوژن متعدد در حاشیه فوقانی تخمدان راست نیز به نفع اندومتریوزیس و یا بقایای آن است، حدود تخمدان راست hazy است که به نفع چسبندگی میباشد، تخمدان راست (34*26 میلیمتر) به حجم 15.8cc تخمدان چپ 31 میلیمتر.) 264. ازی (عضویت:1392/8/19): 32 ساله، بارداری خارج رحمی از طریق میکرو، 265. ماری (عضویت:1392/11/27): 40 ساله، میکرو منفی با دکتر حیدر سال 93، قراره تخمک اهدایی گرفته بشه، تحقیق در مورد دکتر قوامی، دو ماه قبل آز سرخچه برای من، مجبور به تزریق واکسن سرخچه، 1 شهریور ویزیت توسط دکتر قوامی عادل، خودمو دانرم رو سونو کرد و گفت همه چی خوبه، کلی آز برای دانر و آز ایمنی و انعقادی برای من، آز اسپرم برای شوهرم و سونوی واژینال هم برای من، تشخیص چسبندگی و تجویز عکس رنگی. ************** دوستانی که تو تاپیک قبلی مامان شدن: 1. تمنا366: 27ساله، 7سال اقدام، مشکل پایین بودن مورفولوژی و مقدار اسپرم همسرم، اولین میکرو مرداد 93 یزد، دکتر افلاطونیان، 14تخمک، 8جنین، انتقال دو جنین، خدا رو شکر نتیجه +، یه قلو، 2. فریها: 25 ساله، از 2.5 سال اقدام، مشکل تحرک کم و مورفولوژی پایین، مرکز درمان رویان تهران، مهرماه 92 شروع سیکل میکرو، اردیبهشت 93 میکرو، نتیجه +، 11 بهمن 93 گل دخترش به دنیا اومد. 3. مهربانو: 28 ساله، میکرو اول، پانکچر فروردین 93، به علت هایپر شدن خرداد 93 انتقال، 4 بهمن 94 دو قلوهاش در 36 هفتگی به دنیا اومدن. 4. گل آفتابگردون: سن 35 سال، بسته بودن هر دو لوله، چسبندگی تخمدان چپ، همسر سالم، مرکز درمان ناباروری رویان، یک بار لاپاراسکوپی، اولین انتقال فرش 8 آذر 92 نتیجه منفی، دومین انتقال فرش 2 اردیبهشت 93 نتیجه منفی، سومین انتقال جنین فریز سیکل نچرال 15 مرداد 93، خدارو شکر نتیجه +، تشخیص ساک حاملگی در هفته 6 از طریق سونوی واژینال، تشکیل قلب در هفته 8، پسرش 29 فروردین 94 به دنیا اومد. 5. مرجانه دلربا: 31 ساله، 2سال اقدام جدی، مشکل لوله ای، میکرو تیر 93، بیمارستان آبان، دکتر طرازی، 6 تا تخمک که 3 تاش جنین شد، هر 3 رو انتقال دادن، نتیجه +، سه قلو، یکی رو ریداکت کردم، دو قلو، شکر خدا دردونه هاش بدنیا اومدن. 6. سامیه: 32 ساله، 7 سال ازدواج، 3سال اقدام، بدون مشکل، دو بار آی یو آی منفی، اولین میکرو مرداد 93، بدلیل هایپر شدن انتقال کنسل، 6 جنین فریزی، انتقال 14 دی 93، خدا رو شکر نتیجه +، سونو قلب و ضربان موفق 12 بهمن 93، یه قلو، آز غربالگری و سونو روزهای 23 و 24 اسفند 93، دردونش پسمله، آخرین مامان تاپیک قبلی 7. ندا: 30 ساله، 6 سال ازدواج، 2.5 سال اقدام، pco، پریود و تخمکگذاری منظم، عکس رنگی بدون مشکل، شوهرم واریکوسل داشت، بعد از عمل آزش بدتر شد، هم از نظر تعداد و هم تحرک، پیشنهاد میکرو، پانکچر 8 مرداد 92، 4 جنین، هایپر، ١ مهر عمل انتقال، نتیجه +، دو قلو، 8. ترنم1359: 32 ساله، گرفتگی لوله، عمل واریکوسل، کم‌تحرکی، مورفو کم، تهران، بیمارستان آبان، دکتر مژده ذنوبی، میکرو، پانکچر تیر، 8 جنین، انتقال سه جنین مرداد، نتیجه +، 9. آتوسا: 26 ساله، 2 سال اقدام، میکرو، پانکچر شهریور91، هایپر، 5 جنین، انتقال 2 جنین بهمن91، نتیجه منفی، انتقال 3 جنین فریزی، نتیجه+، دومین مامان تاپیک قبلی. 10. سمیرا92: 24 ساله، تهران، ابن‌سینا، میکرو، پانکچر مرداد، 6 جنین، انتقال 3 جنین مرداد، نتیجه +، مامان سوم تاپیک قبلی. 11. نگین1392: 28 ساله، 5 سال ازدواج، عمل واریکوسل، موفو کم، تهران، شایامهر، دکتر تهرانی‌نژاد، یک‌بار آی یو آی ناموفق، میکرو، پانکچر اردیبهشت، هایپر، انتقال تیر، 21 تخمک، 14 جنین، نتیجه+، 12. نینا64: 28 ساله، 5 سال ازدواج، عمل واریکوسل، کم‌تحرکی، مورفو کم، تهران، رویان، یک‌بار IUI ناموفق اردیبهشت 92، اقدام به میکرو، پانکچر مرداد 92، هایپر،11 تخمک، 4 جنین، انتقال اول ١٥ آبان، سه جنین، نتیجه منفی، ... انتقال جنین فریزی حدودای 19 خرداد 93، نتیجه+، احتمالا حدودا 11 اسفند 93 زایمان، 13. مهربانو: 26 ساله، اهواز میکرو انجام دادم، مشکلم اندومتریوز و چسبندگی لگن بود، پانکچر فروردین 93، 24 تخمک، 17 جنین، انتقال فریز 12 خرداد 93، نتیجه +، دوقلوهامم بهمن 93 بدنیا اومدن. 14. ضامن: 31 ساله، آزواسپرمی انسدادی، غیر قابل حل با آی یو آی و آی وی اف، تجویز میکرو، محل درمان کلینیک میلاد تبریز، زیر نظر دکتر قاسم زاده، اولین میکرو، انتقال سه جنین، یک جنین گرفت، نتیجه +، یه قلو، 25 دی 93 به دنیا اومد. 15. سمیرای: 32 ساله، مشکل آزواسپرمی همسرش، 1 میکرو ناموفق توسط دکتر عارفی، میکرو دوم در مرکز رویان، هم پانکچر و هم انتقال با دکتر تهرانی نژاد انجام شد، نتیجه +، 26 فروردین 94 در ماه نه بارداری، در هفته 23 بارداری به دلیل پلیپ سیروکس، در 5.5 ماه عمل سرکلاژ، منتظر زایمان، 16. ساینا (عضویت:1391/3/4): 32 ساله، اگه اشتباه نکنم آزواسپرمی بودن، انتقال اول منفی، انتقال دوم مثبت، دردونش پسمله، زمان زایمان طبیعی 26 تیر 94، احتمالا زایمان اواخر دهه اول تیر 94، 17. مامان نیروانا (عضویت:1393/2/29): 27 ساله، یه پسر ناز داره تو دلش بزرگ میشه. از مامانای میکرویی تاپیک قبلیه.
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
تغذیه و مراقبتهای قبل و بعد از انتقال جنین و نکات کلیدی تزریق: برداشتن تخمک: قبلش باید ناشتا بود. پس از برداشتن تخمک‌‌ها، ممکن است دل درد، احساس پُری یا فشار داشته باشید. قبل از عمل برداشتن تخمک: اگر عمل تحت بیهوشی انجام شود، احتمالاً از شما خواسته می‌شود که حدود 8 تا 10 ساعت قبل از عمل از خوردن و آشامیدن خودداری کنید. همچنین از شما خواسته خواهد شد که در روز عمل لنز، جواهرات، آرایش و لاک ناخن نداشته باشید. متخصص بیهوشی یا پرستار، پیش از عمل به منظور دریافت برخی اطلاعات پزشکی شما را ملاقات می‌کند. در اتاق عمل نیز از طریق تزریق داخل وریدی یا استنشاق، داروی بیهوشی به شما داده می‌شود. بعد از عمل برداشتن تخمک: پس از برداشتن تخمک، ممکن است پزشک به شما توصیه کند که مکمل‌های پروژسترون را به شکل قرص‌های خوراکی، تزریق و یا شیاف واژن مصرف نمایید بدین منظور که دیوارۀ رحم آماده لانه‌گزینی شود. همچنین پزشک داروهایی شامل آنتی‌بیوتیک برای پیشگیری از عفونت (به منظور کاهش التهاب در اندام‌های تناسلی) تجویز می‌کند. بسیار مهم است که این داروها دقیقاً به شیوه‌ای که تجویز شده‌اند استفاده شوند. توجه داشته باشید که در صورت مشاهده هر یک از موارد زیر، پزشک خود را مطلع کنید: * دمای بدن بالاتر از 38 درجه سانتیگراد * درد شدید شکمی یا متورم شدن شکم * حالت تهوع شدید یا استفراغ بی‌وقفه * خونریزی شدید واژن (خونریزی‌های کم، طبیعی است) * مشکل در دفع ادرار یا دفع ادرار دردناک * ضعف کردن یا سرگیجه انتقال جنین: انتقال جنین زمانی انجام می‌شود که تخمک‌ها برداشته شده و در آزمایشگاه بارور شده باشند. این کار حدود روز دوم، سوم یا پنجم پس از برداشتن تخمک‌ها انجام می‌شود. بسته به شرایط، بین یک تا سه جنین مناسب انتخاب شده و به رحم مادر انتقال می‌یابند. مراحل انتقال جنین: در حالت معمول روش انتقال جنین ممکن است شامل موارد زیر باشد: * مرحله 1: دو تا سه روز بعد از باروری تخمک‌ها، جنین‌های مناسب برای انتقال به رحم انتخاب می‌شوند. • اگر سن مادر کمتر از 40 سال باشد، دو یا سه جنین منتقل می‌شود. • اگر سن مادر بالاتر از 40 سال باشد، حداکثر سه جنین قابل استفاده است (مگر اینکه تخمک‌های اهدایی مربوط به زن دیگری باشد که سن پایین‌تر از 40 سال دارد که در این صورت حداکثر دو جنین منتقل می‌شود). اگر تعداد جنین‌های با کیفیت، زیاد باشد آن‌هایی که انتقال داده نمی‌شوند را می‌توان به روش فریز کردن ذخیره کرد. روش دیگری هم برای انتقال جنین وجود دارد که در آن جنین در روز پنجم و یا ششم باروری (بلاستوسیست) منتقل می‌شود. * مرحله 2: در این مرحله، یک اسپکولوم (Speculum) وارد واژن می‌شود تا دیواره‌های واژن را از یکدیگر جدا نگهدارد، سپس کاتتر (یک لولۀ بلند، باریک و قابل انعطاف) از گردنۀ رحم وارد رحم می‌شود. جنین‌ها از طریق این لوله وارد رحم خواهند شد. معمولاً این روش یک عمل بدون درد است و نیازی به مسکن ندارد. توجه داشته باشید که هنگام استفاده از اولتراسوند، مثانه شما بهتر است پُر باشد. * مرحله 3: معمولاً توصیه می‌شود که تا چند روز پس از انتقال جنین، یک شیوۀ زندگی آرام را دنبال کنید. * مرحله 4: حدود دو هفته بعد از انتقال جنین، یک آزمایش خون بارداری از شما گرفته می‌شود. اگر جواب آزمایش مثبت باشد حدود دو هفته بعد سونوگرافی خواهید داشت. پس از عمل انتقال جنین: بعد از عمل انتقال جنین، شما می‌توانید فعالیت‌های روزانه خود را از سر بگیرید هر چند ممکن است تخمدان‌ها هنوز بزرگتر از اندازۀ معمول باشند. البته باید از انجام فعالیت‌های شدید اجتناب کرد. عوارض جانبی معمول عبارتند از: * پس از گذشت مدت کوتاهی از عمل، مقداری مایع شفاف یا خونی جاری می‌شود که به علت پاک کردن دهانۀ رحم قبل از انتقال جنین است. * تورم پستان و حساسیت هنگام لمس آن * نفخ خفیف * یبوست * گرفتگی خفیف عضلات اگر پس از عمل انتقال جنین درد متوسط یا شدید داشتید با پزشک خود تماس بگیرید. پزشک عواملی همچون عفونت، چرخش تخمدان و سندرم تحریک بیش از حد تخمدان را بررسی خواهد کرد. حدود 10 تا 14 روز بعد از انتقال جنین، بایستی آزمایش خون انجام شود. در این آزمایش، میزان هورمون HCG سنجیده خواهد شد. برای بسیاری از بیماران، این چند روز جزء طولانی‌ترین روزهای زندگی است. صبور باشید و آرامش خود را حفظ کنید. در حالت کلی رعایت دستورالعمل‌های زیر پیشنهاد می‌شود: * عدم استفاده از وان حمام و یا شنا کردن به مدت 48 ساعت پس از انتقال جنین * عدم استفاده از دوش واژینال یا تامپون * اجتناب از داشتن رابطۀ جنسی تا زمانی که ضربان قلب جنین در سونوگرافی دیده شود. * اجتناب از انجام فعالیت فیزیکی شدید همچون دویدن آهسته، ایروبیک یا تنیس * اجتناب از بلند کردن اجسام سنگین * می‌توانید بعد از 24 ساعت استراحت در رختخواب (غیر از بلند شدن برای حمام یا وعده‌های غذایی)، سر کار بروید. پس از دو تا سه روز بعد از عمل می‌توانید به مسافرت نیز بروید. بعضی از پزشکان پس از انتقال جنین، استراحت مطلق تجویز می‌کنند. با این وجود به خاطر داشته باشید که فعالیت فیزیکی اثری بر احتمال باردار نشدن ندارد و ما بیماران را تشویق می‌کنیم که تا جایی که ممکن است به زندگی عادی خود بازگردند. بسیاری از بیماران نگران این هستند که مثلاً با سرفه یا عطسه کردن جنین آن‌ها بیفتد، توجه داشته باشید که این رخداد از لحاظ فیزیکی غیر ممکن است و اگر جنین قرار باشد به دیوارۀ رحم بچسبد، این اتفاق خواهد افتاد. ***************************************************** دستورات رژیم غذایی سالم از استاد خدادادی 1_ خوردن شیرینیجات غیر طبیعی ممنوع(شیرینی قنادی و هر شیرینی که با شکر درست شود) به جای آن از خرما توت خشک و انجیر خشک استفاده کنید 2- خوردن چای ممنوع به جای آن از دمنوش های گیاهی استفاده کنید البته زیاده روی نکنید 3- خوردن غذاهای سرخ کردنی فست فود و غیره ممنوع به جای روغن های مایع و سرخ کردنی از روغن زیتون (که خدا درقرآن به آن قسم خورده) و کنجد و غیره استفاده کنید البته روغن کنجد و در زمان بارداری مصرف نشود 4- خوردن لبنیانت صنعتی ممنوع و سعی کنید از لبنیات محلی مطمئن استفاده کنید 5- خوردن ماست ممنوع چون اسید لاکتیک بالا دارد و به کبد آسیب می رساند . 6- گوشت کمتر مصرف شود چون انسان به مرور زمان خوی انسانی می گیرد و عامل بیماری هپاتیت می باشد. 7- یک وعده غذای پخته در طی روز مصرف شود. 8- استفاده از سالاد کاهو و روغن زیتون در یک وعده غذایی، اگر می خواهد با غذا میل کنید حتما قبل از غذا مصرف کنید 9- استفاده از غذاهای فریزری ممنوع و سعی کنید سبزیجات را خشک و در فریزر قرار ندهید چون عامل بیماری است 10- استفاده از مایکروفر و زود پز و هر وسیله ای که باعث می شود غذا زود پخته شود ممنوع 11- استفاده روزانه از عسل و گنجاندن آن در برنامه غذایی روزمره (عسل به عنوان درمان تمام بیماریها یاد شده) 12- استفاده از 4مغز با عسل در طی روز که بسیار مفید می باشد 13- کسانی که همسرانشان مشکل اسپرم دارند شبها کشمش و مویز مصرف کنند کشمش و مویز غذای اسپرم است و آنها را تقویت می کنند. 14- روزانه سیب مصرف کنید با پوست هسته آن هسته میوها ضدانگل هستند و بسیار مفیدند 15- پنیر حتما با گردو مصرف شود و سعی کنید شب استفاده کنید. 16- لیمو ترش روزانه استفاده شود بهتر است و بسیار فایده دارد. 17- عدم استفاده از انواع سس های گوجه و مایونز و غیره ( دستور سس و بعدا براتون میزارم گیاهی هست) 18- ماکارونی پیتزا و سوسیس و کالباس ممنوع 19- ایشان دیپلم افتخار درمان بیماری آندومتریوز را دارند و بسیاری از خانم های بیمار را درمان کردند سعی کنید غذاهاتون و سرخ نکنید و همه و آبپز کنید فقط زمان بیشتری واسه پخت می خواد که خیلی بهتره فعلا همینها یادم هست بعد که کتابها به دستم رسید اگر دوست داشتید براتون می نویسم در ضمن دستور آشپزی هم دارند که حتما براتون می نویسم خودم چند تاش و پختم خوشمزه بوده یک رژیم 15 روزه هم دارن که خیلی سخته من که فکر نکنم بتونم انجام بدم فقط باید غذای خام مصرف کنید توی این رژیم من فعلا دارم این غذاهایی و که گفتن نمی خورم تا ببینم چی میشه میتونم رژیم بگیرم یا نه تا یادم نرفته ایشون خیلی تاکید می کنند نباید دچار یبوست بشید چون یبوست و سرما خوردگی ام الامراض هستند. آدرس ایمیل ایشون jamshid_khodadadi@yahoo.com ************************************* آدرس طب سنتی تو مشهد، طرقبه، صاحب الزمان 29 ، دارو گیاهی حکمت صبح ساعت 4:30 باید اونجا باشی البته نگارجون از طریق سوپر کنارش وقت گرفته 15 تومان داده بود اون هم براش وقت گرفته بود روزی 50 نفر و میبینه رفتی اونجا شرح بیماری چیزی ننویسی با گرفتن نبضت همه چیزو بهت میگه *** با تشکر از هدیه جون که مطالب فوق رو نوشته **** برگرفته از کتاب استاد خدادادی: (گرداوری شده توسط مینا مامان) عدم استفاده از غذاهای فریز شده: غذاهای فریز شده در دمای سرد خاصیت خود را از دست میدهند و گاهی فاسد میشوند. علاوه بر این برای استفاده از غذای منجمد باید صبر کرد تا به مرور زمان از حالت انجماد خارج شوند، در غیر اینصورت به جای غذا فقط تفاله ای از انرا مصرف میکنیم که این امر موجب پیدایش بیماری های گوارشی میشود. برای ذخیره کردن سبزیجات به جای فریز کردن می توان از روش خشک کردن استفاده کرد. نکاتی در مورد یبوست: 1. ننوشیدن همراه غذاهای روزانه 2. استفاده نکردن از ماست همراه غذاهای روزمره 3. نوشیدن روزی 6 لیوان آب خنک نیم ساعت قبل و دو و نیم ساعت بعد غذا 4. نرمش و ورزش مناسب در طول روز و پیاده روی 5. استفاده از سالاد و سبزیجات فصل، میوه جات 6. استفاده از خیس شده آلو بخارا و انجیر، صبح ناشتا و شب قبل خواب 7. خوردن مداوم چای در روز هم یبوست ایجاد میکنه 8. تند غذا خوردن و خوب نجویدن غذا 9. استفاده مداوم از آب یخ 10. نداشتن تحرک و نشستن بیش از حد ***************************************************** تغذیه دوران بارداری: گیتی بهدادی پور - کارشناس تغذیه و رژیم درمانی: نیازهای تغذیه ای زنان باردار: 1- انرژی: میزان نیاز به انرژی در سه ماهه اول حاملگی همانند پیش از حاملگی است. افزایش نیاز به انرژی حدود 300 کیلوکالری در روز در سه ماهه دوم و سوم است. کتونمی شاخصی برای کمبود انرژی مادر است. 2- پروتئین: زنان حامله پروتئین بیشتری برای سنتز بافتهای جنین و مادر نیاز دارند. بیشترین نیاز به پروتئین در سه ماهه دوم و سوم است. میزان پروتئین مورد نیاز روزانه برای زنان حامله 71 گرم یا1/1 گرم به ازای kg وزن بدن در روز براساس وزن پیش از حاملگی است. * گروه لبنیات: هر واحد حاوی 8 گرم پروتئین * گروه گوشت: هر واحد حاوی 7 گرم پروتئین * گروه غلات: هر واحد حاوی 3 گرم پروتئین * گروه سبزیها: هر واحد حاوی 2 گرم پروتئین * پروتئین سفیده تخم مرغ امتیاز 100 دارد. 3- چربی: دریافت امگا 3 به خصوص در سه ماهه سوم به تکامل مغز و شبکیه جنین کمک میکند. کودکانی که در دوران جنینی امگا 3 کافی دریافت کرده اند نسبت به آنهایی که نکرده اند، IQ بالاتر و بینایی بهتری دارند. نسبت دریافت امگا 3 به امگا 6 باید 1 به 10-4 باشد. ویتامین ها و مواد معدنی مورد نیاز در بارداری: منابع غنی از فولیک اسید عبارتند از: سبزیجات برگ سبز تیره، آب پرتقال، حبوبات، سویا، جوانه گندم، بادام و ... در زنانی که قرصهای ضدبارداری، داروهای ضد صرع، سیگار یا الکل مصرف میکنند یا سندرم سوءجذب دارند، احتمال کمبود فولیک اسید بیشتر است. مکمل اسید فولیک به میزان روزانه 1 قرص (1000 میکروگرم) از 3 ماه پیش از حاملگی تا پایان بارداری داده میشود. مواد غذایی حاوی اسید فولیک: * جگر گاو (100 گرم) 220 * حبوبات پخته (نصف لیوان) 144 * اسفناج پخته (نصف لیوان) 131 * جوانه گندم (یک لیوان) 81 * کاهو (یک لیوان) 76 * آب پرتقال تازه (یک لیوان) 75 * زرده تخم مرغ (یک عدد) 25 * موز (یک عدد) 22 * شیر (یک لیوان) 15 ویتامین آ: روزانه 4000 واحد بین المللی برای زنان حامله توصیه میشود. مصرف روزانه بیشتر از 10000 واحد بین المللی (5/2 برابرRDA ) ویتامین A یعنی مقداری که در بیشتر مکملهای مولتی ویتامین یافت میشود با افزایش خطر نقص تیغه عصبی همراه است. این مسمومیت در مورد بتا کاروتن صادق نیست. بیشترین خطر ویتامین A زیاد در دو هفته قبل از بارداری و دو ماهه اول بارداری است .چون جگر حیوانی به ازای هر 90 گرم حاوی 9000 واحد بین المللی ویتامین A است، زنانی که قصد حاملگی دارند و یا در مراحل اولیه بارداری هستند فقط باید مقادیر کم جگر و به دفعات کم مصرف نمایند. کلسیم: زنان 18 ساله و کمتر روزانه 1300 میلی گرم و زنان 19 ساله و بیشتر روزانه 1000 میلی گرم کلسیم نیاز دارند. افزایش نیاز به کلسیم در موارد زیر اتفاق می افتد: * زنانی که مقدار کمی شیر و لبنیات مصرف می نمایند * نوجوانانی که نیاز به کلسیم آنها به علت رشد خودشان بالا است * زنانی که دچار کمبود ویتامین D هستند یا رژیم پر فیبر مصرف می نمایند که سبب کاهش جذب کلسیم می شود * زنانی که دارای حاملگی های پشت سر هم هستند آهن: افزایش قابل توجه حجم خون در دوران حاملگی، نیاز به آهن را شدیدا افزایش می دهد. مغز استخوان فعال حدود 500 میلیگرم آهن المنتال اضافه تر در حاملگی مورد استفاده قرار میدهد و نیز با توجه به نیاز اضافه جفت و جنین، مادر باردار باید 15 میلیگرم آهن اضافه تر از حالت غیر بارداری دریافت کند. کل نیاز دریافتی آهن در بارداری 30میلیگرم است. کمبود آهن باعث کاهش تولید هموگلوبین و بروز آنمی، اختلال در رسیدن خون به جفت و جنین و عدم تحمل خونریزی زایمان میشود. مادران باردار باید از پایان ماه چهارم بارداری تا 3 ماه پس از زایمان روزانه یک عدد قرص آهن مصرف کنند. برای کاهش عوارض گوارشی قرص آهن آن را قبل از خواب میتوان خورد. تغییر رنگ مدفوع و حالت تهوع و استفراغ ناشی از مصرف مکمل آهن بعد از چند روز مصرف آن برطرف میشود. کافئین: مصرف روزانه بیش از 500 میلی گرم کافئین با افزایش خطر سقط خودبخودی در سه ماهه اول و اوایل سه ماهه دوم حاملگی همراه است. آشامیدن 2 لیوان و کمتر قهوه و یا 4 لیوان و کمتر نوشابه های حاوی کافئین در حاملگی مجاز است. افزایش نیازهای روزانه در بارداری: * انرژی: 285+ کیلوکالری * پروتئین: 1/7+ گرم * ویتامین آ: +100 میکروگرم * ویتامین د: +5.7 میکروگرم * ویتامین ب1: +1.0 میلی‌گرم * ویتامین ب2: 1.0 میلی‌گرم * فولیک‌اسید: 250+ میکروگرم * ویتامین ب12: +4.0 میکروگرم * کلسیم: 65/0+ گرم * آهن: 60-120+ میلی‌گرم * ید: 50+ میکروگرم برای دسترسی به منبع اینجا کلیک کنید! ***************************************************** لوبیا سبز و ضخامت آندومتر: گل آفتاب گردون: من لوبیا سبز استفاده کردم. در همه سیکلهای انتقالم. برا من در کنار ورزش و موارد دیگه اثر بخش بوده. خوراک لوبیا سبز دقیقا مثل بقیه خوراکهای سبزیجاته. فقط حتما روغن زیتون باشه. سبزیجاتی مثل گوجه و کمی سیب زمینی و کمی کدو سبز و یک لیوان لوبیا سبز تازه ریز شده رو باهم توی قابلمه میریختم. برا خوشمزه شدنش کمی هم پیاز و گوشت چرخ کرده رو کمی تفت میدادم و با سبزی جات ترکیب میکردم بعد در قابلمه رو میذاشتم. در دمای خیلی کم سبزیجات آب مینداختند و با آب خودشون میپختن. درسته اگه لوبیا سبز رو به صورت خوراک استفاده کنی خوشمزه است. من از بادنجان استفاده نمیکردم به خاطر حالت حساسیت زایی که داره طب سنتی میگه با احتیاط استفاده بشه. برا همین بیشتر وقتا یه کم توش کدو سبز میریختم. تجربه خود من اینه که در اخرین انتقال روز 9 پری اندومترم 5 میل بود دکتر گفت که رشدش خوب نبوده. من همون روز که اومدم خونه لوبیا سبز خریدم و تا سونوی بعدی که روز 12 بود استفاده کردم البته امگا 3 هم استفاده میکردم. روز 12 ضخامت شد 8 و روز 14 شد 10 میل. که دیگه هیچ دارویی هم برا ضخامت اندو استفاده نکردم. نوشیدن 8 لیوان آب و پیاده روی تند هم روزانه به رشد اندو و رشد فولیکولها کمک میکنه. تورک آنا: بچه ها لوبیا سبز سرد و تره پس حواستون به طبعتون باشه که طبعتون گرمه که با خیال راحت واسه ضخامت دیواره استفاده کنین ولی اگه طبعتون سرده خواهشا از مصلحاتش استفاده کنین! به نظر من لوبیا سبز رو که بخار پز یا آب پز کردین می تونین با ادویه جات طعمش رو مطلوب کنین بسته به ذائقه تون! در ضمن لوبیا رو قرار نیست خالی بخورین می تونین به صورت خوراک مصرف کنین، فقط باید بدونین خیلی سرخ کردن و چرب و چیلی کردن خوب نیست، در ضمن سعی کنین عمدش لوبیا باشه! اینم یه لینکی که راجب مصلحاتش نوشته! http://khavas.tabaye.ir/detail/51 ***************************************************** منابع غنی از ویتامین k ویتامین k از ویتامین‌‌های ضروری بدن و محلول در چربی است که برای جذب پروتئین و انعقاد خون در بدن به آن نیاز است. منابع غذایی ویتامین k: مهم ترین منابع حاوی ویتامین k عبارتند از سبزیجات دارای برگ های پهن سبز رنگ، چای سبز، اسفناج، شلغم، گل کلم، کلم پیچ، مارچوبه و کاهو. سایر مواد غذایی از قبیل جگر، پنیر، شیر و زرده تخم‌مرغ نیز حاوی ویتامین k هستند. منجمد کردن مواد غذایی باعث تخریب و از بین رفتن ویتامین k می‌ شود اما حرارت تاثیری بروی آن ندارد. سبزی‌جات مانند ریحان، آویشن به صورت خشک شده ی آن به میزان 15 تا 17 میکروگرم بیشترین میزان ویتامین k را فراهم می‌کنند. میزان این ویتامین در جعفری تازه، گشنیز، مرزنجوش و پونه کوهی 10 میکروگرم است. سبزیجات برگ دار تیره رنگ: سبزیجات برگ‌دار تیره رنگ به طور تازه برای تهیه سالاد و یا به صورت بخارپز مورد استفاده قرار می‌گیرند. این گونه سبزیجات علاوه بر ویتامین k سرشار از کلسیم، نیز هستند. کلم‌ پیچ، گیاه گل قاصدک، شاهی، اسفناج، شلغم، خردل، چغندر، گل‌ کلم، کاهو و کاسنی از آن دسته سبزیجاتی هستند که هر کدام دارای مقدار زیادی ویتامین k هستند. پیازچه: 100 گرم پیازچه، 207 میکروگرم ویتامین k را فراهم می‌کند. کلم بروکسل: کلم بروکسل سرشار از ویتامین k است به طوری که تنها 100 گرم از آن مقدار 194 میکروگرم ویتامین k را فراهم می‌کند. کلم بروکلی: ویتامین k تنها یک دلیل برای افرادی است که به خوردن سبزیجات علاقه‌مندند. این گیاه همانند کلم، کاهو و ... غنی از ویتامین k است. فلفل قرمز - زردچوبه: فلفل علاوه بر ویتامین k سرشار از ویتامین‌های E و C نیز است، مصرف 100 گرم از این مواد 106 میکروگرم و در هر قاشق سوپ‌خوری از آن ها 5/8 میکروگرم ویتامین k موجود است. مارچوبه: مارچوبه بهترین نوع مصرف آن به صورت بخارپز بوده و در هر 100 گرم از آن 80 میکروگرم ویتامین k وجود دارد. خیارترشی: اگر علاقه‌مند به خوردن ترشیجات هستید اکنون دلیل خوبی برای مصرف بیشتر آن دارید. برای سلامتی بیشتر و جذب ویتامین k بیشتر در بدن مواد خوراکی حاوی سدیم کمتری را مصرف کنید. توجه توجه توجه: کسایی که دارای غلظت خون هستن و دارن آسپرین یا هپارین یا سلکسان یا داروهای مشابه برای غلظت خون مصرف می کنن، باید بدونن که در مصرف مواد سرشار از ویتامین k باید احتیاط کنن چون مقدار بالای مصرف ویتامین k میتونه اثر داروی رقیق کننده خون رو از بین ببره!!!!!!!! ***************************************************** مواد غذایی سالسیلات دار (آسپرین طبیعی): مواد غذایی حاوی سالیسیلات عبارتند از: بادام، سیب، زردآلو، کشمش، هلو، آلو، آلو بخارا، پرتقال، توت، توت‌فرنگی،گیلاس، خرمای خشک، تمشک، گوجه‌فرنگی، خیار، فلفل‌دلمه، قارچ، سیر، ریشه شیرین‌بیان و ادویه‌هایی مثل آویشن، دارچین، پودر کاری، فلفل و زردچوبه. فواید استفاده از سالیسیلات‌ها: سالیسیلات‌ها، با وجود شباهت به عناصر فعال آسپرین (استیل سالیسیلیک اسید) کاملا شبیه این عنصر عمل نمی‌کنند. سالیسیلات‌های موجود در داروی آسپرین، باعث بروز‌ هایپوگلیسمی‌ (افت قند خون) می‌شوند. به همین دلیل در بیماران دیابتی، در مصرف این داروها باید احتیاط شود. با توجه به فواید آسپرین، بحثی که مطرح می‌شود این است که اگر غذاهایی وجود داشته که ماده موثره آسپرین را داشته باشند، یعنی املاح سالیسیلات در آنها وجود داشته باشد، آیا قادر به ایجاد همان تاثیرات هستند؟جواب مثبت می‌باشد. نکته قابل توجه اینکه در اشخاص حساس به آسپرین استفاده دراز مدت از این مواد غذایی بدون ایجاد حساسیت، همان فواید آسپرین را دارد. از طرفی مصرف این منابع به دلیل همراه بودن با ویتامین C منجر به کاهش دفع سالیسیلات‌ها نیز خواهد شد. سایر فواید: از دیگر فواید املاح سالیسیلات می‌توان به رقیق کردن خون، ضد التهاب بودن و کاهش درد اشاره کرد، بنابراین می‌توان به هنگام احساس سردرد از انواع میوه‌های یاد شده استفاده نمود، زیرا سرشار از املاح سالیسیلات هستند. برخی میوه‌‌ها مانند انار بعلت دارا بودن فرم طبیعی آسپرین (سالیسیلات) در کاهش حملات قلبی مفیدند. مصرف مواد غذایی حاوی این اسید آلی، می‌تواند خطر ابتلا به انواع سرطان را کاهش دهد. مضرات: علی‌رغم وجود اثرات سودمند مصرف سالیسیلات‌ها، مواردی پیرامون مضرات استفاده از این اسیدآلی نیز عنوان شده است. در سال‌های 1970 دکتر بنجامین فینگولد، مسئول و سپس رئیس بازنشسته دپارتمان آلرژی در بیمارستان بنیاد کایزر و گروه پزشکی پایدار سان‌فرانسیسکو گزارش کردند که ارتباطی بین تغذیه و تعدادی از بیماری‌های جسمانی و آلرژیک از جمله بیش‌فعالی وجود دارد. غذاهایی که در رژیم فینگولد منع شدند، شامل: رنگ‌های مصنوعی، طعم‌دهنده‌های مصنوعی و بعضی مواد شیمیایی طبیعی مثل سالیسیلات‌ها که در غذاها وجود دارند، بود، بنابراین لازم است مواد حاوی سالیسیلات از رژیم‌های غذایی کودکان بیش‌فعال تا حد ممکن کاسته و گاهی اوقات حذف شود. مصرف زیاد این مواد آلی می‌تواند در ایجاد استرس نقش داشته باشد، بنابراین برای غلبه بر اضطراب، پیشنهاد می‌شود از مصرف مواد غذایی حاوی سالیسیلات اجتناب گردد. ***************************************************** شیر سویا: تاریخچه ی تهیه ی شیر سویا به 4 هزار سال قبل بازمی‌ گردد که چینی‌ ها توانستند شیر سویا را به روش خانگی تولید کنند. جالب است بدانید شیر سویا نزد چینی ‌ها از اهمیت خاصی برخوردار است؛ چرا که سویا جزو 4 دانه مقدس چینی‌ ها به‌ حساب می ‌آید و شیر سویا استخراج آبی پروتئین ‌های دانه سویا است. مهندس حمید خسروی، متخصص صنایع غذایی و مشاور کارخانجات مواد غذایی در صنعت لبنیات و سویا درباره ی فرآیند و خواص تغذیه ‌ای این نوشیدنی چنین می گوید: فرآیند تولید فرآیند تولید شیر سویا روش‌ های مختلفی دارد، اما روشی که در ایران از آن استفاده می ‌شود، به این شکل است که ابتدا دانه‌ های سویا را تمیز و مواد اضافه را جدا می‌ کنند. سپس آن را در آب خیس می‌ کنند و در اثر این خیساندن، برخی قندهای نامطلوب مانند رافینوز و استاکیوز که عوامل ایجاد‌کننده ی نفخ هستند، تا حدی از دانه خارج می ‌شوند. دانه خیس‌ شده، خرد می ‌شود و در اثر خرد شدن محصولی به نام اسلاری به دست می ‌آید. در مرحله ی بعدی به اسلاری، بخار تزریق می‌ شود و دمای آن تا 120 درجه سانتیگراد بالا می ‌رود. هدف از این فرآیند حرارتی، غیر فعال کردن مواد نامطلوب دانه سویا است. مواد نامطلوب، موادی هستند که باعث می ‌شوند پروتئین ‌های موجود در سویا جذب بدن نشوند. پس از آن، مرحله بوگیری انجام می ‌شود؛ به این شکل که بخاری را که به اسلاری تزریق شده بود و دمای آن را به 120 درجه سانتی ‌گراد رسانده شده، از آن جدا می‌ شود. با انجام این فرآیند، بوی لوبیایی سویا تا حد ممکن کم می شود. آخرین مرحله نیز سانتریفیوژ کردن اسلاری است. در سانتریفیوژ، شیر یا عصاره سویا از پسماند یا فیبر آن که اصطلاحا به آن اُکارا می ‌گویند، جدا می ‌شود. این ماده همان ماده اولیه ‌ای است که از آن فرآورده ‌های شبه لبنی یا فرآورده‌ های شیری سویا تهیه می ‌شود که خواروبار جهانی(FAO) نام سوی ‌میلک یا شیر سویا را بر آن نهاده است. شیر سویا هیچ ربطی به شیر گاو ندارد: از آن جا که اسم این محلول پروتئینی را از ابتدا شیر سویا گذاشتند، بسیاری از افراد آن را با شیر گاو مقایسه می‌ کنند؛ در حالی که شیر سویا یک محصول کاملا گیاهی است و هیچ ارتباطی به شیر گاو ندارد. تنها شباهت این محلول، رنگ شیری آن است که البته کمی از شیر گاو کدرتر است. مقالاتی نیز در این زمینه نوشته شده و آن را با شیر مادر و شیر گاو مقایسه کرده ‌اند اما این محصول، همان‌ طور که گفتم، فقط از لحاظ ظاهری شبیه شیر گاو است؛ در غیر این صورت، نه از نظر طعم و مزه و نه خواص تغذیه ‌ای هیچ شباهتی به شیر گاو ندارد. مزه شیر سویا هم کاملا مشابه طعم غلات است؛ مانند طعم غذاهای مخصوص کودکان یا مزه‌ ای شبیه غلات صبحانه که ممکن است هر ذایقه‌ ی آن را نپسندد؛ به‌ خصوص ذایقه ایرانی که به این طعم‌ ها عادت ندارد. به همین دلیل در همه جای دنیا، انواع مختلف طعم‌ ها را به شیر سویا اضافه می‌ کنند تا ذایقه مردم به مرور زمان به آن عادت کند. البته اگر کسی ارزش غذایی شیر سویا را بداند، بعید است که آن را وارد رژیم‌ غذایی ‌اش نکند. پس مقایسه ی شیر گاو با شیر سویا مقایسه ی خوبی نیست و هیچ جای دنیا چنین حرفی را نمی ‌زنند. هر کدام از آن ها مزایای خودشان را دارند. پروتئین شیر گاو پروتئین بسیار مناسب و کاملی است. کلسیمی هم که در شیر گاو هست در شیر سویا وجود ندارد. در عوض شیر سویا، فاکتورهایی دارد که جذب کلسیم را افزایش می ‌دهد. به همین دلیل هم در دوران یائسگی خانم‌ ها باید هم از کلسیم استفاده کنند هم از فاکتورهایی که جذب کلسیم را بالا می ‌برد. پس هم به شیر گاو احتیاج داریم هم به شیر سویا. ارزش غذایی شیر سویا: اولا که محصولات سویا جزو مواد غذایی عملکردی هستند که نقش و ویژگی آن ها فراتر از نقش تغذیه ‌ای‌ شان است؛ یعنی خواصی شبیه خواص دارویی دارند و این نکته ی بسیار مهمی در ارزش غذایی سویا است. اگر بخواهم آن را با فرآورده‌ های حیوانی مقایسه کنیم باید بگوییم سویا اولین گیاهی است که خواص آن به شدت به فرآورده‌ های حیوانی نزدیک است. به دلیل این که پروتئین بسیار بالایی دارد. این پروتئین از لحاظ ارزش غذایی به جز دو اسیدآمینه ی متیونین و سیستئین، بسیار غنی و تقریبا شبیه گوشت هستند. اما خواص اصلی سویا مربوط به گروهی از مواد به نام ایزوفلاونویید‌ها است. ایزوفلاونوییدها که خاصیت آنتی ‌اکسیدانی نیز دارند، دارای خاصیت فیتواستروژنیک هستند. بنابراین علاوه بر پروتئین بالایی که سویا دارد وجود دو خاصیت آنتی‌ اکسیدانی و فیتواستروژنیک آن، این ماده غذایی را بسیار خاص کرده است. شیر سویا و پیشگیری از بیماری ‌ها خواص اصلی سویا، کاهش بیماری ‌های قلبی، کاهش کلسترول خون و پوکی ‌استخوان، کنترل وزن و کاهش عوارض یائسگی است. به‌ علاوه، چون سویا شبیه شیر است اما لاکتوز ندارد؛ برای افرادی که دچار عدم تحمل لاکتوز هستند، بسیار مفید است. همچنین سویا فیبر بسیار بالایی دارد که حجم مدفوع را بالا و کلسترول را پایین می ‌آورد. در نتیجه، مصرف‌ کنندگان آن دچار یبوست نمی ‌شوند و خطر بیماری‌ های ناشی از یبوست و سرطان روده در آن ها کاهش می ‌یابد. شیر سویا و کاهش عوارض یائسگی همان ‌طور که گفته شد، شیر سویا حاوی موادی به نام فیتواستروژن است. فیتواستروژن یعنی استروژن بسیار ضعیف. عوارض یائسگی از جمله پوکی ‌استخوان به دلیل کمبود یا عدم ترشح هورمون استروژن در بدن اتفاق می‌ افتند. همان‌ طور که بالا بودن استروژن در بدن نیز برخی مشکلات دیگر را برای خانم‌ ها ایجاد خواهد کرد. فیتواستروژن موجود در شیر سویا موجب می ‌شود حالتی در بدن ایجاد شود مانند این که استروژن در بدن وجود دارد. در نتیجه، هم پوکی استخوان و هم عوارض یائسگی ایجاد نمی‌ شود. البته به شرط آن که خانم‌ها قبل از یائسگی شروع به مصرف شیرسویا کرده باشند. شیر سویا و پوکی استخوان: تحقیقات یک محقق ایرانی نشان می ‌دهد که شیر سویا در درمان پوکی استخوان در دراز مدت نقش مؤثری می ‌تواند داشته باشد. علیرضا احمدی، عضو انجمن ژنتیک ایران گفت: شیر سویا حاوی ترکیبات ایزوفلاوینی است که این ترکیبات می‌ توانند به عنوان هورمون‌ های جنسی عمل کنند. در حقیقت کمبود هورمون ‌های جنسی در یائسگی باعث مختل شدن جذب کلسیم شده و به دنبال آن پوکی استخوان ظاهر می ‌شوند. در بسیاری از کشورها از قبیل مالزی، ‌چین، ژاپن و کشورهای شرق آسیا مصرف شیر سویا را در برنامه غذایی دانش ‌آموزان ابتدایی قرار داده ‌اند که با بررسی‌ های انجام شده می ‌بینیم که میزان مبتلایان به پوکی استخوان در این کشورها بسیار کم است و این به علت برنامه تغذیه‌ ای مناسب آن ها است. پوکی استخوان یک بیماری خاموش است که در دراز مدت خود را نشان می ‌دهد و فرد هنگامی متوجه بیماری خود می ‌شود که نمی ‌تواند آن را درمان کند و دچار شکستگی ‌های شدیدی می ‌شوند که درمان و ترمیم آن در برخی موارد امکان ‌پذیر نیست. این تحقیقات در پژوهشگاه زنان دانشگاه الزهرا به اتمام رسیده و نتیجه آن روی انسان به‌ صورت کامل مشاهده شده است که ترکیبات شیر سویا توانسته این علائم را کنترل و درمان کند. شیر سویا در مقابل سقط جنین: محققان می ‌گویند مصرف شیر سویا در زنانی که از طریق IVF یا کاشت تخمک، بارور شده‌ اند می ‌تواند تا 6 برابر سبب موفقیت روند بارداری شود و در زنانی که تلاش کرده ‌اند از این طریق بارور شوند اما موفق نشده‌ اند شانس باروری را افزایش دهد. طبق بررسی ‌‌ها زنانی که شیر سویا مصرف می ‌کنند احتمال بارور شدن شان از طریقIVF پنجاه درصد و در سایرین 9 درصد است. از سوی دیگر شیر سویا احتمال سقط جنین را به شدت کاهش می ‌دهد. عوارض شیر سویا: مهم‌ ترین مساله‌ای که سویا می‌ تواند ایجاد کند، حساسیت است. زیرا بعضی‌ ها به این مواد حساسیت دارند. بنابراین وقتی شیر سویا را برای اولین بار استفاده می‌ کنند، مانند افرادی که به بادمجان یا گوجه ‌فرنگی حساسیت دارند، دچار کهیرهای پوستی و گرفتگی صدا می ‌شوند. ***************************************************** رازیانه: طبعش گرم و خشکله، دارای هورمونهای زنانه هست، باعث بلوغ دختران و سلامتی زنان خصوصا در دوران یائسگی میشود. در ضمن نوشته مصرفش به خاطر وجود هورمونهای زنانه برای زنان مفید و مردان مضر می باشد. ***************************************************** کاسنی: طبعش سرده، اما طبع ریشه و تخم به سمت گرمیه، در ضمن جهت تولید ازدیاد نطفه استفاده می شود، توان و نیروهای بدنی را تقویت و تجدید می کند! ***************************************************** نکاتی در مورد تزریق آمپولها: زمان زدن آمپولها و آماده شدن برای پانکچر: - تا می توانید آب بنوشید. آب نباید خیلی سرد بوده و حتی الامکان در دمای اتاق باشد. - اگر مزاج شما سرد (اعم از سرد و خشک یا سرد و تر) است، تا می توانید از غذاهای گرم استفاده کنید. جدول خوراکی های مربوط به هر مزاج را در پست بعدی مشاهده کنید. خوردن روزانه عسل و دارچین به صورت ناشتا توصیه می شود. همچین از سایر خوراکی های گرم مثل خرما، کشمش، آجیل خام، زنجبیل، رازیانه کوبیده، سیاه دانه و ... استفاده کنید. - غذاهای پر پروتئین و مقوی مانند آبگوشت با گوشت گوسفند، سمنو، حلیم، جوانه گندم و ... را بیشتر مصرف کنید. - در یک پژوهش دیده شده که مصرف روغن زیتون و آووکادو در بهبود کیفیت تخمک ها نقش زیادی دارد و شانس موفقیت آی وی اف را تا سه برابر افزایش میدهد. برای دسترسی به منبع اینجا کلیک کنید! - میوه های قرمز بخورید. نکات تزریق آمپول ها: - قبل از آمپول سوپرفکت بازوتون رو کمپرس یخ بکنید. نکات تزریق آمپولهای عضلانی مریونال، منوتروپین و ...: - برای تزریق، محل مناسب را در مرکز یک چهارم فوقانی خارجی باسن با الکل 70 ضد عفونی کنید. - بسته به اندازه ویال و سن بیمار قسمتی از ماهیچه را به اندازه یک پرتغال، یا برای تزریق کوچک و اطفال به اندازه یک زردآلو و بصورت عمقی بین انگشتان شست از یک طرف و اشاره و سبابه از سمت دیگر بگیرید و فشار دهید. - سرنگ هواگیری شده و آماده را با سرعت زیاد و زاویه 90 درجه به عمق ماهیچه وارد کنید. - با همان یک دستی که سوزن را وارد کردید آسپیره کنید. - اگر مطمین شدید که در رگ نیست، شروع به تخلیه کنید. - همزمان با خالی شدن سیلندر سرنگ کم کم فشار انگشتان دست دیگر را بر پرتغالی (ماهیچه) که در بین انگشتان گرفته اید کم کنید، بطوری که در پایان تزریق، ماهیچه کاملا رها شده باشد. - پنبه را کنار سر سوزن قرار دهید و سوزن را از ماهیچه خارج کنید و پنبه را در محل با ملایمت فشار دهید و چند ثانیه نگه دارید. - حتی المکان از سرنگی با سوزن باریکتر استفاده کنید. نکته، نکته، نکته: معمولا در تزریقات اکثر آمپولاهای تحریک تخمکگذاری از لفظ 4 تا پودر و دو تا آب مقطر یا 3 تا پودر و 2 تا آب و موارد مشابه این استفاده می شود! من با توجه به تجربه ای که داشتم سرنگ 3 اینچ پیچی برای تزریق 4 پودر و دو آب سرنگ مناسبی بود! برای این کار باید ابتدا آب مقطرها را به هر تعدادی که تجویز شده داخل سرنگ کشید، بعد محتویات سرنگ را یکی یکی داخل پودرها تخلیه می کنیم و برای حل شدن آن را تکان نمی دهیم بلکه بر روی یک سطح صاف یه حرکت دورانی آرام می دهیم و سریع حل میشود! سپس محلول حاصل را دوباره در سرنگ کشیده و وارد پودر دوم می کنیم و به این ترتیب تا آخرین پودر این روند را تکرار می کنیم! در نهایت با توجه به اینکه در طی این روند نیدل کند شده برای تزریق سر سوزن سرنگ رو تعویض کرده و بعد از هواگیری تزریق را انجام می دهیم! در تزریقات زیر جلدی که از سر سوزن انسولین استفاده می شود، معمولا یک سر سوزن کلفت تر جهت آماده سازی محتویات سرنگ سوای از سر سوزن انسولین موجود می باشد که بعد از اتمام کار جهت تزریق از سر سوزن انسولینی استفاده می گردد! راهنمای استفاده از داروهای تزریقی: (گرداوری شده توسط مینا مامان جون) http://www.ivfsari.com/find.php?item=1.165.161.fa&sw=%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7 نکات تزریق آمپول پروژسترون: - قبل از تزریق پروژسترون، آمپول رو ١٠ ثانیه بزارید تو آب گرم تا کمى شل بشه و بهتر جذب بشه چون روغنیه. (شبنم: من این رو از دکتر پرسیدم و گفتند چون ترکیب پروژسترون در اثر آب داغ عوض میشه بهتره این کار انجام نشه). - تزریق پرژسترون باید در عمق عضله انجام پذیرد و بهتر است از سوزن بلند تر استفاده کنند، تا تزریق در عمق عضله انجام گردد، ضمنا پرژسترون و ترکیباتی از این قبیل بعلت جذب تاخیری و غلیظ بودن آنها بطور طبیعی دردناک می باشد و چاره ای جز تحمل وجود ندارد. استفاده از کیسه آب گرم توصیه می شود، ولی مالیدن محل تزریق توصیه نمی شود. البته گرم کردن بیش از حد باعت گشاد شدن عروق محل و تورم هم می گردد، لذا در حد معمول استفاده شود و نه بیشتر. تزریق توسط فرد وارد به. تزریقات (نرس=لیسانس پرستاری) و با سوزن بلندتر و در عمق عضله صورت پذیرد. این مطلب بسیار مفید رو یکی از دوستان منتظر که خواننده خاموش هستند برامون فرستاده اند. به امید این که خدا بهترین ها را برای این دوست عزیز رقم بزنه! اول: قبل از تزریق حتما موضع تزریق تمیز باشه و خوب ضدعفونی شه. دوم: آمپول پروژسترون رو نباید با سوزن های عادی تزریق کرد، اگه دقت کرده باشید روش نوشته تزریق عمیق عضلانی (تزریق عادی نه !!) که این تزریق یه سوزن هایی داره با این مشخصات: طولش حدودا 4 سانتی متر هست و روش نوشته: 23G * 11.2 (0.6 *38mm این سوزن ها رو اگه بچه ها از داروخانه بخوان (تحت عنوان اینکه، سوزن خارجی می خوام واسه تزریق عمیق عضلانی) بهشون می دن، خوبیش اینه که دارو توی عضلات عمقی وارد می شه و تورمش کمتره. سوم: بعد از تزریق و اومدن به خونه، حتما به مدت ده دقیقه و حتی بیشتر، حوله رو مدام با اتو داغ کنن و روی موضع بذارن. چهارم: هر روز روی یک باسن تزریق انجام بشه نکات تزریق آمپول سوپرفکت یا سینافکت: در وحله اول باید بدانیم که این تزریق از نوع زیر جلدی بوده و با سرنگ انسولین انجام میشد. در ضمن معمولا برای تزریق از بازو استفاده می شود و برای کم شدن کبودیها بهتر است به صورت چرخشی تزریق گردد. یعنی یک در میان بازوها عوض شوند. نحوه تزریق: پس از ضد عفونی کردن عضله را کاملا میگیریم تا بالا بیاید، سپس با زاویه بین 45 تا 90 درجه نیدل را وارد کرده، بعد آسپیره و تزریق می کنیم و پس از تزریق جهت جلوگیری از کبود شدن محل را گرم کرده و ماساژ می دهیم. نکات تزریق آمپول گونال اف: مطلب زیر رو محیا جون نوشته در مورد این که چه جوری خودمون گونال تزریق کنیم. با تشکر ویژه از محیا جون الهی که به زودی مامان بشه! ‎این نحوه تزریق گونال اف هست، ستروتاید هم تقریبا همینه: ‎ابتدا سرنگ را که داخلش آب مقطر هست بر میداریم و درش رو آروم از روش جدا میکنیم. بعد سوزن صورتی رنگ رو روش میذاریم. درب پودر گونال رو آروم با ناخن باز میکنیم. بعدش هم سرنگ رو که حاوی آب مقطر هست و روش سوزن صورتی رو گذاشتیم داخل شیشه پودر قرار میدیم و آروم آب مقطر رو تزریق میکنیم داخلش. بعد شیشه رو در حالی که سوزن داخلشه تکون (تورک آنا: با توجه به توصیه پزشکی که این تزریق رو واسم انجام داده: شیشه آب مقطر حاوی پودر را تکان ندهید بلکه روی یک سطح صاف مثل میز قرارداده و فقط به حالت چرخشی دوران دهید) میدیم تا خوب حل بشه. دوباره مایع رو که حالا ترکیب آب مقطر و پودر گونال هست داخل سرنگ میکشیم. اگه باید دو تا پودر استفاده کنی، همین مایع رو دوباره وارد یک پودر میکنی و دوباره میکشی توی سرنگ بعد از اون سوزن رو عوض میکنیم و سوزن کوتاه رو میزنیم. سرنگ رو هواگیری میکنیم. یعنی با ناخن چند تا ضربه میزنیم تا هوا بیاد روی سطح مایع و بعدش هم کمی سرنگ رو فشار میدیم تا کاملا هوای اون گرفته بشه. بعد محل تزریق رو که برای من دور ناف بود، با دو تا انگشت می‌گیریم و یه کم پوستش رو جمع میکنیم. مثل لپی که میخوای بکشی!!! ابتدا الکل میزنیم (من تعدادی پد الکلی از داروخانه تهیه کردم) و با دست دیگه سوزن رو که با زاویه 45 تا 90 قرار داره توی پوست فرو میکنیم. سوزن حدود یک سانت و نیمه و کاملا باید داخل پوست فرو بره. بعدش آروم آروم تزریق رو انجام میدیم. نکات تزریق آمپول هپارین: مطلب زیر رو نی نی نگار جون نوشته در مورد این که چه جوری خودمون هپارین تزریق کنیم. با تشکر ویژه از نگار جون الهی که به زودی مامان بشه! چی کار کنیم که موقع تزریق آمپول هپارین جای کبودی کمتر بشه و درد کمتری ایجاد شه ؟ این روشی که من اینجا نوشتم، در واقع چکیده ای است که با سرچ توی اینترنت و کمک گرفتن از مقالات علمی و همین طور تجربه ی دوستان نی نی سایتی که دکترهاشون بهشون گفتن به دست آوردم، خودم که بهش عمل کردم واقعا سایز کبودی ها به طور معنی داری کم شد، امیدوارم به درد شما هم بخوره! برای دسترسی به منبع اینجا کلیک کنید! 1) حتما سرنگ انسولین خارجی با این مشخصات سایز سوزن استفاده کنید: 0.25mm(31G) * 8mm البته اگه 30 یا 32 هم بود خوبه، هپارین رو داخل سرنگ بکشید و درش رو ببندید. 2) از داروخانه یخ خشک تهیه کنید داخل فریزر نگهداری کنید، قبل از تزریق یخ خشک رو داخل یک پارچه تمیز نازک بپیجید و به مدت 3 تا 4 دقیقه روی محلی که می خواهید تزریق کنید قرار بدید. 3) محل تزریق رو با پنبه الکلی استریل کنید. 4) با زاویه ی تقریبا عمودی (یه ذره مایل باشه اشکال نداره) سوزن رو وارد کنید و خیلی آهسته شروع به تزریق کنید، مدت تزریق باید 30 ثانیه طول بکشه (یعنی آهسته شروع به شمردن کنیداز یک تا30، خالی شدن هر درجه ی سرنگ انسولین حدودا سه شماره طول می کشه.) توجه کنید که اگه سوزن های با طول بلند تر باشن زاویه تزریق تغییر می کنه مثلا می شه 45 درجه اما شما همین سایز سوزن رو استفاده کنید که نازکه و عالی. 5) وقتی تزریق تموم شد 15 ثانیه سوزن رو در همون حال نگه دارید و بعد از 15 ثانیه خارج کنید. 6) با یک پنبه ی تمیز روی محل تزریق روبه مدت 2 دقیقه فشار بدید، فشار باید عمودی باشه، اصلا مالش ندید که کبود می شه، ضمنا فشار نباید خیلی شدید باشه، در حدی باشه که درد نگیره. 7) بعد می تونید پنبه رو بردارید و حالا دوباره یخ رو که لای دستمال پیچیدید، روی محل تزریق بگذارید و به مدت 5 تا 10 دقیقه صبر کنید. 8) ضمنا بعد از این کارها بهتره از اون عضوی که تزریق داخلش انجام شده، تا چند ساعت کار سنگین نکشید. راهنمای قدم به قدم تزریق آمپول سلکسان clexan: سلکسان نام تجاری هپارین می باشد که عملکردش سبب جلوگیری از ایجاد لخته و انعقاد خون می گردد. در ضمن این آمپول به صورت آماده به کار عرضه می شود و نیازی به هواگیری و هیچ گونه دستکاری نداشته همانند (سرنگ های تزریق انسولین). سلکسان را باید کجا تزریق کرد؟ آمپول سلکسان نیازمند تزریق در بافت زیر جلد بصورت عمیق می باشد (نیدل باید تا انتها در ناحیه تزریق فرو رود). بافت زیر جلد یا همان subcutaneous tissue بافتی است چربی دار که بین پوست و ماهیچه قرار دارد. توجه کنید که تزریق سلکسان در ماهیچه (تزریق عضلانی) ممنوع می باشد. پس بهترین محل برای تزریق کنارهای قدامی و تحتانی شکم به علت دارا بودن بافت زیر جلد آزاد می باشد، اگرچه در سایر نقاط نیز می توان تزریق را انجام داد، مثلا در عضله بازو، اما کناره های سطح شکم به علت جذب سریع دارو محل مناسبی برای تزریق می باشند. ناحیه تزریق ایده ال می تواند حدود شش اینچ (سیزده سانت) در هر طرف ناف انتخاب شود که روزانه باید جای تزریق به تناوب عوض شود (یعنی اگر دیروز در سمت راست شکم تزریق انجام شد، امروز باید در سمت چپ تزریق صورت بگیرد و همینطور به تناوب ادامه می یابد. چطور باید سلکسان را تزریق کرد؟ a- اول از همه دستان خود را با آب و صابون خوب بشویید. b- سرنگ را در دست خود گرفته و غلاف پلاستیکی آن را با دقت بیرون بکشید (دقت کنید که نیدل سوزن) استریل به جایی برخورد نکند. c- مطمئن شوید که حباب هوای سرنگ در موقعیت پایین نزدیک نیدل قرار دارد (نگاه کنید). d- سرنگ را بگونه ای در بین انگشت شست و سبابه خود بگیرید که انگار قلم در دست دارید. - یک قسمت از پوست تمیز ناحیه شکم را با دست دیگر خود (به کمک انگشت شست و سبابه) نیشگون مانند بالا بیاورید (فشار ملایم وارد کنید تا فقط یک پشته ایجاد شود). سپس سرنگ را در حالت 90 درجه تا آخر وارد محل برجسته کنید. - همانطور که محل برجسته در دست شماست تزریق را به آرامی و با دقت انجام دهید تا جایی که تمام سلکسان موجود در سرنگ خالی شود. - همانطور که محل برجسته در دست شماست سرنگ را به آرامی و مستقیم بیرون بکشید و سپس ناحیه تزریق را آزاد کنید. پس از تزریق: این امکان وجود دارد که تا حدود 20 دقیقه بعد از تزریق در محل تزریق احساس سوزش و گزگز کنید، این مسئله طبیعی بوده و جای هیچ نگرانی را در بر ندارد. فقط ناحیه تزریق را نخارانید و با دست آن را سایش ندهید، چرا که بعدا در اطراف محل تزریق شاهد کبودی خواهید بود. پس از اتمام تزریق سرنگ و نیدل را با دقت در غلافش بگذارید و آن را در جای مناسبی دور بریزید و دفعش کنید (بهترین کار سوزاندن است). اگر یک دوز از سلکسان را فراموش کردید چه باید کرد؟ به محض اینکه این موضوع را بخاطر آوردید هر چه سریع تر آن دوز را تزریق کرده و دوز بعدی را با فاصله 21 تا 24 ساعت بعد دریافت کنید. توجه ویژه: شاید برای عده ای این سوال مطرح شود که تزریقات زیر جلدی با زاویه 90 درجه انجام نمی شوند، پس چرا در تزریق سلکسان (clexan) این کار با زاویه 90 درجه صورت گرفت؟ چون ما محل تزریق مناسب برای جذب بهتر دارو را ناحیه شکم انتخاب کردیم و چونکه ناحیه شکم دارای بافت زیر جلد فراخ تر و همچنین عمیق تری نسبت به سایر اندام ها می باشد در تزریق این نوع آمپول بهتر است بجای زاویه 45 درجه که مناسب برای تزریقات زیر جلدی می باشد، با زاویه 90 درجه که موقعیتی بهتر برای تزریق و حرکت دارو در بافت زیر جلد شکم را فراهم می کند، انجام دهیم. اما اگر احیانا تزریق سلکسان بجای شکم در ناحیه دلتویید بازو صورت گرفت باید این عمل با زاویه 45 درجه صورت بگیرد، زیرا بافت زیر جلد بازو بسیار کمتر از شکم بوده و در تزریق 90 درجه احتمال ورود دارو به عضله وجود دارد که ممنوع می باشد. برای دسترسی به منبع اینجا کلیک کنید! ***************************************************** تجربیات دوستان موفق: 1. مرجانه دلربا: تقریبا بعد انتقال استراحت مطلق بودم، فقط برای دستشویی بلند میشدم، بیشتر ماکارونی، سوپ قلم، مربای به، نشاسته و ... میخوردم! 2. تمنا366: راستش دکتر به من گفت بعد از انتقال تا 4 ساعت به کمر بخوابم و بعد از اون دیگه مشکلی نیست و زندگی روزمره. من نه استراحت خاصی داشتم و نه تغذیه خاصی، روزی 2 تا شیاف سایکلوژست استفاده مى کردم و آس آ. فقط از همون روز اول همه چیزو سپردم دست خدا و هر روز یاسین میخوندم. خدارو شکررر روز 12 انتقال بی بی چکم مثبت شد. 3. کلاه قرمزی: دوستان سیکل من کوتاه بود، یعنی ال دی و سوپر فکت نداشتم. البته ماه قبل از پانکچر یه کیست سه سانتی داشتم که با خوردن اچ دی دفع شد. داروهام 8 تا گونال 12 تا منوتروپین و سه تا ستروتاید بود، بجای هاش سی جی هم 2 تا اویترال تزریق کردم. روز دهم که سونو شدم برای 14 سیکل وقت پانکچر دادن. و دکتر بهم گفت این ماه انتقال نداری چون وضعیت رحمت مناسب نیست. منم اتفاقا خودمو برا انتقال قبلش آماده کرده بودم، وقتی دکتر گفت، گفتم حتما قسمت نیست این ماه انتقال بدم. روز عمل 12 تا تخمک داشتم و موقع مرخص شدن بهم یه برگه داد که توش نحوه مصرف داروهای انتقالو نوشته بود، بهم گفت روز هجده سیکلت بیا برای انتقال. تعجب کردم بهش گفتم، گفت امروز وضعیت رحمت خوب بوده، بهتره انتقال بدی و دوباره گفتم هرچی خدا بخواد و خودمو آماده انتقال کردم. داروهای قبل از انتقالم روزی دو تا آمپول پروژسترون مجموعا صدواحد، قرص پردنیزلون، هیوسین، آ.اس.آ و ویتامین ای بود. روز هجده سیکل رفتم برای انتقال دوشب قبلش با روغن سیاهدونه رحمو تخمدونامو ماساژ دادم و اول با سفره یه بارمصرف روشو پوشوندم بعد هم شکم بندمو بستم. صبح هم میشستم. از شروع سیکل تا روز قبل انتقال هم فقط گرمی می خوردم. از شب قبل انتقال تا سه روز بعدش یه قاشق نشاسته تو یه لیوان آب حل می کردم می خوردم و شبی دو قاشق غذاخوری مربای به. شب قبل از انتقال اندازه 8 روز ناهار پختم گذاشتم یخچال و فریز، شام هم سوپ برای دو شب. روز انتقال به دکترم گفتم که روز سونوی آخر گفتین انتقال ندارم، ولی روز عمل مامای مرکز گفته بیا برای انتقال. اونجا خیال منو راحت کرد که همه چی خوبه ولی بعد رفت سر پرونده و ماما رو صدا زد خلاصه بعد از 5 دقیقه مشورت فقط لحظه آخر شنیدم ماماهه گفت انتقال بده اگه خدا بخواد می گیره. مثل خانوم فلانی. دیگه همه چیو سپردم به خدا و فقط ذکر گفتم آیت الکرسی خوندم و صلوات آروم آروم بودم. یه ساعت تو مرکز استراحت کردم بعد از اونم دو ساعت و نیم رو صندلی ماشین بحالت درازکش بودم تا رسیدیم شهر خودمون. وقت تزریق آمپولم ده دقیقه از در بیمارستان پیاده روی داشتم و بعد هم دوباره ماشین و اومدم خونه. آهان مثانه ام موقع انتقال نیمه پر بود و تا وقتی رسیدم خونه با وجود فشار زیاد سرویس بهداشتی نرفتم. تو مرکز بهمون گفتن (خیلی ببخشید) اولین ادرار بصورت سرپا انجام شه و بعدش فقط توالت فرنگی. روز اول استراحت کردم شبش مادرشوهرم اومد البته کاری نکردم فقط نشستم که نگران نشستنم بودم. از روز بعد هم کم کم بلند شدم و کارای سبک روزمره رو انجام دادم. ناهار هم هرروز شوهرم گرم می کرد. از روز چهارم برنجو خودم آبکش و دم کردم. غذاهام معمولی بود مثل همیشه. فقط خیلی ببخشید متاسفانه یبوست اذیتم می کرد، هرچند روغن زیتون و سبزیجات و میوه مصرف می کردم ولی بازم مشکلم رفع نشده. بعد از انتقال همه چی عادی بود. دوستان این همه صحبت کردم که بگم همه اینا خواست خداست. من نه تغذیه خاصی رو رعایت کرده بودم و نه استراحت خاصی داشتم همه چی معمولی بود. روز انتقال قبل از عمل ماماهه اومد بهمون گفت هر سوالی داشتین صدا کنین، سرتونو بالا نیارین چون رحم جنینو پس میزنه. بعد از اینکه جنینای منو انتقال دادن ماما یه سوال ازم داشت، تا اسممو صدا زد من سرمو آوردم بالا اونم دعوام کرد. اونجا یه لحظه گفتم همه چی تمومه باز گفتم اگه اون بالایی بخواد همه چی حله، که همینطور هم شد خدارو شکر. پس فقط به خودش بسپرین. مطمینا هر وقت بصلاحمون باشه بهمون میده. 4. مهربانو: من ورزش زیاد میکردم قبلش، تو سیکل انتقال هم که رفتم خیلی گرمی جات میخوردم. سیاهدونه را با عسل تو آب مخلوط میکردم میخوردم، چیزایی که خنکی بودن نخوردم اصلا. موقع انتقال خیلی آروم بودم. بعد 2 ساعت هم حدود 10 دقیقه مسافت تا در بیمارستان رو پیاده رفتم، اصلا بعدش استرس نداشتم که جواب مثبت میشه یا منفی، استراحتم 3 روز مطلق بود بعد نسبی، البته بیشتر دراز کش بودم، توالت حتما فرنگی، چیزای خوردم که یبوست نگیرم مثل سالاد کاهو، ولی بازم مهم تر از همه خواست خدا هست و داشتن آرامش. 5. مامی الینا: کار خاصی نکردم استراحت کردم، ولی نه مطلق، از هفته دوم انتقال سرکار هم میرم. 6. زری جان: فقط ۲ روز اول استراحت کردم، تو ۲ هفته اول نشاسته و شلغم خوردم و اصلا استرس نداشتم و کارهای روزمره رو انجام میدادم، فقط از پله ها بالا پایین نمی کردم و چیز سنگین بلند نمی کردم. 7. مامی جوجو: سال ٩١ بعد از چند ماه اقدام دکترم نگران شد و عکس رنگی انداختم و رحم و لوله ها سالم و باز بودن و برای همسرم آزمایش نوشت در کامل ناباوری تعداد پایین تر از ١٠٠٠ بود و گفت دیگه کاری از دستش بر نمیاد و باید بریم ارولوژیست، دکترا چند بار آزمایش تکرار کردن و حتی آزمایشگاه تماس گرفت که ایشون وازاکتومی کرده گفتم نه، گفت دوباره باید تکرار بشه آخه غیر طبیعیه، سونو و دکتر و دکتر ... و نتیجه آزو اسپرم! با دکتر جنتی و صالح پور رفتیم تو سیکل، با بیوپسی ٥ تا جنین تشکیل شد که دو تا انتقال دادم و منفی شد و سه تاش فریز کردم، چون جنینام قوی نبودن و از دکترم راضی نبودم خواستم دکترم رو عوض کنم، البته دکتر همسرم برام مهم تر بود، ضمنا تعریف طب سوزنی والیانی رو شنیدم ولی ازم دور بود، از دکتر آیتی به زحمت وقت گرفتم و برای همسرم کلی دارو داد ویتامین سی، ای، فولیک اسید ٥، سلن پلاس، کیوتن ١٠٠! همسرم پیشنهاد ویزیت والیانی رو قبول کرد و کارمون شد هفته ای دو بار رفتن به اصفهان و شمردن روزهای تخمک گذاری، ولی فقط مطمئن بودم خدا جواب تمام این زحمات رو میده، فست فود، قلیان، سیگار، الکل، نوشابه از برنامه غذایی حذف شد، میگم حذف یعنی کامل حذف!!! ابن سینا همسرم آز داد، گفتن جزىی اسپرم هست ولی بی کیفیت که نمیشه فریز کرد. ادامه دادیم با دارو ها و گرمیجات دیگه دکتر خودم شده بود اقصی، برای آزمایش رفتم مهر پیش خانم باجلان بعد از دادن نمونه اومد و گفت چند تا اسپرم هست و کیفیتشون بد نیست ولی عالی هم نیست و ماهم خواستیم فریز کنن برامون و روز از نو روزی از نو... عسل و پودری که از عطاری تهیه کردیم (ولی به نظرم برای همسرم خیلی خوب نبود چون گرم بود و همسرم بدنش زیادی داغ شد طوری که توی زمستون با تیشرت میگشت) و گرده نخل رو توی کپسول میریختم میخورد من هم گرمی، سیکلم شروع شد و متاسفانه ذخیرم ١ بود خیلی پایین اومده بود و روز سونو ٣-٤ تا بیشتر تخمک نداشتم و سه روز بعد روز پانکچرم بود من به حد مرگ گرمی خوردم گل گاوزبون، سنبل طیب، زعفران، نبات، سیاهدونه، فلفل سیاه درسته، گل محمدی، زنجبیل، با هم دم کردم و یک پارچ خوردم البته از اول سیکلم یک مثقال زعفران و گل گاوزبون خوردم چندین ماه تمام پریود شکم و کمرمو با روغن سیاهدونه که دست ساز باشه ماساژ زیاد میدادم و میبستم تا صبح و خوردن لوبیا سبز به صورت آب پز یا بخار پز هرشب، غذامونم کاملاً گرم بود در حدی که مرغ و ماهی حذف شده بود تخم مرغ محلی و بلدرچین میخوردم زیاد، رفتم برای پانکچر اقصی نبود و کتابی عملم کرد وقتی بهوش اومدم با تعجب گفت توی سونو ٣-٤ تا فولیکول داشتی من سوپرایز شدم ٨ تا تخمک ازت گرفتیم، ضمناً از پانکچر به بعد هم تخمک آزاد کرده بودم و خیلی شکمم بزرگ شد و درد داشتم که چهار روز بعد برای انتقال رفتم تشخیص دادن هایپرم، خلاصه ما کاندید اسپرم اهدایی بودیم و اسپرم فریز داشتیم ولی نمونه همسرم خوب بود حتی بهتر از اسپرم اهدایی، چهار تا تخمک با اسپرم همسرم و چهار تا با اهدایی لقاح داده شد که از چهار تای خودمون سه جنین خوب و از اهدایی ها یکی جنین شد و فریز کردم البته سه روزه بودن، برای انتقال هم یکروز زودتر ذوب شد کلاً چهار روزه شدن بعد از ذوب تشخیص بر این شد که سه تای خودمونو انتقال بدن و امیدی به اون یکی نداشته باشیم چون کیفیت خوبی نداره، قبل از انتقال باز هم ماساژ سیاهدونه و چون عید بود رژیم خاصی نداشتم فقط از پانکچر تا انتقال غذامون سبزیجات آبپز و نهایتا مرغ آب پز بود و سرخ کردنی نخوردم فقط همچنان لوبیا عنصر اصلی مصرفی من بود هم توی غذام هم هر شب مثل میوه با همسرم میخوردم، حتی اگه جایی میرفتم میبردم و همه هم ازش ناخونک میزدن، دو شب قبلش نشاسته آبکرده و جوانه توی شیر خوردم، دمکرده مریم گلی یا همون گلپوره خوردم، نزدیکی نداشتم و سه شب قبلش ماساژ سیاهدونه دادم، انتقالم با بیهوشی بود و چون آلرژی شدید دارم خیلی بهم دارو دادن و استراحت کامل دارم توی خونه آهسته راه میرم یک هفته حمام نکردم، توالت فرنگی استفاده کردم و برای غذا میشینم، از شب سوم زیر شکمم تیر میکشید و از پنجم درد شدید پریودی بود که هنوزم دارم، ١٣ بی بی چکم مثبت شد و آزمایشم هم ٧٤٨، دارو هام سوپر فکت، استرادیول ٤ تا، پروژسترون یکی، سیتریزین برای آلرژی دو تا، ژل مترونیدازول برای خارش یک هفته، سلکزان، مکمل ویتامین دی ٣، ای، سی، فولیک اسید ٥، قرص رویال ژل، پروپرانول. ولی واقعیتش اینه: من تا روز انتقالم از استرس روی پاهام نبودم ولی با خودم و خدا عهد بستم هر اتفاقی که بیفته من راضیم و خدا میدونه که چه آلرژی شدید دارویی دارم و به همه داروها به طریقی حساسیت میدم ولی گفتم اگه خدا نخواست و منفی شد با سرعت دوباره شروع میکنم، خلاصه من واقعاً خودمو نی نی هارو به خدا سپردم و راضی بودم و گفتم شاید قسمت مادرانگیم همین دو هفته باشه برای همین هم اصراری به گذر سریعش نداشتم و از خود اقصی که پرسیدم کی هورمون وارد خون میشه گفت دوازده روز بعد. 8. آزاده هستم: من سری پیش خیلی رعایت کردم ولی نشد، مثلا من هر چیزی رو نخوردم مثل قورمه سبزی و آش و حبوبات و سبزی و خیلی چیزای دیگه رو نخوردم، سری پیش تا روز سوم دراز کشیدم ولی به بعدش بلند میشدم میشستم و کار نمیکردم ولی میشستم رو مبل که با این همه رعایت متاسفانه سری پیش منفی شد. ولی این سری گفتم که اون فامیلمون که دکتر من براش انتقال داده بود ازش پرسیدم گفت من همه چیز خوردم، آش، حبوبات، سبزی و کلا هم دراز کشیده بود و تا 16 روز فقط برای شام و نهار و برای دستشویی بلند میشد، منم این سری همین کارو کردم، وقتی اومدم خونه خوشخواب تخت رو آوردم تو پذیرایی خونه انداختمش و کلا من اونجا بودم هر غذایی رو که بگی خوردم از این نشاسته که تو آب حل میکنن اصلا نخوردم، فقط سه روز اول رو شیر سویا خوردم، دیگه فقط خوابیدم تو این مدت قرآن رو ختم کردم و نزاشتم اصلا چیز اضافه به ذهنم خطور کنه، هر بار میخواستم بگم شاید نشه شیطان را لعنت میکردم و به خدا میگفتم فقط توکلم به توست، بچه ها من تقریبا یک هفته پیش هم حجامت از کتفم و کمرم و باد کش از پشت کمرم و زیر دلم همون سمت رحم انجام دادم که فکر کنم بی تاثیر نبود، راستی یادتونه من میگفتم که قرص هامو گرفتم ولی دلم نمییاد بخورم یه وقتی نشه چی کار کنم که شما ها منو دلداری دادید، واقعا همه رو سپردم به خدا و خودم رو آماده کردم که اگر مثبت نبود اصلا گریه نکنم، ولی خدا رو شکر، خدا رو صد هزار بار شکر مثبت شد و من بر عکس خیلی گریه کردم و هر کسی که زنگ میزد که تبریک بگه گریه میکرد و من دیروز رو هیچ موقع فراموش نمیکنم و تو این قضیه فقط و فقط و فقط خدا رو دخیل میدونم و این چیزای دیگه همه بهونه بود. 9. شیدا: من از دو تا سه ماه قبل خودم رو بستم به گرمیجات، صبحها عسل و سیاه دونه، صبحانه ارده و شیره، خرما، چهار مغز، صبحها عرق رازیانه و بعد از ظهرها دم کرده رازیانه و مریم گلی، سردیجات رو حذف کردم، روی برنج زیره فراون میرختم همینطور روی مرغ، به غذاهام فلفل سیاه میزدم، ماست و دوغ و ترشی و چای و قهوه و کاکائو و فست فود و شیرینیجات رو حذف کردم، شبها به شکمم روغن سیاه دونه می مالیدم با یه شال تا صبح میبستم، بعد از انتقالم یه روز استراحت کامل و بعدش کارهای روزمره، فقط 5 روز اول پله بالا و پایین نکردم و از روز هفتم اومدم سرکار. ***************************************************** اطلاعاتی در مورد قرص لووتیروکسین: (گرداوری شده توسط خورشید92) اینم درباره قرص لووتیروکسین سدیم: بهتره این دارو صبحها به فاصله نیم تا 1 ساعت قبل صبحونه مصرف بشه و تا 4 ساعت بعد از مصرف آن داروهایی که با جذب لووتیروکسین تداخل دارند اجتناب بشه، (آنتی اسیدهای حاوی آلومینیوم و منیزیم، سایمتیکون، کلستیرامین، کلسیم کربنات، کی اگزالات، فروس سولفات آهن، سوکرالفیت).
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تعاریف و اطلاعات خاص: جمع آوری شده توسط دوستان میکرواینجکشن چیست؟ به طور کلی در روش میکرواینجکشن (ICSI)، یک اسپرم در محیط آزمایشگاه داخل یک تخمک تزریق می شود که به دنبال آن لقاح و تقسیم سلولی صورت می گیرد و جنین تشکیل می شود. میکرواینجکشن نیز مانند IVF شامل چند مرحله تحریک تخمدان،‌ تخمک گیری، تزریق اسپرم داخل تخمک و لقاح و انتقال جنین است. در مرحله اول برای تحریک تخمدانها، از داروهای هورمونی استفاده می شود. تزریق عضلانی آمپول HMG تخمدانها را برای رشد فولیکول تحریک می کند و تزریق عضلانی آمپول HCG باعث بلوغ تخمک ها و انجام تخمک گذاری می شود. در مرحله دوم عمل تخمک گیری با یکی از دو روش لاپاراسکوپی یا با مشاهدات سونوگرافی از طریق واژینال امکان پذیر است. که در پژوهشکده رویان این کار با استفاده از روش دوم انجام می گیرد. با استفاده از دستگاه سونوگرافی پزشک فولیکول ها را مشاهده می کند و با سوزن های مخصوص مایع فولیکولی همراه با تخمک کشیده می شودکه به این عمل اصطلاحا پانکچر می گویند. در مرحله سوم ابتدا سلولهای دور تخمک به کمک آنزیم جدا می شود سپس اسپرم به داخل تخمک تزریق می شود. در عمل میکرواینجکشن نیز برای افزایش درصد موفقیت چندین تخمک لقاح می یابد لذا تعداد جنین های تشکیل یافته زیاد است که اگر این جنین ها کیفیت مطلوبی داشته باشند تعدادی از آنها با صلاحدید زوج منجمد و نگهداری می شوند تا در صورت نیاز برای بارداری های بعدی از این جنین ها استفاده شود. در مرحله چهارم و پایانی نیز نیازی بیهوشی عمومی نیست. جنین به وسیله یک کاتتر به داخل رحم منتقل می شود و یکی دو ساعت بعد از انتقال جنین بیمار مرخص می شود. میکرواینجکشن ( ICSI ) مانند IVF و IUI یکی از روش‌های کمک باروری (ART) است. برخلاف آی یو آی (IUI) که در آن اسپرم‌های مرد توسط لوله‌ای وارد رحم خانم می‌شوند، در IVF و ICSI، تخمک خانم با اسپرم مرد در خارج از بدن، در محیط آزمایشگاه باهم ترکیب می‌شوند و پس از لقاح، جنین حاصله در داخل رحم خانم گذاشته می‌شود. تفاوت IVF و ICSI در نحوه لقاح یافتن تخمک است. در IVF اسپرم در معرض تخمک قرار داده می‌شود تا خودش وارد تخمک شود درحالی‌که در ICSI اسپرم با سوزن مخصوص به داخل تخمک وارد می‌شود. ICSI مخفف کلمه Intra Cytoplasmic Sperm Injection است که ترجمه فارسی آن تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم می‌شود. این تکنیک برای اولین بار در بلژیک در سال ۱۹۹۲ برای درمان ناباروری مردان استفاده شد و موفقیت ناشی از آن تحول عمده‌ای در درمان ناباروری با علت مردانه ایجاد نمود. خصوصاً در مواردی که امکان انجام تلقیح اسپرم به داخل رحم (IUI) و لقاح خارج رحمی (IVF) وجود نداشته و یا نتایج لقاح در سیکل‌های IVF قبلی منفی بوده باشد؛ استفاده از این روش می‌تواند امیدهای تازه‌ای در زوجین برای موفقیت ایجاد نماید. معمولاً این روش در بیمارانی که اسپرم آن‌ها از نظر تعداد و شکل دارای کیفیت پایینی است، مورد استفاده قرار می‌گیرد. در تمام مواردی که شرایط رسیدن اسپرم به تخمک در رحم فراهم نباشد مانند بسته بودن لوله‌های رحمی، چسبندگی‌های حفره لگنی، تعداد کم اسپرم و تحرک پایین اسپرم از روش ICSI استفاده می‌شود. میزان موفقیت این روش برای هر انتقال جنین در مراکز درمان ناباروری، بر اساس شرایط آزمایشگاه جنین شناسی و دقت متخصصین زنان در روند درمان، همچنین وضعیت اسپرم و تخمک و سن زن مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. با توجه به شرایط گوناگون، میزان موفقیت در هر بار انجام عمل انتقال جنین متفاوت است و معمولاً بین ۳۰-۴۰ درصد می‌باشد. IVF شامل چه مراحلی است؟ در روز عمل، تخمک تحت یک بیهوشی کوتاه و موقت از زن گرفته می‌شود. نمونه اسپرم از مرد گرفته‌شده و در آزمایشگاه آندرولوژی شسته شده آماده استفاده برای انجام ICSI می‌گردد. اسپرم پس از آماده سازی، توسط جنین شناس به داخل تخمک تزریق می‌شود و سپس تخمک‌های تزریق‌شده با اسپرم همسر، در آزمایشگاه جنین شناسی درون دستگاه ״انکوباتور״ که محیطی مشابه رحم مادر را فراهم می‌سازد در دمای سی و هفت درجه و در محیط کشت مناسب، به مدت ۴۸-۷۲ ساعت قرار می‌گیرد. به تخمک لقاح یافته، جنین گفته می‌شود. جنین تک سلولی شروع به تقسیم می‌کند و یک جنین چند سلولی ایجاد می‌شود. معمولاً جنین پس از ۴۸ تا ۷۲ ساعت هنگامی که به مرحله۴-۸ سلولی رسید به رحم زن منتقل می‌شود تا در آنجا لانه گزینی کند و بارداری انجام شود. جهت افزایش شانس بارداری ٬ بیش از یک جنین درون رحم قرار داده می‌شود که این رویکرد گاه منجر به چندقلوزایی می‌گردد. بروز چندقلوزایی به سن مادر (در زنان جوان تر احتمال چندقلوزایی بیشتر است) و تعداد جنین‌های انتقال‌یافته بستگی دارد. در یک خانم ۲۰ تا ۲۹ ساله، با سه جنین انتقال‌یافته، احتمال چندقلوزایی ۴۶ ٪ است. به طور کلی می‌توان مراحل انجام عمل ICSI را به پنج مرحله تقسیم کرد: مرحله اول:تحریک تخمک‌گذاری مرحله دوم: جمع‌آوری تخمک‌ها مرحله سوم: تهیه و آماده سازی اسپرم مرحله چهارم:‌ لقاح و رشد جنین در محیط آزمایشگاه مرحله پنجم: انتقال جنین به داخل رحم تحریک تخمکگذاری: با تجویز داروهای محرک تخمک‌گذاری در تخمدان‌های بیمار، تعداد زیادی فولیکول حاوی تخمک رشد می‌کنند. در حالت طبیعی در هر سیکل قاعدگی تعدادی از فولیکول‌های تخمدان شروع به رشد کرده ولی در مسیر رشد تنها یکی از فولیکول‌ها به مرحله بلوغ کامل رسیده و در فرآیند تخمک‌گذاری از تخمدان رها می‌شود و بقیه در این مسیر تحلیل رفته و از بین می روند. ولی با تجویز داروهای باروری تعداد بیشتری از فولیکول‌های تخمدان رشد یافته و به بلوغ نهایی می‌رسند و زمینه برای جمع‌آوری تعداد تخمک بیشتر فراهم می‌آید. با افزایش تعداد تخمک‌های جمع‌آوری شده تعداد جنین‌های حاصل افزایش‌یافته و در نهایت شانس باروری افزایش می‌یابد. برای تحریک تخمدان‌ها از هورمون‌های مختلفی به صورت دارو استفاده می‌شود تا چندین فولیکول در تخمدان بالغ شوند. فولیکول‌ها کیسه‌های پر از مایعی در تخمدان هستند که تخمک در آن رشد می‌کند و بالغ می‌شود. تحریک تخمدان با استفاده از هورمون تحریک‌کننده فولیکولی (FSH) انجام می‌شود که به صورت خوراکی و یا تزریقی به بیمار داده می‌شود. داروهای تحریک تخمک‌گذاری در پروتکل‌های مختلفی به بیماران داده می‌شود که این پروتکل‌ها بر اساس سن و وضعیت بیمار متفاوت است این داروها ممکن است به تنهایی یا در ترکیب باهم استفاده گردند. در اغلب اوقات داروهای تحریک تخمک‌گذاری در طی یک دوره ۱۰ روزه داده می‌شود. داروهایی که جهت تخمک‌گذاری استفاده می‌گردد شامل سوپرفکت، گنادوتردپین انسانی (HMG)، هورمون محرک فولیکول (FSH)، هورمون آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH) و گنادوتروپین جفتی انسان (HCG) می‌باشد. این داروها ممکن است به تنهایی یا در ترکیب باهم استفاده گردد. داروهای تحریک تخمک‌گذاری معمولاً از روز دوم یا سوم سیکل قاعدگی بر اساس برنامه درمانی شروع می‌شود و از روز هشتم با استفاده از سونوگرافی سریال و آزمایش خون روزانه، فولیکول‌های بالغ شناسایی می‌شوند. در نهایت برای رسیدگی کامل تخمک و آزاد شدن آن‌ها، هورمون HCG تزریق می‌شود. حدود ۳۶-۳۸ ساعت بعد از تزریق HCG، تخمک‌گذاری رخ خواهد داد. این امر به تیم تخصصی IVF اجازه می‌دهد که زمان مناسب کشیدن یا آسپیراسیون تخمک (عمل پانکچر) را تعیین کنند. جمع‌آوری تخمک‌ها: مرحله بعدی پس از هورمون درمانی، گرفتن تخمک (عمل پانکچر) است. با تحریک تخمک‌گذاری تخمدان‌ها به اندازه پرتقال متوسط بزرگ‌شده و معمولاً در نزدیکی دیواره واژن قرار می‌گیرند این امر کمک می‌کند که پزشک تحت بیهوشی عمومی یا موضعی از طریق دیواره واژن تخمک‌ها را از تخمدان جمع‌آوری نماید. عمل پانکچر غالباً با کمک مشاهدات سونوگرافی از طریق واژن (مهبل) انجام می‌شود. در این روش از مسیر واژینال با سوراخ کردن فولیکول‌ها، محتوای آن‌ها که تخمک و مایع فولیکولی است خارج می‌گردد. پزشک درحالی‌که وضعیت تخمدان را در صفحه تلویزیونی سونوگرافی تحت نظر دارد یک سوزن بلند را از طریق واژن وارد تخمدان نموده و تخمک‌های بالغ را به وسیله پمپ مکش جمع‌آوری می‌نماید. در بعضی موارد استخراج تخمک از طریق لاپاراسکوپی انجام می‌گیرد. لاپاراسکوپی یک روش جراحی است که معمولاً نیاز به بیهوشی عمومی دارد. در این روش پزشک با استفاده از دستگاه لاپاراسکوپ قادر به مشاهده تخمدان‌ها و لوله‌های رحمی می‌شود و مستقیماً از تخمدان، با استفاده از دستگاه مکنده، فولیکول‌ها را تخلیه می‌نماید. تهیه و آماده سازی اسپرم: صبح روز جمع‌آوری تخمک‌ها، مایع منی از همسر بیمار تهیه و پس از شستشو و آماده سازی، اسپرم‌های سالم و بسیار فعال جدا می‌شوند. لقاح و رشد جنین در محیط آزمایشگاه: در این مرحله ابتدا سلول‌های دور تخمک به کمک آنزیم جدا می‌شود سپس اسپرم با سوزن مخصوص با کمک میکروسکوپ‌های بسیار پیشرفته به داخل تخمک تزریق می‌شود. صبح روز بعد، جنین شناس تخمک‌های تزریق‌شده با اسپرم را بررسی می‌کند و در صورت لقاح برای مدت ۲۴ ساعت دیگر جنین‌ها داخل انکوباتور قرار می‌گیرند تا به مرحله ۴تا ۸سلولی برسند و آماده انتقال به رحم مادر گردند. تشکیل شدن جنین و تعداد و کیفیت آن‌ها بستگی به تعداد و کیفیت تخمک و اسپرم دارد. انتقال جنین به داخل رحم: این مرحله روش پیچیده‌ای نیست و بدون بیهوشی هم انجام می‌شود. در این روش جنین‌ها در یک وسیله لوله‌ای شکل نازک قرار می‌گیرند و از مسیر واژینال به رحم منتقل می‌شوند. در موارد خاصی که انتقال جنین از راه واژینال مقدور نیست یا به صلاحدید پزشک انتقال جنین ممکن است با کمک لاپاراسکوپی انجام یابد که به این روش ZIFT گفته می‌شود. بسته به شرایط رحم، سن زن و کیفیت جنین‌ها، تعداد مناسبی از آن‌ها (حداکثر تا ۴ جنین) به داخل رحم زن انتقال داده می‌شوند. معمولاً فرد دو ساعت بعد از انتقال جنین از مراکز درمانی مرخص می‌شود در بیشتر مراکز به افراد توصیه می‌شود سه روز در منزل استراحت مطلق داشته باشند به طوری که بیشتر روز را استراحت کرده و ترجیحاً از توالت فرنگی استفاده نمایند. پس از گذشت ۱۲ تا ۱۴ روز از انتقال جنین، مقدار هورمون HCG موجود در خون بیمار اندازه‌گیری می‌شود، افزایش این هورمون اولین نشانه‌ی بارداری است. چه موقع جنین‌ها فریز می‌شوند؟ در صورتی که تعداد جنین‌های تشکیل یافته زیاد باشد، (و یا در موارد خاص همچون خطر تحریک بیش از حد تخمدان، خونریزی واژینال در هنگام انتقال یا قبل از آن و یا وجود ضایعاتی چون پولیپ و میوم در رحم که عمل انتقال را دچار مشکل نماید) به تشخیص جنین شناس و متخصص زنان، تعدادی از جنین‌ها در صورت رضایت زوجین فریز می‌شوند و چنانچه برای بار دیگر نیاز به تکرار سیکل درمانی وجود داشته باشد، تعدادی از جنین‌های منجمد شده از حالت انجماد خارج‌شده و به رحم مادر منتقل می‌گردند و در دوره‌های بعدی درمان، پروسه‌ی تحریک تخمدان و جمع‌آوری تخمک‌ها حذف خواهد شد. مصرف دارو بعد از انجام انتقال جنین: هورمون پروژسترون نقش مهمی در لانه گزینی جنین در رحم و تداوم بارداری دارد. این هورمون از طرفی باعث استحکام لایه‌های رحم شده و از سوی دیگر انقباضات رحمی را کاهش می‌دهد. لذا تزریق پروژسترون و استفاده از شیاف واژینال آن باید به طور منظم، با دستور پزشک در طول بارداری ادامه یابد. پس از انجام دومین آزمون بارداری در صورت اطمینان کامل از عدم وقوع حاملگی لازم است مصرف آن با دستور پزشک قطع شود. انجام عمل ICSI ممکن است چه عوارضی داشته باشد؟ – احساس درد در ناحیه‌ی شکم پس از انجام عمل تخمک کشی (پانکچر) ممکن است وجود داشته باشد که چنانچه با مصرف مسکن برطرف نگردد باید با پزشک مشورت کرد. – ممکن است لکه بینی یا خونریزی خفیفی طی یک تا دو روز بعد از عمل تخمک کشی دیده شود. چنانچه خونریزی به رنگ قرمز روشن و یا شدید باشد باید سریعاً با پزشک مشورت نمود. – تا ۲۴ ساعت پس از انجام عمل تخمک کشی ممکن است بیمار دچار تهوع یا سرگیجه‌ی خفیف شود که معمولاً از عوارض داروهای بیهوشی است. اگر این حالت پایدار باشد باید با پزشک مشورت کرد. – از آنجایی که در پاره‌ای از موارد تحریک بیش از حد تخمدان (هیپراستیمولیشن OHSS) رخ می‌دهد، لازم است بیمار به علائم این پدیده توجه داشته باشد. این علائم می‌تواند شامل بزرگ شدن شدید تخمدان، درد زیر شکم، تهوع و استفراغ، اتساع شکم و افزایش وزن به دلیل ورم (اِدِم) باشد. درصورت بروز این علائم، فرد باید حدود ۸ لیوان آب در روز بنوشد و بلافاصله با کارشناسان مرکز ناباروری تماس بگیرد. این پدیده گرچه بسیار نادر است ولی می‌تواند برای بیمار بسیار خطرناک باشد و با لخته شدن خون در عروق به مغز و ریه‌ها آسیب برساند. نشانگان تحریک‌پذیری بیش از اندازه‌ی تخمدان‌ها (OHSS) پی آمد پاسخ بیش از اندازه‌ی تخمدان‌ها به داروهای باروری است. به طور معمول به ۸ تا ۱۰ فولیکول نیاز هست، اما گاهی فولیکول‌های بیشتری رشد می‌کنند. این وضعیت ممکن است فقط با اندکی ورم همراه باشد یا ناراحتی‌های بیشتری پدید آورد و گاهی فرد را به بیمارستان بکشاند. پزشکان در بررسی‌های آغازین می‌کوشند آن دسته از زنانی را که ممکن است به چنین عارضه‌ای دچار شوند، شناسایی کنند. مصرف دقیق داروهای باروری نیز می‌تواند از بروز آن پیش‌گیری کند. همچنین، در جریان مصرف داروها چند بار سونوگرافی انجام می‌شود تا پزشکان روند رشد فولیکول‌ها را پی گیری کنند و اگر نشانه‌هایی از بروز نشانگان تحریک‌پذیری بیش از اندازه‌ی تخمدان‌ها، دیدند، از مقدار مصرف داروها بکاهند. – در روش ICSI مثل هر روش دیگر کمک باروری (ART) خطر حاملگی چند قلوبی وجود دارد. چندقلوزایی عاملی نامطلوب است زیرا خطر زایمان زودرس و مرگ‌ومیر را در جنین‌ها افزایش می‌دهد. – خطر بارداری در لوله‌های تخمک بر (لوله‌های فالوپ) به جای رحم نیز وجود دارد. این بارداری بیرون از رحم چنانچه تشخیص داده نشود، می‌تواند خطرهایی به همراه داشته باشد. از این رو، پس از مثبت شدن آزمون بارداری از مادر می‌خواهند که دو هفته‌ی دیگر به سونوگرافی برود تا از این راه از سلامت بارداری و این که جنین درون رحم یا بیرون از آن است، آگاه شوند. بارداری پس از لقاح در لوله‌ی آزمایش همانند بارداری معمولی پیش می رود. با وجود این، مادران ممکن است احساس نگرانی بیشتری داشته باشند. هر سال بیش از یک میلیون نوزاد در جهان به روش لقاح در لوله‌ی آزمایش پدید می‌آیند و بررسی‌های گوناگون نشان داده است که مادران آن‌ها و خود آن‌ها هیچ مشکل جدی ندارند. این روش تا چه اندازه موفقیت‌آمیز است؟ همه‌ی مراکز درمان ناباروری و نازایی امیدوارند که همه‌ی زوج‌هایی که لقاح خارج رحمی انجام می‌دهند با موفقیت و سلامتی بچه‌دار شوند. با وجود این، میزان موفقیت این روش در پیشرفته‌ترین مراکز جهان نیز کمتر از ۴۰ درصد است. میزان موفقیت در ایالات‌متحده‌ی آمریکا در هر بار لقاح خارج رحمی، به شرح زیر است: ۳۰ تا ۳۵ درصد برای زنان زیر ۳۵ سال ۲۵ درصد برای زنان ۳۵ تا ۳۷ سال ۱۵ تا ۲۰ درصد برای زنان ۳۸ تا ۴۰ سال ۶ تا ۱۰ درصد برای زنان بالای از ۴۰ سال بر اساس نتایج اعلام‌شده در انجمن جنین شناسی و تولیدمثل اروپا (ESHRE) درصد موفقیت در حاملگی در سال ۲۰۱۰ با استفاده از روش میکرو اینجکشن ۳۲/۱درصد بوده است. با وجود این، جای نگرانی نیست، چرا که کارشناسان می‌کوشند دلایل شکست را ریشه‌یابی کنند و با انجام دوباره‌ی روند لقاح در آزمایشگاهی سرانجام شادکامی را برای زوج‌ها به ارمغان آورند. مزایا و محدودیت های این عمل یکی از مزایای میکرواینجکشن این است که حتی اگر یک اسپرم سالم از مرد وجود داشته باشد این عمل قابل انجام است. مزیت دیگر میکرواینجکشن این است که اگر بیمار فاقد لوله های رحمی باشد نیز مشکلی در انجام این عمل به وجود نمی آید. اما محدودیت میکرواینجکشن آن است که میزان بارداری در زنان بالای ۴۰ سال به علت پایین بودن کیفیت تخمک های زن کاهش می یابد. ***************************************************** مقایسه انتقال جنین فریزی به روش هورمون تراپی و نچرال: هدف مطالعه: تعیین میزان بارداری در آماده سازی آندومتر با دو روش (هورمون تراپی و سیکل طبیعی) در سیکل های انتقال جنین فریز شده در بیماران مراجعه کننده به پژوهشکده رویان سال 78-77. مواد و روشها: نوع مطالعه آینده نگر می باشد و در این مطالعه 44 بیمار با شرایط سنی کمتر از 35 سال در سیکل انتقال جنین فریز شده قرار گرفتند و مجموعا 155 جنین فریز شده انتقال یافت. مراحل کار در دو روش فوق بدین قرار است: 1) آماده سازی آندومتر با استفاده از هورمون (HRT): در این روش ابتدا ساپوشن تخمدانها با OCP/GnRHa در سیکل قبلی صورت گرفته و در روز دوم قاعدگی با کمک سونوگرافی و اندازه گیری هورمونهای LH و استرادیول (LH کمتر از mIU/ml و E2 کمتر از 50 pg/ml) مهار تخمدانی تایید می گردد. سپس با کاهش دوز GnRHa استروژن خوراکی شروع شده (ابتدا 2mg/daily تجویز و با توجه به ضخامت آندومتر در سونوگرافی دوز آن افزایش می یابد) و زمانی که ضخامت آندومتر به 8mm رسید GnRHa قطع شده و پروژسترون 100mg/daily تجویز می گردد و چهار روز پس از شروع پروژسترون انتقال جنین صورت می گیرد. 2) آماده سازی آندومتر با روش طبیعی: در این روش بیمارانی که دارای قاعدگی های مرتب می باشند انتخاب می گردند و با استفاده از سونوگرافی واژینال – اندازه گیری درجه حرارت و LH ادراری زمان تخمک گذاری مشخص و انتقال جنین 4 روز پس از تخمک گذاری انجام می شود. نتایج مطالعه: میزان حاملگی با استفاده از تست فیشر (Fisher's Exact Test) در گروه %8HRT و در گروه با سیکل طبیعی 5.9% بود. بنابراین میزان جایگزینی در هر دو روش آماده سازی آندومتر مشابه بود و در هر دو گروه تفاوت معنی داری در حاملگی کلینیکی و ادامه دار مشاهده نشد. از این رو در ایجاد بارداری، سن بیماران در زمان انتقال جنین و تعداد جنینهای منتقل شده، مهمتر از نوع پروتکل آماده سازی آندومتر می باشد. نتیجه گیری کلی: با توجه به اینکه نتایج بارداری در هر دو روش آماده سازی آندومتر مشابه می باشد و نظر به پرهزینه بودن روش هورمون تراپی، استفاده از روش طبیعی برای آماده سازی آندومتر در سیکل های انتقال جنین فریز شده، پیشنهاد می گردد. ***************************************************** جنین بالستوسیت: مینا مامان: بلاستوسیت جنینی است که بعد از لقاح، مدت 6-5 روز رشد کرده است. برای رسیدن به مرحله بلاستوسیت، جنین درون انکوباتور (Incubator) در بخش جنین شناسی کشت داده می‌شود. پس از طی این زمان و رشد مناسب جنین‌ها، یک یا دو عدد از با کیفیت‌ترین جنین‌ها در مرحله بلاستوسیت برای انتقال به درون رحم زن انتخاب می‌شوند. انجام موفقیت‌آمیز بارداری مستلزم اتصال بلاستوسیت به دیواره رحم می‌باشد. از آنجا که قدرت اتصال بلاستوسیست به جداره رحم در مقایسه با مراحل تکاملی قبلی جنین بسیار بیشتر است لذا توصیه می‌گردد که تعداد جنین‌های انتقالی در مرحله بلاستوسیست کاهش یابد به گونه‌ای که امروزه در اکثر کشورهای دنیا تنها یک بلاستوسیست در هر سیکل درمانی منتقل می‌گردد. تورک آنا: بلاستوسیست رویانی است که 5 روز پس از باروری رشد نموده و به دو نوع سلول مختلف تقسیم شده است. سلولهای سطحی، تروفکتودرم نامیده می شوند و نهایتا جفت را تشکیل می دهند. توده سلولی داخلی تبدیل به جنین می شوند. یک بلاستوسیست سالم از مخاط پوششی خود (زونا پلو سیدا) در پایان روز ششم سر بر می آورد و 24 ساعت پس از سر بیرون آوردن در مخاط داخلی رحم قرار می گیرد. مطالعات اخیر ثابت کرده که رویان هایی که تا مرحله بلاستسیست زنده نمی مانند به احتمال زیاد تعدادی کروموزوم غیر طبیعی دارند. کشت رویان ها تا مرحله بلاستوسیست به میزان معنی داری تعداد رویان های غیر طبیعی را کاهش می دهد. انتقال بلاستوسیست های با کیفیت بالا به موفقیت به میزان 40 تا 50% انجامیده است. اکنون مسایل حل نشده زیادی در مورد انتقال بلاستوسیست وجود دارند. انتقال بلاستوسیست مقداری ریسک دارد و نیز برای همه زوج ها مناسب نیست. در درصد کمی از بیماران، هیچکدام از رویان ها به مرحله بلاستوسیست نرسیده و به تدریج از بین می روند. این موضوع به از بین رفتن کل رویان ها می انجامد. تصمیم گیری برای کشت و انتقال بلاستوسیست به عواملی بستگی دارد که شامل سن بیمار، سن تخمک، تعداد تخمک های بارورشده، موفقیت قبلی لقاح خارج از رحمی و شاید مهمتر از همه اینها کیفیت رویان و شمارش سلول در روز سوم انجام کشت می باشد. به نظر می رسد که کشت و انتقال بلاستوسیست برای بیماران جوان تر، بیمارانی که از اهداکنندگان جوانتر تخمک دریافت می نمایند، بیمارانی که پاسخ دهنده خوبی هستند (تخمک بیشتری تولید می کنند) و یا بیمارانی که لقاح خارج از رحمی قبلی موفقیت آمیزی داشته اند، مزایای قابل توجهی دارد. تورک آنا: پس با توجه به اطلاعاتی که آورده شده میشه به زبان ساده تر گفت، با توجه به اینکه رسیدن به مرحله بلاستوسیت در رحم مادر احتمالش بیشتر از داخل انکوباتر می باشد، لذا حتی المکان پزشکان برای رسیدن به بلاستوسیت که می تواند منجر به از دست دادن تعداد زیادی جنین شود ریسک نمی کنند مگر اینکه چاره ای جز این ریسک نداشته باشند! پس خواهشا فکر نکنین که دکتراتون در حقتون ظلم می کنن که همون اول کاری جنین بلاستوسیت براتون انتقال نمیدن! اگه اشتباه نکنم واسه شیدا جون 5 تا جنین رو گذاشته بودن به مرحله بلاستوسیت برسه ولی فقط دوتاش موفق شده بودن! پس می بینین این روشم خودش ریسک بزرگی! پس خواهشا پیشنهادشو به دکتراتون بدین اما اصرار نکنی! ***************************************************** طبع شناسی: چگونه طبع خود را بشناسیم؟ (گرداوری شده توسط شم شم) راههای آسان برای تشخیص طبع غالب: در مطالب قبل سخن از چهار طبع صفرا، دم، سودا و بلغم آدمی به میان آمد یاد گرفتیم که طبع پنجمی هم وجود دارد که از آن به طبع معتدل تعبیر می کنیم و بیشتر این طبع در افراد خاص معنوی و وابستگان به درگاه الهی دیده می شود اما در میان طبایع چهارگانه غلبه دم اگر چه خود یک مریضی حساب می شود ولی تقریبا آن را معادل سلامتی می دانیم و بقیه طبع ها به تناسب از طبع اعتدال دورتر می شوند. در این قسمت متذکر می شویم که: چه اشخاصی گرم مزاجند و چه اشخاصی سرد مزاج؟سپس در بین گرم مزاجان کدام گروه صفراوی مزاج هستند و کدام گروه دموی مزاج؟همچنین در بین سرد مزاجان کدام گروه بلغمی مزاجند و کدام گروه سوداوی؟ بسیاری از مردم که تا کنون این مقاله را مطالعه ننموده اند، هنوز این سوال برایشان باقی است که ایا ما سرد مزاجیم یا گرم؟ آیا صفراوی ایم یا دم؟ آیا بلغمی هستیم یا سوداوی؟ زیرا آنان با مطالعه مطالب فوق می بینند که از هر کدام از طبایع چهار گانه مطرح شده یک علامت واضح دارند !!! و به همین دلیل در تشخیص طبع غالب خود مات و حیران مانده اند. ولی شما باید در شروع کار سرد مزاجی را از گرم مزاجی تفکیک کنید. برخی از مردم فکر می کنند سرد مزاجی همان است که انسان میلجنسی اش کم شده باشد یا اینکه وقتی سردی می خورند حالشان بدتر شود یعنی خوردن سردی به آنها نمی سازد یا اینکه انگشتانشان دائما سرد است و... ولی وقتی خوب فکر می کنند می بینند که از حالات گرمی نیز چیزهایی در وجودشان دیده می شود مثلا گاهی با خوردن گرمی حالشان بدتر می شود و گاهی هم با خوردن سردی و لذا این موضوع انان را در تشخیص طبع خویش گمراه می نماید که بالاخره ما گرم مزاجیم یا سرد مزاج؟ و این مطلب را در افراد گرم مزاج هم زیاد مطرح می شود که: اگر ما گرم مزاجیم پس چرا نمی توانیم سردی را بخوریم ولی گرمی را راحت تر می خوریم؟ پس لابد ما سرد مزاجیم که گرمی را راحت تر می خوریم. و جواب این است: بسیاری از بیماری ها طبع سرد دارند و بعضی طبع گرم، چون در شرایط عادی گاهی یک، دو، یا سه و یا بیشتر از بیماری ها مثل کم خونی یا قند خون و نظایر آن به طور هم زمان در وجود کسی پیدا می شوند که هر کدام به سهم خود بر زمینه طبع غالب مریض از نظر سردی و گرمی تاثیراتی را می گذارند شما را در پیدا کردن طبع اصلی خود، در لابلای این تاثیرات گوناگون سرد و گرم مختلف گمراه می نمایند. درست مثل این می ماند که اسم اصلی شما علی باشد ولی سه چهار اسم مستعار دیگر داشته باشید و حال در بیشتر اوقات شما خود را مازیار می شناسید زیرا به آن اسم شما را بیشتر صدا می زنند و اسم اصلی علی فقط هنگامی کاربرد پیدا می کند که کار محضری یا دفتر پیدا می کنید در حالی که در اکثر اوقات شما خود را با اسم جعلی مازیار می شناسید. این جا هم همینطور است زیرا فردی که ریشه ی اصلی طبعش سودا است فکر می کند که همیشه باید مزاج سرد و خشک داشته باشد و اگر یک روز علایمی از گرمی و یا تری در وجودش پیدا شد لابد تشخیص طبع سودا در وجودش متزلزل می گردد حال انکه اینطور نیست زیرا فرد سوداوی در اکثر حالات سودا دارد ولی ممکن است در شرایطی و به طور موقت، اثراتی از هر سه طبع دیگر را نیز در خود حس کند. مثلا در حالی که سردی دارد، گاه احساس گر گرفتگی هم بنماید و گاه احساس کند بلغم هم پیدا کرده و خوردن چیزهای بلغمی مثل ماست او را بسیار تحریک می کند و یا برعکس صفرا هم پیدا کرده و با خوردن گرمی جات مانند ادویه وفلفل فورا سر و صورت کهیر می زند والی اخر... اینک قاعده ای را به شما یاد می دهیم که در ابتدا تشخیص سردی مزاج از گرمی مزاج را برای شما آسانتر نماید و آن عبارت است از اینکه: آیا در بیشتر حالات شما، لباس زیاد می پوشید یا خیر خصوصا در زمستان، زیرا کسانی که طبع سرد دارند تحمل سرما را ندارند و کسانی که طبع گرم دارند تحمل گرما را ندارند. لذا بر اساس این قاعده سه دسته از افراد را می شود شناسایی نمود: 1 – افرادی که به طور واضح سرد مزاجند و معمولا بیشتر از دیگران لباس می پوشند. 2 – افرادی که گرم مزاجند و کم تر از دیگران لباس می پوشند. 3 – و بالاخره افرادی که در زمستان لباس زیاد می پوشند و در تابستان هم کم می پوشند. و حال با توجه به تقسیمات فوق گروه اول واضحا سرد مزاجند و گروه سوم هم به طور واضح فقط در فصل زمستان یا پائیز سرد مزاج محسوب می شوند زیرا گرم مزاجان در همه ی فصول گرمی طبع دارند و زمستان هم لباس زیادی نمی توانند بپوشند. پس نتیجه می گیریم: که سرد مزاج، کسی است که یا واضحا و در همه فصول سردی طبع دارد و یا اینکه فقط در فصول سرد، سردی مزاج پیدا می کند و بر عکس، گرم مزاج کسی است که در همه فصول گرمی طبع دارد و در اکثر اوقات سال لباس زیادی نمی پوشد. حال در بین سرد مزاجان گروه بلغمی کسانی هستند که در چهار فصل احساس سرما می کنند ولی گروه سوداوی مزاج خیلی احساس سردی نمی کنند و در برخی فصول سال حتی حالت عادی از نظر احساس سرما دارند و اما در بین گرم مزاج ها، گروه صفراوی مزاج همیشه و در هر چهار فصل حرارت بدنشان بالاست و همیشه از گرما شاکی هستند اما گروه دموی مزاج، فقط در فصول بهار و تابستان از گرما شاکی هستند و در بقیه فصول خیلی احساس بدی ندارند. به طور خلاصه نتیجه می گیریم که: 1 – صفراوی ها در تمام فصول سال، خصوصا در تابستان (زیرا مزاج تابستان گرم و خشک است) حرارت بدنشان بالاست انقدر که در هیچ فصلی نیاز به پوشانیدن بدن خود ندارند. 2 – دموی ها فقط در فصول گرم سال (تابستان) حرارت بدنشان بالاست ولی در پائیز و زمستان به لباس های گرم احتیاج پیدا می کنند. 3 – بلغمی ها افرادی هستند که در تمام فصول سال خصوصا در زمستان احتیاج مبرم به پوشیدن لباس گرم دارند (زیرا مزاج زمستان سرد و تر است) 4 – سوداوی ها هم مثل دموی ها فقط در فصول سرد سال یعنی پائیز و زمستان به لباس گرم احتایج دارند و در سایر فصول بر خلاف بلغمی ها خیلی احساس سردی نداشته و حالت عادی دارند. 5 – و بالاخره گروه پنجمی وجود دارد که اگر چه با یکی از شرایط گفته شده فوق منطبق بوده ولی قسمتی از بدنشان (مثل نوک انگشتان دست) همیشه سرد است و یا همیشه گرم است (مثل کف پا). لازم به توضیح است که برخی از بیماری ها خصیصه شان این است که قسمتی از بدن را گرم و یا برعکس سرد کنند و همین امر باعث اشتباه شما در تشخیص طبع می شود مثلا کم خونی خصوصیتش این است که نوک انگشتان دست ها و پاها را سرد کند و برعکس یائسگی باعث گر گرفتگی سر و صورت، چربی خون خصوصا کلسترول باعث داغی کف پا می شود و ممکن است سینوزیت باعث احساس سردی شدید در پیشانی، ورم سر معده باعث احساس سردی زیاد در ناحیه وسط قفسه سینه گردد ولازم است شما این گونه موارد استثنا را شناسایی کنید و حساب آن را از طبع غالب خویش جدا کنید. مثلا ممکن است شما صفراوی مزاج بوده و در همه جای بدن و در همه ی فصول سال احساس گرما و حرارت نمائید اما در عین حال وسط قفسه سینه شما سرد بوده باشد و این بدان معنا است که شما علاوه بر داشتن طبع صفرا، رم سر معده یا ریفلاکس گوارشی هم دارید. و یا ممکن است که شما در همه جای بدن و در همه ی فصول سال احساس سردی بکنید ولی کف پاهایتان اکثرا داغ بوده باشد و این بدان معناست که شما بلغمی مزاج هستید ولی در عین حال چربی کلسترولتان هم بالاست. مثلا خانم 55 سال بلغمی مزاجی داریم که همیشه و در تمام فصول سال سرد مزاج است اما اخیرا به علت شروع یائسگی دچار گر گرفتگی در نیم تنه ی فوقانی بدن و نیز در ناحیه ی سر احساس گرما شدید می کند، این شخص در تقسیمات همچنان بلغمی مزاج است و احساس گرگرفتگی تنها، دلیلی بر گرم شدن مزاج وی نمی باشد مگر اینکه در همه ی فصول و در اکثر جاهای بدن به تازگی دچار حرارت بالا و هیپرترمی شده باشد و دیگر احساس سرما نکند در این صورت می گوئیم که این فرد یائسه به کلی تغییر طبع داده و صفراوی مزاج یا احیانا دموی مزاج شده است که معمولا چنین مواردی کمیاب و دور از دسترس است. معمولا درمان چنین افرادی بایستی درمان به اضداد مختلف صورت گیرد یا ممکن است یک فرد سودایی 42 ساله اخیرا دچار فشار خون و چربی خون هم شده باشد، اگر چه فرمول اصلی طبع او سودا است ولی فشار خون باعث تعریق و افزایش حرارت بدن وی شده است و چربی هم باعث داغی کف پای او می شود، در این جا هم نبایستی تصور کنید که طبع او گرم شده است زیرا طبع اصلی او همان سودایی و سرد است و این ویژگی بیماری عارض شده ی ثانوی اوست که باعث احساس گرما در وی شده است، هرچند که در مقام تشخیص این گونه افراد را ابتدا صفراوی و سپس سوداوی مزاج می شناسیم که قبل از هر چیز ابتدا صفرای عارضی آنان را درمان می کنیم. لذا به این نتیجه می رسیم که در مواجهه با تشخیص طبع غالب فریب سردی یا گرمی موضعی را نخوریم بلکه بهترین مارکر و بهترین راه برای تشخیص سردی از گرمی، همان پوشیدن و نپوشیدن دائمی لباس و در درجه بعدی احساس گر گرفتگی افراد و در درجه سوم وجود حساسیت پوستی به خوراکی های گرم مزاج در نزد آنان است. پر مسلم است که فرد سرد مزاج دوش آب سرد نمی تواند بگیرد ولی فرد گرم مزاج خصوصا صفراوی مزاج این توانایی ها را دارد. حال سوال ما این است که چه فایده ای دارد که ما بدانیم چه طبعی داریم.؟ جوابش آن است که با دانستن هر طبعی خیلی چیزها از نظر پزشکی برای ما روشن می شود لذا دانستن علم طبایع شما را با تشخیص و درمان بیماری های مختلف آشنا می سازد. **************** شناخت انواع طبع (گرداوری شد ه توسط تورک آنا) برای شناخت طبع از کف دست استفاده می کنیم. اگر کف دست (در محل اتصال انگشتان به کف دست در وضع طبیعی بدون کشیدگی یا جمع شدن زیادی کف دست شبیه دست در قنوت ) بر آمده و نرم باشد، شخص طبیعت سرد و تر را دارد و عکس آن گرم و خشک است. انواع مزاج آدمی و نشانه های آن نشانه های غلبه ی صفرا: نشانه های غلبه ی صفرا عبارتند از: تشنگی و سوزش جگر، زبری پوست صورت، زردی چشم، کدورت ادرار، عصبی شدن، ناراحتی معده، تلخی دهان، کم اشتهایی، حالت تهوع، سر درد و درد شقیقه، سیاهی رفتن چشم، سر گیجه، خشکی پوست، ترک خوردن پوست دست و پا، گرمی بدن یا داشتن تب، جوشش فم المعده، دیدن خواب های هولناک، مانند جنگ و ستیز، پوسته پوسته شدن پوست سر ( شوره ی سر ) نمایان شدن لکه های سفید یا قهوه ای در صورت یا دیگر اعضای بدن، ریزش مو، ابتلا به بیماری آلوپسی ( ریزش موضعی مو )، علاقه به نوشیدن آب یخ و خوردن یخ، یبوست مزاج و بهانه جویی و تند خویی. این گونه افراد را صفراوی مزاج گویند. همه یا اکثر نشانه های یاد شده در بیشتر افراد صفراوی مزاج دیده می شود، البته میزان بروز این نشانه ها به مقدار غلبه ی صفرا بستگی دارد. غذاهای مضر برای افراد صفراوی مزاج: چای، قهوه، نسکافه، لبنیات، تخم مرغ و غذاهای فریز شده، زودپز شده و سرخ شده، سس و رب، غذاهای چرب و پر حجم، ماکارونی، آش رشته، سیر و تمامی غذاهای گرم، ادویه جات تند، آب یخ، نوشابه، نوشیدن مایعات همراه غذا یا بلافاصله بعد از آن، شیرینی جات قنادی و مصنوعی، آجیل شور، گوشت قرمز، بریده بریده غذاخوردن، یعنی انسان مدام در حال خوردن باشد، مانند تخمه شکستن و خوردن تنقلات، خوردن بادمجان، موز همه ی غذاهای ساندویچی، مانند سوسیس، کالباس، کوکتل، سمبوسه، فلافل، پیتزا، همبرگر و خوردن خربزه، آناناس و طالبی. علت ممنوع بودن این غذاها برای افراد صفراوی مزاج این است که PH این غذاها و نیز پی اچ ( PH ) کبد بالاست. استفاده از این مواد، باعث افزایش دمای کبد و ترشح زیاد صفرا و در نتیجه، ایجاد راه بندان در مجاری کبد میشود، این حالت موجب تشکیل سنگ های صفراوی در کیسه ی صفرا می گردد و علائمی، نظیر یبوست، زرد شدن چهره و دردهای شدید در ناحیه ی سمت راست بدن در زیردنده های راست را در پی دارد. غذاهای مفید برای افراد صفراوی مزاج: همه ی مرکبات، انار، شاه توت، خیار، سیب، گلابی، آلبالو، گیلاس، آلو، گوجه سبز و زرشک برای افراد صفراوی مزاج مفیدند و بهترین دارو برای این افراد هنداونه، گرمک، کدو خورشتی، هویج فرنگی، روغن زیتون، سوپ جو با پاچه ی گوسفند و زردچوبه همراه با تعدادی آلو بخارا و سبزیجات، مانند اسفناج، گشنیز و لیمو ترش تازه و روغن زیتون است. هم چنین سیب زمینی بخار پز، قارچ، بامیه ی خورشتی، پیاز، برگه ی هلو، برگه ی زرد آلو، مغز بادام خام، برنج سفید با روغن زیتون، کدو حلوایی، نخود فرنگی، عدس، ماش، جوی دو سر، مخمر آبجو، لیمو عمانی برای کبد و افراد صفراوی مزاج بسیار مفید است. نوشیدن روزانه یک تا سه لیوان آب زرشک، نیم ساعت قبل از غذا و دو و نیم ساعت بعد از آن نیز فوق العاده مفید است. بذرهای ملین، مانند خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، تخم مرو، بارهنگ و بالنگو، ترشی جات طبیعی، مغز فلوس، شیر خشت، ترنجبین، عسل به مقدار کم و همراه با لیمو ترش تازه و به صورت شربت شده که به آرامی میل شود. انگور، کاهو، مغز و تخم خیار، تخم کدوی خام، مغز تخم هنداونه، تخم کاهو، از هر کدام به مقدار مساوی مخلوط و آسیاب کنید و روزی دو بار و هر بار یک قاشق غذاخوری در یک لیوان آب مخلوط و میل نمایید. نشانه های غلبه ی خون: اگر در بدن فردی خون غلبه کند و خون کثیف شود یا بهتر بگوییم سوخته شود، نشانه ی آن سنگینی سر، خمیازه کشیدن، کندی حواس، شیرین شدن دهان، لزج بدن (کش آمدن ) آب دهان، سرخی رنگ بدن، قرمزی زبان، خارش بدن، بروز دمل و جوش های ریز در بدن به خصوص در پیشانی، پشت سر و قسمت کتف و شانه ها، گاه خون آمدن از بین دندان ها و در نهایت، کسالت و خمودگی مداوم است. افرادی را که خون در آنان غلبه می کند، دموی مزاج گویند. مهم ترین علت غلبه ی خون، پرخوری و زیادروی در مصرف انواع غذاهای سرخ شده و تند و تیز است. افراد دموی مزاج اغلب آرامش نسبی ندارند. غذاهای مضر برای افراد دموی مزاج: غذاهای سرخ شده، چرب و پر حجم، شیرینی جات قنادی و مصنوعی، پر خوری، ادویه جات تند، غذاهای شور، انواع شور ( کلم شور، خیار شور و ... )، گوشت زیاد، کره و خامه، غذاهای نشاسته ای، آب یخ، دوغ، نوشابه، تخم مرغ، نوشیدن مایعات همراه غذا یا بلافاصله بعد از آن، خرما، رطب، توت خشک، کشمش، سس، رب، ترشی جات، سرکه، سیر، چای، قهوه، نسکافه، ماست، بادمجان و غذاهای ساندویچی، در مجموع از همه ی غذاهای ممنوعه استفاده نشود و مهمتر این که نباید عصبی و دچار یبوست مزاج نشوند. غذاهای مفید برای افراد دموی مزاج: نوشیدن روزی شش لیوان آب خنک نیم ساعت قبل و دو و نیم ساعت بعد ازغذا، زرشک، کاهو، خیار، میوه جات، به خصوص سیب درختی همراه با پوست و دانه های آن، انار، سبزیجات، سوپ جو، لیمو ترش تازه، استفاده از سالاد فصل قبل از غذا، روغن زیتون، حبوبات و غلات جوانه زده مثل ( گندم، جوی دو سر، ماش، و عدس )، بذرهای ملین مانند ( خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، بالنگو، بارهنگ، و تخم مرو )، عسل به مقدار کم، غذاهای خام ( میوه جات و سبزیجات )، انواع توت، به خصوص شاه توت، کدو خورشتی، نوشیدن 2 تا 3 لیوان آب زرشک که سریعا" خون را به حالت طبیعی باز میگرداند، کم خوری و استفاده از غذاهای ساده و کم کالری، مانند سبزیجات بخارپز، به افرادی که دموی مزاج هستند، و نرمش و ورزش سبک نیز توصیه می شود. نشانه های غلبه ی بلغم: اگر در بدن فردی بلغم غلبه کند، نشانه ی آن سفیدی، نرمی و سردی پوست بدن ( مانند مردم اروپا )، دیر هضم شدن غذا، آروغ ترش زدن، میل بسیار به خواب داشتن، جاری شدن آب از دهان، رقیق بودن آب بینی، کم حواسی، زیادی بول، دفع بول با فشار زیاد و حجم بسیار، سستی و بی حالی، بی حس بودن بدن، سفید شدن موی سر و ریزش آن قبل از موعد پیری، درد معده و درد پست، گرفتگی ماهیچه های پشت، کمر درد، گردن درد، پا درد، زانو درد، نقرس، فلجی، لک و پیس ( ویتیلیگو )، لقوه ( کج شدن دهان و صورت )، رعشه ( پارکینسون )، ضعف مثانه، ترش شدن دهان، به وجود آمدن لک سفید در چشم، ضعف بینایی، تنگی نفس، تپش قلب به خصوص هنگام بیدار شدن از خواب و تولید کرم های کدو یا کرمک در انتهای روده بزرگ، این گونه افراد را بلغمی می گویند. غلبه ی این خلط بسیار خطرناک است و انسان را دچار بیماری های صعب العلاج می کند. از این رو لازم است هر چه سریع تر در به تعادل در آوردن این خلط کوشید. از جمله بیماری هایی مانند آرتریدروماتوئید، بیماری های خطرناک ام.اس، بیماری لاعلاج لک و پیس یا برص و برخی دیگر از بیماری های صعب العلاجی که امروزه از نظر علم پزشکی علت آن مشخص نیست و آن ها را اتوایمیون مینامند. غذاهای مضر برای افراد بلغمی مزاج: تمام مواد لبنی، مانند شیر، ماست، دوغ، کره، سر شیر، خامه، پنیر و کشک برای افراد بلغمی مزاج مضر است. ترشی جات، سرکه، شور، برنج سفید، عدس، سیب زمینی، آب یخ، انواع نوشابه های گازدار، چای، قهوه، نسکافه، سوپ جو، آش جو، میوه جات ترش و کال، نارنگی، کیوی، گرمک، خیار پوست کنده، قارچ، ماش، جو، گوشت گاو و گوساله، انواع گوشت سفید، سس، رب، گوجه فرنگی، پرخوری، غذاهای فریز شده و زودپز شده، کدو خورشتی، تمامی غذاهای ساندویچی، شیرینی جات قنادی، همه ی غذاهای سردی بخش، استفاده از چند نوع غذا با هم، نوشیدن مایعات همراه غذا یا بلافاصله بعد از آن، آش رشته، ماکارونی و همه ی تنقلات مصنوعی، مانند پفک، شکلات، آدامس، بیسکویت، یخمک، نوشمک، چیپس و .... خلط بلغم را فعال می کند و آن را افزایش میدهد. بلغم همان سیستم ایمنی بدن است که با این نوع تغذیه ضعیف می شود و در نتیجه، بدن آدمی در مقابل انواع پارازیت ها آسیب پذیر می گردد. در واقع، سیستم ایمنی بدن علیه خود وارد عمل می شود که در اصطلاح پزشکی آن را اتوایمیون می نامند. غذاهای یاد شده باعث این نوع بیماری ها می شود که از نظر پزشکی مدرن برای آن ها درمانی وجود ندارد.بهترین درمان برای این گونه اشخاص، استفاده نکردن از غذاهای نامبرده است. یکی از مهم ترین دلایل علمی استفاده نکردن از این نوع غذاها، پایین بودن PH آن ها است که در بدن ایجاد اسیدوز می کنند. اسیدوز روی اعصاب مرکزی اثر مخربی می گذارد و این سیستم را به مرور فلج می کند. غذاهای مفید برای افراد بلغمی مزاج: تمام غذاهای گرمی بخش، از قبیل گوشت شتر و گوسفند، کبوتر، سار، گنجشک، بوقلمون کباب شده، از میوه جات: همه ی میوه های رسیده و شیرین، از ادویه جات: هل، دارچین، زنجبیل، زعفران، جوز هندی، فلفل سیاه و فلفل سفید و دانه ی فلفل، دانه ی خردل، سیر و موسیر، از ریشه ها: چغندر، شلغم، هویج، کلم قمری، ترب سیاه و سفید، از سبزیجات: همه ی سبزیجات گرم، مانند انواع کلم، ساقه ی کرفس، نعناع، ریحان، جعفری، مرزه ترخون، تره و شوید. از حبوبات: نخود، گندم، لوبیا چیتی، لوبیا کشاورزی یا کپسولی، دال عدس و لپه. در صورت استفاده از سایر حبوبات و غلات، بهتر است از ادویه جات گرم مانند: زیره ی سیاه، زیره ی سبز، زنجبیل، دارچین، هل، زعفران و کمی زردچوبه استفاده شود. از بذرهای ملین مانند تخم ریحان تخم شربتی، قدومه ی شیراز ی، خاکشیر و بارهنگ نیز میتوان استفاده کرد. از خشکبار: بادام، گردو، فندق، پسته، کنجد و ارده مفید است و از عسل و شیره ی خرما نیز می توان مصرف کرد. مصرف این نوع مواد غذایی بسیاری از بیماری های اتوایمیون، مانند بیماری روماتیسم، پارکینسون و سایر بیماری های صعب العلاج را درمان می کند، اکثر افراد مبتلا به این بیماری ها طبع سرد دارند. نشانه های غلبه ی سودا: نشانه ی غلبه ی سودا که ناشی از رسوبات خون که مرکز آن طحال است، عبارتند از: خستگی و کوفتگی بدن، لاغری، پژمردگی روح و جسم، بی نشاطی و افسردگی، یبوست مزاج، خود خوری، احساس سوزش در هنگام دفع بول، تیره بودن رنگ ادرار، مدفوع و قی، سیاه و قیری شکل بودن مدفوع، شور بودن دهان، بوی بد دهان، تاریکی چشم، تیرگی رنگ صورت، شب کوری، سوزش معده، فکر بسیار، دیدن خواب های آشفته ( کابوس )، اخلاق تند و زشت، دلتنگی و بی قراری، به وجود آمدن خارش زیاد، قولنج شدن روده ( بیماری کولیت ) نسیان و فراموشی ( آلزایمر )، حرص خوردن زیاد. افراد سوداوی مزاج اکثرا" دچار بیماری روحی و روانی می شوند و معمولا" تا آخر عمر از داروهای روان گردان استفاده می کنند. غذاهای مضر برای افراد سوداوی مزاج: بادمجان، غذاهای نمک سود، مانند ماهی دودی، ماهی شور، خیار شور، نمک زیاد، پنیر شور، گوشت گاو و گوشت حیوانات پیر، هم چنین غذاهای مانده و بیات، ماست، پنیر چای شیرین، شیرینی جات قنادی و مصنوعی، ترشی جات سرکه، شور، گوجه فرنگی، سس، رب، همه ی غذاهای ساندویچی، آب یخ، مرغ و تخم مرغ ماشینی، ماهی، برنج سفید، خوراک عدس (عدسی )، نوشیدن مایعات همراه با غذا، غذاهای سرخ شده، غذاهای فریزشده، غذاهای زودپزشده، تنقلات مصنوعی، مانند: شکلات، پفک، بیسکویت، یخمک، چیپس، کاکائو و ..... افراد سوداوی مزاج باید از نوشیدن چای به خصوص چای شیرین و هم چنین نسکافه، قهوه و دوغ جدا" خودداری کنند. معمولا" افراد سوداوی مزاج علاقه ی فراوانی به نوشیدن چای، دوغ و ماست پیدا می کنند که باید از مصرف آن ها بپرهیزند. غذاهای مفید برای افراد سوداوی مزاج: همه ی غذاهای گرمی بخش، مانند گوشت گوسفند، گوشت شتر، گوشت کبوتر، گوشت گنجشک و گوشت سار. در صورت مصرف برنج، حتما" از شوید و زیره ی سیاه استفاده شود. سبزیجات گرم، مانند نعناع، ریحان، ترخون، مرزه، جعفری، تره، انواع کلم، ساقه ی کرفس، عسل، توت کشمش، انجیر، خرما، هل، دارچین، زنجبیل، زعفران، زیره و استفاده از بذرهای ملین، مانند قدومه ی شیرازی، تخم شربتی و سایر ملین های ملایم از خوراکی های مفید برای افراد سوداوی مزاج است. توجه: افراد سوداوی مزاج بهتر است به مرور غذاهای سردی بخش را از رژیم غذایی خود حذف و از غذاهای گرمی بخش استفاده کنند تا دچار ناراحتی نشوند. توجه: مهم ترین عاملی که افراد سوداوی مزاج را رنج می دهد داشتن یبوست مزاج است! ابتدا باید یبوست را بر طرف کنند. با خوب جویدن و نوشیدن به موقع آب. ***************************************************** منابع غنی از ویتامین k ویتامین k از ویتامین‌‌های ضروری بدن و محلول در چربی است که برای جذب پروتئین و انعقاد خون در بدن به آن نیاز است. منابع غذایی ویتامین k: مهم ترین منابع حاوی ویتامین k عبارتند از سبزیجات دارای برگ های پهن سبز رنگ، چای سبز، اسفناج، شلغم، گل کلم، کلم پیچ، مارچوبه و کاهو. سایر مواد غذایی از قبیل جگر، پنیر، شیر و زرده تخم‌مرغ نیز حاوی ویتامین k هستند. منجمد کردن مواد غذایی باعث تخریب و از بین رفتن ویتامین k می‌ شود اما حرارت تاثیری بروی آن ندارد. سبزی‌جات مانند ریحان، آویشن به صورت خشک شده ی آن به میزان 15 تا 17 میکروگرم بیشترین میزان ویتامین k را فراهم می‌کنند. میزان این ویتامین در جعفری تازه، گشنیز، مرزنجوش و پونه کوهی 10 میکروگرم است. سبزیجات برگ دار تیره رنگ: سبزیجات برگ‌دار تیره رنگ به طور تازه برای تهیه سالاد و یا به صورت بخارپز مورد استفاده قرار می‌گیرند. این گونه سبزیجات علاوه بر ویتامین k سرشار از کلسیم، نیز هستند. کلم‌ پیچ، گیاه گل قاصدک، شاهی، اسفناج، شلغم، خردل، چغندر، گل‌ کلم، کاهو و کاسنی از آن دسته سبزیجاتی هستند که هر کدام دارای مقدار زیادی ویتامین k هستند. پیازچه: 100 گرم پیازچه، 207 میکروگرم ویتامین k را فراهم می‌کند. کلم بروکسل: کلم بروکسل سرشار از ویتامین k است به طوری که تنها 100 گرم از آن مقدار 194 میکروگرم ویتامین k را فراهم می‌کند. کلم بروکلی: ویتامین k تنها یک دلیل برای افرادی است که به خوردن سبزیجات علاقه‌مندند. این گیاه همانند کلم، کاهو و ... غنی از ویتامین k است. فلفل قرمز - زردچوبه: فلفل علاوه بر ویتامین k سرشار از ویتامین‌های E و C نیز است، مصرف 100 گرم از این مواد 106 میکروگرم و در هر قاشق سوپ‌خوری از آن ها 5/8 میکروگرم ویتامین k موجود است. مارچوبه: مارچوبه بهترین نوع مصرف آن به صورت بخارپز بوده و در هر 100 گرم از آن 80 میکروگرم ویتامین k وجود دارد. خیارترشی: اگر علاقه‌مند به خوردن ترشیجات هستید اکنون دلیل خوبی برای مصرف بیشتر آن دارید. برای سلامتی بیشتر و جذب ویتامین k بیشتر در بدن مواد خوراکی حاوی سدیم کمتری را مصرف کنید. توجه توجه توجه: کسایی که دارای غلظت خون هستن و دارن آسپرین یا هپارین یا سلکسان یا داروهای مشابه برای غلظت خون مصرف می کنن، باید بدونن که در مصرف مواد سرشار از ویتامین k باید احتیاط کنن چون مقدار بالای مصرف ویتامین k میتونه اثر داروی رقیق کننده خون رو از بین ببره!!!!!!!! ***************************************************** مواد غذایی سالسیلات دار (آسپرین طبیعی): مواد غذایی حاوی سالیسیلات عبارتند از: بادام، سیب، زردآلو، کشمش، هلو، آلو، آلو بخارا، پرتقال، توت، توت‌فرنگی،گیلاس، خرمای خشک، تمشک، گوجه‌فرنگی، خیار، فلفل‌دلمه، قارچ، سیر، ریشه شیرین‌بیان و ادویه‌هایی مثل آویشن، دارچین، پودر کاری، فلفل و زردچوبه. فواید استفاده از سالیسیلات‌ها: سالیسیلات‌ها، با وجود شباهت به عناصر فعال آسپرین (استیل سالیسیلیک اسید) کاملا شبیه این عنصر عمل نمی‌کنند. سالیسیلات‌های موجود در داروی آسپرین، باعث بروز‌ هایپوگلیسمی‌ (افت قند خون) می‌شوند. به همین دلیل در بیماران دیابتی، در مصرف این داروها باید احتیاط شود. با توجه به فواید آسپرین، بحثی که مطرح می‌شود این است که اگر غذاهایی وجود داشته که ماده موثره آسپرین را داشته باشند، یعنی املاح سالیسیلات در آنها وجود داشته باشد، آیا قادر به ایجاد همان تاثیرات هستند؟جواب مثبت می‌باشد. نکته قابل توجه اینکه در اشخاص حساس به آسپرین استفاده دراز مدت از این مواد غذایی بدون ایجاد حساسیت، همان فواید آسپرین را دارد. از طرفی مصرف این منابع به دلیل همراه بودن با ویتامین C منجر به کاهش دفع سالیسیلات‌ها نیز خواهد شد. سایر فواید: از دیگر فواید املاح سالیسیلات می‌توان به رقیق کردن خون، ضد التهاب بودن و کاهش درد اشاره کرد، بنابراین می‌توان به هنگام احساس سردرد از انواع میوه‌های یاد شده استفاده نمود، زیرا سرشار از املاح سالیسیلات هستند. برخی میوه‌‌ها مانند انار بعلت دارا بودن فرم طبیعی آسپرین (سالیسیلات) در کاهش حملات قلبی مفیدند. مصرف مواد غذایی حاوی این اسید آلی، می‌تواند خطر ابتلا به انواع سرطان را کاهش دهد. مضرات: علی‌رغم وجود اثرات سودمند مصرف سالیسیلات‌ها، مواردی پیرامون مضرات استفاده از این اسیدآلی نیز عنوان شده است. در سال‌های 1970 دکتر بنجامین فینگولد، مسئول و سپس رئیس بازنشسته دپارتمان آلرژی در بیمارستان بنیاد کایزر و گروه پزشکی پایدار سان‌فرانسیسکو گزارش کردند که ارتباطی بین تغذیه و تعدادی از بیماری‌های جسمانی و آلرژیک از جمله بیش‌فعالی وجود دارد. غذاهایی که در رژیم فینگولد منع شدند، شامل: رنگ‌های مصنوعی، طعم‌دهنده‌های مصنوعی و بعضی مواد شیمیایی طبیعی مثل سالیسیلات‌ها که در غذاها وجود دارند، بود، بنابراین لازم است مواد حاوی سالیسیلات از رژیم‌های غذایی کودکان بیش‌فعال تا حد ممکن کاسته و گاهی اوقات حذف شود. مصرف زیاد این مواد آلی می‌تواند در ایجاد استرس نقش داشته باشد، بنابراین برای غلبه بر اضطراب، پیشنهاد می‌شود از مصرف مواد غذایی حاوی سالیسیلات اجتناب گردد. ***************************************************** مراحل رشد جنین بعد از انتقال: روزهای بعد از انتقال جنین سه روزه : 1.جنین به رشد ادامه می دهد و از مرحله 6-8 سلولی به مرحله 16 سلولی به نام مورولا می رسد 2.تقسیم سلولی ادامه دارد و جنین از مرحله مورولا به مرحله ی بلاستوسیست (حدودا100) سلولی می رسد. 3.بلاستوسیست شروع به خروج از پوسته ی خود می کند که به این کار هچینگ می گویند. 4.مرحله ی هچینگ ادامه دارد و جنین شروع به چسبیدن به دیواره رحم می کند. 5.چسبندگی بلاستوسیست به دیواره رحم عمیق تر می شود و لانه گزینی شروع می شود. 6.لانه گزینی در دیواره رحم ادامه می یابد. 7.لانه گزینی کامل می شود، تمایز جفت و جنین شروع می شود. 8.هورمون BHCG شروع به ترشح به خون می کند. 9.تداوم رشد جنین و تداوم ترشح BHCG به خون. 10.تداوم ر شد جنین و تداوم ترشح BHCG به خون. 11. مقدار BHCG در خون به حدی میرسد که با آزمایش خون قابل شناسایی باشد. روزهای بعد از انتقال جنین پنج روزه : 1. بلاستوسیست شروع به خروج از پوسته ی خود می کند که به این کار هچینگ می گویند. 2. مرحله ی هچینگ ادامه دارد و جنین شروع به چسبیدن به دیواره رحم می کند. 3.چسبندگی بلاستوسیست به دیواره رحم عمیق تر می شود و لانه گزینی شروع می شود. 4.لانه گزینی در دیواره رحم ادامه می یابد. 5.لانه گزینی کامل می شود، تمایز جفت و جنین شروع می شود. 6.هورمون BHCG شروع به ترشح به خون می کند. 7.تداوم رشد جنین و تداوم ترشح BHCG به خون. 8.تداوم ر شد جنین و تداوم ترشح BHCG به خون. 9. مقدار BHCG در خون به حدی میرسد که با آزمایش خون قابل شناسایی باشد. ***************************************************** درمان خروج باد واژن: تقویت عضلات کف لگن - تمرینات کیگل (کگل) عضلات کف لگن (pelvic floor muscles) تشکـیل یافته است از عضلات (levator ani) و (coccygeus) این دو عضله به عضله (pubococcygeus) و یا به اختصار (pc) نیز نامیده میگردد که از استخوان شرمگاهی (pubic bone) آغاز و تا استخوان دنبالچه (coccyx) ستون فقرات امتداد یافته است. علایم ضعیف بودن عضلات کف لگن: 1-بی اختیاری ادرار به هنگام سرفه، عطسه، خنده، بلند کردن اشیاء سنگین، تغییر ناگهانی وضعیت بدن و فعالیت های شدید جسمی. 2-نیاز مبرم و اضطراری برای تخلیه مثانه و یا مدفوع. 3-کنترل ضعیف گاز روده هنگام خم شدن و یا بلند کردن اجسام سنگین. 4-دشواری در باقی ماندن تامپون در مهبل. 5-پرولاپس (افتادگی)(prolapse) مثانه، راست روده، رحم، پیشابراه و مهبل. 6-کاهش حس مهبل. 7-ایجاد صدا از مهبل حین مراقبت. 8-انزال زودرس. 9-ارگاسم ضعیف. دلایل ضعیف شدن عضلات کف لگن در زنان: 1-بارداری و زایمان. 2-زور زدن های مداوم حین دفع ادرار و اجابت مزاج. 3-یبوست مزمن. 4-بلند کردن اشیاء سنگین. 5-سرفه های مزمن. 6-چاقی و اضافه وزن. 7-تغییر در سطوح هورمونی پس از یائسگی. 8-فقدان تناسب اندام عمومی. 9-افزایش سن و بی تحرکی. دلایل ضعیف شدن عضلات کف لگن در مردان: 1-جراحی های غده پروستات. 2-زور زدن های مداوم حین دفع ادرار و اجابت مزاج. 3-یبوست مزمن. 4-بلند کردن اشیاء سنگین. 5-سرفه های مزمن. 6-چاقی و اضافه وزن. 7-فقدان تناسب اندام عمومی. 9-افزایش سن و بی تحرکی. منافع تقویت عضلات کف لگن: 1-ارگاسم قوی تر و لذت بخش تر در هر دو جنس. 2-بهبود جریان خون نواحی تناسلی و افزایش لذت جنسی در هر دو جنس. 3-درمان بی اختیاری ادرار. 4-جلوگیری و کمک به درمان پرولاپس مهبل. 5-بهبود جریان خون به مقعد و مهبل. 6-یکی از اصلی ترین راه درمان انزال زودرس در مردان. 7-کمک به درمان اختلال نعوظ در مردان. 8-جلوگیری از پرولاپس رحمی. 9-تقویت عضلات (cremaster) (عضله ای که روی کیسه بیضه را پوشانده و وظیفه بالا و پایین بردن کیسه بیضه برای تنظیم درجه حرارت بیضه را بعهده دارد) و اسفنکتر مقعد. تمرینات کِیگل(kegel): یک سری تمرینات که برای تقویت و کنترل ارادی عضلات کف لگن ابداع گردیده اند. شناسایی عضلات کف لگن و یا همان pc 1-بنشینید و عضلات ران، باسن و شکم خود را شل کنید. 2-حلقه دور مقعد خود را سفت و منقبض کنید بطوری که انگار دارید مدفوع و یا گاز روده خود را کنترل می کنید. سپس آن را شل کنید. این کار را چندین بار تکرار کنید. سعی کنید عضلات باسن را منقبض نسازید. 3-هنگامی که در حال ادرار کردن میباشید بطور کامل جلوی جریان ادرار را بگیرید و سپس جریان ادرار را مجددا برقرار سازید تا عضلات درگیر را شناسایی کنید. عضلاتی که شما برای قطع جریان ادرار از آنها استفاده میکنید همان عضلات pc میباشند. نکته: پس از شناسایی عضلات کف لگن مثانه خود را کاملا از ادرار تخلیه کنید تا دچار عفونتهای مجاری ادراری نگردید. همچنین این روش شناسایی را بیش از یکبار در هفته انجام ندهید. * دستگاه کیگل: با استفاده از این دستگاه به دوره تمرینات کیگل خود سرعت بیشتری دهید زیرا این دستگاه دارای قدرت بیشتری نسبت به تمرینات دست میباشد. * تایید شده از طرف نهادهای جهانی و دولتی نحوه انجام تمرینات کِیگل: -انقباضات کند: 1-عضلات مقعد و پیشابراه (همان عضلات pc) را همزمان با یکدیگر منقبض کرده و بسمت داخل و بالا آورید. این انقباضات را به مدت 5 ثانیه حفظ کرده و سپس عضلات را شل کنید. پس از اینکه موفق شدید انقباضات را تا 5 ثانیه حفظ کنید این مدت را به 10 ثانیه افزایش دهید. 2-این انقباضات و شل کردن ها تکرار کنید. در ضمن بایستی بین هر انقباض 10 ثانیه به عضلات کف لگن استراحت دهید. 3-تا 10 مرتبه این سیکل را تکرار کنید. -انقباضات سریع: 1-اکنون 5 تا 10 بار عضلات کف لگن را بطور سریع، قوی و کوتاه منقبض سازید. 2-10 ثانیه استراحت کرده و مجددا این انقباضات را تکرار کنید. 3-این روال را (انقباضات کند و سریع) را 4 تا 5 مرتبه در روز تمرین کنید. حین انجام تمرینات نکات زیر را رعایت کنید: 1-نفس خود را حبس نکنید. 2-عوض انقباض و بالا آوردن، عضلات را بسمت پایین فشار ندهید (گویی در حال دفع ادرار و مدفوع میباشید) 3-عضلات باسن، ران و شکم را سفت و منقبض نکنید. 4- پاها را به یکدیگر نفشارید. نکته: تمرینات کِیگل را هنگام ادرار کردن انجام ندهید چراکه دچار عفونتهای مجاری ادراری خواهید شد. مزایای تمرینات کِیگل: 1-ساده و آسان است. 2-بدون هزینه است. 3-موثر بوده و نیازی به وسیله خاصی ندارد. 4-دیگران متوجه آن نمیشوند و میتوان آن را در هر مکان و در حالات نشسته، ایستاده و درازکش تمرین کرد. اما دیربازده هستند اگر میخواهید به تمرینات کیگل و دوره درمان خود سرعت بیشتری بدهید توصیه ما به شما دستگاه کیگل میباشد زیرا: دارای قدرت بیشتری نسبت به تمرینات معمولیست. توسط نهادهای جهانی و وزارت بهداشت تایید گردیده است. اثر بخشی تمرینات کِیگل: 1-حداقل باید 15 هفته تمرینات را بطور مستمر انجام داد تا بتوان تغییرات ایجاد شده را مشاهده کرد. 2-به خاطر داشته باشید پس از تقویت عضلات کف لگن نبایستی تمرینات را قطع کنید بلکه این تمرینات را بایستی بطور منظم تا مادام العمرانجام دهید. تست قدرت عضلات pc در زنان: 1-یک یا دو انگشت تمیز خود را در داخل مهبل قرار دهید. 2-سپس عضلات pc خود را منقبض سازید. شما هنگام انقباض این عضلات بایستی یک احساس فشردگی را بدور انگشتان خود حس کنید. هر قدر این فشردگی قوی تر باشد عضلات pc شما نیز قوی تر میباشند. تست قدرت عضلات pc در مردان: 1-با یک انگشت دست، آلت و کیسه بیضه را بالا بیاورید. 2-یک انگشت دست دیگر را مابین مقعد و کیسه بیضه قرار دهید. هنگامی که عضلات pc را منقبض میسازید، شما باید به بالا حرکت کردن این ناحیه را احساس کنید. چنانچه عضلات قوی نباشند این ناحیه زیاد بالا نیامده و یا بالا آمده و در بالا چند ثانیه باقی می ماند. راهکارهای دیگر برای حفظ سلامتی عضلات کف لگن: 1-از بلند کردن اشیاء سنگین خودداری ورزید. 2-از زور زدن هنگام دفع ادرار و اجابت مزاج بپرهیزید. 3-وزن خود را کنترل کنید. 4-بیماریهای مزمنی که باعث سرفه کردن شما میشوند را درمان کنید. 5-از بی تحرکی اجتناب ورزیده و بطور منظم ورزش کنید. ***************************************************** تحلیل آزمایشات: LH: (ستاره جون زحمتش رو کشدن) آزمایش LH به طور معمول برای کمک به ارزیابی موارد زیر استفاده می شود: - تخمک گذاری در خانم ها - تعداد اسپرم ها در آقایان - کمک به بررسی مشکلات چرخه قاعدگی مثل قطع شدن و یا نامنظم شدن عادت ماهانه - تشخیص اینکه خانمی در شرف یائسگی هست یا که خیر - تشخیص بلوغ زودرس در کودکان (تشخیص بلوغ زودرس در دختران قبل از سن ۹ سالگی است و در پسران قبل از سن ۱۰ سالگی است) - تشخیص بلوغ دیر رس - تعیین زمانی که یک خانم تخمک گذاری می کند - بررسی تحریک تخمک گذاری در اثر درمان میزان طبیعی LH: میزان طبیعی LH در جدول زیر ذکر شده است، که مقادیر مرجع نامیده می شود و فقط برای راهنمایی است. این مقادیر از یک آزمایشگاه با آزمایشگاه دیگر متفاوت است و آزمایشگاهی که شما مراجعه می کنید ممکن است میزان مقادیر نرمال آن با مقادیر این جدول متفاوت باشد. جواب آزمایش باید میزان نرمالی را که آن آزمایشگاه استفاده می کند، داشته باشد. همچنین٬ پزشک نتایج را بر اساس سلامتی و یا عوامل دیگر ارزیابی می کند. این به این معنا است که اگر جواب آزمایش خارج از میزان نرمال بود، ممکن است برای شما یا برای آن آزمایشگاه این میزان نرمال باشد. هورمون جسم زرد در خون: قاعدگی در زنان مرحله ی فولیکولی 1.68–15 IU/L اوج میانه ی سیکل 21.9–56.6 IU/L مرحله ی لوتئال 0.61–16.3 IU/L زنان پس از قاعدگی 14.2–52.3 IU/L مردان 1.24–7.8 IU/L آزمایشات خانگی ادرار فقط تخمک گذاری و یا عدم تخمک گذاری را تشخیص می دهد. نتیجه این آزمایش یا مثبت است و یا منفی (که به آن آزمایش کیفی می گویند) شرایط بسیاری می تواند میزان LH را تغییر دهد. پزشک نتیجه غیر طبیعی مرتبط با علایم بالینی شما را مورد بررسی قرار می دهد. افزایش میزان LH: افزایش میزان LH ممکن است به دلایل زیر دیده شود: - عدم تخمک گذاری - نداشتن فعالیت تخمدان ها به علت یائسگی، سندرم تخمدان پلی کیستیک ( PCOS) و یا آسیب دیدن در اثر شیمی درمانی. - بلوغ زودرس در دختران جوان. افزایش میزان LH در مردان ممکن است به دلایل زیر باشد: - فقدان بیضه و یا خارج کردن آن - عدم عملکرد بیضه ها در اثر عمل جراحی و یا بیماری اوریون، در معرض اشعه x بودن، سرطان ،شیمی درمانی و یا جراحت. - سندرم کلاین فلتر. کاهش میزان LH: کاهش میزان LH در خانم ها و آقایان ممکن است به دلایل زیر دیده شود: - بی اشتهایی - نارسایی غده هیپوفیز - استرس - کاهش وزن چه عواملی بر نتیجه آزمایش تاثیر می گذارد؟ عواملی که ممکن است بر نتیجه آزمایش تاثیر بگذارد، عبارتند از: - مصرف برخی هورمون ها مثل داروهای حاوی استروژن و یا پروژسترون ( مثل داروهای جلوگیری از بارداری) - مصرف داروهایی مثل کلومیفن، اسپیرونولاکتون، نالوکسون، فنوتیازید و داروهای ضد تشنج - انجام عکس برداری تشخیصی مثل اسکن تیرویید و یا اسکن استخوان که در آن از ماده ی رادیو اکتیو استفاده می شود در حدود ۷ روز قبل از انجام آزمایش LH. بررسی ها و تفکرات: اگر دارویی که حاوی تستسترون، پروژسترون و یا استروژن است مصرف می کنید (داروهای ضد بارداری) از پزشک در مورد قطع کردن این داروها قبل از آزمایش LH سوال کنید. شما می توانید کیت خانگی این آزمایش را از داروخانه ها تهیه کنید. این کیت به تشخیص روز باروری چرخه قاعدگی در خانم ها کمک می کند. سایر آزمایشات برای بررسی تخمک گذاری عبارتند از: اندازه گیری درجه حرارت بدن، بررسی میزان پروژسترون بعد از تخمک گذاری در سیکل قاعدگی و تغییرات موکوس گردن رحم. (جمع آوری شده توسط تورک آنا) «این هورمون نیز از غده هیپوفیز مغز ترشح میشود و موجب ترشح پروژسترون از تخمدان می گردد. از طرف دیگروقتی اندازه تخمک به حد مطلوب می رسد و استروژن بیشتری تولید میکند افزایش ناگهانی این هورمون LH موجب آغاز فرایند آزاد شدن تخمک میگردد. در درمان ناباروری نیز تجویز هورمون HCG که مشابه LH بدن است برای ازاد سازی تخمک انجام میگیرد.» ***************************************************** علت تزریق آمپول هاش سی جی بعد از انتقال جنین: (اطلاعات زیر توسط مینا مامان جون گرداوری شده) hcg همون هورمونیه که بارداری باهاش تشخیص داده میشه. توی حالت طبیعی جفت این هورمونو ترشح میکنه تا بتونه به تغذیه جنین بپردازه، رشد بتا تا هفته 8 تا 11 ادامه داره و بعدش پایین میاد. بنظر میرسه علتش این باشه که جنین دیگه از مادر تغذیه میکنه، آمپول رو به این خاطر میدن که به جفت برای رساندن تغذیه به جنین کمک کرده باشن تا اینکه خدای نکرده مشکلی از این بابت پیش نیاد. ***************************************************** هچینگ، هیالورونیک اسید یا چسب جنین: لیزر هچینگ یک تکنیک آزمایشگاهی برای بهبود بخشیدن به سایر روش‌های مربوط به باروری مانند IVF و ICSI است. اطراف تخمک را لایه ای (پوشش شفاف غیرسلولی و ژل مانند) از جنس مولکول های قندی پروتئینی بنام زونا پلوسیدا پوشانده است. این لایه باعث محافظت تخمک و جنین می شود و پس از مرحله لقاح، یکی از عوامل هدایت جنین از لوله رحم به سمت رحم است که مانع جداشدن سلول های جنین از یکدیگر می شود. همچنین پس از وارد شدن یک اسپرم به تخمک ساختار آن چنان تغییر می کند که مانع ورود اسپرم های بعدی می شود. قبل از اینکه جنین بتواند به دیواره رحم متصل شود باید از دیواره خارجی خود (زونا پلاسیدا) خارج شود. در این صورت جنین می‌تواند در خطوط رحم جای گیرد که نتیجه این امر بارداری است. پس از رسیدن جنین به حفره رحم و تشکیل بلاستوسیست در روز پنجم یا ششم پس از لقاح به طور طبیعی این لایه نازک شده و به کمک آنزیم هایی که از جنین و دیواره رحم ترشح می شوند پاره می شود. به این فرآیند پاره شدن، هچینگ گفته می شود تا امکان چسبیدن جنین و نفوذ آن به داخل دیواره رحم فراهم آید. اگر مرحله هچینگ (خارج شدن جنین از پوسته خود) انجام نگیرد، بارداری رخ نمی‌دهد. بنابراین ایجاد سوراخ و نازک کردن لایه خارجی جنین (زونا پلاسیدا) باعث افزایش شانس بارداری در بعضی از زنان می‌شود. لیزر هچینگ روشی است که باعث ایجاد حفره در زونا پلاسیدا می‌شود. این عمل موجب می‌شود که جنین به کمک حفره ایجاد شده به آسانی از زونا پلاسیدا خارج گردد و شانس بیشتری برای چسبیدن به دیواره رحم پیدا کند. در مواردی که لقاح آزمایشگاهی صورت می گیرد، بعضی عوامل مانع نازک شدن زوناپلوسیدا و پارگی آن در اثر آنزیم ها می شوند. اهم این عوامل عبارتند از: سن مادر، سطح FSH بالا در خون مادر و ضخیم شدن زوناپلوسیدا به علت شرایطی که محیط کشت به آن اعمال می کند. به همین دلیل محققان راه هایی را برای پاره کردن زوناپلوسیدا به صورت مصنوعی ابداع کرده اند. یکی از این روش ها استفاده از اشعه لیزر است. این اشعه به صورت کاملا" کنترل شده به بخشی از دیواره جنین یا به عبارت دیگر زوناپلوسیدا تابیده می شود و طولی حدود 35 تا 40 میکرومتر از زونا را حذف می کند. به این فرآیند لیزر هچینگ گفته می شود. تاکنون هیچ گونه گزارشی مبنی بر اثرات نامطلوب استفاده از لیزر بر جنین ها بدست نیامده است و نوزادانی که از این روش در دوران جنینی آنها استفاده شده، سالم هستند. هم اکنون در پژوهشکده رویان نیز از این روش برای بیمارانی که سن آنها بیش از 37 سال است و یا یک دوره انتقال جنین ناموفق را تجربه کرده اند استفاده می شود. همچنین لیزر هچینگ برای بیمارانی که دوره انتقال جنین منجمد شده دارند نیز استفاده می شود. لیزر هچینگ چگونه انجام می‌شود؟ در این روش، متخصص جنین شناسی با استفاده از روش‌های مشخصی در دیواره زونا پلاسیدا حفره‌ای ایجاد می‌کند و بدین ترتیب جنین از دیواره خارج می‌گردد و در رحم رشد و نمو می‌کند. روش‌های لیزر هچینگ شیمیایی: در این روش از مواد شیمیایی برای تحلیل رفتن و ضعیف شدن دیواره زونا پلاسیدا استفاده می‌شود. انجام این روش مشکل است و نتیجه آن به مقدار ماده شیمیایی مورد استفاده بستگی دارد. بکارگیری مقادیر زیاد این مواد، برای جنین مضر است. مکانیکی: در این روش با استفاده از ابزاری کوچک مانند سوزنی که در ICSI استفاده می‌شود، حفره‌ای کوچک در زونا پلاسیدا ایجاد می‌گردد. نتیجه این روش بسیار به مهارت متخصص جنین شناسی بستگی دارد تا حین انجام آن باعث به خطر انداختن جنین نشود. لیزر: در این روش از سیستم میکرو لیزر برای ایجاد برشی در زونا پلاسیدا استفاده می‌شود. دقت این روش با برنامه‌ریزی‌های قبلی تعیین می‌گردد. همچنین نتیجه این روش به مهارت متخصص جنین شناسی بستگی ندارد. این تکنیک در مقایسه با دو تکنیک دیگر، درصد موفقیت باروری بیشتری دارد. لیزر هچینگ چه زمانی انجام می‌شود؟ این روش قبل از انتقال جنین به رحم و در مراحل ابتدایی تشکیل جنین (روزهای دو یا سه بعد از تشکیل زیگوت) و یا در مرحله بلاستوسیت (روزهای پنج یا شش بعد از تشکیل زیگوت) انجام می‌شود. برای چه افرادی لیزر هچینگ انجام می‌شود؟ * »زنان با سن بالای 37 سال * »زنانی که سطح هورمون FSH بالایی دارند * »جنین دارای پوسته ضخیم * »جنین با رشد و نمو آهسته و نامناسب * »زنانی که برای اولین بار IVF یا ICSI انجام می‌دهند اما به دلیل نیاز به سطح بالای گونادوتروپین‌ها به دنبال مشکلات تخمدان، شانس باروری کمی دارند. * »بیماران با سابقه شکست دو بار یا بیشتر در روش IVF شانس باروری با لیزر هچینگ چقدر است؟ اعتقاد بر این است که بکارگیری این روش در بعضی از زنان (به عنوان مثال زنانی که سن بالای 37 سال داشته و زونا پلاسیدای جنین آن‌ها ضخامت بیشتری دارد)، شانس باروری آن‌ها را افزایش می‌دهد. خطرات روش لیزر هچینگ کدامند؟ مطالعات اخیر نشان داده است که انجام IVF با کمک لیزر هچینگ در مقایسه با انجام آن به تنهایی باعث ایجاد تغییرات نامطلوب در نوزادان نشده است. به دلیل اینکه در این روش فقط لایه خارجی (زونا پلاسیدا) تحت تأثیر قرار می‌گیرد، ضرری به جنین وارد نمی‌شود. ***************************************************** 15 نشانه ای که به شما میگوید کمبود ویتامین دارید:
1-درد در انگشت ها، پشت ساق پا وکف پا (کلسیم ,پتاسیم, منیزیم)
2-شکاف درگوشه لب ها(گروه ویتامین B)
3-احساس خستگی (B2)
4-خواب رفتن وکرخی دست وپا (B6وB12)
5-جوش های قرمز در بازوها وگونه ها (AوD)
6-افسردگی (D)
7-ریزش موی شدید (B)
8-اختلالات دید شبانه (A)
9-بی اشتهایی (B)
10-حالت تهوع، یبوست ونفخ (B12)
11-خونریزی لثه وزخم هایی که دیر خوب میشن (C)
12-سردرد و سر گیجه (B3)
13-اسهال (B9)
14-بی خوابی (B5)
15-خشکی پوست (AوB) ***************************************************** 16 برای تشکیل کیسه آب قوی و تقویت کیسه آب مواد غذایی زیر بسیار مؤثرند: ١. ویتامین ث (فلفل شیرین، کلم پیچ، توت فرنگی، بروکلی، پرتقال، طالبی) ٢. بیوفلاونوییدها (مرکبات، گیلاسها، انگورها و آلو) ٢. زینک (صدف، همبرگر، گندم و خشکبار) ٢. غذاهای غنی از بتاکاروتن (میوه ها و سبزیجات نارنجی و زرد تیره مثل کدوتنبل، کدوحلوایی، هویج، طالبی، گوجه فرنگی) ٤. سبزیجات با برگ سبز تیره (مثل اسفناج، کاهوهای با برگ تیره) ٥. داشتن مقدار کافی پروتئین در غذای روزانه (حدود ٨٠ گرم در روز) مثلاً به این صورت: روزی ٢٥ گرم گوشت قرمز ٢٥ گرم مرغ ١٥-١٧ گرم ماهی ماست یک فنجان (٨ گرم) حبوبات نصف فنجان (٧ گرم) بادام تخم مرغ یک عدد بزرگ (٦ گرم) ***************************************************** آزمایشهای تکمیلی لازم برای بررسی علت منفی شدن یا سقط مکرر: دوستای گلم اینم از آزمایشهای تکمیلی تورک آنا: این از آزمایشهای ایمنی و انعقادی: Protein c Protein s Anti thrombin III APCR Homocysterin AMH Beta 2 Glycoprotein (IgG) Beta 2 Glycoprotein (IgM) Igm CD4 CD8 CD4/CD8 CD16 CD56 CD19 CD69 IgA VJ بعدش آز جهشهای ژنی: MTHFR PAI-1 بعدشم که آز کاریوتایپ رو تو آزمایشگاه ژنوم طبقه چهار همون ساختمانی که نیلو هست انجام دادم! فقط یه چیزی این سی دی مارکر ۶۹ رو هم آزمایشگاه آرژانتین دادم! ******** این مجموعه آزمایشها رو یکی از دوستان جمع آوری کرده بود: 1- گروه Auto immunology (سیستم ایمنی) F.A.N.A Anti Cardiolipin IgG Anti Cardiolipin IgM Anti Phospholipid IgG Anti Phospholipid IgM ********************** 2- گروه Electrochemiluminecens این ٥ تا درباره تیروئیده، حتماً بده: T4 T3 TSH Anti TPO Anti TG این سه تا رو روز ٣ پریود باید بدی: LH FSH Estratiol Prolactin لزومی نداره روز سوم باشه) ***************************** 3- گروه Coagulation (انعقادی) حتماً همه اینها رو بگو برات بنویسه: Protein C Protein S P-Anti Thrombin III INR PT P.T.T Lupus Anti-Coagulant Activated Protein C Resistance *************************** 4- گروه Blood Biochemystry (بیوشیمی خون) Anti Mullerian Hormon (تعیین ذخیره تخمدان) Inhibin B (مثل بالایی برای ذخیره تخمدانه) Hb A1c Homocysterin FBS Urea Creatinine 25OH Vit.D3 (ویتامین دی رو حتماً بده، کمبودش باعث سقط میشه) ****************************** 5- گروه Hematology (همون شمارش گلبول هاست، حتماً دادی قبلاً) WBC RBC Hemoglobin Hematocrit M.C.V M.C.H M.C.H.C Platelets ********************** 6- گروه Molecular (این سه تا گرونن، جهش های ژنی رو نشون میدن) Prothrombin G20210 PAI-1 MTHFR ********************* 7- گروه serology (اینها رو فکر کنم دادی) (Toxoplasma (IgG (Toxoplasma (IgM (Rubella (IgG (Rubella (IgM (C.M.V (IgG (C.M.V (IgM HBS.Ag HCV Ab HIV Ab (Listeria (IgG) (Listeria (IgM) ***************************************************** تفسیر بالینی آزمایش‌های هماتولوژی CBC: معمولاً این آزمایش شامل اجزای زیر است: Hb, Hct, RBC count, WBC count, platelet, 5 MCV, 6 MCH, 7 MCHC, 8 RDW بحث ما بیشتر در خصوص تفسیر پارامترها و ایندکس‌های هماتولوژی است چون اغلب همکاران با شمارش RBC و WBC میزان هموگلوبین و هماتوکریت آشنا هستند، لذا از MCV آغاز می‌نمائیم. MCV : عبارت است از حجم متوسط گلبول‌های قرمز. میزان طبیعی MCV = fl 96-80 اســـــــــــت fl] ( femtoliter ) واحــــــد سنجش MCV بوده و معادل lit 15- 10 است . نحوه اندازه‌گیری MCV : دستگاههای هماتولوژی حجم تعداد زیادی از RBC ها را اندازه‌گیری کرده و میانگین آنها را محاسبه می‌‌نمایند. تفسیر: با استفاده از MCV می‌توانیم گلبول‌های قرمز را از نظر حجم در سه گروه Normocyte ، Microcyte و Macrocyte قرار دهیم. RBC های محـــــــــــدودة fl 96-80 = Normocyte هستند، بالای 100 ماکروسیت و زیر 80 میکروسیت هستند. • برای اینکه بتوانیم MCV را درست تفسیر کنیم باید تغییرات آن را در دوره‌های مختلف زندگی بدانیم: در بدو تولد MCV معادل fl 118-103 است، سپس به موازات رشد کودک MCV کاهش می‌یابد و در یک‌سالگی به کمترین حد خود می‌رسد و میزان آن به fl 8 ± 78 می‌رسد. نکته: باید بدانیم که ایندکس های خونی در هر شخصی ثابت است و تغییراتش نباید از 1 ± تجاوز کند مثلاً اگر MCV فردی fl 85 است، با آزمایش‌های متعدد باید بین fl 86-84 باشد و اگر فرضاً میزان آن 75 شود باید همه چیز مجدداً بررسی شود، با استفاده از فـــــــــــرمول DF 1 و Mentzen index در مطب می‌توان از MCV برای تشخیص فقر آهن از تالاسمی استفاده کرد. *اگر DF منفی بود تالاسمی و اگر مثبت بود فقر آهن است. DF=MCV-RBC-(5 × Hb)-3.4 MI= MCV/RBC • اگر MI زیر عدد 13 باشد تالاسمی و اگر بالای عدد 13 باشد فقر آهن است. MCV معدل اندازه RBC را به ما نشان می‌دهد؛ یعنی ممکن است اگر MCV فردی مثلاً fl 80 باشد، RBC کوچک، بزرگ، یا نرمال داشته باشیم ؛حال چه فاکتوری می‌تواند به ما نشان بدهد که چه میزان RBC های کوچک یا بزرگ داریم، این فاکتور RDW نام دارد. RDW در واقع دامنه پراکندگی حجم RBC ها را به ما نشان می‌دهد. مثال: در دو گروه درسی نمرة چهار دانشجو عبارتند از 20-20 و 0و 0و در گروه دیگر 10-10-10-10 است معدل هر دو گروه 10 است همان چیزی که MCV به ما نشان می‌دهد. اما گروه اول و دوم با هم خیلی فرق دارند ما با S.D یا انحراف معیار می‌توانیم تفاوت این دو را کشف کنیم. در گروه دوم انحراف معیار صفر و در گروه اول انحراف معیار 10 است. بنابراین MCV معدل را به ما می‌گوید ولی RDW انحراف معیار را به ما اعلام می کند. در دستگاه‌های اتوماتیک این انحراف معیار حجم به صورت درصدی از میانگین بیان می‌شود و همانطور که می‌دانیم بیان انحراف معیار بصورت درصدی از میانگین را Coefficient of Variation می‌گویند که عبارت است از 100 × CV= RDW= SD/MCV لذا RDW که دستگاه آنرا بصورت CV محاسبه می‌کند، نشان می‌‌دهد که چقدر پراکندگی از نظر حجم RBC ها وجود دارد. به عبارت دیگر RDW معیاری است برای Anisocytosis . تفسیر RDW RDW بطور نرمال زیر 15% است، هرگاه میزان آن بالا رود نشان دهنده آنیزوسیتوز 1 است. وقتی در جواب بیمار ( Report sheet ) هیپوکروم میکروسیتیک آنمی وجود داشته باشد، دو تشخیص افتراقی داریم : • 1. آنمی فقر آهن • 2. تالاسمی مینور حال اگر RDW بالا باشد (بیشتر از 15%)، به نفع فقر آهن و اگر پایین باشد به نفع تالاسمی مینور است. در برخی مقالات RDW بالا بعنوان یک اخطار اولیه است برای شروع یک آنمی فقر آهن. اگر RDW بین 18-15% باشد، آنیزوسیتوز 1 + است. اگر RDW بین 22-18% باشد، آنیزوسیتوز 2 + است. اگر RDW بیش از 22% باشد، آنیزوسیتوز 3 + است. • حال اگر MCV بالا باشد و RDW هم بالا باشد یعنی اینکه : 1) RBC ها ماکروسیتیک هستند 2) اختلاف در اندازه‌ها هست. چه تشخیص افتراقی مطرح می‌شود؟ جواب: آنمی مگالوبلاستیک. • حال اگر MCV بالا ولی RDW طبیعی بود، یعنی اینکه: 1) RBC ها ماکروسیتیک هستند 2) اختلاف در اندازه ندارند. چه تشخیص‌های افتراقی مطرح می‌شود؟ Aplastic anemia Anemia of liver dix Mean Cell Hemoglobin : MCH میانگین میزان RBC Hb ها را نشان می‌دهد. میزان نرمال: 27-31 pg (Pico gram=10 -12 gr) ( HDW ) 1 : (دامنه پراکندگی هموگلوبین RBC ها و یا انحراف معیار Hb ) . میزان نرمال :HDV 3.4 اگر در فردی HDW کمتر از 4/3شد، یعنی RBC ها از نظر وجود هموگلوبین یکدست هستند و اگر HDW بالاتر از4/3 باشد، یعنی RBC ها از نظر محتوای هموگلوبین مختلف هستند ( Anisochromia ). مثال این حالت در ٍ Sideroblastic Anemia است و یا در فقر آهن و در ترانسفیوژن می‌باشند. MCHC : یعنی میزان هموگلوبین در حجم مشخصی از RBC ها میزان نرمال 33-37% gr . • یکی از شاخص‌های کمبود آهن کاهش MCHC است و ما در هر بیماری که MCHC را پایین دیدیم، باید به فکر آنمی فقر آهن بیافتیم و هر گاه MCHC بالا بود، باید به فکر spherocytosis باشیم. MPV 2 : حجم متوسط پلاکتی میزان نرمال: 7.2-11.1 fl برای تفسیر MPV باید همیشه شمارش پلاکتی را در نظر بگیریم. میزان نرمال شمارش پلاکت: mm 3 / 10 3 ×400- 150× 100 تفسیر MPV الف) حالت اول: PLT بالا، MPV پایین: در برخی بیماری‌ها مثل بیماری‌های کلاژن واسکولار و برخی نئوپلاسم‌ها مثل کانسر Breast ، بیماری هاچکین 2 و برونکوژنیک کارسینوما 3 و برخی نئوپلاسم‌های مخفی این حالت دیده می‌شود. ب) حالت دوم: PLT بالا، MPV بالا: این حالت معیاری برای بیماری‌های میلوپرلیفراتیو مثل CML ، میلوفیبروز، PVC ، Essential thrombocytemia می‌تواند باشد. در این بیماری‌ها پلاکت‌ها به علت نقص در stem cell بزرگ، غول‌آسا و دارای کمبود گرانول ( Hypogranular ) می‌شوند و در لام بصورت توده‌های بزرگ همراه با پاهای کاذب دیده می‌شوند. حالت سوم: PLT پایین، MPV بالا: (یعنی thrombocytopenia ) مثــــــــلاُ PLT= 70/000 و MPV= 16 fl مثال شایع این حالت: از بین رفتن پلاکت‌ها در خون محیطی مثل ITP 4 که مگاکاریوسیت‌ها پلاکت‌های جوان را که size بزرگتری دارند، به خون محیطی می‌‌فرستند. بیماری برنارد سولوئر 5 (دارای خونریزی و ترومبوسیتوپنی ارثی). • 1. Gray Plateler syn may hygglin dix حالت چهارم: PLT پایین، MPV پایین یا نرمال: که در این حالت مغز استخوان تنبل است و نمی‌تواند پلاکت کافی بسازد مثل آنمی آپلاستیک. کلاً در بیماری که ترومبوسیتوپنی دارد، دو بیماری در تشخیص افتراقی بیشتر مطرح است و MPV به مادر تشخیص کمک می‌کند: الف) ITP ب) آنمی آپلاستیک یعنی اگر MPV بالا بود، به نفع ITP و اگر MPV نرمال یا پایین بود، به نفع آپلاستیک آنمی است. PDW : Platelet Distribiution Width : (دامنه پراکندگی حجم پلاکت) PDW : معیاری است که کوچک یا بزرگ بودن پلاکت‌ها را به ما نشان می‌دهد. (مثل RDW ). ********* Reference: • Joh Bernard Henry . Clinical Diagnosis of managememt by laboratory methods . ***************************************************** اطلاعاتی در مورد مشکل ترومبوز وریدی: جوابهایی که ماه لی لی جون با سابقه ترومبوز در ساق پاش در جواب سوالات نیلی59 داده: 1. در حین استفاده از داروهای تخمک کشی از سلکسان هم استفاده میکردی؟ سلکسان چند 60 یا 40؟ جواب: بله استفاده می کردم، سلکسان 40 2. زمان پانکچر سیکلت با سوپرفکت بود یا بدون سوپرفکت؟ جواب: با سوپرفکت 3. دارو های تخمک کشیت چی بودن؟ سیکل کوتاه یا بلند؟ یعنی تخمک کشیت همراه ال دی و سوپر فکت بود؟ بعد از تخمک کشی انتقال دادن یا فریز کردن؟ جواب: سیکل بلند مدت، داروهای پانکچر گونال و مریونال بودن، سه تا شو انتقال دادن منفی شد، شش تاش رو فریز کردن، حالا اون ها رو انتقال دادم که انشالله مثبته، سه تا گرید a چهار روزه 4. تو این سیکل ال دی که داشتی سلکسان چند میزدی؟ جواب: بله، بارها بهت گفتم من همیشه هر دارویی بخورم که ذره ای هورمون داشته باشه سلکسان می زنم. 5. تو این سیکل انتقال جنین سوپرفکت از روز سوم چند واحد زدی؟ و چند روز؟ بله از روز سوم، سه روز 30 واحد، بعد 15 واحد، 4 روز قبل از انتقال هم قطع کردم. 6. برای این سیکلت پردنیزلون هم داشتی؟ جواب: خیر هیچ وقت نداشتم. 7. برای مشکل انعقادی، از چند ماه قبل آسپرین، ب6، ب12، استفاده کردی؟ من فقط اسپرین داشتم از یک ماه و نیم قبل شروع کردم. 8. اسید فولیک چند میلی استفاده کردی؟ 5 میلی گرم 9. جنینت چند روزه بود؟ 4 روزه نیلی جان تا حالا هر سوالی داشتی من جواب داده بودم، ولی فکر کنم اونچه که می نوشتم برات رو با دقت نمی خوندی و اینکه مشکل خونی ما از قرار شبیه هم نیست، شاید درمانش شبیه باشه. دکترم رو هم که اسمشون رو بهت گفتم، می تونی تلفنش رو از ١١٨ بگیری چون من الان ندارمش. دکتر غلامرضا توگه هم دکتر خوبیه! ***************************************************** سقط مکرر: (گرداوری شده توسط نیلی59 عزیز) سقط مکرر یک تجربه بسیار دردناک چه برای پزشک و چه برای بیمار می‌باشد که با شیوع 3% یکی از شایع‌ترین عوارض حاملگی است. سقط مکرر به صورت ۳ بار یا بیشتر از دست دادن محصول حاملگی به طور پیاپی، در سه ماهه اول بارداری تعریف می‌شود. انواع سقط مکرر اولیه: در این حالت هیچ‌گاه بارداری موفقیت‌آمیز روی نداده است. ثانویه: در این حالت پس از یک تولد زنده سقط‌های مکرر روی می‌‌دهد. دلایل سقط مکرر از جمله مشکلاتی که منجر به سقط مکرر در خانم‌ها می‌شود می‌توان به دلایل زیر اشاره کرد: اختلالات ساختمانی رحم مشکلات هورمونی اختلالات کرموزومی سندرم تخمدان پلی‌کیستیک بیماری‌های خودایمنی اختلالات همراه با افزایش انعقاد پذیری شایع‌ترین علت سقط منفرد دلایل ژنتیکی می‌باشد، در حالی‌که شایع‌ترین دلیل سقط مکرر دلایل ایمونولوژیک محسوب می‌شود. معمولا سقط‌های ژنتیکی در سنین پایین‌تر حاملگی، در زمانی که طول جنین کمتر از 30 میلی‌متر است اتفاق می‌افتد اما سقط‌های ایمونولوژیک در حاملگی‌های بالای 10 هفته بیشتر دیده می‌شود. نگاهی به مراحل لانه‌گزینی جنین نشان می‌دهد که در تمامی مراحل، سیستم ایمنی در پذیرش جنین توسط مادر نقش مهمی دارد. به عنوان مثال، در مرحله تهاجم اندومتر توسط سلول‌های جفتی، فاکتورهای رشد و بعضی عوامل التهابی و ایمنی در تهاجم، لانه‌گزینی و تکامل جفت اولیه دخالت دارند. همان‌طورکه گفته شد، اختلالات ایمونولوژیک شایع‌ترین و مهم‌ترین علت سقط مکرر می‌باشد. مهم‌ترین دلیل ایمونولوژیک، سندرم آنتی‌فسفولیپید می‌باشد. به همین دلیل، کالج آمریکایی زنان و زایمان (ACOG)، اندازه‌گیری آنتی‌بادی ضد فسفولیپید در بیماران سقط مکرر را الزامی دانسته است؛ این آزمایش باید هر 6 هفته یک بار تکرار شود. حدود 10 تا 20 درصد سقط‌ها به دلیل آنتی‌بادی و در مراحل کمتر از 10 هفتگی جنین اتفاق می‌افتد. سندرم آنتی‌فسفولیپید با علائم کلینیکی خاصی خود را نشان می‌دهد همچون مسمومیت بارداری، ریتم غیر طبیعی قلب جنین، از بین رفتن جنینِ به ظاهر نرمال پس از 10 هفته بدون علت مشخص و یا زایمان زودرس قبل از 34 هفته با افزایش فشار خون و نارسائی جفت. گاهی این سندرم در زمینۀ بیماری لوپوس ایجاد می‌شود که توجه به آن بسیار مهم است. بعضی مطالعات نشان می‌دهد که افزایش آنتی‌بادی ضد هسته حتی بدون علائم ایمونولوژیک با افزایش سقط همراه است ولی بسیاری از مطالعات به حضور این آنتی‌بادی در میان افراد نرمال اذعان داشته و نقش این آنتی‌بادی را در ایجاد سقط مکرر کم‌رنگ می‌دانند. آنتی‌بادی‌های ضد تیروئید نقش مهمی در بروز سقط مکرر داشته و شیوع سقط مکرر در حضور این آنتی بادی‌ها در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری بالاتر بوده است. پاتوفیزیولوژی سقط در این بیماران، نامشخص و بدون ارتباط با عملکرد تیروئید می‌باشد و بیشتر به وجود یک اختلال ایمنی در بدن مربوط می‌شود. سیستم ایمنی بدن در زمان لانه‌گزینی به طور سریالی وارد عمل می‌شود. یکی از دلایل سقط مکرر دلایل ایمنی می‌باشد. در واقع این مشکل زمانی اتفاق می‌افتد که پاسخ ایمنی طبیعی بدن به ژن‌های جنین و جفت، غیرطبیعی باشد. این مشکل منجر به اختلال در ایجاد آنتی‌بادی‌های بلاک‌کننده در مادر شده و منجر به از دست رفتن جنین می‌شود. بعضی از مطالعات نشان‌گر اهمیت یکسان بودن ژن‌های گلبول‌های سفید (که در رد پیوند دخالت دارد) در بروز سقط و اشکال در لانه‌گزینی می‌باشد. بعضی مطالعات نیز به طور اختصاصی حاکی از ارتباط این ژن‌ها با سقط مکرر و ارتباط با ناباروری و شکست در IVF دارد. همچنین اهمیت آن در وزن زمان تولد نوزادانی که حاملگی موفقی را گذرانده‌اند در مطالعات نشان داده شده است. از اختلالات هورمونی که به سقط مکرر منجر می‌شوند می‌توان به اختلالات و ضعف تخمدان، دیابت و بیماری‌های تیروئیدی اشاره کرد. تداوم بارداری در خلال 2 ماه اول بارداری وابسته به تولید پروژسترون از تخمدان است که اگر به مقدار کافی تولید نشوند، سلول‌های جفتی رشد کافی نخواهند داشت و به سقط خود به خود منجر می‌شود. علت سقط در دیابت ممکن است اختلال در جریان خون رحمی باشد. کم‌کاری تیروئید، بیماری هورمونی دیگری است که باعث سقط مکرر می‌شود و به دلیل تأثیر روی تخمک‌گذاری و اختلال عملکرد تخمدان‌ها ایجاد می‌شود. تشخیص و درمان سقط مکرر در مجموع در بیشتر بیماران پس از ۲ تا ۳ بار سقط پیاپی باید ارزیابی‌های لازم صورت گیرد. برای ارزیابی سقط مکرر، علاوه بر گرفتن شرح حال و انجام معاینه بالینی، از آزمون‌های زیر استفاده می‌شود: بررسی کروموزوم والدین بررسی آنتی‌بادی‌های مؤثر در سقط مکرر بررسی ترومبوفیلیا ارزیابی حفره رحم (با تصویربرداری از رحم و لوله‌های رحم) بررسی کروموزومی محصول حاملگی بررسی فلوسیتومتری خون در بررسی آناتومیک رحم با انجام عکس رنگی رحم می‌توان به اشکالاتی در ساختمان رحم پی برد که اکثرا با انجام هیستروسکوپی (آندوسکوپی رحم) قابل تشخیص و درمان است. از جمله ناراحتی‌های قابل تشخیص با این روش می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: چسبندگی‌های داخل رحمی و دیواره وسط رحم پولیپ یا فیبروم داخل رحمی سپتوم رحم ناهنجاری‌های شریان رحمی نارسایی دهانه رحم لیومیوم‌ها آدنومیوز درمان در بیماران سقط مکرر با علت ایمونولوژیک شامل هپارین، آسپیرین، ویتامین D، ایمینوگلوبولین تزریقی و یا ترکیبی از این درمان‌ها می‌باشد. هپارین علاوه بر اثر آنتی‌کوآگولانت که با مهار تبدیل پروترومبین به ترومبین و افزایش آنتی‌ترومبین 3 اعمال می‌کند اثرات ایمونولوژیک داشته و مانند IL-3 عمل می‌کند و باعث افزایش تهاجم و افزایش تبدیل سیتو تروفوبلاست به سن سشیو تروفوبلاست می‌شود. باعث کاهش IF-,TNF,IL-2,complement می‌شود. ویتامین D نیز اثرات ایمونومدولاتور داشته و مثل اینترلوکین IF-,TNF,IL-2 می‌شود. تزریق ایمونوگلوبولین وریدی (IVIG) باعث کاهش اتصال سلول‌های T به گیرنده‌های FC و ماتریکس خارج سلولی همچون کلاژن، الاستین و فیبرونکتین شده و باعث تعادل TH-1/TH2 می‌شود که منجر به کاهش فعالیت سلول‌های NK می‌شود. از آن جایی‌که سلول‌های NK گیرنده کورتون دارند، پردنیزولون می تواند باعث کنترل این سلول‌ها شود. مطالعات کوچک نشان داد که استفاده از ایمینوگلوبولین تزریقی باعث کاهش سقط مکرر وکاهش پره اکلامپسی و IUGR می‌شود. اما پژوهش‌گران در مطالعات بالینی خود، تفاوت چندانی در نتیجه بارداری در درمان با ایمینوگلوبولین ندیده‌اند. بحث‌های زیادی در مورد اثربخشی ایمینوگلوبولین تزریقی در بهبود موفقیت پس از انتقال جنین در بیمارانی که IVFهای ناموفق داشته‌اند، وجود دارد. در بررسی سیستماتیک و متاآنالیز انجام شده در سال 2006، در خصوص اثربخشی ایمینوگلوبولین تزریقی در بیماران مبتلا به شکست مکرر در IVFنشان داده استفاده از این روش درمانی به طور مشخصی با افزایش میزان حاملگی پس از انتقال جنین همراه است. تغذیه و سقط مکرر امروزه محققان غیر از موارد اشاره شده، روی یکی دیگر از دلایل ناشناخته سقط مکرر یعنی تغذیه تمرکز کرده‌اند. پیش از این، بررسی‌ها نشان داده بود چاقی یا لاغری مفرط تأثیری منفی بر باروری و تخمک‌گذاری دارد و حتی می‌توانند در صورت بارداری خانم سبب سقط جنین شوند. این موضوع به ویژه زمانی که اندیس توده بدنی پایین‌تر از ۵/۱۸ یا بالاتر از ۳۰ باشد بیشتر می‌شود. اما بیش از وزن آنچه اهمیت می‌یابد چربی‌های دور شکم است و از آنجا که کنترل قندخون را تحت تأثیر قرار می‌دهد می‌تواند سبب سقط جنین شود. جالب است بدانید داشتن وزن بالا بر تخمدان آندومتر و رحم هم تأثیر می‌گذارد و هر میزان اضافه وزن بالاتر برود کیفیت تخمک پایین‌تر آمده و رشد جنین را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سقط جنین در این خانم‌ها بسیار دیده می‌شود و فرقی نمی‌کند که این خانم‌ها طبیعی باردار شده باشند یا به روش مصنوعی. به همین دلیل است که طبق قوانین جنین، خانم‌هایی که مایل به بارداری با روش مصنوعی‌اند ابتدا باید وزن خود را در صورت داشتن اضافه وزن کاهش دهند. سقط مکرر می‌تواند بر بارداری‌های بعدی هم تأثیر منفی بگذارد. به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده زنانی که دچار سقط مکرر می‌شوند، کمبود ویتامین B9 یا اسیدفولیک دارند. حتی برخی از آن‌ها حاصل پلی مورفیسم ژنتیکی هستند که از جذب ویتامین B9 جلوگیری کرده و اگر تغذیه آن‌ها حاوی مقدار کمی اسیدفولیک باشد، کمبود آن می‌تواند اثر مضری بر جنین بگذارد. همین دسته از زنان در صورتی که به طور مرتب ویتامین‌های گروه B را مصرف کنند از سقط پیشگیری خواهند کرد و در صورتی که طی دوران بارداری و قبل از آن اسیدفولیک مصرف کنند، سقط جنین ۵۷ درصد کاهش خواهد یافت. برخی بیماری‌ها نظیر بیماری سلیاک (عدم تحمل گلوتن) می‌تواند یکی از دلایل سقط جنین باشد. این بیماری گرچه شایع است اما در برخی موارد تشخیص داده نمی‌شود و در نتیجه بدون درمان باقی می‌ماند. از جمله نشانه‌های ابتلا به این بیماری، اسهال شدید و لاغری است. این ناراحتی می‌تواند بر تخمک‌گذاری نیز تأثیر گذاشته و عامل ناباروری یا سقط جنین باشد. خانم‌هایی که مبتلا به این ناراحتی هستند با دریافت رژیم بدون گلوتن می‌توانند از بروز سقط پیشگیری کنند. از جمله مواد غذایی دیگری که گاهی احتمال سقط را افزایش می‌دهد، مصرف قهوه است. جالب است بدانید احتمال سقط در صورتی که میزان مصرف کافئین در روز از ۲۵۰ میلی‌گرم یا دو فنجان قهوه بالاتر برود به شدت افزایش می‌یابد. نکته دیگر اینکه باید متوجه مصرف کافئین پنهان هم بود. این کافئین در چای، برخی سوداها و شکلات وجود دارد. لازم به ذکر نیست که بگوییم مصرف نوشیدنی‌های الکلی تا چه حد مضر است زیرا این موضوعی است که به اثبات رسیده و تاکنون در مورد آن بسیار بحث شده است. ***************************************************** ویتامین ب6: (گرداوری شده توسط خورشید92) قرص ویتامین ب 6 برای چی خوبه؟ مصرفش بدون تجویز پزشک؟ پیریدوکسین: ویتامین B6، اصطلاحی است که برای سه ترکیب مشابه پیریدوکسین، پیریدوکسال و پیریدوکسامین به کار می رود. پریدوکسین در سال ۱۹۳۴ به عنوان ویتامین B6 یا ادرمین شناسایی شد، این ماده عامل بهبود بیماری های پوستی مخصوصی بود که با بقیه ویتامین هایی که بعدا جزء ویتامین های گروه B شناسایی شدند درمان نمی شد. این ویتامین در سال ۱۹۳۸ تجزیه و در سال ۱۹۳۹ سنتز گردید. این ویتامین به حرارت و اسید مقاوم می باشد ولی حرارت های شدید مثل فرایند پختن و فراوری تقریباً ۵۰ درصد ویتامین را از بین می برد، همچنین نگهداری مواد غذایی برای مدت طولانی، کنسرو کردن، بریان کردن گوشت، الکل و استروژن از جمله عوامل از میان برنده این ماده مغذی‌اند. منجمد کردن سبزی ها باعث کاهش ۲۵% این ویتامین می شود اکسیداسیون، قلیا و نور ماورای بنفش به ویتامین B6 آسیب می رساند. اثرات کمبود: فقدان ویتامین B6 در موش ایجاد عوارضی شبیه به پلاگر می‌نماید. یعنی اختلالات پوستی همراه با تورم، زخم و خونریزی و این عوارض بیشتر به صورت قرینه بر روی پنجه‌ها یا روی پرزه و گوشها ظاهر می‌گردند. در حیوان جوان رشد متوقف گردیده، حالت ضعف و لاغری بروز می‌نماید و ادامه فقدان ویتامین به مرگ حیوان منجر می‌شود. فقدان این ویتامین در جوجه مرغ خانگی و خوک باعث کم خونی می‌شود. بنابراین به نظر می‌آید که این ویتامین در عمل بیوسنتز هموگلوبین نیز موثر است. فقدان ویتامین B6 در انسان بویژه در کودکان سبب اختلال در واکنشهای متابولیسمی سلولهای عصبی می‌گردد و موجب عوارض عصبی مانند دردهای ناحیه شکم، دشواری در راه رفتن و حملات صرع و تشنج می‌شود. عملکرد: کوآنزیم پیریدوکسال 5 - فسفات در واکنش های بیوشیمیایی گسترده ای دخیل می باشد، از جمله متابولیسم گلیکوژن و اسیدهای آمینه، سنتز اسیدهای نوکلئیک و سنتز و متابولیسم هموگلوبین. همچنین این ماده در سنتز اسفنگومیلین و اسفنگولیپیدهای دیگر و نوروترانسمیترها نقش دارد و به عنوان کوآنزیم بیشتر از صد آنزیم، نقش ایفا می کند. اسید گاما- آمینوبوتیریک یک آرامش دهنده طبیعی و تنظیم کننده فعالیت سلولهای عصبی است. فقدان ویتامین B6 سبب تقلیل مقدار این اسید در سلول عصبی می‌شود و اختلالات عصبی ناشی از این کمبود می‌باشد. تجربه نشان داده که اختلالات عصبی ناشی از فقدان B6 را می‌توان با تجویز اسید گاما بوتیریک معالجه کرد. از عملکردهای دیگر ویتامین B6 می توان شرکت در مراحلی از متابولیسم لیپیدها را نام برد این ویتامین برای تولید آنتی کور ضروری است. این ویتامین محلول در آب است بنابراین در بدن ذخیره نمی شود. مقادیر بیش از حد نیاز این ویتامین تقریبا هشت ساعت پس از خوردن غذا دفع می‌گردد. باکتریهای موجود در روده انسان می‌توانند به مقدار اندکی ویتامین B6 سنتز نمایند. با افزایش پروتئین جیره غذایی نیاز به وبتامین B6 نیز بیشتر می شود پس میزان مورد نیاز ان وابسته به میزان پروتئین رژیم غذایی است تا مقدار کالری ان در صورت مصرف غذاهای سرشار از پروتئین نیاز به ترکیبات حاوی B6 افزایش می یابد. این ویتامین در اکثر غذاها وجود دارد افرادی که رژیم غذایی متعادل شامل منابع ویتامین B6 مصرف می کنند نیاز روزانه شان به این ویتامین مرتفع شده و نیازی به مکمل های اضافی این ویتامین ندارند توصیه می شود مکمل های ویتامینی را همیشه همراه با آب، ترجیحاً بعد از غذا مصرف کنید. میزان پیشنهادی: برای افراد بالغ روزانه 2 میلی گرم B6 توصیه شده است و اگر نوزادان شیرخوار روزانه کمتر از 0.1 میلی گرم ویتامین B6 دریافت دارند عوارض کمبود ویتامین ظاهر می‌گردد- هر لیتر شیر انسان 1 میلی گرم پیریدوکسین دارد- در زنان باردار مقدار مورد نیاز بیشتر است. منابع: مخمر آبجو، جگر، قلوه، دل، کلم، تخم مرغ، گوشت گوساله، موز، غلات کامل و عسل تشخیص وضعیت ویتامین B6 در بدن: با توجه به اینکه قسمت اعظم پیردوکسین قبل از اینکه از ادرار دفع شود به اسید پیریدوکسیک تبدیل می گردد بنابراین سنجش مقدار این ماده متابولیکی در ادرار معیار مناسبی جهت تشخیص وضعیت ویتامین B6 است اگر مقدار اسید پیریدوکسیک دفع شده در ادرار فرد 1.0 تا 2.0 میلی گرم باشد نشان دهنده کمبود ویتامین است. مصرف قرص های ضد بارداری ممکن است در بدن تغییرات متابولیکی ایجاد کند و نیاز بدن به ویتامین B6 را افزایش دهد البته این عارضه با تجویز ویتامین B6 از بین می رود و چون کمبود این ویتامین منجر به تشکیل سنگ های ادراری می شود احتمال بروز این بیماری در افرادی که قرص های ضد بارداری مصرف می کنند زیاد است. ناراحتی های عصبی ناشی از مصرف قرص های ضد بارداری را به عدم تبدیل تریپتوفان به سروتونین که یک انتقال دهنده عصبی در مغز است نسبت می دهند چون مصرف قرص های ضد بارداری نیاز بدن را به این ویتامین را افزایش میدهد برای جبران کمبود ان تامین 30 میلی گرم پیریدوکسین ضروری خواهد بود. علایم و نشانه های کمبود: علایم و نشانه های کمبود ویتامین B6 شامل آنمی هیپوکرومیک و میکروستیک، تشنج، گیجی و افسردگی می باشند. کمبود ویتامین B6 در کودکان و شیرخواران، موجب اختلالات الکتروانسفالوگرافی و تشنجی می گردد. کمبود ویتامین B6 در بزرگسالان موجب چیلوز، گلوسیت، استوماتیت، آنمی، تحریک پذیری، گیجی و افسردگی می گردد. *کمبود ثانویه ویتامین B6، ممکن است در اثر سوء جذب، اورمی، سرطان، نارسایی قلبی و سیروز ایجاد گردد. خانم های باردار، الکلی ها و افراد مسن در خطر کمبود ثانویه ویتامین B6 می باشند. عواملی که منجر به کمبود یا نیازمندی به ویتامین B6 می گردد: - کافی نبودن مصرف آن در غذا - جذب ناقص ویتامین - جذب ناقص آن در روده - وجود نواقصی در عمل اکسیداسیون پیریدوکسین - دفع ویتامین B6 به مقدار زیاد از طریق کلیه در اثر غیر فعال شدن توسط داروها و افزایش فعالیت متابولیکی (بارداری، تب، ...) - افزایش مصرف پروتئین اثرات: جلوگیری از افزایش سطح هوموسیستئین: یک ریسک فاکتور جدید برای بیماری قلبی سطوح بالای هوموسیستئین در خون است؛ این سطوح بالا مربوط به فقدان اسید فولیک، ویتامین B6 یا ویتامین B12 است. بر اساس تحقیقات انجام شده سطوح بالای اسید آمینه هوموسیستئین می تواند به سلول های مغز صدمه وارد کند. تخفیف درد: در مورد عادات ماهانه پر درد مصرف موادی که حاوی منیزیم، ویتامین B6 ،B کمپلکس و بتا کاروتن هستند موثر می باشد. موثردر درمان پارکینسون: پارکینسون در نتیجه تحلیل سلولهای مغزی تولید کننده دوپامین روی می دهد. محققان در تازه ترین مطالعات به تاثیر ویتامین B6 در کاهش این بیماری پی برده اند و می گویند افزایش دریافت غذایی ویتامین B6 در کاهش پارکینسون موثر است. محققان هلندی دریافته اند احتمال ابتلا به پارکینسون در کسانی که بیشترین مصرف ویتامین B6 را دارند ۵۰ درصد کمتر از وقوع آن در افرادی با کمترین دریافت این ویتامین است. برای تعیین اثر اسید فولیک، ویتامین B6 و B12 در کاهش این ترکیب در خون و نیز کاهش وقوع پارکینسون، محققان با بررسی گروهی از افراد 55 ساله و مسن تر در مدت 10 سال دریافتند ارتباطی بین مصرف B12 یا اسید فولیک و ابتلا به این بیماری وجود ندارد اما دریافت B6 بیشتر باعث کاهش خطر پارکینسون می شود. عملکرد درست سیستم ایمنی و عصبی: ویتامین B6 برای متابولیسم پروتئین و عملکرد درست سیستم ایمنی و عصبی ضروری است. موارد استفاده ویتامین B6 شامل موارد زیر است: - بهبود علایم ناشی از کمبود ویتامین B6، این علایم شامل التهاب (قرمزی، ورم، درد)، دهان، ترک و خشک شدن لبها، تحریک پذیری، افسردگی و گیجی است. - درمان کم خونی و اختلالات سیستم عصبی ناشی از داروهای ضد سل. - درمان بیمارانی که میزان زیادی ایزونیازید (داروی ضد سل) مصرف کرده اند. - کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی (PMS). - کاهش تهوع و استفراغ در طی حاملگی. اشکال دیگر: ویتامین B6 به صورت پیریدوکسین هیدروکلرید قابل دسترسی است. این ترکیب به صورت قرص در شکل مولتی ویتامین (قابل جویدن برای بچه ها) در دسترس است. شکل ب-کمپکس یا به تنهایی به مقدارهای ۱تا ۱۵۰ میلی گرمی وجود دارد. ویتامین B6 همچنین در مولتی ویتامین هایی که به صورت قطره و مایع هستند و بچه ها استفاده می کنند نیز وجود دارد. افراد با نیازهای خاص: - شیرخوارانی که شیر مادر می خورند و در هنگام تولد، غلظت پلاسمای B6 آنها پایین است، ممکن است در خطر کمبود ویتامین B6باشند. - الکلی ها، به علت اختلال در تبدیل پیریدوکسین و پیریدوکسامین به پیریدوکسال فسفات، ممکن است در خطر کمبود ویتامین B6 باشند. - افرادی که با داروهای مهار کننده ی فعالیت ویتامین ها از جمله ایزونیازید، پنی سیلامین، کورتیکواستروئیدها و یا ضد تشنج ها تحت درمان هستند، ممکن است در خطر کمبود ویتامین B6 باشند. موارد احتیاط: ویتامین B6 وقتی به مقدار زیاد (۲۰۰ میلی گرم یا بیشتر در روز) و به مدت طولانی مصرف شود می تواند باعث مشکلات عصبی شود. قطع مصرف آن باعث بهبودی مشکلات میشود. اینم آدرس لینکش: http://www.cloob.com/timeline/answer_27430_771663 ***************************************************** ویتامین ب12: (گرداوری شده توسط خورشید92) آمپول ب کمپلکس و ب12 مفید است؟ حقیقات نشان داده است که تزریق ویتامین ب کمپلکس بسیار موثرتر از انواع قرص یا کپسول یا شربت آن می باشد. تزریق آمپول ب کمپلکس (B complex) می تواند باعث افزایش انرژی گردد. تزریق آمپول ب12 (B12) نیز برای درمان کم خونی مفید است. ولی بایستی تزریق این آمپول ها، با تجویز و تحت نظر پزشک صورت گیرد تا از عوارض احتمالی آن ها مصون بمانیم. تزریق ویتامین ب کمپلکس: B complex (ب کمپلکس) دارای چه ویتامین هایی می باشد؟ هشت ویتامین در این گروه وجود دارند که شامل: ویتامین B1 (تیامین)، ویتامین B2 (ریبوفلاوین)، ویتامین B3 (نیاسین) ، ویتامین B6 (پیریدوکسین)، ویتامین B5 (پانتوتنیک اسید)، ویتامین B9 (اسید فولیک)، ویتامین B12 (کوبالامین) و ویتامین B7 (بیوتین) است. اثرات ویتامین B complex بر بدن چیست؟ باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی بدن، سوخت و ساز، رشد سلول ها و درست عمل کردن سیستم عصبی می گردد. این ویتامین باعث حفاظت میلین (پوشاننده سلول عصبی) نیز می گردد. به طور کلی ویتامین B complex باعث افزایش انرژی بدن، سلامت پوست و عضلات می گردد. تزریق آمپول B complex مفید است؟ تحقیقات نشان داده است که تزریق ویتامین B complex بسیار موثرتر از انواع قرص یا شربت آن می باشد، زیرا وقتی ویتامین B complex را به صورت قرص مصرف می کنید، سیستم گوارشی، اسیدیته معده و آنزیم ها بر ساختمان این ویتامین ضربه وارد می کنند. اما در صورت تزریق، این آنزیم ها و اسیدیته معده نمی توانند ضربه ای وارد کنند و اثر بهتری بر سلامت خواهد داشت. تزریق ویتامین B complex می تواند باعث افزایش انرژی گردد. همچنین می تواند خستگی ناشی از تخریب اعصاب، دیابت، سیاتیک، زنگ زدن گوش، استرس، بیماری های مزمن و طولانی مدت، کمبود ویتامین B12 و ... را از بین ببرد. مضرات تزریق آمپول B complex چیست؟ درد مفاصل، ادم، تپش قلب، تهوع، اسهال، مشکلات کبدی و تغییر در سوخت و ساز بدن. کمبود ویتامین های گروه B در هنگام بارداری برای جنین می تواند مضر باشد (مخصوصا کمبود اسید فولیک). لذا خانم های باردار باید در خصوص مصرف ویتامین های گروه B با پزشک خود مشورت کنند چگونه آمپول B complex را تزریق می کنند و محتویات آن چیست؟ ویتامین 100B complex ، را داخل ورید و یا داخل ماهیچه تزریق می کنند. یک میلی لیتر از ویتامین 100B complex دارای 100 میلی گرم ویتامین B1 ،5 میلی گرم ویتامین B2 ،2 میلی گرم ویتامین B6 ،2 میلی گرم ویتامین B5 ،100 میلی گرم ویتامین B3 می باشد. در آمپول B complex، مقداری فسفات سدیم، الکل بنزیل و هیدروکلریک اسید نیز وجود دارند. هیدروکلریک اسید برای تعادل مقدار PH بدن لازم است. چه موقع از آمپول B complex می توان استفاده کرد؟ در تب، سوختگی های شدید، بارداری، بالا بردن سوخت و ساز بدن، تخریب لوله گوارش، بیماری های مزمن، بیماری پرکاری تیروئید، بیماری دستگاه گوارش، مصرف کنندگان الکل و کمبود ویتامین های گروه B می توان از این ویتامین استفاده کرد. این ویتامین مخصوصا برای ورزشکاران، کودکان، گیاهخواران و بالغین بیشتر از 50 سال استفاده می شود. ویتامین B complex تزریقی، مستقیما جذب خون می شود. این نوع نیز در bypass، در مواقعی که فرد نمی تواند جذب داشته باشد، استفاده می شود. تزریق ویتامین ب12: ویتامین B12 چیست؟ ویتامین B12 (ب12) متعلق به گروه ویتامین B complex می باشد. ویتامین B12، یک ویتامین محلول در آب می باشد که در غذاها یافت می شود. به تنهایی جذب بدن نمی شود، مگر در افرادی که سبزیجات برگ سبز مانند اسفناج و بروکلی مصرف می کنند. ویتامین B12 را می توانید به صورت قرص، اسپری بینی و یا آمپول تهیه کنید. برای اشخاصی که بدن آنها قادر به جذب این ویتامین در روده نمی باشد، بهترین روش برای به دست آوردن B12، تزریق آمپول می باشد. اثرات ویتامین B12 بر بدن چیست؟ ویتامین B12 برای رشد سلول های خونی و نگهداری پوشش دور اعصاب لازم است. کمبود ویتامین B12 موجب کم خونی (بزرگ شدن سلول های خونی)، عدم تعادل و درست راه رفتن، خستگی، ضعف، بی رنگ شدن پلک چشم، تپش قلب، تنگی نفس، کم پشتی مو، کبود شدن بدون هیچ علتی، طولانی شدن و یا خون ریزی شدید در عادت ماهانه، لرزش، گیجی و دیوانگی می شود. تزریق آمپول ویتامین B12 مفید است؟ آمپول ویتامین B12 برای درمان کم خونی استفاده می شود. تزریق این ویتامین دارای اثرات مفیدی برای درمان بیماری هایی پوستی، کاهش استرس و خستگی، افزایش انرژی، بهتر خوابیدن، افزایش قدرت حافظه و تمرکز می باشد. همچنین تزریق این ویتامین برای افرادی که سعی در کاهش وزن دارند نیز مفید می باشد. مضرات تزریق آمپول ویتامین B12 چیست؟ سردرد، خارش و ورم پوست، معده درد، دل به هم خوردگی، اسهال، درد مفاصل و درد عصب. در موارد نادر: بی نظمی در تنفس، تپش قلب، درد سینه، افزایش وزن ناگهانی، ضعف و درد عضلات، گرفتگی عضلات، تشنگی بیش از حد، ادرار بیش از حد، درد پا، گیجی، بی حس شدن بدن، احساس سوزش داشتن، سخت قورت دادن غذا، سرفه کرن، تنفس با صدا، خستگی بیش از حد، تورم دست ها، ران ها، پاها و قوزک پاها و قرمز شدن، درد داشتن و گرم شدن یکی از پاها، قرمزی پوست و جوش. تزریق آمپول ویتامین B12 با چه موادی تداخل می کند؟ برخی غذاها دارای اثر تداخلی با تزریق ویتامین B12 می باشند، از جمله: الکل، آنتی بیوتیک ها، سایمتیدین، کلشیسین، اسید فولیک، متوتروکسایت، نئومایسین، پاراآمینوسالیسیلیک اسید (Paser)، فنوباربیتال، فنی توئین، مکمل های پتاسیم، پیریمتادین (Daraprim) و برخی ترکیبات ویتامینی. آیا تزریق آمپول ویتامین B12 موجب کاهش وزن می شود؟ هیچ مطالعه ای این موضوع را ثابت نکرده است. برخی از کلینیک های تغذیه و رژیم درمانی، تزریق ویتامین B12 را جزوی از برنامه های کاهش وزن می گذارند. تزریق این ویتامین باعث افزایش انرژی و بالا بردن سرعت سوخت و ساز بدن می گردد. اما اگر شما دارای کمبود ویتامین B12 باشید، مطمئنا تزریق این ویتامین اثری بر کاهش وزن شما نخواهد داشت. * هشدارها: 1- قبل از تزریق ویتامین B12 اگر: باردارید، شیرده هستید و یا دچار بیماری Leber (بیماری مربوط به چشم که قدرت دید کم همراه با درد دارد)، بیماری کبد، بیماری کلیه، عفونت، کمبود آهن، کمبود اسید فولیک، بیماری هایی که روی توده استخوانی اثر می گذارند و آلرژی (حساسیت) به کبالت و یا دیگر ویتامین ها هستید، حتما به پزشک خود بگویید. 2- مطالعات نشان داده است که کمبود ویتامین های گروه B در هنگام بارداری برای جنین می تواند مضر باشد (مخصوصا کمبود اسید فولیک). لذا خانم های باردار باید در خصوص مصرف ویتامین های گروه B با پزشک خود مشورت کنند. 3- اگر ادرار شما به مدت 7 روز یا بیشتر، زرد پررنگ و یا نارنجی بود، این بدان معنی است که شما در حال استفاده از یک ویتامین مخصوص می باشید. اما ادرار پررنگ همیشه به این معنی نیست، پس اگر این وضع برای شما پیش آمد، حتما به پزشک مراجعه کنید
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
2720
آدرس پزشکان و مراکز درمانی و شماره تماس: 1. خانم دکتر بیتک طرازی: تهران، بزرگراه رسالت، 16 متری اول مجدیه جنوبی (همایی)، ساختمان پردیس، پلاک 18، واحد 4 فقط روزهای زوج ساعت 4 به بعد مطب، روزایی که ابن سینا ویزیت می کنه: شنبه ها صبح، یکشنبه ها عصر، سه شنبه و چهار شنبه هم هست ولی نمیدونم صبحه یا عصر، فکر میکنم صبح باشه. روزهای دوشنبه روز عمل در مرکز ابن سینا، باقی روزا تو بیمارستان آبان عمل می کنن! تلفن: 22315955، 22322741، 22322744 بیمارستان آبان: 83838 2. خانم دکتر رزاقی: تجریش، دزاشیب، جنب دبیرستان سلام، ساختمان پزشکان، پلاک 178، طبقه 4، واحد 15. تلفن: 22729752 هزینه ویزیت و سونو 65000 3. دکتر سهیلا عارفی: متخصص زنان و نازایی و فوق تخصص سقط مکرر روزهاى 1 و 3 شنبه عصر و 4 شنبه صبح مطب هست 22019727. روزهاى 2 شنبه و 5 شنبه صبح بخش آی وی اف بیمارستان عرفان 9-22358435و 3-22356950، روزهاى 3 شنبه صبح هم بیمارستان بهمن10-88575901 4. دکتر پاک روش: شماره مطب 88890501 و 88902361 ادرس کریم خان - خ ویلا، خ سپند معمولا منشی هاجواب تلفن رو نمیدن. باید از یه دکتر متخصص معرفی نامه ببری و از شب قبل بری اسم بنویسی. دکتر دوشنبه و پنجشنبه نیست 5. دکتر بزرگ علوی: آدرس:شریعتی روبروی بیمارستان ایرانمهر.بالای سفره خانه سوگلی تلفن: 22264786 روز 7 پری حتما برو چون هر موقعی بری میگه برو 7 پری بیا.3 تا تست روت انجام میده بعد نظرشو میگه که چیکار باید بکنی ‎6. دکتر افسانه محمد زاده: هم تو شایامهره و هم ابن سینا مطبشون ولی عصره نوبت دهیشون هم خوبه و خیلی دیر نیست. تلفن :88202101 7. ‎کلینیک نوید: ‎شهرک غرب بلوار دریا خ.گلها پ.113 ‎ 8. دکتر مرضیه آقاحسینی: ‎روزهای حضور در مطب : یکشنبه - سه شنبه ‎ساعت حضور در مطب : 13 تا 17 ‎آدرس مطب : تهران ، دروازه شمیران، فخرآباد، خیابان شهید مشکی، جنب سفارت رومانی، کلینیک امید ‎تلفن مطب : 77509055، 77509059 9. دکتر ملک منصور اقصی: ‎برای پذیرش بیمار جدید سالی 2 بار (یکبار فروردین، یکبار هم مهر) یه روز رو مشخص می کنن و نوبت می دن. فکر کنم با معرفی نامه هم بتونید نوبت بگیرید. ‎88884844و 88884846 آدرس: تهران خیابان ولیعصر سه راه توانیر ساختمان پزشکان دی طبقه 11 10. دکتر هدیه قوامی عادل: ایشون روزانه ویزیت میکنن از شنبه تا چهارشنبه یعنی هر روزی که میخوایی بری باید ساعت یک دم مطب باشی اسم بنویسی و ویزیت بشی تلفن مطب:٨٨٠٩٣٨٤٧ آدرس: شهرک غرب . بلوار دادمان. روبروی اورژانس بیمارستان آتیه. پلاک ١٤٢ 11. اشرف معینی: آدرس: خیابان ولیعصر، بالاتر از نیایش، خیابان شهید عاطفی، پلاک 106 تلفن مطب:22015591 روزهای زوج از 3 تا 7 درضمن اگر صبح بتونید برید وقت بگیرید خیلی بهتره وقت عملش تو مرکز رویان چهارشنبه هاست! بیمارستان عرفان هم عمل می کنه! 12. عباس افلاطونیان: شماره های تماس بیمارستان مادر یزد برای رزرو: 6232007 – 6232008-6232000 روزهای حضور در بیمارستان: ساعات 16-23 روزهای شنبه، دوشنبه، چهارشنبه نوبت دهی در درمانگاه بیمارستان مادر هر روزه از ساعت 8 الی 13.30 صبح و عصرهای روزهای زوج بصورت حضوری و تلفنی انجام می گیرد. اینم یه سری شماره دیگه شاید به در بخوره: 03536240126-03538247085-03538247086 ...................................... تخصصهای متفرقه: دکتر بابک کاویان منش: پزشک عمومی، تغذیه و طب سنتی هر روزه (شنبه تا چهارشنه) هست اما تلفنی وقت نمیده باید ساعت یک بری حضوری اسم بنویسی بعد که دکتر اومد به ترتیب میفرسته داخل. آدرسش خیابان شریعتی، بعد از پل سیدخندان، ابتدای خواجه عبدالله. تلفن 22881880 ویزیت 25 هزار تومن خانوم دکتر اکبری: آدرس: اصفهان، بزرگراه خیام، کناره بزرگراه از سمت پل شیری بعد از بن بست 29 نرسیده به سه پله، تقاطع خ مقداد و خ میرزا طاهر مقابل اولین ورودی بزرگراه، ساختمان سنگ قرمز، مطب خانم اکبری، شنبه الی چهارشنبه تلفن: 32359348 و 32359347 دکتر عدنان خسروی: تلفن تماس: ٢٢٦٤٦٥٤٠ دکتر ناصر امیرجنتی متخصص اورولوژی: تلفن تماس: 22332950 موبایل: 09196096164 آدرس: بزرگراه رسالت، نبش 16 متری دوم مجیدیه جنوبی، پلاک 996، ساختمان سبز شیشه ای، طبقه دوم، واحد 4. هادی شهراد فوق تخصص غدد: آدرس مطب: چهار راه جهان کودک هزینه ویزیت 45 هزار تومن. روزهای سه شنبه از صبح تا ظهر درمانگاه غدد بیمارستان رسول اکرم در خیابان ستارخان هستش و ویزیتش زیر 10 هزار تومنه!!! سونوی سه بعدی دکتر نصر: آدرس: سه راه توانیر، کلینیک دی، مطب دکتر رضا نصر، استاد جراحی زنان نازایی دانشگاه لندن بخش طب سنتی بیمارستان امام خمینی دکتر کاشانی 09128243714 شماره تماسها 61192741 و 66437749 ساعت تماس 8-12 درمانگاه طب سنتی بیمارستان امام : بیمارستان امام انتهای خیابان اصلی جنب واحد بیمه ......................................... متخصصین شهرستان: مشهد: مرکز ناباروری نوین {تیمی کار می کند} بلوار وکیل آباد، کوثر 3 . تلفن 8833888 تبریز: مرکز ناباروری میلاد تبریز: آدرس: خیابان باغشمال،کلینیک میلاد تلفن تماس: ٠٤١٣٥٥٧١٤٧١ و ٠٤١٣٥٥٧٥٠٦٩ دکتر شرکت: دکتر ایمنی دروازه شیراز، چهار راه نظر، خ میر، نرسیده به پل هوایى میر، سمت چپ، سر کوچه بانک حکمت و داخل کوچه مدرسه پاستور. روزهاى زوج. عطاری حکیم ابو علی سینا-تهران: دو شماره تماس به اسم ندایی: 09124540687-66251356 آدرسشم اینه: بزرگراه فتح- خ خلیج- کوچه طالقانی- 20متری سینا- بین طالقانی و قربانی - پلاک 34 به نظرم قبل رفتن زنگ بزن چون میگن وقتیه *********************************************************************** داروخانه هایی با داروهای ناباروری: ‎فوریت هاى دارویى ٨٢٤٠٦ ‎اطلاعات دارویى ٦٩٦٣٨٦٠ ‎اگه دنبال داروی خاصی میگردین، فقط کافیه اسم کامل دارو رو به انگلیسی اس ام اس کنین به شماره 201490، اونوقت اسم داروخانه هایی که اون دارو رو دارن با شماره تماسشون براتون ارسال میشه. ‎مثلا piroxicam یا piroxicam*20*ampool یا ‎اگه توی شهرخاصی دنبال دارو میگردین به شکل زیر بنویسید: Tehran*piroxicam داروخانه هایی که داروهای ناباروری دارند: داروخانه های تهران: ‎داروخانه فرد: شریعتى، نبش خ یخچال، 22000402 ‎داروخانه آذرکیوان: نزدیک مرکز رویان، 22317071 ‎ داروخانه پارسین: ولیعصر، بالاتر از ظفر، کوچه ناصرى، 88208766 ‎ داروخانه بیمارستان بهمن: 88575901 داروخانه قلب تهران: خ ولیعصر، خ توانیر، 88880714-15 داروخانه دکتر کلکتى: خ شریعتى، ابتداى ظفر، ساختمان سبز، 22262030 داروخانه پرشین: خ افریقا (جردن)، خ آرش، 88673814-15 داروخانه متولی: ستارخان، روبروی برق آلستوم داروخانه قائمیه: ضلع شمالى میدان بنى هاشم، 22526230 داروخانه محمدی: ستارخان، بین چهار راه اسدی و چهار راه خسرو، جنب درمانگاه صفائیان، 44229793 (البته مثل اینکه اسمش الان عوض شده ) سیزده آبان: میدان هفت تیر، خیابان کریم خان، پلاک 92، 88814155-88814158 داروخانه شبانه روزی 29 فروردین: این آدرس سایت داروخانه: http://www.29farvardin.com/fa/?current=home تلفن تماس: 66400073 - 66401016 نشانی: تهران، خیابان کارگر جنوبی میدان حر، داروخانه 29 فروردین داروخانه بهرینگ: آدرس: فلکه اول صادقیه، بعد از چهار راه اسدی داروخانه تک پاسداران: آدرس: پاسداران، خیابون پایدارفرد رو میری پایین میرسی به خیابان گیلان، توی خیابون گیلان، بعد از فرخی یزدی سمت راست داروخانه است. *********************************************************************** هزینه ها: پانکچر، انتقال، فریز و ... آخرین اطلاعات در مورد هزینه های مراکز سعی میشود به روز شوند: ابن سینا: پانکچر، انتقال، جنین شناس تقریبا مرداد 94=2.700.000تومان هزینه فریز 6 ماهه، تقریبا آذر 93، 600000 تومن هزینه آنتی فریز حدود 200000 تومن هزینه های زیر برای آذر و دی 93 هست: (گرداوری شده توسط مینا مامان) -ویزیت زنان=22000 تومن ... هزینه جدید تیر 94=26000 -ویزیت مردان=22000 تومن ... هزینه جدید تیر 94=26000 -آزمایش اسپرم=24000 تومن -آزمایش اسپرم (جنین شناسی)=40000 تومن -سونو واژینال=34000 تومن -عکس رنگی=176000 تومن -ویزیت عفونی=34000 تومن -ویزیت داخلی=34000 تومن -ویزیت غیرحضوری=22000 تومن -بیوپسی بیضه=450000 تومن -آزمایش خون (خودم)=303000 تومن (این مورد برای هر کسی فرق داره) -آزمایش خون (همسری)=2080000 تومن (این مورد برای هر کسی فرق داره) -آزمایش ادرار (همسری)=55000 تومن - هزینه ویزیت مشاوره های ایمونو، غدد، پستان،... مرداد 94=38000 - هزینه هیسترو شهریور 94=1.218.000 - ویزیت کلینیک آندومتریوز مرداد 94=35000 هزینه های مرداد 94 ترانه جون: هزینه زنان=630000 جنین شناس=1151000 انتقال=594000 لباس=21000 هزینه کل پانکچر و انتقال=2396000 هزینه بلاستوسیت=350000 طرازی بیمارستان آبان: پانکچر، انتقال، جنین شناس، بیمارستان= 17 اسفند 93 حدودا 4300000 (1700000 طرازی (پانکچر و انتقال)، حدودا 800000 جنین شناس، مابقی بیمارستان آبان) فریز جنین (6جنین) 6 ماهه، 17 اسفند 93: 390000 هزینه انتقال جنین فریزی در بیمارستان آبان: 2 میلیون تومن ویزیت مطب مرداد 94: 40000 سونوی مطب: 60000 عرفان: انتقال تقریبا مهر 93=900000 لیزر هچینگ سه جنین مهر 93=340000 رویان: هزینه های حدودا دی 93 (این هزینه ها توسط آزاده هستم گرداوری شده): سونو (مطب اشرف معینی)=100000 تومن عمل پانکچر، انتقال، جنین شناس=2200000 تومن عمل بیوپسی همسر و فریز اسپرم تو رویان=1000000 تومن عمل انتقال=910000 تومن فریز جنین=(سه تا فایل، یعنی 8 تا جنین، تو سه تا فایل دو تا سه تایی و یه دوتایی فریز کردن)، رویان=800000 تومن هزینه پانکچر و انتقال حدودا خرداد 94=2850000 هزینه میکرو tese اوایل خرداد 94=یک میلیون تومن بهمن: هزینه های آبان 93 (اطلاعات زیر توسط مامی مهسا جون جمع آوری شده): پانکچر=2200000 تومان انتقال جنین=500000 تومان کشت سلولی (بلاست)=240000 فریز جنین (یک بسته و برای یک سال )=480000 تومان هزینه های اسفند 93 (اطلاعات زیر توسط مامی مهسا جون جمع آوری شده): انتقال=900،000 هچینگ جنین=150،000 منتصریه مشهد: هیسترو و خراش اندومتر= 2 میلیون هزینه های بهمن 93 (این اطلاعات رو یه عاشق جون زحمت جمع بندیشون رو کشیدن) تخمک کشی 1191000 تومان بود که شده 2300000 تومان انتقال 612000 تومان بود که شده 430000 تومان ای یو ای 150000 تومان بود که شده 330000 تومان سونو 22000 تومان بود که شده 33000 تومان من یه بسته ی سه تایی جنین فریز داشتم که 176000 تومان ازم گرفتن . هتل بیمارستان گاندی، دکتر ساغر صالح پور: (شیدا جون زحمتش رو کشیدن) - هزینه خراش اندومتر: 60000 تومان - هزینه بلاستوسیت: 200000 تومن خاتم الانبیا: این هزینه ها رو رز22 عزیز زحمتش رو کشیده (زیر نظر دکتر یونسی): سونو=40000 ویزیت=35000 پانکچر و انتقال=4100000 فریز=یه میلیون هزینه های مهدیه و مهدیار: پانکچر=3300 انتقال=900 فریز 8 جنین=800 بیمارستان مادر یزد: این هزینه ها رو نیلوفر جون زحمتش رو کشیده که زیر نظر دکتر افلاطونیانه (هزینه ها مربوط به 30 بهمن 93): هزینه پانکچر=2 میلیون هزینه فریز=560000 هزینه انتقال= حدودا یه میلیون اصفهان: این هزینه ها رو ممر جون زحمتش رو کشیده که اصفهان زیر نظر دکتر طاهریان تحت درمانه: پانکچر=2300000 فریز=600000 انتقال=600000 تمدید فریز=هر دو ماه 180000 هزینه هیسترو 22 اردیبهشت 94 (هزینه عمل ماه لی لی جون): هیسترو+خراش و درآوردن پلیپ= یک میلیون و هشتصد هزار تومن تبریز: هزینه کلینیک میلاد تبریز اردیبهشت 94 (ارائه شده توس مارینا جون): کل هزینه ها= 5میلیون تومن هزینه هیستروسکوپی و برداشتن سپتوم و خراش مامی مهسا تیر 94: یک میلیون و هشتصد هزار تومن (بدون برداشتن سپتوم هزینه یک میلیون و سیصد هزار تومن) هزینه هیستروسکوپی kiyan2012 تیر ماه 94 در بیمارستان آبان: دو میلیون و صد هزار تومن ********************* هزینه آزمایشهای ایمنی، انعقادی، ...: لین رز (17 فروردین 94): آزمایش ایمونولوژی 703 هزار تومان بوده با کسر سهم سازمان شده 552 هزار تومان، آزمایش انعقادی هم 1،116 هزار تومان بوده که با کسر سهم سازمان شده 874 هزار تومان. تورک آنا (26 فروردین 94): آزمایش ایمونولوژی و انعقادی و ژنتیک با کسر سهم سازمان تامین اجتماعی 793 هزار تومن. آزمایشهای کاریوتایپ هر کدوممون (من و همسرم) 177 هزار تومن با تامین اجتماعی. آزمایش سی دی مارکر 69 مهادل 36.6 هزار تومن آزاد. somi (سُمی 31 خرداد 94): من بالاخره امروز رفتم آزمایشگاه نیلو و آزمایش هام رو دادم فکر کنم یه چیزی حدود بیست تا بیست و پنج تا از این لوله ها رو پر کرد! ازمایش prot.c prot.s AMH APCR Anti thr III Homo Vitd3 B2G/G B2G/M IgA VJ ازاد 4809300 ریال با بیمه 3720000 ریال جواب 8-4-94 ازمایش CD4 CD8 CD16 CD 56 CD19 VJ آزاد 3051500 ریال با بیمه 1955000 ریال جواب 6-4-94 ازمایش PAI PCR PCR MTHFR PCR MTHFR DNA PCR آزاد 4824600 ریال با بیمه 3835000 ریال جواب 13-4-94 در مجموع 9520000 ریال با بیمه تامین اجتماعی ******************* هزینه انواع گونال اف: (گرداوری شده توسط مامی جوجو) گونال اف پن 900 واحدی=780 هزار تومن گونال اف پن 450 واحدی=400 هزار تومن گونال اف 75 واحدی=50 هزار تومن هزینه آمپول gcfs (جی سی اس اف): (گرداوری شده توسط ماه لی لی) در تاریخ 10 خرداد 94: ایرانی ٦٠ نومنه با تایید بیمه میشه ٦ تومن اما خارجی میشه ١٧٠ حدودا هزینه سرم آی وی آی جی: (گرداوری شده توسط خورشید92) قیمت آزاد سه عدد آلمانی 2175000 بعد از تایید 625450 *********************************************************************** لینکها و سایتهای مفید: 1. سایت طبایع: http://www.tabaye.ir/ 2. تجربه های شما در درمان رحم سرد: http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1018853 3. اداره بیمه سلامت استان تهران: http://77.104.85.179/Html/Qavanin/Etelate%20moredeniaz/AsnadSarpaie.htm 4. پایگاه اطلاع رسانی تامین اجتماعی: http://www.tamin.ir/News/Item/4011/2/4011.html 5. راهنمای مراکز بیمه ای تامین اجتماعی: http://www.tamin.ir/News/Item/965/2/965.html 6. انجمن زنان سخت کوش و موفق آی وی افی: http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=345402 7. محاسبه سن بارداری با جنین سه روزه: http://www.ivf.ca/fet3dayduedate.php 8. محاسبه سن بارداری با جنین پنج روزه: http://www.ivf.ca/fet5dayduedate.php 9. گیتی بهدادی پور - کارشناس تغذیه و رژیم درمانی: تغذیه در دوران بارداری: http://www.behdadipour.com/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=438 10. همه اطلاعات راجع به خرنوب: (هما جون زحمتشو کشیدن) http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=899548&postID=42037398 11. همه چیز در مورد زالو درمانی و تاثیر آن بر روی اسپرم: (شکلات عسلی جون زحمتشو کشیدن) http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=564358&PageNumber=36 12. شناخت مزاج: (معرفی شده توسط مینا مامان) http://www.beytoote.com/health/prevention/body2-movements1-avicenna.html 13. ریداکت جنین: http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/53213842411.pdf 14. مقایسه انتقال جنین به دو روش هورمون تراپی و نچرال: http://fa.projects.sid.ir/ViewPaper.aspx?ID=61 15. اطلاعات دارویی: http://www.daroobank.com/public/ShowDetail.aspx?t=drug&id=1751&title=%D9%85%D9%86%D9%88%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%BE%D9%8A%D9%86_%D9%87%D8%A7_H.M.G_%28Menotropins%29 16. مقایسه پروژسترون تزریقی و شیاف: http://www.goums.ac.ir/journal/browse.php?a_code=A-10-1-31 17. راهنمای استفاده از داروهای تزریقی: (گرداوری شده توسط مینا مامان) http://www.ivfsari.com/find.php?item=1.165.161.fa&sw=%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7 18. عکس دردونتون رو داشته باشین: (یه انرژی مثبت از مینا مامان) http://www.babypicturemaker.com/
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
کلاه قرمزی منم کمکاری دارم، قراره بعد 6 هفته مصرف قرص آز بدم، بنظرت 6 هفته تاثیر داره؟
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند *****چون ترا نوحست کشتیبان ز طوفان غم مخور ******************************* یا امام رضا! کمتر از آهو که نیستم، میشه ضامنم بشی؟؟
2714
دریای دنیز جون..من تو روزای انتقال تخمدون هام وحشتنااااک درد میکرد..در صورتی ک یکی از دوستام ک باهم بودیم اصلا درد نداشت. .من الان تازه وارد هفت ماه شدم..دوتا جنین انتقال دادم ک یکیش بیشتر نگرفت
باورش باتو...چ جوریش با خدا🩵
تمنا جان خدا واست نگهش داره سالم بغلش کنی بسلامتی. شایی جان من هیچ علامت خاصی ندارم واسه همین میپرسم....زیر دلم گاهی میسوزه یه نقطه. اره شنیدم خیلی کشورا یک عدد بیشتر انتقال نمیدن. ایشالا که همون یدونه میگیره عزیزم. کدوم کشور هستین شما؟ الان استراحت میکنین یا به روال عادی برگشتین. چیز خاصی بهتون نگفتن که رعایت بشه بجز اینکه نزدیکی نداشته باشیم
خدایا....
بچه ها من از دیشب تا حالا دو تا لکه ی کوچولو دیدم زنگ زدم رویان گفت مشکلی نیست آمپول هات رو بکن سه تا بعد من گفتم خیلی نگرانم گفت اکثر کسایی که با این روش باردا میشن لکه بینی دارن طبیعیه دیگه توکل به خدا دنیز جان من هم دقیقا مثل شما یه پهلوم میسوخت و بعدش داغ میشد هنوز هم اگه رو پهلو بخوابم همینه اگه دفعه ی قبل اینجوری نبودی این رو نشانه ی خوبی بدون بعد هم دل دردهای ما واسه مصرف آمپول معلومه شما که آمپول نداری دل درد هم نداری
دریای دنیز جون، اینجا (استرالیا) خیلی‌ اصرار داشتن که اصلا غذایی‌ که یه شب تو یخچال مونده‌رو نخورم. مخصوصاً گوشت. خیلی‌ رو شستن سبزی و میوه تاکید کرد و گفت اصلا بیرون سالاد نخورم. همین.
روز شمار تاپیک: دوستای عزیزم من سعی می کنم خلاصه اتفاقات هر روز رو اینجا بیارم، قرار شده از این به بعد دوستان هر کسی می تونه برای کسی که این روز براشون مهمه و خاصه صلوات و امن یجیب واسشون بفرستیم. اگه بشه حداقل 100 صلوات و 100 امن یجیب! اگه نه هر کسی هر تعداد می تونه بفرسته! فقط تاکید می کنم من روزای آز رو اگه خودتون اعلام نکرده باشین من با توجه به حدس خودم یه تخمینی میزنم! در صورت عدم تطابق ممنون میشم خودتون بگین اصلاح کنم! 1 مرداد 94: 1. روز پانکچر سهیلاجون 2. روز آز بتای اول عاطفه 3. روز آز بتای اول mamar 4. روز آز بتای اول امیرتوپولی 2 مرداد 94: 1. روز انتقال جنین naZi یا همون نازی 3 مرداد 94: 1. وقت سونوی لیلی 2. روز انتقال سهیلاجون 4 مرداد 94: 1. روز آز بتای اول رز22 2. روز انتقال جنین هانیه گلم 6 مرداد 94: 1. روز آز بتای اول مینا مامان 8 مرداد 94: 1. روز پانکچر اوا 2. احتمالا روز آز بتای اول مهرا 3. احتمالا روز آز بتای اول mariana94 11 مرداد 94: 1. روز آز بتای اول kiyan2012 .... شکر خدا با بتای 460 + 12 مرداد 94: 1. احتمالا روز آز بتای اول sahar (تلما) 16 مرداد 94: 1. روز آز بتای اول naZi یا همون نازی 17 مرداد 94: 1. روز آز بتای اول سهیلاجون 2. سونوی قلب بنفشه 18 مرداد 94: 1. روز پانکچر مامان هلیا 2. روز انتقال سمانه (عضویت:1394/2/14) 20 مرداد 94: 1. احتمالا روز آز بتای اول هانیه گلم 21 مرداد 94: 1. سونوی ان تی ماه لی لی .... شکر خدا همه چی خوب بود 2. سونوی ان تی بهارجون 3. انتقال جنین ستی جون 22 مرداد 94: 1. روز انتقال جنین hanijon 24 مرداد 94: 1. روز پانکچر ترانه 2. روز آز نازی برای دیدن ساک 3. روز آز اوا ..... شکر خدا با بتای 383 نتیجه + 4. آز بتای تورک آنا برای احتمال بارداری طبیعی 28 مرداد 94: 1. روز سونوی ان تی لیلی 2. عمل هیسترو ناناز 29 مرداد 94: 1. روز انتقال جنین ترانه 1 شهریور 94: 1. روز انتقال جنین مهدیه و مهدیار 3 شهریور 94: 1. احتمال روز آز بتای اول سمانه (عضویت:1394/2/14) 2. آز بتای گونش برای احتمال وقوع معجزه 4 شهریور 94: 1. روز آز بتای اول ستی جون 7 شهریور 94: 1. احتمالا روز آز بتای اول hanijon 2. احتمالا روز انتقال جنین مامی مرسان 3. روز عمل هیسترو 7 شهریور 9 شهریور 94: 1. روز عمل هیسترو خورشی92 13 شهریور 94: 1. احتمالا روز آز بتای اول ترانه 16 شهریور 94: 1. احتمالا روز آز بتای اول مهدیه و مهدیار 23 شهریور 94: 1. احتمالا روز آز بتای اول مامان آیدین
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
ختمهای تاپیک:
دوستای گلم این کار گروهی به لطف ماه لی لی جون شروع شده و قراره تا آخر شعبان (۲۷ خرداد ۹۴) ختم قران داشته باشیم! جزء۱:انتظار جزء۲:انتظار جزء٣:بهارجون جزء٤:یک عاشق جزء٥:بهار جزء٦:تورک آنا (به نیابت از خورشید) جزء٧:تورک آنا جزء٨:somi جزء٩:مامی مهسا جزء١٠:نسترن 3311 جزء١١:مینا مامان جزء١٢:بتی جزء١٣:بتی جزء١٤: مامی مرسانا و سورنا جزء١٥:niloufar جزء١٦:ساراگل جزء١٧:مهدیه و مهدیار جزء١٨:مهدیه و مهدیار جزء١٩:رز22 جزء٢٠:ترانه جزء٢١:leila جزء٢٢:مامان صبا جان جزء٢٣:nafas جزء٢٤:شیدا جزء٢٥:mamar جزء٢٦:nafasam جزء٢٧:nafasam جزء٢٨: لاله سرخ جزء٢٩:کیمیا جزء٣٠:ماه لی لی این ختم به نیت مامان شدن همه مون خونده میشه! ایشالله به حرمت آیه آیه این برکت الهی خدا لطفش رو شامل تک تکمون بکنه!! دوستای عزیز لطفا جزءهایی رو که بر داشتین تا ۲۷ خرداد ۹۴ یعنی آخر نیمه شعبان تموم کنین! التماس دعا!!!!! ********************* دور دوم ختم قران تا آخر ماه رمضان 94: جزء۱: ماه لی لی جزء۲: ماه لی لی جزء٣ : شیدا جزء٤: شیدا جزء٥: شیدا جزء٦:مامی مهسا جزء٧:مامی مهسا جزء٨: تورک آنا جزء٩: تورک آنا جزء١٠: مامانی63 جزء١١:leila جزء١٢:leila جزء١٣: مینا مامان جزء١٤: پونه جزء١٥: آرام جزء١٦: ساراگل جزء١٧: ساراگل جزء١٨: فوزی جزء١٩: فوزی جزء٢٠: mariana94 جزء٢١:بهار جون جزء٢٢:بهارجون جزء٢٣: nafasam جزء٢٤:رئوفه جزء٢٥ : انتظار جزء٢٦:ستاره جزء٢٧: الناز (عضویت:1390/5/22) جزء٢٨: بنفشه جزء٢٩: بنفشه جزء٣٠: mamar شکر خدا دور دوم ختم قران هم تکمیل شد و ایشالله دوستان تا آخر ماه رمضان میخوننش! التماس دعا!!! دوستان با توجه به اینکه ماه لی لی جون نیتش ختم تا آخر شعبان بوده اگه میشه تا آخر شعبان بخونین ولی اگه نتونستین تا آخر ماه رمضون حتما تمومش کنین!! دوست جونا با توجه به اینکه ماه لی لی جون این ختم رو برای شعبان ماه نیت کرده بود هر کی بتونه تا اخر شعبان تمومش کنه که خیلی خوبه نه که همون آخر ماه رمضان!!! ********************* دور اول ختم چهارده هزار صلوات ۱. تورک آنا: ۱۰۰۰ ۲. Mamar: هزار عدد ۳. بتی: ۱۰۰۰ ۴. ماه لی لی: ۱۰۰۰ ۵. مینا مامان: ۱۰۰۰ ۶. سارگل: ۱۰۰۰ ۷. Niloufar: ه‍زار عدد ۸. بهار جون: ۱۰۰۰ ۹. عاطفه: ۵۰۰ ۱۰. نسیم: ۱۰۰۰ ۱۱.leila: هزار تا صلوات ۱۲. رز22: ۱۰۰۰ ۱۳. کیمیا: ۱۰۰۰ ۱۴. ترلان: ۱۰۰۰ ۱۵. تارا: ۵۰۰ الهم صلی علی محمد و آل محمد انشالله این صلوات رو تا اخر ماه شعبان بفرستیم! ********************* دور دوم ختم 14000 صلوات تا پایان شعبان ۱.شیدا: ۱۰۰۰ ۲.somi: هزار عدد ۳.ماه لی لی: ١٠٠٠ ۴.ساراگل: ١٠٠٠ ۵. بنفشه: ١٠٠٠ ۶. ترانه: ١٠٠٠ ۷. مامی مرسانا و سورنا: ١٠٠٠ ۸. عاطفه: ١٠٠٠ ۹. تورک آنا (به نیابت از خورشید): ۱۰۰۰ ۱۰. نانا: ۱۰۰۰ ۱۱. mariana94: هزار عدد ۱۲. mamar: هزار عدد ۱۳. انتظار: ۱۰۰۰ ۱۴. پونه: ۱۰۰۰ دور دوم ختم ۱۴۰۰۰ صلوات تکمیل شد. لطفا تا آخر شعبان (۲۷ خرداد ۹۴) خونده بشه! ********************* ختمی که به سرعت اجابت میشود: (این ختم توسط بهارجون معرفی شده) یک ختمی رو نوشته و تاکید کرده که برای یکبار هم که شده این ختم رو انجام بدین تا سرعت حاجت روائی رو ببینید ختم اینه: هر یک از سوره ها برای برآمدن حاجات روزی چهارده بار "هدیه به چهارده معصوم " خوانده شود: شنبه: سوره مبارکه فتح یکشنبه: سوره مبارکه یس دوشنبه: سوره مبارکه واقعه سه شنبه: سوره مبارکه الرحمن چهارشنبه: سوره مبارکه جن پنج شنبه: سوره مبارک ملک جمعه: سوره مبارکه سجده. بدون شک حاجت او برآورده میشود. انشاالله ********************* با توجه به حلول ماه رمضان که از پنج شنبه شروع میشه، اگه همه موافق باشن به صورت هفته ای قران رو جزء جزء بخونیم تا ایشالا تا پایان رمضان چهار بار قران ختم بشه. هم به جهت ثواب بالا و هم به نیت مامان شدن همه بچه های تاپیک!!!! جزءهای سجده دار: 21، 24، 27، 30 اولین دور ختم هفتگی قران پنج شنبه 27-3-94 تا پنج شنبه بعد 4-4-94 جزء۱: somi جزء۲: بهارجون جزء٣: مینا مامان جزء٤: بهارجون جزء٥: naZi جزء٦: شلررر جزء٧: تارا جزء٨: nahid جزء٩: Niloufar جزء١٠: تورک آنا جزء١١: خورشید92 جزء١٢: سمانه (عضویت:1394/2/14) جزء١٣: مامی مهسا جزء١٤: بتی جزء١٥: مهگل جزء١٦: ساراگل جزء١٧: مامی مهسا جزء١٨: مامی مرسانا و سورنا جزء١٩: لاله سرخ جزء٢٠: فاطمه جزء٢١: فاطمه زهرا جزء٢٢:فاطمه زهرا جزء٢٣: ستاره (عضویت:1394/2/11) جزء٢٤: انتظار جزء٢٥: ترانه جزء٢٦: لیلی جزء٢٧: leila جزء٢٨: mamar جزء٢٩: mariana94 جزء٣٠:ماه لی لی تکمیل ختم هفته اول ماه رمضان ********* دور دوم ختم هفتگی قران از پنجشنبه 4-4-94 تا پنجشنبه بعد 11-4-94 جزء۱: بهارجون جزء۲: نسترن3311 جزء۳: سمانه (عضویت:1394/2/14) جزء۴: مینا مامان جزء۵: بهارجون جزء۶: بهارجون جزء۷: somi جزء۸: ترلان جزء۹:mamar جزء۱۰: انتظار جزء۱۱: تورک آنا جزء۱۲: خورشید92 جزء۱۳: لاله سرخ جزء۱۴: لاله سرخ جزء۱۵: ترانه جزء۱۶:mariana 94 جزء۱۷: بتی جزء۱۸: مامی مهسا جزء۱۹: Niloufar جزء۲۰: راضی جزء۲۱: فاطمه (عضویت:1393/10/28) جزء۲۲: ساراگل جزء۲۳: راضی جزء۲۴: ستاره (عضویت:1394/2/11) جزء۲۵: ستاره (عضویت:1394/2/11) جزء۲۶:leila جزء۲۷:عاطفه جزء۲۸: لیلی جزء۲۹: ساراگل جزء۳۰: ماه لی لی ختم هفته دوم ماه رمضان تکمیل شد! ********************* دور سوم ختم هفتگی قران از پنجشنبه 11-4-94 تا پنجشنبه بعد18-4-94 جزء۱: مهدیه و مهدیار جزء۲:سمانه جزء۳:mamar جزء۴: angela جزء۵: مینا مامان جزء۶: مامی مهسا جزء۷: بهارجون جزء۸:بهارجون جزء۹:بهارجون جزء۱۰: Niloufar جزء۱۱: naZi جزء۱۲: تورک آنا جزء۱۳: خورشید92 جزء۱۴: فاطمه (الفبای فارسی) جزء۱۵: ساراگل جزء۱۶: گل نرگس جزء۱۷: مامی مرسانا و سورنا جزء۱۸: دوقلوهای مامان جزء۱۹: somi جزء۲۰: ترانه جزء۲۱: ساراگل جزء۲۲: راضی جزء۲۳: راضی جزء۲۴: leila جزء۲۵: mariana94 جزء۲۶: ستاره جزء۲۷:ستاره جزء۲۸:بتی جزء۲۹: انتظار جزء۳۰: ماه لی لی ختم قران هفته سوم ماه رمضان تکمیل شد!!!!! ********************* دور چهارم ختم هفتگی قران از پنجشنبه 18-4-94 تا 25-4-94 94-4-27 عید فطر هست ایشالا خدا از همه قبول کنه!!!! جزء۱: نسترن3311 جزء۲: مامی مهسا جزء۳: Niloufar جزء۴: leila جزء۵: leila جزء۶: ماه لی لی جزء۷: somi جزء۸: مینا مامان جزء۹: mariana94 جزء۱۰: بهارجون جزء۱۱: بهارجون جزء۱۲: بهارجون جزء۱۳: تورک آنا جزء۱۴: خورشید92 جزء۱۵: mamar جزء۱۶: بتی جزء۱۷: گل نرگس جزء۱۸: صبورا 61 جزء۱۹: ساراگل جزء۲۰: ساراگل جزء۲۱: انتظار جزء۲۲: انتظار جزء۲۳: ناناز جزء۲۴: نانا جزء۲۵: ستاره جزء۲۶: ترانه جزء۲۷: مامی مرسانا و سورنا جزء۲۸: لیلی جزء۲۹: فاطمه (عضویت:1393/10/28) جزء۳۰: دوقلوهای مامان ختم هفته چهارم ماه رمضون تکمیل شد!! *********************** حالا ختم صد هزار صلوات نیمه اول ماه رمضان هدیه به امام عصر حضرت مهدی (عج) به نیت سبز شدن دامن همه عزیزان ١: ماه لی لی: ۵۰۰۰ ٢: somi: ده هزار ٣: ماریانا94 (mariana94) پنجهزار ٤: mamar پنجهزار ٥:naZi ٥٠٠٠ ۶: مهگل: ٥٠٠٠ ٧ : بتی: ٢٠٠٠ ۸: مینا مامان: ۵۰۰۰ ۹: بهارجون:۵۰۰۰ ۱۰: شلررر ۵۰۰۰ ١١: تارا ٣۰۰۰ ١٢: سمانه (عضویت:1394/2/14) ۲۰۰۰ ١٣: فاطمه ۱۰۰۰ ١٤: leila پنجهزار ١٥: Niloufar پنجهزار ١٦: رز22 پنجهزار ١٧: فاطمه زهرا ۵۰۰۰ ١٨: انتظار ۱۰۰۰ ١٩: ساراگل ٣۰۰۰ ۲۰: ترانه ۱۰۰۰ ۲۱: لیلی ۳۰۰۰ ۲۲. ترلان ۲۰۰۰ ۲۳. تارا ۱۲۰۰۰ تکمیل ختم ۱۰۰هزار صلوات نیمه ماه رمضان. فرصت اولین ختم صلوات انشالله تا نیمه اول رمضان شب تولد امام حسن مجتبی (ع) ************ حالا ختم صد هزار صلوات نیمه دوم ماه رمضان هدیه به امام عصر حضرت مهدی (عج) به نیت سبز شدن دامن همه عزیزان ۱. تورک آنا: ۲۱۰۰ ۲. ساراگل: ۶۰۰۰ ۳. somi: ده هزار ۴. لیلی: ۳۰۰۰ ۵. رز22: ۱۰۰۰ ۶. mariana94: هفت هزار ۷. mamar: دوهزار ۸. ماه لی لی: ۷۰۰۰ ۹. بهارجون: ۲۰۰۰ ۱۰. انتظار: ۲۰۰۰ ١١. مینا مامان: ۵۰۰۰ ١٢. خورشید92: ٤۰۰۰ ١٣. عاطفه: ۵۰۰۰ ١٤. بتی: ۱۰۰۰ ١٥. سمانه (عضویت:1394/2/14): ۳۰۰۰ ١٦. راضی: ۱٥۰۰ ١٧. ترانه: ۱۰۰۰ ١٨. Niloufar: ده هزار ١٩.leila: پنج هزار ۲۰. مهدیه و مهدیار: ۵۰۰۰ ۲۱. دوقلوهای مامان: ۵۰۰۰ ۲۲. گل نرگس: ۱۴۰۰ ۲۳. مامی مرسانا و سورنا: ۱۰۰۰ جمع: ۱۰۰۰۰۰ ختم صدهزار صلوات نیمه دوم ماه رمضان هم تکمیل شد! تورک آنا: "در ضمن دوستان بانی این امر خیر ماه لی لی و somi جان هستن، ایشالله تو دعاهامون خاص یادشون کنیم!!!!!" ************************************************************************************ ************************************************************************************ آخرین ادیت تا صفحه 935!!!! ((چله سوره یاسین جهت برآورده شدن حاجات دوستان منتظر)) 1-بتی 2-خورشید 3- leila 4-نازی 5-ممری 6-رز سفید 7-مهدیه و مهدیار 8- تورک آنا 9- الی (عضویت:1394/5/17) 10- sogol 11- ستاره (عضویت:1394/2/11) 12- مامی مهسا 13- مامی مرسان 14- آسا 15- asalak-u 16- انتظار 17- Niloufar 18- mona139521 فقط بعد اینکه لیست کامل شد اگه کسی مشکل نداشت به همین ترتیبی که لیست تکمیل میشه به نیت یکی خونده میشه!!!! فقط حواستون باشه از روزی که شروع میشه تا 40 روز باید همه دوستان بخونن منتها هر روز به نیت یکی از دوستان!!!! ******************* ختم قران مهلت از 27 مرداد 94 تا 15 شهریور 94: جزء1:leila جزء2:leila جزء3: ناناز جزء4: ناناز جزء5: ناناز جزء6: asalak-u جزء7: مامی مرسان جزء8: گل نرگس جزء9: Niloufar جزء10: بنفشه جزء11: جزء12: آسا جزء13: جزء14: تورک آنا جزء15: خورشید92: جزء16: بتی جزء17: مهسا مامی جزء18: جزء19: جزء20: جزء21: جزء22: جزء23: نازی (عضویت:1394/4/12) جزء24: جزء25: ستاره (عضویت:1394/2/11) جزء26: جزء27: جزء28: رزسفید جزء29: انتظار جزء30: ماه لی لی ******************* ختم صد هزار صلوات از 27 مرداد 94 تا 15 شهریور 94: (هر 10 تسبیح 1000 صلوات) 1. تورک آنا 5000 2. رزسفید 3000 3. leila پنجهزار 4. خورشید 1000 5. بتی 500 6. ماه لی لی 1000 7. ممری 1000 8. مامی مرسان 5000 9. ناناز 1000 10. مهسا مامی 1000 11. asalak-u پنجهزار 12. sogol هزار 13. انتظار 1000 14. Niloufar پنجهزار
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
داروهای اضافی دوستان: دوستای گلم اینجا دوستانی که داروهاشون اضافه اومده اطلاعاتشون گذاشته میشه تا در صورت نیاز بتونین بهشون مراجعه کنین مهسا با لینک قابل دسترسی زیر: http://register.ninisite.com/Profile/default.aspx?userid=302983 28 تا پروژسترون دارم و 6 عدد (3 بسته 2 تایی داستی نکس). 1 سینافکت که یک چهارمش استفاده شده و 1 عدد گونادوتروفین تاریخ ثبت این پست: 1394/5/1 - 10:16 صبح صفحه ثبت پست: 828 nahid جان با لینک زیر قابل دسترس میباشد: http://register.ninisite.com/Profile/View-102348.aspx سلام* سهیلا خانم من 2 بسته (2 تا در هر بسته که 4 تا می شود) آمپول کلگزان 40 میلی دارم که از انتقال دو ماه قبلم زیادی آمد اگر احتیاج داری بگو بهت بدم به قیمت دولتی هم خریدم. در ضمن 20 عدد آمپول پرژسترون هم دارم که همه را در یخچال نگه داشته ام. تاریخ ثبت این پست: 1394/5/10 - 3:34 عصر صفحه ثبت پست: 864
خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2719
2712

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عمل بینی

mastar | 1 ثانیه پیش
2687
2717