بچه ها باشوشودعوام شد..امااالان اشتی هستیم..ام ایننقدرگریه کردم. که شکمو چشام درد میکنه...حس میکنم نمیتونه تموم خواسته هامو به خاطرخجالت به جابیاره
یعنی من زیاده خواهم؟؟بخداوقتی بحثم میشه میگمدیگه باید طلاق بگیزم..اگه مشکل ازمنه..چجوری حساسیتنو کم کنم؟
شما همونی ک قهر خونه مامانت بودی؟ چی شد اومد دنبالت؟؟
خستم انگاربه اخرخط رسیدم..؛ نمیفهمم ازبارداریه یاتلقینه..نمیدونم چیکارکنم گه تحملم بیشترشه اگه واقعاباید درمقابل شوهرم بیشترباشه؟
اره ارزو جان اومد و واقعا درست شده بود تاامروز سریه چیزالکی دعوامون شد
چرا خجالت میکشه؟ازچی؟
ازاینکه به بچه ی توراهمون ابراز محبت کنه..یامثلابهش میگم من اینجورمحبتو میخوام..نمیکنه.ومیفهمم دلیلش خجالت کشیدنه.یاغرور بیجاست
خب یاد نگرفته عزیزم طول میکشه خودت یادش بده ازش بخواه
سر چی دعوا کردید؟
ازبس گفتموعمل نکرده خستم..خودشم الکی میگه توبه زبون نیارمن عمل کنم..امابازم نمیاره
سر هیچی سر درک نکردن..سر اینکه فک میکنه همه بهم نظر دارن..خواهرزادشو که کلی،اومده خونمون میگم مسافره بگو بیاد میگه اگه دعوت کنیم فک میکنه خبریه..اینقدرازاین حرفا گفته زده شدم
فک کنم بارداری حساس شدی
فک کنم بارداری حساس شدی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
