چهار سال پیش تو همچین روز ی مادر بزرگ من تو ۹۰سالگی فوت کرد .کلا زن شادی بود انقدر باهاش خاطرات شیرین داشتیم که شبی که فوت کرده بود فقط از یادآوریش ما نوه ها میخندیدیم به جا گریه
بخونید اگه دوست داشتید برا شادی روحش یه فاتحه بخونید
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند..طلب عشق زهر بی سرو پایی نکنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نمیدونم کلا از بچگی اینطوری بود از بچگی مامانم حتی فکر خودش هست غذای خوب و مقوی میخوره یک قران هم به کسی نمیده خونش بري حتی آب هم نميذاره جلوت خسيسه از همه طلبکار هست از این تیپ های مهر طلب افراطی