در مورد بحث هم دنبال قانون و راهکار و ....نباشین.........مگه قبلن قانون داشتیم؟؟بزاریم روال عادی پیش بره بحثی مناسب با زمان و مکان اگه پیش بیاد صحبت میکنیم کسی خواست شرکت کنه کسی نخواست نکنه.......ولی اگر شرکت نکردین لطفا بحث تموم شد نظر ندین ببخشید میگم ولی نوش دارو بعد مرگ سهراب به هیچ دردی نمیخوره.
تنها قانون بحث همون رعایت احترتم باشه و اینکه هر جا هر کلمه ای رو حس کردیم طرف منظوری داره رک و مستقیم بپرسیم تا جواب بگیریم و هیچ سوء تفاهمی نشه.
بهی من که تو رو دیدم والا جز لبخند و همون قیافه مهربون نمیتونم تصورت کنم........در مورد نوشته هاتم با یه سری هاش تا یه جاهایی موافقم........میدونی واقعاً قرار نیست کسی با بحث ها نظرش عوض بشه یا مثل ما فکر کنه قصد و هدف بحث به چالش کشیدن همه چیزه و دونستن نظرهای موافق و مخالف..........و البته گاهی ممکنه کسی بخواد نظرش رو با بقیه تطبیق بده و عوض کنه.
تنها قانون بحث همون رعایت احترتم باشه و اینکه هر جا هر کلمه ای رو حس کردیم طرف منظوری داره رک و مستقیم بپرسیم تا جواب بگیریم و هیچ سوء تفاهمی نشه.
بهی من که تو رو دیدم والا جز لبخند و همون قیافه مهربون نمیتونم تصورت کنم........در مورد نوشته هاتم با یه سری هاش تا یه جاهایی موافقم........میدونی واقعاً قرار نیست کسی با بحث ها نظرش عوض بشه یا مثل ما فکر کنه قصد و هدف بحث به چالش کشیدن همه چیزه و دونستن نظرهای موافق و مخالف..........و البته گاهی ممکنه کسی بخواد نظرش رو با بقیه تطبیق بده و عوض کنه.
سودابه تو ریخته گری خوندی؟؟؟خاک بر سرم من چمیدونستم گفتم یه مثالی بزنم که نداریم............وای چه باحال شده.......منیره میگه مراغه مهناز مال اونجاست من میگم ریخته گری تو خوندی...........خوب باحال شده ها.
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
سایه چه حس بدی بهم دست داد...........خو بادم رو تو خماری میزاری ها...از کسی چیزی ناراحت شدی؟؟از من بوده؟؟تو رو خدا بیا بگو قرارمون اینجا همینه.........زودی بیا بگو و خاندانی رو از نگرانی در بیار تو رو خدا!
سمیه نمیری باز سحر رو مثال زدی؟؟؟.......این تازه ترین خبر امروزه::....سحر به عنوان برترین نمونه بارز مثالهای تاپیکی پوشک طلایی جایزه گرفت!
یعنی سحر ببین شدی سوژه ....همش از تو به عنوان یه نمونه فعال یاد میکنیم.
یعنی سحر ببین شدی سوژه ....همش از تو به عنوان یه نمونه فعال یاد میکنیم.
لیلا عزیز من ازت ممنونم بابت درک بالایی که داری.........ممنونم که درک کردی منظور سمیه رو و البته بگم شماها هم حق دارین و من هم دلیلی نمیبینم همه شرکت کنن چون فعالیت توی تاپیک هم نشون میده شاید همه دوست نداشته باشن اندازه ما اینجا باشن و سرگرمی های دیگه ای هم دارن ولی ماهایی که تنهاتریم مثل من و صنم یا سمیه که از کارهای دیگه و استراحتش میزنه خوب بیشتر اینجاییم و فک میکنم میزان نظرات مشابهمونم بیشتره و به خاطر همین بحث کردنمون شاید بهتر جواب میده......
منتها باز همون نکته ای که سمیه گفت رو من هم قبول دارم میدونی حس بدی بهت دست میده وتی مثلا داری در مورد یه چیزی بحث میکنی و هر کسی به یه نحوی توش شرکت میکنه یا سعی میکنه بگه مثلا من گرفتارم یا نمیدونم بعد یهو وسطش یکی در مورد شورت نوه عموش سوال میکنه خوب ادم حرصی میشه میگه این مارو پشمِ فلانم حساب نکرد داریم این وسط بحث میکنیم یعنی؟؟؟!!!!(به بی ادبانه ترین وضع توضیح دارم تا همه خو بو دقیق و واضح متوجه بشن)!
منتها باز همون نکته ای که سمیه گفت رو من هم قبول دارم میدونی حس بدی بهت دست میده وتی مثلا داری در مورد یه چیزی بحث میکنی و هر کسی به یه نحوی توش شرکت میکنه یا سعی میکنه بگه مثلا من گرفتارم یا نمیدونم بعد یهو وسطش یکی در مورد شورت نوه عموش سوال میکنه خوب ادم حرصی میشه میگه این مارو پشمِ فلانم حساب نکرد داریم این وسط بحث میکنیم یعنی؟؟؟!!!!(به بی ادبانه ترین وضع توضیح دارم تا همه خو بو دقیق و واضح متوجه بشن)!
صنم من اصلا با یه تاپیک دیگه موافق نیستم چون من همینم خداییش بازخواست میشم میام چون هی وسط کارایی که دارم میام یا بارانو میخوابونم به جای استراحت میام و واقعاً نمیرسم یه جای دیگه. بعدشم ببخشید ولی دلیلی نمیبینم کوچ کنم به جای دیگه برای حرفهای معمولی و بحث هامون......همین جا هستیم و در کنار هم با هم نظراتمون رو به اشتراک میزاریم.......دلخوری و ناراحتی و سوءتفاهم هم اگه پیش بیاد وقتی بده که حل نشه نه اینکه حل بشه بالاخره دو تا خواهرم نظرات متفاوتی ممکنه داشته باشن حتی با اینکه تربیت یه پدر و مادر هم داشتن.
سودابه در مورد شیرازی ها چه سوالی داری؟؟فقط یادت باشه خواستی بپرسی بگو شیرازی های عزیز و محترمم و ناز و خوشکل(هاهاهاهاهاها وگرنه من جواب نمیدما.........باید نازمون رو بکشی تا حال داشته باشیم جوابت رو بدیم).
مهسا الان دیدم در مورد حموم و حلما گفته بودی این دختر تو هم بلایی هست واسه خودشا........ببوسش.
منم جدیدا باران وروجک نمیزاره سرش رو درست بشورم و جیغ میزنه........تازه من از پشت موهاش سرش رو میشورم و جلوی سرش روهم یه جوری میریزم که اب بریزه پشت سرش که خانم بدش نیاد..........
البته بگم میدونستین بعضی ها از ریختن اب روی سرشون ذاتا بدشون میاد؟؟اینها همونهایی هستند که اصلا اسخر رفتن رو دوست نخواهند داشت.....من خواهرم و خواهر شوهرم اینطورین.......میگن احساس خفگی بهمون دست میده و حتی زیر دوش هم سرشون رو تو اب فرو نمیکنن. برخلاف من......یک یاز بزرگترین لذت های من قرار گرفتن زیر دوش اب خنکه......تازه میشم کلا!
مهسا الان دیدم در مورد حموم و حلما گفته بودی این دختر تو هم بلایی هست واسه خودشا........ببوسش.
منم جدیدا باران وروجک نمیزاره سرش رو درست بشورم و جیغ میزنه........تازه من از پشت موهاش سرش رو میشورم و جلوی سرش روهم یه جوری میریزم که اب بریزه پشت سرش که خانم بدش نیاد..........
البته بگم میدونستین بعضی ها از ریختن اب روی سرشون ذاتا بدشون میاد؟؟اینها همونهایی هستند که اصلا اسخر رفتن رو دوست نخواهند داشت.....من خواهرم و خواهر شوهرم اینطورین.......میگن احساس خفگی بهمون دست میده و حتی زیر دوش هم سرشون رو تو اب فرو نمیکنن. برخلاف من......یک یاز بزرگترین لذت های من قرار گرفتن زیر دوش اب خنکه......تازه میشم کلا!
ای بابا رتبمون شد 12؟؟؟حالا همینطور یواش یواش نریم عقب بشیم 40 یهو؟؟دیگه ورزشکار نداریم؟؟
در مورد علی دایی اگر اشتباه نکنم سمیه گفته بود و سودابه توضیح داده بود که با شناختی که از سمیه دارم گمونم مثال زده و شخص علی دایی منظورش نبوده..........البته منم بگم که من از این یارو رضازاده متنفرم و هیچ وقت به دلم نمیشینه ولی علی دایی روواقعاً قبول دارم که با تلاشش و عقل به اینجا رسیده و اگرم اینطوری نشونش میدن برای خراب کردنشه وگرنه اگر مال و منالی هم داره خودش زرنگ بوده و مثل فوتبالیستهای الان نبوده چون اون زمان هنوز درامداشون میلیاردی نشده بود.......بالاخره درایتش رو میرسونه که بیزنس محصولات ورزشی داشته باشه.
مثلا یادمه میناوند هم تو میلاد نور عطر فروشی داشت ولی چرا اون مثل علی دایی نیست؟؟؟
سودابه قضیه دوپینگ و مقام معظم و اینا چی بود؟؟؟جون من بگو من مرده این اخبارام به قول صنم اخبارای خاله زنکی خداییش حال میده نه؟؟
من برم یه استراحتی بکنم.......
در مورد علی دایی اگر اشتباه نکنم سمیه گفته بود و سودابه توضیح داده بود که با شناختی که از سمیه دارم گمونم مثال زده و شخص علی دایی منظورش نبوده..........البته منم بگم که من از این یارو رضازاده متنفرم و هیچ وقت به دلم نمیشینه ولی علی دایی روواقعاً قبول دارم که با تلاشش و عقل به اینجا رسیده و اگرم اینطوری نشونش میدن برای خراب کردنشه وگرنه اگر مال و منالی هم داره خودش زرنگ بوده و مثل فوتبالیستهای الان نبوده چون اون زمان هنوز درامداشون میلیاردی نشده بود.......بالاخره درایتش رو میرسونه که بیزنس محصولات ورزشی داشته باشه.
مثلا یادمه میناوند هم تو میلاد نور عطر فروشی داشت ولی چرا اون مثل علی دایی نیست؟؟؟
سودابه قضیه دوپینگ و مقام معظم و اینا چی بود؟؟؟جون من بگو من مرده این اخبارام به قول صنم اخبارای خاله زنکی خداییش حال میده نه؟؟
من برم یه استراحتی بکنم.......
سمیه جون
خوب بحث نیمه کاره رها بشه قرار نیست که همه به یه نتیجه مشترک برسن یا اینکه که بیان اعتراف کنن مثلا "من اشتباه کردم" هر کسی از بحث نتایج خودش رو می گیره یک نفر یاد میده و یک نفر یاد میگیره یا اینکه همه اطلاعات مفید نصیبشون میشه یا ممکنه اطلاعاتمون هم زیاد نشه و دانسته هامون رو با هم به اشتراک بگذاریم. حرف منم همینه که ما نظرمون و دلایلمون رو می گیم ولی نیازی نیست که همدیگه رو مجاب کنیم و حرف خودمون رو به کرسی بنشونیم (اصلا همینه که باعث دلخوری میشه) تصمیم گیری نهایی افراد از بحث با خودشونه...
بعدش سمیه واقعا برای نظر دادن و پست گذاشتن اینجا نمی شه همش حساب و کتاب کرد که کی با کی چند چنده . من خیلی اوقات واقعا نمی رسم که همه نطرات رو بخونم و نظرات موافق و مخالف رو بشمارم فقط نظر خودم رو میدم. راستش اگه بدونم هم شاید تاثیری روی نظرم نداشته باشه.
اگه گفتم با لبخند و لحن آروم تصورم کن به خاطر این بود که فکر نکنی دارم بهت می توپم چون نظراتم خیلی باهات متفاوت بود همین منظور دیگه ای نداشتم.
در مورد اینکه میگی چرا الان گفتم و قبلا نگفتم خوب واقعا نمی دونم الان حس کردم که لازمه اینا رو بگم. من کلا اهل گفتگوهای جنجالی نیستم خصوصا با دوستام و کسایی که دوستشون دارم خیلی با احتیاط بحث می کنم و کلا آدم ملاحظه کاری هستم یعنی معمولا توی رودربایستی هستم ولی تو خیلی رک تر از منی در عین صداقتت یعنی تیپ شخصیتیمون کلا با هم فرق داره در ضمن قبول دارم که ظرفیتت بالاست.
صنم جون
من اشتباه نوشتم من همون بار اول هم برای سحر نظر دادم یادمه بهش گفتم بچه ها شیطونی می کنن ال می کنن و بل می کنن و ما باید مادرای صبوری باشیم تا شخصیتشون خوب شکل بگیره شما هم چیزایی توی این مایه ها نوشتید من تا اینجا نه تنها با شما مخالف نبودم تازه مثل شما نظر دادم ولی بعد که کمی بحث تند شد فهمیدم سحر به اون حرفای من احتیاج نداشت یعنی به اون تیپ نصیحتا نیاز نداشت و من باید باهاش فقط همدردی می کردم (حالا درست تشخیص دادم یا نه نمی دونم) ولی شما همچنان داشتین نصیحتش می کردین و من با این موافق نبودم. ولی اون موقع سمیه خیلی ناراحت بود و من اگه نظر مخالف میدادم مطمئنا بحث تعدیل که نمیشد اوضاع بدتر هم میشد.
خوب بحث نیمه کاره رها بشه قرار نیست که همه به یه نتیجه مشترک برسن یا اینکه که بیان اعتراف کنن مثلا "من اشتباه کردم" هر کسی از بحث نتایج خودش رو می گیره یک نفر یاد میده و یک نفر یاد میگیره یا اینکه همه اطلاعات مفید نصیبشون میشه یا ممکنه اطلاعاتمون هم زیاد نشه و دانسته هامون رو با هم به اشتراک بگذاریم. حرف منم همینه که ما نظرمون و دلایلمون رو می گیم ولی نیازی نیست که همدیگه رو مجاب کنیم و حرف خودمون رو به کرسی بنشونیم (اصلا همینه که باعث دلخوری میشه) تصمیم گیری نهایی افراد از بحث با خودشونه...
بعدش سمیه واقعا برای نظر دادن و پست گذاشتن اینجا نمی شه همش حساب و کتاب کرد که کی با کی چند چنده . من خیلی اوقات واقعا نمی رسم که همه نطرات رو بخونم و نظرات موافق و مخالف رو بشمارم فقط نظر خودم رو میدم. راستش اگه بدونم هم شاید تاثیری روی نظرم نداشته باشه.
اگه گفتم با لبخند و لحن آروم تصورم کن به خاطر این بود که فکر نکنی دارم بهت می توپم چون نظراتم خیلی باهات متفاوت بود همین منظور دیگه ای نداشتم.
در مورد اینکه میگی چرا الان گفتم و قبلا نگفتم خوب واقعا نمی دونم الان حس کردم که لازمه اینا رو بگم. من کلا اهل گفتگوهای جنجالی نیستم خصوصا با دوستام و کسایی که دوستشون دارم خیلی با احتیاط بحث می کنم و کلا آدم ملاحظه کاری هستم یعنی معمولا توی رودربایستی هستم ولی تو خیلی رک تر از منی در عین صداقتت یعنی تیپ شخصیتیمون کلا با هم فرق داره در ضمن قبول دارم که ظرفیتت بالاست.
صنم جون
من اشتباه نوشتم من همون بار اول هم برای سحر نظر دادم یادمه بهش گفتم بچه ها شیطونی می کنن ال می کنن و بل می کنن و ما باید مادرای صبوری باشیم تا شخصیتشون خوب شکل بگیره شما هم چیزایی توی این مایه ها نوشتید من تا اینجا نه تنها با شما مخالف نبودم تازه مثل شما نظر دادم ولی بعد که کمی بحث تند شد فهمیدم سحر به اون حرفای من احتیاج نداشت یعنی به اون تیپ نصیحتا نیاز نداشت و من باید باهاش فقط همدردی می کردم (حالا درست تشخیص دادم یا نه نمی دونم) ولی شما همچنان داشتین نصیحتش می کردین و من با این موافق نبودم. ولی اون موقع سمیه خیلی ناراحت بود و من اگه نظر مخالف میدادم مطمئنا بحث تعدیل که نمیشد اوضاع بدتر هم میشد.
بیتا بیدار شد بازم میام....
برای اینکه زیاد عقب نیوفتم از کوچکترین فرصت استفاده کردم و اومدم
خیلی هم خوب شد.. چون با خوندن پستهای مریم کلی روحیم بهتر شد... خدایی با طنز و مثالهای قشنگت خوب جواب دادی و با نظراتت هم در مورد ادامه بحث و تاپیک جدید خیلی موافقم.. لایک لایک...
خیلی هم خوب شد.. چون با خوندن پستهای مریم کلی روحیم بهتر شد... خدایی با طنز و مثالهای قشنگت خوب جواب دادی و با نظراتت هم در مورد ادامه بحث و تاپیک جدید خیلی موافقم.. لایک لایک...
سودی جون
نه عزیزم من اصلا ناراحت نشدم چرا باید ناراحت بشم!...منظورم از اینکه خاتمه دهنده بحث نباشیم با سمیه بود که می گفت دیگه بحث نکنیم.
نه عزیزم من اصلا ناراحت نشدم چرا باید ناراحت بشم!...منظورم از اینکه خاتمه دهنده بحث نباشیم با سمیه بود که می گفت دیگه بحث نکنیم.
منم با مریم جون موافقم دنبال قانون و راهکار نباشیم. قانونمون این باشه که دوستیهامون و حرمت طرف مقابل به اندازه عقایدمون برامون عزیز و محترم باشه.
سودابه
بیتا هم این روزا خیلی فضول شده اصلا انگار اون بیتای آروم سابق نیست. یه کارای عجیب و غریبی می کنه که نگو حتی مربیش هم امروز به شوهرم گفت خیلی فضول شده. نمی دونم به خاطر اون انگشتشه که ازش گرفتم یا علت چیز دیگه است. فعالیت و جنب و جوشش بیشتر شده با شیطنت نا فرمانی و جیغ و داد می کنه. گرچه اگه واقعا از انگشت هم باشه بازم من راضیم که شیطونی بکنه تا اینکه دور از جونش مثل معتادا یه گوشه آروم بشینه و انگشت بمکه.....ولی واقعا وقتی شیطون میشن چقدر از آدم انرژی می گیرن!!!
بیتا هم این روزا خیلی فضول شده اصلا انگار اون بیتای آروم سابق نیست. یه کارای عجیب و غریبی می کنه که نگو حتی مربیش هم امروز به شوهرم گفت خیلی فضول شده. نمی دونم به خاطر اون انگشتشه که ازش گرفتم یا علت چیز دیگه است. فعالیت و جنب و جوشش بیشتر شده با شیطنت نا فرمانی و جیغ و داد می کنه. گرچه اگه واقعا از انگشت هم باشه بازم من راضیم که شیطونی بکنه تا اینکه دور از جونش مثل معتادا یه گوشه آروم بشینه و انگشت بمکه.....ولی واقعا وقتی شیطون میشن چقدر از آدم انرژی می گیرن!!!
وای سحر جون دقیقا داشتم نوشته تورو تایپ میکردم
منم با همه احترامی که واسه بچه های پررنگ تاپیک (گرچه پررنگی و کم رنگی به نظر من اصلا درجه حساب نمیشه)قایلم ولی به نظرم کاملا دارن بچه گونه رفتار میکنن و یار کشی میکنن!
بهی جون منم کاملا با هات موافقم و دوست دارم هر صحبت و بحثی هم بشه با خونسردی باشه و برنده و بازنده نباشه
مثلا خیلی وقتا شده حتی برای من که به خاطر اینکه نتونستیم به همه پستا جواب بدیم و واسه اینکه کسی دلخور نشه به همون سلام علیک بسنده کردیم.
منیره جون درسته اونجا هم خونه داشتیم چون شوهرم درس میخوند و الان دیگه تحویل داده و خوی هم با تبریز فاصله زیاد نداره حدود 2/5ساعت و شما هم رو تخم چشم ما جا داری من که اینهمه از کمبود دوست اینجا دارم مینالم و عاشق اومدن مهمون هستم کاملا بیتعارف هم میگم،
و چون خوی هم جزو شهرستانای ارومیه س و کاملا نرماله که یادتون نمونه منم مثل شما اطلاعات زیادی از همه شهر های استانا ندارم!
و با اینکه چند سال اینجام هنوز درست حسابی بقیه شهر ها رو نمیشناسم! :-(
در مورد مراغه هم بابای پدر شوهرم اونجایی بوده و اینا خودشون چند سال یه بار اسم اونجا رو میارن و بهم بر هم نخورد و منم توضیحی که دادم چون رشتم فیزیک بوده این اطلاعات و داشتم والا پدر شوهرم توضیحی نداده!!!;-)
بابا نه من نه دور و وری هام تعصب شدید راجع به شهر های ایران نداریم!و واقعا بیشتر از این مسایل من شخصا ناراحت خراب شدن کل ایرانم با این اوضاع و احوال!;-)
رجع به اون فرد مراغه ای که میگی نمیدونم ولی اینو میدونم که همه مثل هم نیستن و یه نفر که اونجوری رفتار کرد نشون دهنده کل شهر نیست
راجع به حرف تو نیست ها ولی کلا من حرصم میگیره مثلا وقتی میگن تهرانی ها فلان اخلاق و دارن یا تبریزی ها اونجوری ان آخه تو یه خانواده میبینی ادما کلی با هم فرق دارن مثلا خواهر شوهر من کلا دوست داره از ایران بره ولی شوهرم حتی حاظر نیست تبریز بره ساکن شه!
یکی از حرفایی که راجع به بحث ترکیه هم داشتم همین بود! که ایشا ا.. تو یه فرصت دیگه میگم!
بهی منم باهات موافقم این حرف دیگه بحث نکنیم خودش مشکل داره باز یه جورایی تصمیم گیری به جای اعضای دیگس،من خودم خیلی علاقه دارم **تو چیزی که اطلاعات دارم **بحث و تبادل نظر کنم،
مثلا این قضیه فوتبال و فوتبالیست و نه علاقه دارم نه اطلاعات کافی دارم و شاید اگه دوران دبیرستان بود خیلی هم پایه بودم!
راستی بیاین به جای واژه بیگانه بحث که کلی انرژی منفی داره از واژه مثبت و ملایم تبادل نظر استفاده کنیم!;-)
نظرم بهی جون حرف سودی به این منظور بود که حرفایی که سعی میکردیم بگیم و تو قشنگ و به جا گفتی;-)
وای سودی جون چه باحال نوشتی فقط خواستم خالی شم!! بابا انقدر مظلوم نباش;-)
دندوناش تو چه وضعیه؟ممکنه از اون باشه،بچه ها دنیای ادا اصولن جز مدارا راهی نداریم! مهیار هم امروز با اینکه با زبون روزه واسش قرمه سبزی درست کردم یکی دو قاشق بیشتر نخورد!شام هم دو سه تا سیب زمینی سرخ کرده!باز خدا پدر مخترع!شیر خشک و بیامرزه!
البته مهیار دو سالگی دوندونا رو خاتمه داد ولی بازم این داستان ادا اصول ادامه دارد!
یه فرق مهیار اینه که وقتی بچه های دیگه رو میبینه کلا یاد غذا مذا نمیافته!شایدم دلیلش این باشه که اون بچه های دیگه هم سر سفره نشستن!آخه امروز خونه مامان شوشو مهمون بودیم،
درسته بهی جون پل خاتون هست،ولی با اینکه یه چیزایی شنیده بودم ولی درست یادم نیست دلیل نامگذاریش!روم سیاه!
ولی احتمالا چون اون زمان که زنا وضعیت خوبی نداشتن این پل و یه زن درست کرده باشه!بازم میپرسم و میگم!;-)
سمیه جون اصلا آشوبگر نیستی عزیزم و اتفاقا باعث شفاف سازی خیلی چیزا شدی
منم چون سیم کارتمو تازه شارژ کرده بودم احتمال ندادم که 2گیگ و پر کرده باشم و واسه همین دنبال مشکلای دیگه بودم!و اون موقع که نبودم چون کلا نمیتونستم وصل بشم والا مریض نیسم نصفه شبی بیام و پست منت دار نذارم!!!شوخییی گفتما ;-)
ولی خیلی باحال میگی من و مریم و صنم!;-)
صنم جون درسته طرف صحبتت بهی
خواولی شرمنده چرا شما اصرار رو یه خط نظر مخالف یا موافق دارین؟
مثلا اگه من و بهی و. ... میاومدیم و از سحر که نه از نظر سحر طرفداری میکردیم اون وقت چی میشد؟به جای سحر شما کم میآوردین؟
آخه من موندم یه بحثی شد و تموم شد سحر مخالف و شما موافق قبول،خوب کی نظر کیو تغییر داد؟هیشکی!الان هم باز همون بحث بشه سحر نظر شما رو میگه؟
اگه مشکل اینجوری حل میشه همه بحث های قبلی رو دوباره باز کنیم!ولی به نظرم چیزی تغیر نمیکنه!
مطمینم تو بحثی که طرف مخالف و موافق باشه هیچ وقت به نتیجه خاصی نمیرسیم چون من میگم نه طرف میگه آره!
مثلا همین الان با اینکه چند نفر موافق این بودن که حتی یک خط نوشتن یا ننوشت اجبار نیست و اینجا همه با هم برابرن ولی شما نظرتون اینه که اگه یه خط مینوشتی اینجوری میشد و اونجوری میشد
پس اگه اهالی این تاپیک که سهله رای گیری همگانی هم بشه باز مخالف و موافق از نظرشون بر نمیگردن
مثلا من کاملا با این جمله که مسلمونای ترکیه مسلمون واقعین شدیدا مخالفم و شاید چیزایی که دیدم و شنیدم باعثش شده
کسی که رو سری رو کامل سرش کنه ولی دامن کوتا بپوشه مثل منیه که روسری سر میکنم ولی موهام یکم بیرونه
یا روزه بگیری ولی دست دادن با نامحرم برات ایراد نداشته باشه و. ....
منم با همه احترامی که واسه بچه های پررنگ تاپیک (گرچه پررنگی و کم رنگی به نظر من اصلا درجه حساب نمیشه)قایلم ولی به نظرم کاملا دارن بچه گونه رفتار میکنن و یار کشی میکنن!
بهی جون منم کاملا با هات موافقم و دوست دارم هر صحبت و بحثی هم بشه با خونسردی باشه و برنده و بازنده نباشه
مثلا خیلی وقتا شده حتی برای من که به خاطر اینکه نتونستیم به همه پستا جواب بدیم و واسه اینکه کسی دلخور نشه به همون سلام علیک بسنده کردیم.
منیره جون درسته اونجا هم خونه داشتیم چون شوهرم درس میخوند و الان دیگه تحویل داده و خوی هم با تبریز فاصله زیاد نداره حدود 2/5ساعت و شما هم رو تخم چشم ما جا داری من که اینهمه از کمبود دوست اینجا دارم مینالم و عاشق اومدن مهمون هستم کاملا بیتعارف هم میگم،
و چون خوی هم جزو شهرستانای ارومیه س و کاملا نرماله که یادتون نمونه منم مثل شما اطلاعات زیادی از همه شهر های استانا ندارم!
و با اینکه چند سال اینجام هنوز درست حسابی بقیه شهر ها رو نمیشناسم! :-(
در مورد مراغه هم بابای پدر شوهرم اونجایی بوده و اینا خودشون چند سال یه بار اسم اونجا رو میارن و بهم بر هم نخورد و منم توضیحی که دادم چون رشتم فیزیک بوده این اطلاعات و داشتم والا پدر شوهرم توضیحی نداده!!!;-)
بابا نه من نه دور و وری هام تعصب شدید راجع به شهر های ایران نداریم!و واقعا بیشتر از این مسایل من شخصا ناراحت خراب شدن کل ایرانم با این اوضاع و احوال!;-)
رجع به اون فرد مراغه ای که میگی نمیدونم ولی اینو میدونم که همه مثل هم نیستن و یه نفر که اونجوری رفتار کرد نشون دهنده کل شهر نیست
راجع به حرف تو نیست ها ولی کلا من حرصم میگیره مثلا وقتی میگن تهرانی ها فلان اخلاق و دارن یا تبریزی ها اونجوری ان آخه تو یه خانواده میبینی ادما کلی با هم فرق دارن مثلا خواهر شوهر من کلا دوست داره از ایران بره ولی شوهرم حتی حاظر نیست تبریز بره ساکن شه!
یکی از حرفایی که راجع به بحث ترکیه هم داشتم همین بود! که ایشا ا.. تو یه فرصت دیگه میگم!
بهی منم باهات موافقم این حرف دیگه بحث نکنیم خودش مشکل داره باز یه جورایی تصمیم گیری به جای اعضای دیگس،من خودم خیلی علاقه دارم **تو چیزی که اطلاعات دارم **بحث و تبادل نظر کنم،
مثلا این قضیه فوتبال و فوتبالیست و نه علاقه دارم نه اطلاعات کافی دارم و شاید اگه دوران دبیرستان بود خیلی هم پایه بودم!
راستی بیاین به جای واژه بیگانه بحث که کلی انرژی منفی داره از واژه مثبت و ملایم تبادل نظر استفاده کنیم!;-)
نظرم بهی جون حرف سودی به این منظور بود که حرفایی که سعی میکردیم بگیم و تو قشنگ و به جا گفتی;-)
وای سودی جون چه باحال نوشتی فقط خواستم خالی شم!! بابا انقدر مظلوم نباش;-)
دندوناش تو چه وضعیه؟ممکنه از اون باشه،بچه ها دنیای ادا اصولن جز مدارا راهی نداریم! مهیار هم امروز با اینکه با زبون روزه واسش قرمه سبزی درست کردم یکی دو قاشق بیشتر نخورد!شام هم دو سه تا سیب زمینی سرخ کرده!باز خدا پدر مخترع!شیر خشک و بیامرزه!
البته مهیار دو سالگی دوندونا رو خاتمه داد ولی بازم این داستان ادا اصول ادامه دارد!
یه فرق مهیار اینه که وقتی بچه های دیگه رو میبینه کلا یاد غذا مذا نمیافته!شایدم دلیلش این باشه که اون بچه های دیگه هم سر سفره نشستن!آخه امروز خونه مامان شوشو مهمون بودیم،
درسته بهی جون پل خاتون هست،ولی با اینکه یه چیزایی شنیده بودم ولی درست یادم نیست دلیل نامگذاریش!روم سیاه!
ولی احتمالا چون اون زمان که زنا وضعیت خوبی نداشتن این پل و یه زن درست کرده باشه!بازم میپرسم و میگم!;-)
سمیه جون اصلا آشوبگر نیستی عزیزم و اتفاقا باعث شفاف سازی خیلی چیزا شدی
منم چون سیم کارتمو تازه شارژ کرده بودم احتمال ندادم که 2گیگ و پر کرده باشم و واسه همین دنبال مشکلای دیگه بودم!و اون موقع که نبودم چون کلا نمیتونستم وصل بشم والا مریض نیسم نصفه شبی بیام و پست منت دار نذارم!!!شوخییی گفتما ;-)
ولی خیلی باحال میگی من و مریم و صنم!;-)
صنم جون درسته طرف صحبتت بهی
خواولی شرمنده چرا شما اصرار رو یه خط نظر مخالف یا موافق دارین؟
مثلا اگه من و بهی و. ... میاومدیم و از سحر که نه از نظر سحر طرفداری میکردیم اون وقت چی میشد؟به جای سحر شما کم میآوردین؟
آخه من موندم یه بحثی شد و تموم شد سحر مخالف و شما موافق قبول،خوب کی نظر کیو تغییر داد؟هیشکی!الان هم باز همون بحث بشه سحر نظر شما رو میگه؟
اگه مشکل اینجوری حل میشه همه بحث های قبلی رو دوباره باز کنیم!ولی به نظرم چیزی تغیر نمیکنه!
مطمینم تو بحثی که طرف مخالف و موافق باشه هیچ وقت به نتیجه خاصی نمیرسیم چون من میگم نه طرف میگه آره!
مثلا همین الان با اینکه چند نفر موافق این بودن که حتی یک خط نوشتن یا ننوشت اجبار نیست و اینجا همه با هم برابرن ولی شما نظرتون اینه که اگه یه خط مینوشتی اینجوری میشد و اونجوری میشد
پس اگه اهالی این تاپیک که سهله رای گیری همگانی هم بشه باز مخالف و موافق از نظرشون بر نمیگردن
مثلا من کاملا با این جمله که مسلمونای ترکیه مسلمون واقعین شدیدا مخالفم و شاید چیزایی که دیدم و شنیدم باعثش شده
کسی که رو سری رو کامل سرش کنه ولی دامن کوتا بپوشه مثل منیه که روسری سر میکنم ولی موهام یکم بیرونه
یا روزه بگیری ولی دست دادن با نامحرم برات ایراد نداشته باشه و. ....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
