کیسه ابم ۳۱هفته پارس همراه ندارم بیمارستانم خیلی بیکسم

عزیزم مادر منم بامنت میاد فقط بخاطر اینکه کسی رو ندارم بچه هامو نگه داره که برم بیمارستان

منم يه دونه دارم 

اونقد سركوفت زد كه بچه ميخاستي چيكار تا شش ماهم بود نگفتمش فكر كن الان سي هفتمه تازه فهميده 

من چند وقته مادرم منو. نديده 

عزیزم منم دوتادختر دارم اینم ناخواسته باردارشدم شهر غریب هم هستم بخدا همه زندگیم کثیف شده ولی یه بارکسی نیومد کمکم کنه الانم خسته وبیحال افتادم نمیدونم چیکار کنم 

دختر مونسو همدمه 

مباركتون باشه 

منم تنهام خودمو با بچه هام ميخام سرگرم كنم من خونم تا خونه مادرم يه ربعم راه نيست هر شب خونش غلغله مهمان ولي انگار جا برا من فقط تنگه 

خدا كمكمون كنه 

چند سالشونه نور چشمي ها

۵ساله و۳ساله ونیم دوتابچه دیگه هم داریم که بچه های همسرم هستن یه پسر۱۱ساله ویه دختر۱۳ ساله که متاسفانه دختره مشکل ذهنی داره کارهای شخصی اونم به عهده منه خلاصه اینو گفتم منم بجز خدا هیچکس رو ندارم

عزيزكم 

الهي خدا به حرمت همون بچه كه براش مادري ميكني و پاكه كمكت كنه 

ممنون عزیزم

اره مامانم ی شهر دیگست ولی میاد ولی چ اومدنی سر بچه های قبلی همش شوهرم باهام دعوا راه مینداخت و پشت سر مامانم همه حرفی میزد ک از زندگی سیر میشدم دوست داشتتم مامانم زودتر بره همون ی هفته هم پیشم نبلشه