سلام خانما من ۲ ماه پیش شوهرم خیلی اذیتمون کرد با بچه هام اومدم خونه پدرم ولی آنقدر اینجا برادرم و مامانم اذیتم کردن میخواستم برگردم شوهرم گفت نیا نمیخوام و پدر شوهرم گفت بخوای بیای پاهاتو میشکنم بعد الان ۲ ماه ریش سفیدامون زنگ میزنم ولی جواب نمیدن یا پدر شوهرم میگه بزار طلاق بگیرن یا به ما مربوط نیست شوهرش راضی کنین ریش سفیدامون میگن پاشو با بچه هات و ۳ نفر از ما ببریمت خونه آت تو هنوز زن اونی منم میترسم دعوا بشه از شهرستان میخوام بریم تهران بنظرتون برم باهاشون
دوستان اسی میگه شوهرم میخواد بچه ها رو ازم بگیره،،مجبورم برگردم
من پسر خالم تو سن 9سالکی قاصی تشخیص داد که خود بچه میتونه تصمیم بگیره با مادر میخاد زندگی کنه یا پدر اگه بجه هاش میخانش نهایت تا یکی دوسال هم روند اداری طول بکشه راحت میتونن توی دادگاه بگن کدوم ذو انتحاب کنیم اصلا اینجوری نبس که براحتی بخاد ازش بگیزه
من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات ازآن نگاه خسته ات و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
عزیزم نمیدونم شما مجردی یا متاهل یا بچه دارین یانه ولی در شرایط من نیستین بدونین من بدون بچه هام نم ...
متاهلم خودم همون سن بچه های تو دو تا بچه دارم میدونم سخته ولی جایی که من نخوان نمیرم حتی بخاطر بچه هام
خدا کمکتون کنه فقط میتونم دعا کنم شوهرت جلو جمع بیرونت نکنه که احتمالش زیاده این بشر دو پا دور برش میداره
من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات ازآن نگاه خسته ات و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
عزیزم با چیزهایی که شما گفتی نتیجه گرفتم من خودم دیگه کلی انسان دیدم کلی راه رفتم مردها همینن
من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات ازآن نگاه خسته ات و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات ازآن نگاه خسته ات و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت