موضوع مال شهریور ماه هست برام اون موقع تعریف کرد که یه مورد توپ میخواد بیاد برا خواستگاری خیلی تعریف و تمجیدشو کرد و اینکه ادم معروفی هست و سر اخر هم اسمشو گفت یکی هست که هم خواننده هست و هم کارگردان و مستند ساز ، در موردش سرچ کردم دیدم همچین ادمی وجود داره ازش برسیدم چرا اومده سراغ تو گفت یکی معرفی کرده حالا بعدا میفهمی کی بوده قراره اواخر مهر بیاد خواستگاری و بعد هم عقد کنیم و.... خیلی تعریفش رو کرد هر چی هم من میگفتم اخه معرف کی بود منو میپیچوند بلاخره گفتیم بمونیم تا اخر مهر ببینیم چی میشه که سری بعد گفت مامان پسره فوت کرده اوایل مهر تصادف کرد و مرحوم شده و حالا این میخواد بعد چهلم بیاد چهلمش میفتاد برا عاشورا تاسوعا سری پیش پرسیدم چی شد؟ گفت بعد صفر ماه اخه صفر ماه خوبی نیست تو این گیر و دار فهمیدم که معرفش کی بوده
البته خودش نگفت از زبون کس دیگه شنیدم معرف یه پسری بوده که باهاش دوست بوده و ارتباط تلفنی داشته باهاش پسره اینو دوست داشت ولی کار نداشته و خونواده دختره هم گفته اخه بدون کار که نمیشه و پسره هم بنا به گفته پدرش رفت دختر دوست پدرش رو عقد کرده تو بهار عروسی اونا هست حالا این اقا برداشت این خانوم رو با اون اقای خواننده اشنا کرده و خواننده محترم هم از این خانوم خوشش اومده ظاهرا ولی ارتباط تلفنی ندارن فقط یکی دو بار همو دیدن که مادرش فوت میکنه و ارتباط این دو از طریق اون اقا پسر تازه داماده که اطلاعات میبره و میاره
اون خواننده با اون اقا هم با هم فامیلن و چون خوانندهه پدرش هم قبلا فوت کرده قرار بود مادر این اقا اونا رو همراهی کنه برا خواستگاری اومدن که حالا مادر خوانندهه هم فوت کرده و فعلا قضیه راکد مونده شما در مورد این قضیه چی فکر میکنید میخوام نظرتون رو بدونم البته من به اون خانوم نتونستم بگم که معرف رو فهمیدم کیه
راستش احساس ترس میکنم به مادر اون خانوم که فوق العاده ساده هست گفتم نکنه کلک باشه یا خانوم اون دوست پسره بفهمه یکی دیگه با شوهرش ارتباط داره و سر و صدا راه بندازه ابروبری کنه خونواده فوق العاده ساده ای هستن و خیلی هم ابرومند اصلا نمیتونم این داستان رو هضمش کنم دختره هم با حرفایی که میزنه ادم رو گیجتر میکنه میگه چون مامان گفته با خوانندهه ارتباط نداشته باش تلفن رد و بدل نکردیم فقط از طریق واسطه خبرشو میگیرم واقعا گیج شدم خوانندهه واقعیت داره اینو هم دیده خیلی هم پولدار هست دلیلی هم نداره ابرو حیثیتش رو برا خاطر اون فامیلش که دوست پسر این خانوم بود حراج بزاره ولی اصلا نمیتونم قضیه رو بفهمم چی به چیه
میخوام ببینم این قضیه مشکوک نیست بنظرتون؟ چیکار بکنه بهتره؟ و اینکه نمیخواد پسره رو از چنگ بده میگه میخوامش
من میرم دخترمو بخوابونم میام ببینم نظرتون چیه
راستش من متوجه داستان نشدم
منم نفهمیدم چی شد
من متوجه داستان شدم خوب چی بگم بلاخره یه اتفاقی میوفته دیگه
والله خب خیلی هم خوبه
یعنی شما فکر میکنید یه همچین چیزی امکان داره؟
اخه همش فکر میکنم سرکاریه
کجای داستان رو متوجه نشدید؟ دختره با یه پسر به اسم مثلا مهدی دوست میشه چون کار نداشت برنامه ازدواج منتفی میشه مهدی با یکی دیگه عقد میکنه برا این دختره هم پسر فامیلشون که ادم پولدار و معروفی هست رو پیشنهاد میده اخه نمیتونم هضم کنم کدوم دوست پسری اینکارو میکنه
احتمال اینو دادم که ممکنه مهدی از لج جواب رد این خواسته با احساساتش بازی کنه و سرکاری باشه ولی اخه یه ادم معروف که نمیاد قاطی اینجور برنامه ها بشه
اخه دقیقا دو هفته مونده به زمانی که قرار گذاشتن برا خواستگاری مادره باید بیفته بمیره؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
