2410
2553
عنوان

چطوری به خونواده شوهرم بگم که .....

| مشاهده متن کامل بحث + 3474 بازدید | 37 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای چه سخت... اینا دیگه کین!!!!!!!! خوب تو هم بگو شرمنده عزیزم من که کمرم درد میکنه نمیتونم لطف کن خودت چایی بیار...نیاز به استراحت دارم ..
HTML • Image URL • Blogger • Friendster • hi5 • MSN • MySpace • Facebook • Wordpress • Google Plus • iGoogle • Hyves
البته تمام اینها بیشتر ش به رفتار خودت وشوهرت بستگی داره ..من از فامیلای شوهرم نمیخوام که کمک کنن چون بعد منت میزارن و سطح توقع میره بالا اما بیشتر کارها ی پذیرایی رو به شوهرم میدم و صداش میکنم..باید با شوهرت حرف بزنی گلم..
HTML • Image URL • Blogger • Friendster • hi5 • MSN • MySpace • Facebook • Wordpress • Google Plus • iGoogle • Hyves
2720
همسر منم نمیتونه به خانوادش بگه نه!!

ولی من مجبورش کردم یاد بگیره و روی حرف من حرف نزنه.

یه پسر 17 ماهه دارم,الانم باردارم.اوایل بارداری که ویار داشتم وخونه حسابی بهم ریخته بود وحال منو شوشو خیلللی بد بود.زنگ زدن که اگه خونه اید ما امشب میایم خونتون.
شوشو هم خوشحال شد وگفت به به قدمتون روی چشم.
منم وفنی دیدم شوشو حال واحوال منو می بینه,ریخت و پاشا رو می بینه و به 5 نفر از خانوادش ( پسر دایی,زنش,بچه هاشون ,خالش و شوهر خالش) میگه بفرمایید و بلد نیست عذر و بهونه بیاره.
ملمتومپ پوشیدم و رفتم خونه بابا.
پسر 17 ماهه رو پیشش گذاشتم.

هیچی دیگه مجبور شد زنگ بزنه بگه ای وای ببخشید ما امشب یه جایی دعوتیم واز ما قول گرفتن واین حرفااا.


الان دیگه هر کی زنگ می زنه میگه بذار ببینم خانمم چی میگه!!!

CafeMom Tickers


CafeMom Tickers
سلام
وایییییییییییییییییییی جانتی کار خوبی نکردی . چون پسر دایی شوهرت و خاله و........ مگه هر چند وقت یه بار میان خونه ادم ؟ من اگه بودم همونجا میخم رو سفت می کوفتم اما هر جور بود ازشون پذیرایی می کردم . ولی بعد به شوشو اخطار می دادم بار اخرش باشه بدون هماهنگی کاری می کنه . اما اگر خانواده خودش مثل مامان یا خواهر برادراش بودن عیبی نداشت چون خودشون شرایطتون رو می دونستن . اصلا ممکن بود بیان ریخت و پاش رو ببینن خودشون میرفتن . اما بیچاره شوشوت چقدر خجالت کشیده که تابلو کنسل کرده مهمونی رو
شیما منم این مشکل رو دارم . میخوان دعوت کنن به شوهرم میگن . میخوان بیانم به اون میگن . بعدش اگه ما بخوایم دعوتشون کنیم من باید زنگ بزنم و بگم . یعنی شوشو میگه حتما اینکار و بکن . بارها هم بهش گفتم ولی فایده نداره . یه دفعه یادش میمونه بهشون میگه که با من باید هماهنگ کنن نه اون . دفعه بعد یادش میره .
ولی خیلی حالت بدیه . انگار آدم حسابت نمیکنن .
2714
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز