خلاصه تموم شد تجربیاتم 😅😅😅😅 خخخ
البته هرکسی یه متد و روشی داره
خواستم از تجربه م بگم ..
و اصلا چون دوس ندارم کسی خودمو نصیحت کنه خخخخ حرفامو تجربه حساب کنید
و هر روشی که میبنید بچه تو ارامش هست و استرسی نداره انجام بدید
اما هرچقدر از بچگی بزارید اتاق و تختشون و خودتون کمی سختی بکشید بعدا راحتید
و بچه از بچگی ببینه اتاق خودش وتختش خوابیده عادت داشته پس ترس نداره و اینکه بچه دوم هم اومد اذیت نمیشید
و البته هر زمان ممکنه بچه ها بخاطر چیزی احساس ترس کنن ممکنه تو خواب واکنش بدن که اینمور چند روزی پیششون بخوابید و دلیل گریه و بهونه و ترسشون رو بپرسید و توضبح بدید بعدش میفهمه
دوست من از 6 ماهگی دوقلوهاشو تو اواقشون تختشون خوابوند خیلی راحت تر بود
الان 5 سالشون شده راحت میخوابن
ولی هرقدر دیرتر بچه رو از خودتون جدا کنید کمی سخت تر هست تا وقتی که خودش امادگی داشته باشه و بگه دوس داره بره تختش و اتاق خودش ...
باز ببینید زمان و وقتش کی هست ... و گاهی با قاطعیت باید برای ارامش خودتون و بچه تون قدم بردارید و تلاش و صبوری کنید به نتیجه میرسید ..
تو همه حرفای من ... منظور من اجبار و زور اصلا منظورم نبوده ...فقط حوصله و صبرو تلاش و محبت منظورم بوده تا بخواستتون برسید
اخه بعضیا میگن اجبار یا زوری نیس که بچه رو از خودمون جدا کنیم یا تو هر مسئله ای این حرفو میگن..اصلا اجبار و زور منظور ما نیس . اینایی که بهونه میگیرن کسایی هستن که نخواستن از راحتی خودشون بگذرن و یا کسایی بودن که صبرو حوصله کمتری داشتن و ترجیح دادن به یه زمان دیگه موکول کنن .. و یا کسایی بودن که بچه ی خیلی سرسختی داشتن که باز تواین زمینه صبرو حوصله و محبت کارساز بوده
قربون همگی بشم ... جسارت نشه حرف اخرم... منظورم شما یا کس خاصی نبوده و نیس
مانیا نایس و بقیه دوستای گلم انشالا همیشه و هرجا هستید شادو سلامت باشید و انشالا این ویروس کرونا هم ازتون بدور باشه ...
فریده جون و همچنین شما بیشتر مواظب خودت باش تا فارغ بشی جیگر...
و التماس دعا از همگی 🌹🌹🌹🌹🌹🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐🌺🌺🌺🌻🌻
و گدهی بچه دوم کلا رفتار و اخلاق بچه اول رو هم خوب میکنه راحت میخوابه ..راحت بازی میکنن.. و مادر نسبت به قبل اذیت نمیشه دیکه
و گاهی بچه با اومدن بچه دوم ..بهونه گیر تر و پرخاشگر و محبت بیشتر و توجه بیشتر میخواد ..
اینا همگی به رفتار والدین بستگی داره ...
بچه اول به همون قدر ازشما نیازداره که بچه دوم حق داره
درسته بچه دوم کوچیکه ولی بچه اول دراین زمان خودشو همسنگ و همقدر ِِ بچه اول کرده ... چون میبینه بچه دوم چقدر تو توجه و رسیدگی قرار داره
بهششیر میدن...بغلش هی میکنن ..و توجه سمت اون هست بنابراین حتی گاهی رفتارای بچه اول رو درمیاره
مثلا الکی گریه میکنه تا توجه شمارو جلب کنه و خیلی رفتارای دیگه بچه اول مجدد باوجود بچه دوم گاهی مجدد بچگی و نوزادی خواهد کرد یعنی نوزاد میشه
چون فکر میکنه کارای بچه اول خوبه که مادر و مدر میرسن بهش و فعلا درکی نداره که اون نوزاد هست فقط بخاطر اون تو معرض رسیدگیبیشتر هست
سلام فاطمه ناز
عزیزم چه قدر حرفات خوب بود باید
باید چندین بار بخونم تا تولد دومی که واقعا بره تو خونم
امیدوارم بچه هات سلامت باشن خونوادت همینطور
تو چقدر وقت میزاری
واقعا خیلی با حوصله ای
من مطمئنم اگر همچین اراده ای داشته باشم راحت میتونم همه کار انجام بدم
ممنون عزیزم که وقت گذاشتی واقعا یکم استرس دارم واسه اومدن بچه دوم و برخورد پوریا
ما هنوز بهش نگفتیم
من گفتم حدودا ۶ ماهه که شدم شکمم مشخص بود یا تکوناش اونوقت بگیم که کمتر زمان تا اومدنش باشه
منتظر نباشه زیاد
نمیدونم دیگه
پوریا بچه ی خیلی خیلی خوب و فهمیده ایه
تو همه کاری بهم کمک میکنه
تو حرف زدن هم با محبته
میترسم واقعا با اومدن دومی حسودی کنه و اذیت بشه
سلام عشقم ...خوبی ... اصلا نگران نباش. ... کمی حسادت تو اوایل عادی هست... و بعدها هم همینطور
فقط این رو خواهری یادت باشه... پوریا مجدد با بچه دوم باید بزرگ بشه ..
ممکنه روزی پوریا ادای بچه اول رو دربیاره مثلا الکی گریه کنه ..یا مثل بچه اول رفتاراشو کنه اگه یه روز اینکارارو کرد نگو تو بزرگ شدی این چه کاریه .. یا حتی اگه پسر خوبی بود و گفتی پوریا شما بزرگتری ابجی کوچیکه اینکارارو میکنه ... از پوریا هم بپذیرید اون رفتار رو... فریده جون
گاهی بچه ی دوم دقیقا رفتارای بچه اول رو انجام میده فک میکنه چون بچه اول این رفتار رو میکنه مادر یا پدر بهش توجه میکنن ... و نمیدونه که دست خودش نیس ابجی کوچولوش چون نی نی هست اون رفتار رو میکنه..
فقط تمام توجهات باید بسمت پوریا باشه...
پوریا جون آبجی تورو خیلی دوس داره اومده تا تو تنها نباشی بازی کنید باهم
پوریا جون کمک میکنی مامان ابجی رو شیر بده ..
پوریا جون ابجی دوس داری ابجی رو بغل کنی..
پوریا جون حس کنه واقعا ابجیش کسی هست که جاشو تنگ نکرده تو اون خونه ... وقتی پوریا هم بغل خواست بغل باید بگیرید
فقط فریده جون خیلی بخودت برس که چون هورمون شیردهی میاد کمی رو اعصاب تاثیر میزاره ..
بالاخره زایمان و خونریزی و بی خوابیهای شبانه ..رو سیستم اعصاب تاثیر دارن
حتما زود به زود بخور ... حتی بعد از زایمان ... میدونی گاهی ممکنه دلت نخواد چیزی بخوری ... ولی حتما بزور بخور و استراحت سعی کن بکنی ..
با پوریا بازی کن ...
و کم کم وقتی جنسیت بچه معلوم شد بهش بگید .. و البته چون بچه ها دلشون میخواد زود بدنیا بیاد بقول خودت همون تو ماه 6 بگو 😍😍😍
فقط فریده جون تا جایی که میتونی محبت و اخلاق و صبر فقط نتیجه بخشه...
چون بعداز زایمان خیلی نیاز خودت برسیدگی داری حتما پیش مادرت تا 40 روز بمون
اگه امکانش نبود همسرت باید بیشتر وقت بزاره
بچه دوم کمی بزرگتر بشه خودتم راحت تر میشی ...
روزهای اول مهمه
ولی اصلا نگران نباش... فقط بخودت بگو من مادر قوی ای هستم که از پس این کار برمیام... فقط باید حوصله کنم..
خودت باید خوب و سرحال باشی تا بچه ها هم شاداب باشن...
بچه ها از مادر خسته وبی حوصله خوششون نمیاد
پس حتما خوب میخوری ..خوب میخوابی
و بعد بازی با پوریا یادت نره حتی شده تو بعد از زایمان روال بازیش کمی فرق بکنه مثلا باهاش داستان یا بازیهایی که رو زمین و خوابیده میشه انجام دادکار کنی
سعی کن اتاق پوریا رو با حس ارامش جدا کنی ..همون روش هارو که گفتم ..
اگه پوریا اتاقش جدا باشه شبها نی نی دوم گریه کردنی پوریا بدخواب نمیشه....
اگه سخت بود جدا کردنش ..
اونوقت عزیزم ...حتما پوریارو میخوابونی بعد خودت و نی نی اتاق دیگه بخوابید .و باباش پیش پوریا میخوابه
اما اگه نی نی شبها راحت خوابید باهم بخوابید
مطمئنم از پس هردو خیلی خوب برمیای تو خیلی عالی هستی عزیزم
بمنم خیلی دعا کن الان بارداری و خیلی نزدیک بخدا هستی ... هر حاجتی بخوای براورده میکنه ...فریده جون بمنم خیلی دعا کن واسه ارزوهامم و حاجت هام دعاکن
و سلامتی برای همه و دلخوشی برای همه عزیزانمون بخواه
قربونت اصلا نگران نباشیا
یه روز میای میگی پوریا و ابجیش خیلی باهم خوبن و پوریا خیلی خوب درک میکنه مامانشو و نی نی رو 😍😍😍😍
سلام فاطمه نازجان ممنونم وقت گذاشتی
واقعا نگران اومدنشم
اخه ما چون شهر دیگه بودیم همیشه
خیلی به هم وابسته ایم
همیشه سه تایی بودیم
حتی گاهی پوریا میگه فقط خودم و تو و بابا رو دوست دارم
منظورش خاله هاش دایی مامان بزرگ بابا بزرگ و بقین
دوسشون نداره
نمیگه اونا رو دوست دارم میگه فقط خودمونو دوست دارم
حالا واقعا نگرانم که بیاد چقدر تاثیر میزاره روش
چون دیگه جمعمون سه نفره با محوریت پوریا نیست
خیلی لطف کردی حتما به حرفات عمل میکنم عزیزم
براتم دعا میکنم
انشاله سلامت باشی و دلت شاد باشه
ولی واقعا مادر دو تا بچه بودن سخت تره
هنوز نیومده فکرشم نگرانم میکنه
انشاله تا اون موقع همه چیز اسون تر بشه
https://uupload.ir/files/xlp8_img-20201223-wa0005.jpeg
این سونو تو ۱۳ تمام گرفته شد
اما گفت بچه ۱۴ هفته و دو روزه
دیگه از ان تیم گدشت
مامام گفت جنین درشته عیبی نداره
۱۵ هفته و یه روز برو انومالی
سلام مامانای گل
دلم گرفت بعد از مدتها سر زدم اینجا
چقدر زمان زود میگذره
من دو تا دختر ناز دارم
بسیار هم پر مشغله ام مثل همه شما
الان هم اومدم دلم نیومد چیزی ننویسم و برم
فریده تبریک میگم ورود عضو جدید به خونوادتو💚
مراقب خودتون باشید
مراقب کوچولوهاتون باشید
