2752
2734
عنوان

معنی این عبارت که "خودمان را دوست بداریم" چیست؟

| مشاهده متن کامل بحث + 3131 بازدید | 119 پست
فلورا جون ممنونم از توضیحاتت چند تا سوال دارم اگر بتونی بهم جواب بدی ممنونم. در مورد این جمله :"تمام شرایطم رو بهش گفتم و تاکید کردم که اگه ۵۰ سال با عشق زندگی کنیم و ۱۰ تا بچه هم داشته باشیم وخطایی بکنی راحت میذارمت کنار.." اول اینکه چه جور خطایی موجب میشد و یا میشه شما همسرت رو بذاری کنار؟ چون ممکنه انواع خطاها تو زندگی پیش بیاد... از قبل اون خط قرمزت رو گفتی و یا نه نگفتی فقط هشداردادی؟ دوم اینکه من اگر چنین حرفی به شوهرم می زدم باور نمی کرد! نمیدونم چرا کلاهم پشم نداره! یعنی عمرا باور می کرد که من رهاش کنم. کما اینکه این همه بلا سرم آورد و خیلی دیر من فهمیدم باید حرمتم رو حفظ کنم... سوم : این رو می خوام کلی بدونم نه اینکه در فکرش باشم... فرض من جدا شدم و خواستم به طرف بعدی چنین حرفی بزنم... باز هم باور نمی کنه احتمالا چون میگه این ازدواج دومش هست مجبوره به هر سازی برقصه... چطور باید عمل کنم که باورشون بشه؟ البته من بسیار تحملم زیاده... اطرافیان از این تحمل و سعه صدر و زود بخشیدن من خیلی سوء استفاده می کنند. چهارم : اگر امکان داره بگو اون شاهد زنده کی بود؟ ببین مثلا من از خواهرم ناراحتم. حالا ناراحتی اونقدر نیست که قطع رابطه کنیم چون این چیزها در خونواده ما باب نیست. منتها من بخوام حتی مدتی فاصله بگیرم یا ناراحتی ام رو بروز بدم می بینم مامان و بابام طفلی ها ناراحت میشن... یا می ترسم دامادمون نسبت به خواهرم پررو بشه یا فکر کنه خواهرم تنهاست یا از جبهه ی ما حمایتی نداره... مجموع این ملاحظات موجب میشه تقریبا عادی برخورد کنم و بریزم تو دلم و متاسفانه دفعه بعدی هم مورد مشابه اتفاق بیوفته...
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام یکی از بهترین تاپیکایی که تو نی نی سایت دیدم این تاپیک بوده نیلوفر جان هم به حسن انتخاب موضوعتون تبریک میگم و هم به تیز بودنتون و حالا کارایی که من انجام میدم که باعث میشه حس رضایت و دوست داشتنم نسبت به خودم بیشتر بشه 1:دقیقا منم فداکاری بیهوده انجام نمیدم و صرفا اگر کاری برای کسی انجام بدم صددرصد لذت عاطفی به همراش هست که خیلی به من روحیه میده (در یک کلام تله پاتی احساسی برام ایجاد میشه) 2:به ظاهرم به شدت اهمیت میدم که دیگه لازم به ریز جزییات نیس و تنها نکته بسیار مهمی که برای من خیلی موثره دوش گرفتنه هر روز و بوی خوش در همه ساعات روز و بالاخص هنگام خواب و همچنین اراستگی موها (من اگه ی شب نامرتب بخوابم هم خواب درستی ندارم هم ی حس بیزاری بدی نسبت به خودم پیدا میکنم) 3:این مورد خیلی برام مهمه پس فعل من رو بر میدارم و جمع استفاده میکنم:-) بزارین دیگران اهمیت دادن به خودتون رو ببینند و شما رو تحسین کنند و شمارو ی فرد راضی از خود ببینند (تاکیید میکنم راضی از خود نه از خود راضی) این خودش ی انگیزس برای پیشبرد اهداف زندگیتون بازم صحبت دارم اما بعدا میام میگم;-)
خیلی هدفا توی زندگیم دارم[smiley]s/sm82.gif[/smiley]از قلب مهربونت میخوام برای زودتر رسیدن به هدفام ی صلوات بهم هدیه بدی[smiley]s/sm_29.gif[/smiley]
2731
دروازه های ورود به دوست داشتن خود کمتر کسی معتقد است که دوست داشتن خود ایده درستی است. اما حقیقت آن است که این که شما اگر خود را دوست داشته و برای خود شخصیت و احترام قائل باشید با مقوله خودپسندی و غرور کاذب متفاوت است.فرض کنید که شما آیا به یک کودک می توانید بگویید، " خودت را دوست نداشته باش این خود خواهی و خود پسندی است." به طور قطع نه. اما اگر در موقعیتی از شخصی از کوچک تا بزرگ بپرسید که آیا خود را دوست دارید؟ معمولا پاسخ مثبت به سوال شما می دهند در حالی که اکثر ما حتی نمی دانیم معنی دوست داشتن خود چیست و لازمه آن چیست. به گزارش بانکی دات آی آر، درک کم از دوست داشتن خود و ارزشمند دانستن خود زمانی دیگر خیلی موجب تعجب نخواهد شد که شما در لغت نامه ها به دنبال معنی این کلمه بگردید و با فلسفه خود برتر بینی و خود پسندی و خود خواهی مواجه شوید. یا زمانی که با چهره هایی مواجه می شوید که برای آن که بهترین باشند به عوامل ظاهری پناه برده اند در حالی که خود خسته از همه این تلاش ها به احساس رضایت درونی نرسیده اند. حال می توان از دوست داشتن خود معنایی متفاوت از لغت نامه و استنباط های اجتماعی تعریف کرد.تا به حال شده است به کسی یا چیزی علاقه داشته باشید در حالی که وجود خود را نادیده بگیرید. این که اول از آن که دوست داشته باشید باید به خود ارزش دوستی قائل باشید. آپلود عکس شاید دروازه ورود به دوست داشتن و احترام به خود در سه راه خلاصه شود. 1. بدانیم که کی هستیم و چه چیزی از زندگی می خواهیم: اول اصل دوست داشتن خود این است که خود را بشناسید . چگونه می توانید کسی را دوست داشته باشید ، همانطور باشید. اغلب ما آن گونه زندگی می کنیم که فکر می کنیم این طور درست است و به ما این گونه تفهیم شده است. اما حقیقت آن است که ما باید آن گونه ای باشیم که با شناخت خود می توانیم لحظات بهتری را برای خود فراهم آوریم. این که باور و عقاید دیگران رفتار و باور ما را شکل دهد در واقع فرار از خود و دور شدن از خود است. اگر از ابتدا به این گونه برداشت اخلاقی نرسیم زمانی متوجه باور های ناسازگار با درون خود می شویم که پرده نقاب این رفتار ها از روی ما برداشته شود و آن گاه دیده خواهد شد که این باور استوار شما بوده و یا تقلیدی پوچ! سعی کنید باور های خود را بشناسید و بدانید که حقیقتا چه می خواهید. هرگز کمتر از آن که روح و قلبتان شما را صدا می زند آرزو نکنید. 2. ارتباط ما و دوستی ما در دنیای اطراف باید به گونه ای باشد بهترین خواسته ها و آرزوهای شما در زندگی تان حمایت کند و به سمت آن هدایت کند، نه موجب دور تر کردن شما از خواسته های باطنی تان شود. شاید بتوان گفت که این سخت ترین سنگ محکی است که در این رابطه از آن یاد می شود. زیرا اول از همه برای شما محدودیت هایی ایجاد می کند و باعث می شود شما در رابطه با دوستی و رابطه تان با خود صادق باشید. انسان خود عمیقا صداقت را دوست دارد پس می بایست در گام اول با خود صادق باشد. صادق باشد که دوستانی و روابطی که بر می گزیند در جهت رضایت درونی و بهتر شدن وی شود. در جهت داشتن ارتباط و ارزش بیشتر در نزد خود باشد. این بدان معنا نیست که همیشه ما می توانیم عالی ترین شرایط را در روابط انسانی خود بر گزینیم، اما دلیلی هم نخواهد بود که اگر احساس کردیم درهای ارزش و اعتماد به خودمان بسته می شود خود را در چنگال آن رابطه حفظ کنیم و اجازه ندهیم در های دیگری به روی ما باز شود. در حصاری از نارضایتی خود را اسیر نکنیم. 3. وجود من معبد من است. بیشترین کسانی که اظهار بی زاری از خود می کنند معمولا به جسم خود ایراد می گیرند. از قد کوتاهشان شاکی اند و یا به چاقی خود تاسف می خورند و برای این تاسف و ناراحتی وقفه ای هم ایجاد نمی کنند. جسم بخشی از روحیه ماست. نسبت به آن باید همانند ارزش روح و جانمان ارزش بگذاریم. تمرین کنیم که همان گونه که هستیم خود را دوست داشته باشیم و برای بهتر دوست داشته شدن خود تلاش کنیم. نه آن که از صبح تا شب بر چاقی خود نالان باشیم و از خود بدمان بیاید ولی نه تنها برای رفع آن کاری نکنیم که هر روز با دیدن خود بر خود ناله کنیم. هر روز که برخواستیم روبه خود در آینه کرده و بگویید، " من تو را دوست دارم."
چطور خود را دوست بداریم؟ آیا هنوز آخرین باری را که واقعا عاشق شدید به خاطر دارید؟ یادتان هست که در قلبتان چه آه و فغانی بر پا بود و چه احساس پراعجازی داشتید. می‌خواهم بگویم عاشق خود بودن هم درست همین‌طور است! با این تفاوت که این عشق هرگز فنا شدنی نیست. اگر عشق به خود را یکبار زنده کنید، این عشق در تمام طول زندگی با شما خواهد بود. بنابراین از این رابطه عاشقانه حداکثر بهره را ببرید، زیرا عشق راهنمای همیشگی شما است، برای رسیدن به اوجی از شعور و آگاهی که تنها بشر قادر به تحقق آن است. برای کسانی که می‌خواهند خود را دوست بدارند، چند رهنمود درباره دوست داشتن خود ارائه می‌د‌هیم. - یقیناً اصلی‌ترین کلید دوست داشتن خود پرهیز از انتقاد و عیب‌جویی از خود است. احتمالاً دیده‌اید که بیشتر مردم موقع سرزنش کردن خود اصطلاحاتی می‌گویند مثل: احمق، پسر بد، دختر بد، بی‌مصرف، بی‌ملاحظه، نادان، زشت، شلخته، بی‌عرضه و غیره، شاید برای شما هم پیش آمده که با چنین کلماتی خود را توصیف کنید، در واقع به کار بردن این کلمات به این دلیل است که ما می‌خواهیم طوری عمل کنیم گویی که کامل و بی‌نقص هستیم و با این عقیده خود را تحت فشار سختی قرار می‌دهیم، و چشم‌های خود را بر حوزه‌های دیگری از زندگی‌مان که نیازمند اصلاحات و شفابخشی هستند می‌بندیم. پس بهتر است سعی کنیم خلاقیت‌های فردی خود را کشف کنیم و خصوصیات برجسته و ممتاز خود را ستایش کنیم، زیرا وقتی ما از خود انتقاد می‌کنیم در واقع نقش خود را در دنیا بی‌اعتبار و تحقیر می‌کنیم. در صورتی که می‌توانیم به هنگام اشتباه کردن یا شکست خوردن در موقعیتی، به خود بگوییم: «من پیچیده‌تر از آن هستم که شایسته یک ارزیابی کلی از خود باشم، درست است که اشتباه کردم یا شکست خوردم ولی می‌توانم هنوز خودم را به عنوان انسان جایزالخطا بپذیرم و این اشتباه یا شکست من دلیل بر بی‌ارزش بودن و ناتوانی من نیست.» بنابراین اگر آمادگی رشد و ترقی و درس گرفتن از اشتباهات را داشته باشید، اشتباهات راهی به سوی یک زندگی کامل و پربار را برایتان هموار می‌سازد. خیلی از ما دائم خود را با افکار ترسناک تهدید می‌کنیم و از یک مشکل کوچک یک هیولای غول پیکر می‌سازیم. مثلا اگر دیگران ما را طرد کنند فاجعه است، یا اگر در فلان مورد به نتیجه دلخواه نرسیم وحشتناک است. بنابراین هرگاه دچار ترس و نگرانی شدید، به خود بگویید: این که دیگران مرا طرد کنند یا اگر در این مورد خاص به نتیجه مطلوب نرسیدم برایم ناراحت‌کننده است، ولی هیچکدام فاجعه نیست. - راه دیگر این است که با خود ملایم، با محبت و صبور باشیم. اشکال بسیاری از ما این است که همیشه می‌خواهیم فوراً به همه چیز برسیم. مثلا یک روزه بتوانیم خود را دوست بداریم. در صورتی که ما نتوانیم در عرض یک روز خود را کاملاً دوست بداریم، ولی می‌توانیم هر روز خود را کمی بیشتر دوست داشته باشیم. اگر هر روز به خود کمی بیشتر عشق بورزیم بعد از دو یا سه ماه در مسیر خود دوستی واقعی پیشرفت شایانی خواهیم داشت. - با ضمیر باطن خود محتاطانه رفتار کنیم: برای آرامش دادن به جسم و روح فقط چند دقیقه در روز فرصت لازم است. هر وقت که توانستید چند بار نفس عمیقی بکشید، چشم‌هایتان را ببندید و تمام هیجانات درونی خود را رها کنید، وقتی نفس‌هایتان را بیرون می‌دهید تمرکز کنید و آهسته به خود بگویید: «من تو را دوست دارم همه چیز خوب است.» بعد از آن احساس آرامش بیشتری می‌کنید و می‌فهمید که لازم نیست همیشه با ترس و اضطراب زندگی کنید. - هر روز تفکر کنید: توصیه می‌کنم روح خود را آرام کنید و به حکمت درونی خود گوش فرا دهید. در این لحظه می‌توانید حتی این جملات را تکرار کنید: «من خودم را دوست دارم. یا: من خودم را می‌بخشم. یا: من بخشیده می‌شوم.» پس از مدتی سکوت کنید و به ندای درون خود گوش دهید. در واقع هر یک از ما برای فکر کردن روش خاصی را انتخاب می‌کند. بعضی از افراد موقع پیاده‌روی یا حتی دویدن فکر می‌کنند، برخی دیگر با نوشتن افکار منفی و مثبت خود. من با رفتن به طبیعت و قدم زدن در آن می‌توانم به خود و حکمت آفرینش خود فکر کنم. شجاع باشید و راه مخصوص خود را جهت تفکر بیابید. - دوست داشتن خود یعنی این که به خود ارج نهیم: به دوستان خود مراجعه کنید و از آنها کمک بخواهید. تقاضای کمک از دیگران در موقع نیاز، نشانه قدرت است. خیلی از شما یاد گرفته‌اید که همیشه فقط به خود تکیه کنید و همه کارها را به تنهایی انجام دهید و نمی‌توانید از دیگران درخواست کمک کنید، چون خودپرستی شما این اجازه را نمی‌دهد. پیشنهاد می‌کنم به عضویت گروههای خودیاری که برای حل مشکلات در گوشه و کنار این شهر هستند درآیید.
دوست داشتن خود ▪ آیا باید دست کم خود را دوست بدارم؟! بله!کسانی که حتی خود را دوست ندارند ! آدم را عصبی می کنند! خیلی ها از اینکه به خویش عشق بورزند احساس راحتی نمی کنند ، اما همین آدمها از همسران خود انتظار دارند که به آنها عشق بورزند!کمی عجیب نیست ؟ می گوییم من نمی توانم خودم را دوست داشته باشم و بعد از همسرمان عصبانی میشویم که چرا ما را دوست ندارد ؟ من چگونه می توانم چیزی را که ندارم به دیگری بدهم ؟ وقتی تمام توجه ما به خطاها و اشتباهاتمان متمرکز باشد همان خطاها و اشتباهات را در دیگران جستجو می کنیم تا از این طریق حال بهتری پیدا کنیم و وقتی در حال دیگران تجسس می کنیم ... آپلود عکس سرانجام این خطاها را می یابیم ، اما مشکل اینجاست که بر خلاف انتظار، با کشف خطاهای دیگران هم ، حالمان بهتر نمی شود.اگر تمرکز خود را بر خطاهایمان حفظ کنیم جهان هم بی وقفه تنبیه مان خواهد کرد. مادامیکه خود را دوست نداشته باشیم دنیا هم دوستمان نخواهد داشت و بعد ، می نشینیم و دنیا را سرزنش می کنیم ! معنی عشق ورزیدن به خویشتن چیست؟ در ساده ترین کلام، عشق ورزیدن به خویشتن یعنی بخشدن خویشتن ، یعنی اعتراف به این نکته که تا به این لحظه به بهترین نحوی که بلد بوده ام زندگی کرده ام . دیگر کافی است تا کی می خواهید خود را گناهکار ببینید؟ انسان کامل را فقط در قصه ها می توان پیدا کرد . فراموشش کنید، واقع بین باشید و به جای کمال ، پیشرفت راهدف خود قرار دهید. نقص ها و کاستی های خود را ببخشید و مطمئن باشید که دیگران هم به گونه ای کاملا خودکار این کاستیها را ندیده خواهند گرفت. دیگران همچون آینه ای هستند که ما را به خودمان نشان می دهند . اگر خوب در آینه ها بنگریم همواره پیامهایی دریافت می کنیم که برای رشد به آنها نیازمندیم. به خاطر داشته باشید که مشکلات انسان همواره از خود او ریشه می گیرد. ما به خاطر فرزندانمان باید خود را بپذیریم ، ما الگوی بچه هایمان هستیم. اگر زندگی را سخت بگیرید آنها هم زندگی را به خود سخت می گیرند و آنوقت است که زندگی را به شما هم سخت می کنند ! ▪ نتیجه: وقتی خود را عفو می کنیم دست از سرزنش دیگران هم بر می داریم.
رمز و راز دوست داشتن خود آپلود عکس بسیاری از مشکلات ما ناشی از اینست که خودمان را دوست نداریم !!!!! بله این واقعیت دارد ، ممکن است بگویید چطور ممکن است ، ولی حقیقت دارد ... ما مدام در حال سرزنش خود هستیم و خود مان را مقصر می دانیم .... بیایید راز دوست داشتن خود را بیاموزیم ! در سال گذشته مشغول درک قدرت عشق واقعی به خودم بودم . در تمام زندگیم ،حس تنها ماندن یکی از بزرگترین ترس هایم بود و این باعث می شد خود را بی دلیل درگیر روابطی کنم که جز حس سر خوردگی چیزی برایم نداشت. این از ترس ها و عدم درک مناسب از خودم سرچشمه می گرفت که باعث می شد یک رابطه تمام دنیایم شود، مرکز توجه ام شود و سرانجام من را تصاحب کند!!!این مسئله باعث می شد که رسیدن به هدف هایم را بخاطر دیگری قربانی کنم و وقتی یک رابطه به پایان می رسید، می فهمیدم که با خود چه کرده ام. هر بیشتر به خودم نگریستم، فهمیدم که منشأ این روابط شکست خورده، خودم هستم !فهمیدم که خودم را به طور واقعی دوست نداشتم و تحسین نکرده ام و فقط به ابراز علاقه و تحسین دیگران دلخوش بودم.با خودم تصمیم گرفتم تغییری در زندگیم ایجاد کنم.اول از همه باید بر ترس از تنهایی خودم غلبه کنم و این میسرنبود جزپیدا کردن راهی برای استقلال و آزادی شخصی . جالب تر اینکه،از وقتی که تحسین کردن خودم را شروع کردم، کیفیت رابطه هایم بهتر شد و به این نتیجه رسیدم که هرچه بیشتر خودم را دوست بدارم، کمتر از تنها ماندن می ترسم و روابط سالم تری را به سوی زندگی ام جذب خواهم کرد. من برنامه ای را به این اسم" قرار ملاقات با خودم" ترتیب دادم.حال می بایست علی رغم روابطم ، با خودم هم وقت می گذراندم.به زبان ساده تر، با خودم هم قرار می گذاشتم و بیرون می رفتم و آن مدت زمان را به خودم اختصاص می دادم.این زمان متعلق به من است.ما در زندگی یاد گرفتیم زمان و انرژی زیادی را صرف دیگران کنیم و گاهی فراموش می کنیم که منبأ آن انرژی را باید دوباره شارژ کنیم و این فقط زمانی میسر می شود که از منابع و انرژِی درون برای یک تغییر مثبت در زندگی و کمک به دیگران بهره گیریم. به بیان ساده این یک مفهوم قدرتمند است که می تواند سلامت جسمی و ذهنی شما را بهبود بخشد. قبل از شروع " قرار ملاقات با خودم" این نکات را به خاطر بسپارید. از بین بردن نا آرامی ها تلفن تان را از پریز جدا کنید.گوشی موبایل را خاموش کنید.کامپیوتر و تلویزیون را نیز خاموش نمایید و اجازه ندهید در مدت زمان قرار ملاقات، ذهنتان درگیر چیزی باشد.این زمان فقط متعلق به شماست که فقط با خودتان خلوت کنید. تنها بودن این خیلی مهم است که کاملأ تنها باشید.شما همیشه می توانید با غریبه ها حرف بزنیدودوست های جدید پیدا کنید ولی در این قرار ملاقات ، فقط باید با خودتان آشنا شوید نه کس دیگری.اگر با همسر یا دوست خود زندگی می کنید، طوری برنامه ریزی کنید که او در خانه نباشد ویا خودتان از خانه بیرون بروید.اگر فرزندی دارید او را به پرستار بسپارید ویا زمانی را انتخاب کنید که آنها در خانه نیستند.درک این موضوع خیلی مهم است که این زمان موهبتی است برای شما که فقط روی سلامت خودتان تمرکز کنید. برنامه ریزی مدت زمانی که قرار ملاقات طول می کشد را برنامه ریزی کنید.حداقل مقدار زمان را طرح ریزی کنیدو تمام آن زمان را روی خودتان تمرکز کنید.من اکثرا 2تا 4ساعت را برای قرار ملاقات خودم برنامه ریزی می کنم. نزدیکان با اطرافیانتان درباره قرار ملاقاتتان صحبت کنید و اجازه دهید تا در فوایدش سهیم باشند .نه تنها حمایت آنها را خواهید داشت ، بلکه دچار سردرگمی و غفلت هم نخواهند شد. آپلود عکس دراینجا ایده هایی برای قرار ملاقات با خودتان پیشنهاد می کنیم که می توانید آنها را ترکیب کرده و اجرا کنید: وعده مطالعه به یک کافه مدرن بروید ویا یک مکان راحت در خانه را انتخاب کنید. کتابی معنوی را برای یک ساعت یا بیشترمطالعه کنید.یک چای گیاهی گرم به همراه چند بیسکویت پنیری هم داشته باشید. به همراه چند برش میوه و از این تجربه عمیقا لذت ببرید. وعده بخشش و قدردانی یک نقطه راحت را پیدا کنید.من اکثرا نشستن روی صندلی اتاق پذیرایی را ترجیح می دهم در حالی که فضای اطراف با شمع تزیین شده باشد ؛روی یک دفتر یادداشت روزانه ویا کاغذی دیگر،همه چیزهایی که بخاطر آنها خودتان را بخشیده اید بنویسید.ما بعضی اوقات با خودمان خیلی ظالمانه برخورد می کنیم وبا اختیار،خودمان را بخاطر شکستها، نرسیدن به اهداف وشکست در رسیدن به امیال خود سرزنش می کنیم. این زمان را به خودتان اختصاص بدهید و خودتان را برای تمامی رفتار های ظالمانه ای که با خودتان داشتید و به سلامتیتان آسیب رسانده اید ببخشید. قدردانی تمام چیزهایی که در زندگی بخاطر آنها سپاسگزار هستید را لیست کنید وبرای تک تک آنها سپاسگزاری کنید، این یکی از کارهای مورد علاقه من است. تمجید لیست تمام چیزهایی که دیگران شما را بخاطر آنها تحسین می کنند را بنویسید.چیزهایی که آنها می گویند تو در آن خوب هستی و استعداد ذاتی داری ! توجه کنید که از شما می خواهم به عنوان شخصی دیگر به خود نگاه کنید. وعده موسیقی بعد از یک وعده غذای رضایت بخش و سالم، به یک کنسرت زنده بروید.برای مثال، هر پنج شنبه عادت دارم که بعد از یک وعده غذای کاملا گیاهی و سالم، به سمفونی بروم. با این کارتجربه ای ارزشمند را برای خودتان به ارمغان آورده اید. وعده یوگا یاتفکرذهنی( مدیتیشن) کلاس یوگا یا مدیتیشن را در برنامه خود داشته باشید.بعد از کلاس، یک جکوزی آرامش بخش را تجربه کنید و به خانه باز گردید و از یک وعده غذای سبک لذت برده و در عصر استراحت کنید. وعده گردش برای یک پیاده روی طولانی در مکانی که به آن علاقه مندهستید،آماده شوید و اگر دوست دارید به پارک بروید. یا یک رانندگی طولانی مدت را تجربه کنید. من دوست دارم یکشنبه ها در مرکز خرید قدم بزنم و از دیدن افراد جدید واجناس مختلف لذت ببرم و همچنین قدم زدن در ساحل را خیلی دوست دارم. ایده خوبی است که به همراه یک کتاب در ساحل قدم بزنید و مطالعه کنید. هنر و فرهنگ به یک گالری هنری در یک مکان باز ویا موزه بروید.تماشای هنر،الهام بخش و نشاط آور است و همچنین از تماشا کردن مردم هم لذت می برم. شما هم اگر ایده جدیدی دارید با ما در میان بگذارید ، موفق باشید !
امروز می خوام درباره ی دوست داشتن خودمون صحبت کنم! شاید به نظر عجیب بیاد اما نود و نه درصد آدمها بدون این که حتی کاملا" آگاه باشن، خودشون رو درست ، دوست ندارند! _ اگر هنوز آرزوهایی دارین که برآورده نمی شه یعنی ضمیر ناخودآگاهتون شما رو لایق دریافت اون آرزو نمی دونه چون شما به حد کافی خودتون رو دوست ندارید! _ اگر هر جور بیماری جسمی یا روحی یا فکری به سراغتون اومده یعنی به حد کافی خودتون رو دوست ندارین! کتاب " تعلیم معجزات " میگه: "همه ی امراض، از عدم بخشایش ناشی می شوند.هرگاه بیماریم، باید به پیرامون خویش بنگریم و ببینیم که چه کسی را باید عفو کنیم." حالا من می خوام یادآوری کنم که شاید همه رو عفو کرده باشین اما خودتون رو چه طور؟ _ اگر فکر می کنید اونقدر که باید خوشحال باشید، نیستید یا اینکه هیچ چیز خوشحالتون نمی کنه، باز به همین دلیله! _ اگر دچار اضطراب، افسردگی، بی هدفی و بی انگیزگی هستین، اگه مدام آدم هایی سر راهتون می یان که مانع شما و آرزوهاتون هستن، برای اینه که نیمه ی تاریکتون ، شما رو بی ارزش می دونه پس آدمها و اتفاقاتی رو سر راهتون قرار می ده که یادتون بندازه شما دوست داشتنی و با ارزش نیستین! این ها رو گفتم که بدونین بر خلاف تصور، دوست داشتن خود سخت ترین کار در تمرینات ذهنیه. معمولا" توی ریشه یابی همه ی مسایل ، آرزوها، شکست ها و ... " به عدم احترام به خود " می رسیم. ما یک عالم تمرین ذهنی انجام می دیم و موفق می شیم دیگران رو ببخشیم، و دوست بداریم اما وقتی نوبت دوست داشتن خود می شه ، توی اولین تمریناتش کم می آریم! علم روانشناسی هم میگه که درونی ترین احساس هر کس، دوست نداشتن خود اونه و احساس گناه، برای این که اونقدر که باید ، خوب نیست! به ظاهر قضیه نگاه نکنین،اگه تمرینات خرد کردن ترس ها و نیمه ی تاریک رو درست انجام داده باشین، حتما" به این نتیجه رسیدین که اونقدر که باید خوب نیستم! فقط کافیه یه چراغ روشن کنین و اون رو به پنهانی ترین و تاریک ترین نقاط درونتون ببرین اون وقت حتما" یه دیو بی شاخ و دم می بینین که می گه : " تو اینقدر که باید خوب باشی، نیستی! "(توصیه می کنم حتما اول تمرینات نیمه ی تاریک رو انجام بدین بعد بیاین سراغ این درسها والا ممکنه به نتیجه نرسین) اگه هنوز هم به وجود این دیو در درونتون شک دارین ، صادقانه به خودتون بگین، چند بار تا حالا به خودتون گفتین :" خیلی دوستت دارم؟ چون بی نظیری! " و در مقابل اون چند بار به خودتون گفتین :"همه اش تقصیر خودمه! باز خراب کاری کردم ! و..." پس این رو به عنوان یک قانون به خاطر بسپرین : قانون : هر گونه عذاب ( جسمی، روحی و فکری ) به دلیل انزجار از خویشتن و احساس گناهست. دست کشیدن از این نفرت و انزجار، حتی مرض سرطان را نابود می کند." پذیرش خود" کلید دگرگونیهای مثبت است.احساس گناه، همواره جویای مجازات است و مجازات درد می آفریند. (پس هر دردی که در بدن، روح، فکر و احساستون دارین، یا دردی که از برآورده نشدن آرزوتون حس می کنین، به همین دلیله.) _ تمرین " من باید " : یک ورق و خودکار دستتون بگیرید و چند جمله بنویسید که با "من باید" شروع میشه.هر چقدر از این " من باید " ها دارید ، بنویسید. مثلا" : _ من باید پزشکی قبول بشم. _ من باید حتما" ماهی پونصد هزار تومن در بیارم. _ من باید حتما" تا دو ماه دیگه برم سر کار. _ من باید حتما" چاق تر بشم . و ... بعد جلوی هر کدوم بنویسید " چرا؟ " و بعد جلوی اون جواب رو بنویسید. لطفا" با خودتون صادق باشین حتی اگه جوابها تون مسخره هم باشه عیبی نداره.ممکنه به جوابهایی از این نوع برسین : _ مادرم گفته باید.... _ چون می ترسم که ... _ چون باید بی نقص و کامل باشم.... _ چون خیلی زشتم... _ چون خیلی بدهیکلم... _ چون خیلی تنبلم... _ چون همه مجبورند که.... _ چون موجود بی ارزشی هستم... " لوییز هی " میگه " این پاسخ ها نشون میده که گره ی کار شما کجاست!نشون میده که چه چیزی رو محدودیت خودتون می دونین! "هر بار که واژه ی باید را به کار می بریم،ثمره اش اینه که به زبون بی زبونی می گوییم که اشتباه می کنم، اشتباه کرده بودم، یا اشتباه خواهم کرد! حال آنکه من فکر نمی کنم در زندگی به اشتباهات بیشتری نیاز داشته باشیم! " حالا من از شما می خوام که شما برای همیشه واژه ی " باید " رو از فرهنگ لغاتتون حذف کنید! به جای اون واژه ی " می شد " را بگذارید. چون واژه ی " می شد " به ما حق انتخاب می ده و ابدا" هیچ احساس اشتباه و کم کاری رو در درون ما به وجود نمی آره. حالا تمام جملاتی رو که با " من باید " نوشتین، با " اگر به راستی می خواستم، می شد که ... " شروع کنین و دوباره بنویسید.مثلا" بنویسید : _ اگر واقعا" می خواستم، می شد که پزشکی قبول بشوم. و بقیه.... این بار می خوام جلوی این جملات بنویسید " پس چرا این کار را نکردم یا نمی کنم؟ " و بعد به تک تک اونها جواب بدین.در پاسخ ممکنه به جوابهایی مثل اینها برسین که : _ آخه از ته دل نمی خواستم.. _ چون می ترسیدم... _ نمی دونم این کار رو چه طور بکنم... _چون لیاقتش رو نداشتم... _و.... به قول " لوییز هی " معمولا" در می یابیم، خودمان را سالها برای چیزی سرزنش کرده ایم که هرگز نمی خواستیم انجامش بدیم. یا واقعا" انجامش از توان ما بیرون بوده. یا اینکه مدتها از خودمون انتقاد کردیم ، به خاطر چیزی که نظر خودمون نبوده!معمولا" چیزی بوده که شخص دیگری گفته که باید انجامش بدیم و ما برای به دست آوردن تایید دیگران فکر می کنیم فقط زمانی خوب و با ارزشیم که اون رو انجام بدیم! یعنی باز در نهایت می رسیم به احساس " اونقدر که باید خوب نیستم! " شما هم حتما" تمرین " من باید " رو انجام بدین تا ببینین که در فهرست شما چه چیزهایی هست که میشه با آسودگی کامل حذفش کرد! چند شیوه که نشانه ی آن است که خودمان را به حد کافی دوست نداریم: ( احساس بی ارزشی ) _اگه مدام به سرزنش و انتقاد خودتون مشغولین. _ اگه با بد غذایی، مواد مخدر یا الکل با جسم خودتون بد رفتاری می کنین. اگه سیگار می کشین و نمی تونین اون رو کنار بگذارید. _اگه فکر می کنید دوست داشتنی نیستین. _اگه بیماری جسمی یا روحی در شما به وجود اومده. _اگه در مورد چیزهایی که به خیر و صلاحتونه، مسامحه می کنید. _ اگه در آشفتگی و بی نظمی زندگی می کنید. _ اگه قرض و فشار واسه خودتون درست کردید. _ اگه دوستان یا همسری برای خودتون انتخاب کردین که باعث حس تحقیر شدنتون میشه اما نمی تونید اونها رو کنار بگذارید. _اگه وقتی دوستتون خسته است و مدام غر غر میکنه ، شما دلهره می گیرید که شما چه خطایی کردین که اون این طوری شده. _ اگه دوستی ارتباطش رو با شما قطع کرده و شما فکر می کنید حتما" باید اشکالی در شما باشه که اینطور شده. _اگه ازدواج و آشناییتون به جدایی رسیده و شما احساس تباهی و شکست می کنید. _اگه می ترسید به اضافه حقوق فکر کنید یا اون رو عنوان کنید. _اگه از این که هیکلتون شبیه مانکن ها نیست احساس حقارت می کنید. _اگه از صمیمیت می ترسید و نمی گذارید هیچ کس به شما نزدیک بشه. _اگه برای هر کاری نظر دیگران براتون مهم تر از نظر خودتونه و فقط می تونید کاری رو با جرات انجام بدید که دیگران تاییدش کرده باشند. _اگه راحت پولتون رو برای دیگران خرج می کنید اما برای خودتون سختگیرید. _ اگه چاق یا لاغر هستید. و... تمرین : لطفا" خیلی دقیق فکر کنید و با خودتون روراست باشید و به این سوال جواب بدید. "_شیوه ی شما برای " بی ارزش دانستن خود " چیه ؟! تمرین آینه :یه آینه ی کوچک رو توی دست بگیرید و به چشمهای خودتون نگاه کنید و اسم خودتون رو بگید و تکرار کنید : من تو را دقیقا" همان طور که هستی دوست دارم و می پذیرم. ببینید چه فکرهایی توی ذهنتون می آد؟ (خیلی خوشگل نیستین، نه؟ مگه میشه این آدم توی آینه رو تایید کرد در حالی که هیچ کس دوستش نداره، نه؟ مگه میشه آدم به این بد هیکلی رو دوست داشت، نه ؟ دیگه چی به فکرتون می رسه؟ ) این تمرین برای خیلی ها وحشتناکه. حتی ممکنه گریه تان بگیرد یا دچار خشم بشید. طبیعیه! یک عمر توی آینه نگاه کردید تا از خودتون انتقاد کنید، اون وقت حالا...! اما این تمرین فوق العاده به شما نشون می ده که مشکل اصلی کجاست! بله ... تایید کامل خودتون در مقابل این آینه ی کوچک و بی آزار خیلی سخته.نه؟این نشون میده که حالا داریم به مشکل ریشه ای راستینمون نگاه می کنیم! این که به اندازه ی کافی خویشتن دوستی نداریم. تمرین :حالا یک لیست بنویسید از ایرادها و عیبهایی که فکر می کنید ، دارید.آیا احساس می کنید که زیادی چاق، زیادی لاغر، زیادی کوتاه، زیادی کودن، زیادی پیر، زیادی جوان، زیادی زشت ، زیادی تنبل، و "بالاخره زیادی یک چیزی " هستید؟ و در انتها ، آیا آن طور که باید، خوب نیستید، نه؟! خوب! حالا می خوام یکی از مهمترین قوانین سیستم آرزوها روبگم، تا اهمیت " دوست داشتن خود " رو بفهمین. قانون 31سیستم آرزوها _ اگر خودمان را به حد کافی دوست نداشته باشیم، با هیچ روشی آرزوهایمان براورده نمی شود! چون اگر در ضمیر نا خودآگاهمان ، خودمان را آنقدر خوب ندانیم که لایق دریافت بهترینها باشیم، پس بچه غول بیشعور تمام سعیش را می کند که ما به آرزوهایمان نرسیم تا بیشتر یادمان بیفتد که لایق دریافت چیزهای خوب نیستیم! نتیجه : خوب! همه ی اینها رو گفتم تا به این نتیجه برسم که ریشه ی همه ی مسایل و مشکلات و بیماریها و برآورده نشدن آرزوها ،دوست ندا شتن خودمونه.حالا دیگه لازم نیست که زحمت حل عوارض جنبی از قبیل مشکلات جسمانی، مشکلات مربوط به روابط، مالی یا فقدان خلاقیت رو به خودمون بدیم. اجازه بدید اول بزرگترین مشکل رو حل کنیم و همه ی نیروی خودمون رو صرف حل مشکل " دوست نداشتن خود! " بکنیم. اون وقت می بینید که همه چیز خود به خود درست میشه. تو جلسه ی بعد میگم که باید چی کار کنیم. خدایا! کمکمان کن تا خودمان را همین طور که هستیم دوست بداریم. آمین!
تمرینی ساده اما بی‌نهایت معجزه‌گر برای دوست داشتن خود! باورش شاید برایتان سخت باشد، ولی اگر خودتان را دوست داشته باشید و این "دوست داشتن خود" در ناخودآگاهتان ثبت شود، آن وقت با شگفتی خواهید دید که یک سازوکار درونی شما را از هر چیزی که به ضررتان باشد برحذر می‌دارد. حتی وقتی کوچک‌ترین فکر منفی هم وارد ذهنتان می‌شود، زنگ‌های خطر را به صدا درمی‌آورد و منفی‌اندیشی‌ها را از شما دور می‌کند. دوست داشتن خود کار دشواری نیست؛ فقط کمی "همت" می‌خواهد. تمرین ساده‌ای که شرح آن را در ادامه می‌خوانید، کمکتان می‌کند تا با خودتان آشتی شوید. شروع کنید، معجزه‌ها در راهند! محمود معظمی می‌گوید اغلب مشکلات ما ناشی از این است که "خودمان را دوست نداریم". این شاید خلاف تصوری باشد که اغلب ما داریم، اما واقعیت همین است. کسی که سیگار می‌کشد با این‌که می‌‌داند حاصل این کار کوتاه شدن عمر و ابتلا به انواع مریضی‌های سخت خواهد بود، آیا علتش جز این است که خودش را دوست ندارد؟ وقتی ما هوای شهرهایمان را آلوده می‌کنیم آیا دلیلی جز این دارد که با خودمان دشمنیم؟ وقتی زباله‌هایمان را در طبیعت رها می‌کنیم، جنگل‌ها را خراب می‌کنیم و جایش ساختمان می‌سازیم و با این کارهایمان دیگر گونه‌های زیستی را نابود می‌کنیم (که در نهایت ضررش به خود ما برخواهد گشت) آیا علتش این نیست که با خودمان آشتی نیستیم؟ ...و در نهایت، وقتی فکرهای منفی، حسادت، کینه، بدخواهی و... را به ذهنمان راه می‌دهیم و سلامت جسم و روانمان را به خطر می‌اندازیم، آیا نباید گفت خودمان را دوست نداریم؟ باورش شاید برایتان سخت باشد، ولی اگر خودتان را دوست داشته باشید و این "دوست داشتن خود" (با تمرین و مداومت) در ناخودآگاهتان ثبت شود، آن وقت با شگفتی خواهید دید که یک سازوکار درونی شما را از هر چیزی که به ضررتان باشد برحذر می‌دارد. حتی وقتی کوچک‌ترین فکر منفی هم وارد ذهنتان می‌شود، زنگ‌های خطر را به صدا درمی‌آورد و منفی‌اندیشی‌ها را از شما دور می‌کند. دوست داشتن خود کار دشواری نیست؛ فقط کمی "همت" می‌خواهد. تمرین ساده‌ای که شرح آن را در ادامه می‌خوانید، کمکتان می‌کند تا با خودتان آشتی شوید. شروع کنید، معجزه‌ها در راهند! *** یک عدد تسبیح دستتان بگیرید و شب که می‌خواهید بخوابید، یک دور همراه دانه‌های آن بگویید: "من خودم را دوست دارم!" و وقتی به انتهای تسبیح رسیدید، دوباره دانه‌ها را یکی‌یکی حرکت بدهید و این بار بگویید: "من دوست‌داشتنی هستم!" بعد از این‌که با ۲ دور تسبیح زدن این جمله‌ها را گفتید، با دست خود بوسه‌ای بر گونه‌هایتان بگذارید و بگویید: "... جون، خیلی دوستت دارم!" (جای ... نام کوچک خودتان را بگویید، اصلا هم لازم نیست از خودتان خجالت بکشید! مثلا بگویید: سپیده جون، خیلی دوستت دارم!) صبح هم که بیدار شدید، قبل از بیرون آمدن از رختخواب، همین کارها را انجام بدهید. اگر امکانش را داشتید، در میانه‌های روز هم حداقل یک بار این تمرین را انجام بدهید. می‌دانید نتیجه‌اش چه خواهد بود؟ یک بار دیگر پاراگراف بالا را بخوانید!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687