2733
2739
عنوان

کیا پشیمونن????

| مشاهده متن کامل بحث + 11408 بازدید | 230 پست
عزیزم یک توصیه دارم به شما  هر موقعی که مطمئن شدی چیزی رو می دونی مطمئن باش که هیچی نمی دون ...

من بارها شده نظر دادم یه عده اومدن گفتن تو چرا نظر میدی تو چمیدونی مگه مشاوریو هزارتا بدو بیراه انقدر گفتن که گفتم بله اگه نظر قاطع میدم چون کارم اینه و تا اسم دانشگاهمم گفتم بلکه بیخیال بشن ولی یه عده خیلی علاقه دارن هی بگن ما الیم و بلیم 

شما خودتو ناراحت نکن عزیزم ازین مدل آدما اینجا زیاد هستن والا من ادعایی ندارم ولی مستطیل و مثلث هم به خورد مردم نمیدم چون این حرفا عوام فریبیهای نابخردانه ی عده ای مشاور دست چندم به روز نشدست

من احساس میکنم بیشتر نارضایتی از ازدواج به خاطر ساختار عجیب اون تو ایرانه! خیلی ها سنتی ازدواج میکنن. یکی میاد خواستگاری بله میگن و تمام! یعنی یکی که تا دیروز هفت پشت غریبه بود میشه نزدیک ترین شخص به آدم. وقتی به مرور زمان بیشتر با هم آشنا میشن تازه میفهمن چقدر تفاوت دارن. از طرفی تمام بار زندگی مشترک با خانمه. و اینکه نمیتونه مثل قبل وقتش رو به خودش اختصاص بده همش تو ذهنش مقایسه میکنه چقدر قبل ازدواج همه چیز عالی بود و الان نیست.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من احساس میکنم خیلی از ماها به ازدواج به چشم یه مرحله از زندگی نگاه میکنیم که حتما باید اتفاق بیفته به هر قیمتی وگرنه باید به دیگران جواب پس بدیم. به نظر شخص من هدف اصلی ازدواج باید بودن در کنار کسی باشه که همه جوره بهش علاقه داریم و از بودن کنارش لذت میبریم. یعنی قبل زندگی مشترک دقیقا خودمون رو توجیه کنیم این شخص چه خوبی ها و بدی هایی داره و ما چرا فکر میکنیم میتونیم باهاش خوشبخت بشیم! 

سلام مسوليت وحشتناك ازدواج و مشقت هاش به كنار كه واقعا توان ادم ميكشه بدتر و سخت تر از اون بچه داشتن وايي واقعا پر مسوليت و خسته كننده والا من به گذشته برگردم اصلا دنيا نميومدم😐

هیچ کس متوجه نمیشود بعضی افراد چه عذابی را تحمل می کنن تا عادی و خونسرد به نظر بیایند......جهالت بیشتر از دانایی احساس امنیت ایجاد می کند!!!
2728

من مثل سگ پشیمونم. و اگه برمیگشتم عقب همچین خریتی رو تکرار نمی کردم.


دختر باهوش و مستقلی بودم با تخصص تو کار خودم و مورد احترام همه اطرافیان. ورزشکار و فیت و اهل مطالعه...

حالا    هیچ پخی نیستم

یارب .... مباد آنکه گدا معتبر شود.....

من اگه برگردم عقب غلط بکنم به مردی که وابسته به خانوادشه ازدواج کنم والا بقرآن مجرد بودم داشتم برای خودم عشقو حال میکردم خاکبرسرم که قبول کردم الان صبح تاشب حرص خوردن کارمه هروزم یه دغدغه فکری .مجرد بودم صدای خنده هام همش توخونه بود الان فقط باید صبح تاشب بشوریو بپزی آخرم هیچکس نیس حتی قدردانه زحمتات باشه 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز