داستان منو بخونین

سال 88 ازدواج کردیم . قبل ازدواج میدونستم تنبلی تخمدان دارم و باید بعد از ازدواج سریع حامله شم . اما هم سنمون کم بود هم منبع درآمد خوب و ثابتی نداشتیم که بخوایم به بچه فکر کنیم . با اون حال جلوگیری نکردیم . خب بچه دارم نشدیم . سال دوم مامانم که خیلی نگران زندگیمون بود مخارج درمانمون رو تقبل کرد . از قرص کلومیفن شروع شد تا رسید به آمپولهای هرمونی ماهانه . نشد که نشد . دکتر گفت لاپراسکوپی کن. لاپرا شدم . تخمدانم کوتر شد . بعدش دکتر گفت شاید تو چندماهه آینده به خاطر کوتر حامله شی. که نشدم. بعدش آی یو آی . دوهفته انتظار = منفی بعدش آی وی اف . دوهفته انتظار = منفی میکرو اینجکشن . دوهفته انتظار = منفی بار آخر با خودم عهد بستم دیگه به فکر بچه دار شدن نباشم . مخصوصا چون تو این زمان که در حال درمان بودم از زندگی و همسرم فوق العلاده دور شده بودم . مدام داشتم درد میکشیدم . مدام تو بیمارستان ها و دکترای مختلف بودم . به خاطر تغیرات هورمونی بداخلاق و تند خو و دم دمی مراج شده یودم . خلاصه عنان و اختیار زندگیم از دستم رفت و زندگیم داشت به خاطر بچه سقوط میکرد . به خودم قبولوندم که مادر نمیشم . که قرار نیست بچه ای تو زندگیم باشه . موقع پریود ترس نداشتم که بشم یا نشم . علائم دارم یا ندارم. سخت چسبیدم به زندگیم. سرکار رفتم (مهدکودک) و همه عشقمو نثار بچه های مردم کردم . بی خیال و بی تفاوت نسبت به بچه اوقاتمو گذروندم . از دوهفته پیش حالت تهوع داشتم و بالا میاوردم . چون معده ی ضعیفی داشتم و در ضمن اصلا دوست نداشتم حتی شک کنم که با اینهمه دردو مرض طبیعی حامله شدم بیخیالش شدم و حتی پیگیری هم نکردم . چون پریود منظمی هم نداشتم دیگه 100% بیخیال شدم که حامله نیستم . صبح امروز حالم خیلی بد بود . شوهرم اصرار کرد از بی بی چک استفاده کنم . یه دونه از 2 سال پیش برام مونده بود که تاریخ گذشته بود . با ا.ن حال ازش استفاده کردم. دوتا خط قرمز پررنگ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! از تعجب شاخ در آوردم!!!! بعد به خودم گفتم خب تاریخ گذشته بود دیگه . خطش الکیه . شوهرم رفت داروخونه یکی تازه گرفت . دوساعت بعد استفاده کردم . هردوتا خط پر رنگ . فردا صبح میرم آزمایش بدم . چون دیگه شک ندارم که لطف خدا شامل حالم شده و من باردارم . با وجود اونهمه مشکلات . اینارو اینجا نوشتم که بگم اگه واقعا من الان باردار باشم و فردا هم جواب آز مثبت باشه فقط به خاطر خواست و اراده خداست . اگه اون بخواد میده و اگه نخواد ..... من حتی رحمم سر جاش نیست !!!!!! یعنی به اصطلاح پزشکی تو حالت رتروورسه است یا همون رتروورسیون. همسرم هم اسپرماش عالییی نبود!! اونم باید عمل میکرد که نکرد !!!! من دوسال پیش به هر راه علمی دست زدم نشد. اما امروز بدون هیچ تلاشی بی بی چکم مثبت شد . شاید گاهی باید بیخیال بود و سپرد دست خودش . اون حتما صلاح مارو بهتر از خودمون میدونه . الان میفهمم چرا اون روزا همسرم مدام میگفت انقدر اصرار نکن . بسپر دستش. کاش زودتر به خدا و حکمتش ایمان می آوردم. از ته دلم برای همه منتظرا دعا میکنم که اگه خدا صلاح بدونه دامنشونو سبز کنه . الهی آمین