2737
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
ببین توی فارسی وان تبلیغات سریال رو نشون میده فریحا خودشو خوشکلاسیون کرده از پله ها میاد پایین امیر محوش میشه کنار هانده هم وایساده...
[smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley]
بعضی قسمتا تخته زیر پا فریحا گذاشتن تو عکسام ک ماشالله بیس سانتی ب قدش اضافه شدهههه فریحا ۱۵۸ امیر ۱۹0 :|
[smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley][smiley]s/sm_44.gif[/smiley]
2738
اغاز پخش سریال فریحا از شبکه فارسی وان نویسنده: mozhgan shams - یکشنبه ٢ شهریور ،۱۳٩۳ با سلام خدمت دوستان عزیزم از دیشب ساعت 9شب پخش سریال فریحا در شبکه فارسی وان شروع شد. این سریال درباره دختر جوانی به نام فریحا با بازی هزال کایا است که خانواده فقیری داره پدر و مادر او خدمتکار یک خانه بزرگ ویلایی هستند و فریحا هم گاهی به انها کمک می کند. داستان با قبولی فریحا در یک دانشگاه بزرگ خصوصی به همراه بورسیه است . دختر صاحب خانه جانسو در دانشگاه قبول نمی شود. فریحا همیشه از این که ابراز کند فقیر است سرباز می زند با لباس های جانسو به دانشگاه می رود و همیشه قبل از رفتن به دانشگاه به دستشویی مغازه ها می رود و یک لباس کوتاه می پوشد . در مدرسه شخصی به نام امیر وجود دارد که بسیار ثروتمند است نقش امیر را چاغتای اولسوی ستاره این روزهای سریال مدجزیر بازی می کند. او با فریحا تصادف می کند دست فریحا اسیب می بیند و موبایلش می شکند اما فریحا راضی به خسارت گرفتن نمی شود چون مدل گوشی اش پایین است و خجالت می کشد این رفتار امیر را شگفت زده می کند فریحا جلوی امیر تاکسی می گیرد و وقتی امیر می رود بیشتر پولش را به تاکسی می دهد و پیاده می شود. فریحا خجالت می کشد با ان موبایل قدیمی در دانشگاه صحبت کند جواب پدرش را نمی دهد و پدرش که نگران شده به دانشگاه می رود فریحا که حسابی هل شده به همه می گوید که پدرش مستخدمشان است و قرار بوده چیزی برایش به دانشگاه بیاورد . این اغاز دروغ های فریحا است و دروغی بعد از دروغ دیگر گفته می شوند کل دانشگاه فکر می کنند او بچه پولدار است در این میان امیر به او نزدیک می شود حال داستان جریان فریحا و دروغهایش است و ایا امیر بعد از فهمیدن این ها باز پیش فریحا می ماند یا نه. نکته جالب بازی وحیده گردم یا همان خرم سلطان این روزها در نقش مادر فریحا است دیدن خرم سلطان با لباس های کارگری جالب بود . سعی می کنم خلاصه این سریال را اگر برسم ببینم برایتان بگذارم یکی از تکرارهای سریال ساعت 10 صبح است به نظر ساعت 2 بعدازظهر هم تکرار داشته باشد
بیوگرافی پاغتای اولسوی بازیگر نقش امیر در سریال فریحا نویسنده: mozhgan shams - یکشنبه ٢ شهریور ،۱۳٩۳ نام : Cagatay Ulusoy تولد: 23 سپتامبر 1990 قد: 1/90 او یک مدل و بازیگر مشهور ترکیه ای است. او متولد استانبول ترکیه است. پدرش اهل ترابزون و مادرش اهل استانبول است او کاراش را از سال 2010 با مدلینگ شروع کرد. او درهمان سال برنده جایزه بهترین مدل ترکیه شد. اولین بازی اش در فیلم Anadolu Kartalları در یک نقش مکمل به نام احمد بوده است.او در همین سال در سریال فریحا در نقش امیر و در مقابل هزال کایا قرار گرفت. این سریال محصول 2011 است. او دو فصل در این سریال درخشید از او دعوت کردند که در فصل سوم سریال هم بازی کنند اما این سریال به دلیل افت مخاطبانش در سال 2012 متوقف شد.یکی از دلایل افت این سریال این بود که هزال کایا دیگر در سریال بازی نکرد و قرار بود کس دیگری بازی کند که این به مذاق مخاطبان خوش نیامد. در سال 2013 خبر اعتیاد چاغتای و دستگیری او مثل بمب در ترکیه صدا کرد او در مقابل جراید و تلویزیون اعلام می کرد که او مواد مصرف می کرده تا از افسردگی ای که به خاطر شکست سریال در انتهای فصل دو و فصل سه به ان گرفتار شده بود نجات پیدا کند. بازی او در سریال مد جزیر یا همان جزر و مد در کنار سرنا ساریکایا شروع شد و این سریال با موفقیت زیادی همراه شد. این روزها سرنا و چاغتای اعلام کرده اند که عاشق هم شده اند و با هم زندگی می کنند اما خیلی ها می گویند که این یک کلک تهیه کننده برای واقعی نشان دادن عشق در فیلم است و انها در واقع در زندگی واقعی خود هم نقش بازی می کنند . چاغتای این روزها به برادرش در صنعنت موسیقی کمک می کند اسم برادرش walid JL mebarek است
خلاصه قسمت 2 و 3 فریحا نویسنده: mozhgan shams - سه‌شنبه ٤ شهریور ،۱۳٩۳ امیر برای فریحا یک گوشی می خرد اما فریحا قبول نمی کند بعد از کلاس امیر و دوستانش از فریحا می خواهند که با انها به کافه برود. فریحا قیمت ها را می بیند و فقط اب سفارش می دهد. همسایه بالایی فریحا را با امیر و دوستانش می بیند اما چیزی نمی گوید. امیر یواشکی گوشی را در کیف فریحا می گذارد و او را تا خانه می رساند شب به گوشی زنگ می زند و فریحا که هول شده می گوید گوشی جانسو همسایه بالایی است بابایش اصرار می کند که سریع پس بدهد. در دانشگاه فریحا گوشی را به هنده که دوست امیر است می دهد تا به امیر بدهد. در خانه مامان بابای فریحا به مامان جانسو می گوید که فریحا شب گوشی را می اورد اما انها می گویند راجع کدام گوشی می گویید بابای فریحا حسابی عصبی می شود. باران شدیدی گرفته امیر فریحا را می رساند و نزدیک خانه فریحا ماشین امیر خراب می شود او دنبال تعمیرکار می رود و ان تعمیرکار محمد برادر فریحا است فریحا خودش را پنهان می کند و وقتی محمد می رود به سمت صندق عقب از امیر عذرخواهی می کند و می رود محمد او را از پشت می بیند. به امیر زنگ می زنند که حال برادرش بد شده مادر امیر امریکا است و امیر به سرعت ماشین را دست محمد می سپارد و می رود. وقتی فریحا به خانه می رود پدرش به او سیلی می زند و می گوید دیگر حق نداری که به دانشگاه بروی . فریحا می خواهد بدون اجازه برود که مادرش می گوید اگر بروی پدرت همه مان را جمع می کند و به روستایش می برد. ان همسایه ای که فریحا را با امیر دیده بود وقتی فریحا برای بردن اشغال ها می رود حسابی به او تیکه می اندازد. جانسو با نامادری اش صنم سر اینکه صنم می خواهد او را برای درس خواندن به امریکا بفرستد دعوا می کند و خودکشی می کند. فریحا می فهمد و با کلید در اتاق او را باز می کند و او را به بیمارستان می برد امیر هم در همان بیمارستان است اما فریحا را ندیده است.
خلاصه قسمت 4 تا 6 فریحا نویسنده: mozhgan shams - یکشنبه ٩ شهریور ،۱۳٩۳ برادر امیر در همان بیمارستانی بستری است که فریحا همسایه شان جانسو را که خودکشی کرده اورده انها همدیگر را می بینند و با هم کلی صحبت می کنند. هانده که فهمیده برادر امیر بستری است با کلی وسیله به بیمارستان می رود ولی فریحا را کنار امیر می بیند و شاکی می شود. محمد برادر فریحا بعد از تعمیر ماشین امیر با تحریک دوستش سوار ماشین می شوند که یک دور بزنند ولی تصادف می کنند و ماشین داغون می شود. بابای امیر هم تازه از سفر برگشته و با امیر به اداره پلیس می رود و از محمد شکایت می کنند بابای فریحا قول می دهد که خسارت ماشین را هرچه که هست پرداخت کند اول می خواهد طلاهای زهرا مادر فریحا را بفروشد که همش چند تا النگو است بعد می خواهد با سند زمینی که در روستا با بردارانش شریک است از بانک وام بگیرد که بانک می گوید چون در سند شریک است به او وام نمی دهند. می خواهد زمین را بفروشد اما زهرا همش مخالفت می کند و می گوید این تنها چیزی است که بچه ها دارند و من بچه هایم که مرده بودند انجا دفن کرده بودیم اما بابای فریحا اصرار دارد که زمین رابفروشند. این روزها هر وقت فریحا امیر را می بیند به او زیاد محل نمی گذارد خیلی از رفتار پدرش با محمد دلگیر است. همسایه بالایی از فریحا می خواهد برود از کافه برایش قهوه بگیرد که در انجا امیر و دوستانش را می بیند توجه نمی کند و می رود . امیر به همراه هانده به کلوپ می روند انجا امیر یکی از دوست دختر های سابقش را می بیند دختر او را به خانه اش دعوت می کند اما امیر که به یاد فریحا است برای دختر تاکسی می گیرد و او را تنها می فرستد هانده فکر می کند که امیر ان شب را با ان دختر بوده. بابای فریحا به او اجازه رفتن به دانشگاه را می دهد فریحا در یک گوشه لباس هایش را عوض می کند و به دانشگاه می رود می بیند که امیر و دوستانش همش دارن افراد فقیر را مسخره می کنند فریحا از کوره در می رود و جلو می رود و می گوید که خجالت بکشید فکر می کنید چون انها فقیر هستند دل ندارند و می رود امیر هم ناراحت می شود.
خلاصه قسمت 7 تا 15 فریحا نویسنده: mozhgan shams - پنجشنبه ٢٠ شهریور ،۱۳٩۳ فریحا به کلوپ نزد امیر و هانده می رود و هانده از حسودی این که امیر به فریحا توجه می کند در نوشیدنی او قرص می ریزد اما دوست امیر در حال فیلمبرداری است و اینها همه در فیلمبرداری امده است فریحا بعد از خوردن قرص شروع به دیوانه وار رقصیدن می کند که این امیر را ناامید می کند و با فریحا به تندی صحبت می کند که تو با این کارهایت ابروی ما را بردی و فکر نمی کردم همچین دختری باشی. دوست امیر در فیلم متوجه این قضیه می شود کار فریحا و هانده به کمیته انضباتی دانشگاه می کشد چون فریحا بعد از خوردن قرص هانده را کتک زده بود و این فیلم در اینترنت قرار گرفته بود خلاصه اینکه کورای دوست امیر هانده را مجبور می کند که در کمیته به نفع فریحا صحبت کند و هانده برای نزدیک شدن به سی دی به فریحا نزدیک می شد با فریحا به خرید می رود و فریحا مجبور می شود برای کم نیاوردن با پول اب و برق ساختمان برای خودش یک کفش 1000 لیری بخرد و بعد از رفتن هانده می خواهد ان را پس بدهد که نمی تواند در راه صنم نامادری جانسو را می بیند و می گوید پول را گم کرده و صنم پیشنهاد می دهد که صنم پول را به او بدهد و او یک ماه بعد از دانشگاه در هتل شوهر صنم پیشخدمت باشد امیر فریحا را سوار ماشین صنم می بیند و فکر می کند که صنم مادر فریحا است و انها را تعقیب می کند و اپارتمان فریحا را پیدا می کند. فریحا رفته برای کل ساختمان چیزی بخرد که امیر را با یک دسته گل در ساختمان می بیند سبد را پنهان می کند و امیر دسته گل را برای عذرخواهی به فریحا می دهد .فریحا اول می خواهد دسته گل را دور بیاندازد که بعد دلش نمی اید و در جایی قایم می کند اما یادش می رود نوشته ی امیر را از ان بکند و مادرش ان را پیدا می کند و با یک شاخه گل در اتاق فریحا می گذارد و می گوید از این جریان مطلع است او عکس امیر را در روزنامه ها دیده بود. از طرفی جانسو هم عاشق سینه چاک امیر است و همش عکس های او را در روزنامه ها و اینترنت جمع می کند. در دانشگاه فریحا امیر را دعوا می کند که چرا همش سر راه او سبز می شود و توی کلوپ هرچی دلش خواسته به او گفته و بعد می خواهد با یک عذرخواهی سر و ته اش را هم بیاورد. از طرفی مادر فریحا با پیشنهاد مادر لارا همسایه فریحا که خیاط مادر هانده است برای کار به خانه هانده می رود. هانده با کمک یکی از دوستهای فریحا که دوست دختر کورای است سی دی را در خانه کورای به دست می اورد به خانه می اید و سی دی را دارد تماشا می کند که زهرا مادر فریحا هم او را در سی دی در حال دیوانه رقصیدن می بیند و قاطی به خانه می رود و فریحا را کتک می زند که نباید این کارها را بکنی تو باعث می شوی که انها از تو سو استفاده کنند و بعد تو را دور بیاندازند.امیر هم باز سر راه فریحا سبز می شود و به اوابراز عشق می کند و او را می بوسد که جانسو انها را از پنجره می بیند البته چهره امیر را نمی بیند و فقط می بیند که فریحا دارد مردی را می بوسد. مریم خانم هم سعی می کند با فروختن مربا در بازار محصولات خانگی پولی دربیاورد تا بتواند قسط های ماشین امیر را که محمد بر اثر تصادف داغون کرده بود را پرداخت کند.
خلاصه قسمت 16 تا 20 فریحا نویسنده: mozhgan shams - پنجشنبه ٢٧ شهریور ،۱۳٩۳ هانده فریحا را تعقیب می کنه و می فهمه که توی هتل پیشخدمته و می ره مراسم تولدش را در ان هتل می گیره وقتی فریحا براشون سرویس می اره قیافه همه دیدنی است اما امیر می گوید که انیجا هتل بابای فریحا است و حتما خواسته او را تنبیه کنه که این کار را کرده پدر من هم یک بار برای تنبیه با من این کار را کرد. اگر یادتون باشه یک بار امیر فریحا را سوار ماشین صنم صاحب هتل دیده بود و فکر می کرد صنم مادر فریحا است. خلاصه فریحا از این جریان هم جان سالم به در می بره. غنچه همان دوست فریجا که با دوست امیر دوست بود باردار می شه و فریحا دوست امیر و غنچه را به رستوران می بره و با انها صحبت می کنه اما دوست امیر زیر بار بچه نمی ره. امیر به فریحا زنگ می زنه و فریحا می گه هتله در حالی که امیر می بینه که با دوستش نشسته و داره حرف می زنه هانده هم همش روی مخ امیره که این دو با هم رابطه دارن. یکی از دوستای زهرا براش کاری پیش می اید و زهرا جاش می ره انگشتر صاحبخونه گم می شه و به زهرا تهمت می زنن و زهرا را رو به اداره پلیس می برن اهالی خونه پشت زهرا حرف می زنن و می گن خوب نیست که پلیس امده جلوی در خونه و برای ما بد می شه. این همسایه زهرا اینا هم که خواستگار فریحا است به دیدن بابای فریحا می روند که یک سری دزد به او حمله کرده بودند تا پولش را بگیرند. وای این پسره خیلی داغونه که خواستگار فریحاست.
خلاصه قسمت 21 تا 24 فریحا نویسنده: mozhgan shams - چهارشنبه ٢ مهر ،۱۳٩۳ غنچه به بیمارستان می ره و بچه اش را سقط می کنه و از فریحا می خواد شب خونه انها بره که فریحا می گه مهمون دارن و نمی شه کورای می گه که دو تایی برین خونه من و من هم می رم بیرون. شب هانده و امیر می ان در خونه کورای و فریحا و غنچه در را باز نمی کنن. هانده می گه برق ها روشنه ژس حتما یکی خونه است فریحا به کورای زنگ می زنه که قضیه را جمع کنه و کورای هم به امیر زنگ می زنه و می گه خونه نیست انها هم می رن اما هانده می گه که من مطمئن هستم کسی خونه بود.هانده از یک عکاس خواسته که فریحا و کورای را تعقیب کنه و وقتی که کورای فریحا را برای تشکر بغل می کنه ازشون عکس می گیره و این عکس ها در مجله چاپ می شه. امیر فریحا را با هلی کوپتر به گردش می بره که هانده بهش زنگ می زنه و می گه سریع بیا اینجا. از طرفی زنی که انگشترش را گم کرده بود و به زهرا تهمت زده بود انگشتر را پیدا می کند زهرا هم می خواد که اونها شخصا ازش عذرخواهی کنند. امیر با دیدن عکس ها دیوانه می شه و کورای را می زنه و به فریحا می گه این حق من نبود و شما به من کلک زدید فریحا می خواد براش توضیح بده که قبول نمی کنه. فریحا گریون می ره خونه و مادرش عکس فریحا و کورای را در مجله ای که لارا به او داده می بینه و میره با فریحا قاطی می کنه و می گه مگه تو چند نفر را دوست داری هنوز قضیه امیر تمام نشده یکی دیگه امده. فریحا می گه که ما اون شب رفته بودیم درس بخوانیم که کورای هم که درسش ضعیفه امده بود و بعد برای تشکر من را بغل کرد که ازمون عکس گرفتن. شب هانده که با کورای دعواش شده چون کورای فهمیده که عکس مجله کار او بوده می ره خونه امیر و شب پیش امیر می مونه اما اتفاقی نمی افته صبح غنچه می اید در خونه امیر تا بگه که فریحا گناهی نداره که هانده سریع یک لباس باز می پوشه که مثلا بگه با امیر بوده و می ره در را باز می کنه . غنچه شوکه می شه و به امیر می گه که فریحا بی گناهه و می خواسته به او کمک کنه امیر خیلی ناراحت می شه که بد قضاوت کرده. محمد داداش فریحا به هتل با زن های ثروتمند می ره و با انها خوش گذرانی می کنه و پول می گیره که فریحا او را در هتل با یکی از زنها می بینه. محمد تو مجله که دست دوستش بوده عکس فریحا را می بینه می ره به فریحا گیر بده که این چیه فریحا می گه باید تو راجع کارهات توضیح بدی که با زن های بد می گردی. محمد خیلی پشیمونه و می خواد از این کار دست بکشه. جانسو هم عکس فریحا و کورای را میبینه و می فهمه که فریحا با دوست صمیمی امیر دوسته و اون هم که یک عمر دنبال امیر بوده به فکر فرو می ره که از طریق فریحا با امیر اشنا بشه
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز