*****شب عروسی و خاطرات شیرینش*****

آخ آخ گفتي

مادر شوهر منم وقتي فيلمو ديد هاي هاي اشك ميريخت

آقا 3تا سوتی دادم خیلی خوشحال بودم خب

اولیش اینکه زیرلفظی نگرفته بله رو دادم عروسم انقد هول😂7سال منتظر بودم خداییش

سوتی بعدی اینکه دم در تالار اسفند میارن اسفند داخل گله باید رو سر داماد بگردونی بریزی تو منقل که من اسفندو چرخوندم رو ذغال میخواستم بریزم رو سر داماد که خدارو شکر داماد تذکر داد

آخر سرم باید تاریخ عقدمو مینوشتم روی 

قاب امضا میکردم که یادگاری بمونه تاریخ عقد 10_7بود من نوشتم 10_10😂😂😂😂😂

همشونم تو فیلم هست کلی هم بشون خندیدم

منظورم از 7سال انتظار 7سال عشقو عاشقیو بهم نرسیدنه ها فک نکنید ترشیده بودم😂

با اینکه من حتی کوچکترین مراسم هم نداشتم از اینکه برای اولین بار تنها کنار همسرم بودم خیلی خوشحال بودم

واقعا حس خوبیه...

منم همینطورم عزیزم یکماخ و نیم تا عروسیم مونده

چرااا؟؟؟

اره ماهم همینجوری بودیم ولی من اصلا لباس عروس نپوشیدم 

یه مهمونی ساده فقط شام 

نه مولودی نه هیچی 

فقط اومدن رستوران شام خوردن رفتن خونشون 

ولی ما عروس کشون داشتیم با ماشین بدون گل 

هرجور شد که ما اومدیم سر خونه زندگیمون 

از اینکه اینجوری مراسممون برگزار شد خیلی هم راضی ام 

چون بعد از عروسی شوهرم زیر بار قسط قرض نمیره

خوبه عنوان مطلب شب عروسی و خاطرات شیرینش هست و انقدر تلخ حرف میزنین 

به من که وااااقعن خوش گذشت چون خانواده همسرمو دوست دارم و اونام منو دوست دارن و به نظراتشون احترام گذاشتم 

من معتقدم هیچ جنگی یک طرفه نیست شماها خودتون میخواید ک وارد جنگ با خانواده همسرتون بشید وگرنه اگه شما خوبی کنید طرف خیلی باید یزید باشه ک با بدی جواب بده 

سلام 

من هنوز مجردم ولی از تجربیات دوستان استفاده کردم و سعی میکنم خاطرات دوستان را مد نظر داشته باشم تا این اتفاقها برایم رخ نده