امروزرفته بودیم ختم کی از اقوام دورشوشو یه خانمه تقریبا سی ساله بودکه دوتادخترده وسیزده ساله داشت واینی که تودلش بودپسر بود توبیمارستان مادردرحال ایمان طبیعی بوده سربچه که میادبیرون مادربیهوش میشه وبیمارروروویلرمینشونن میبرن اتاق عمل بچه همونجاخفه میشه ومیمیره مادرروهم که میخواستن سزارین کنن انترم های احمق به جای رحم مثانه ی مادررواشتباهی میبرن ومدرهم براثرخونریزی میمیره چه قیامتی بودامروز بهشت معصومه خدابه حق همین ماه عزیز قسمت هیچ خانواده ای نکنه
وقتی مادری فرزندی به دنیامی اورد این یعنی میپذیردتاابدنیمی ازقلبش بیرون ازسینه بتپد