واسه خودم برنامه ریزی کرده بودم که حتما کنکور قبول بشم. من چون رشته ام فنی بود و می خواستم MBA بخونم خیلی احتیاج داشتم که زمان بذارم. واسه همین از تیر شروع کردم... همه کتاب ها رو با برنامه ریزی خونم مثلا روزی کمتر از 4 ساعت دیگه نمی خوندم... هرجا می رفتم کتابها دنبالم بود حتی مهمونی... الان هم سعی می کنم که همه درسها رو بخونم حتی شده یه دور نتایجم عالی نیست اما خوب پاس می شن.... همین برام مهمه ..از خودم توقع فوق العاده ندارم. فقط می خوام که این مرحله با موفقیت رد بشه.
من در این تاریکی پی یک بره روشن هستم که بیاید علف تنهایی ام را بچرد.....