ببین من خودم تو عقد جدا شدم از یه ادم معتاد که وضعش انقد خراب بود ک خونه مجردی داشت و صبح تا شب پای بساط حتی کتک هم میخوردم خیلی سخت بود بخام اسم طلاق رو خودم بذارم اما خانوادم پشتم بودن وقتی طلاق گرفتم فکر کردم دنیا ب اخر رسیده اما خدا بهترشو برام کنار گذاشته بود ازدواج کردم با یه ادم خوب الان هم باردارم برای خدا کاری نداره ب بعد فکر نکن اینارو گفتم که امیدوارت کنم منم یه روز مثل تو بودم ولی کسی نبود که امیدوارم کنه همه ناامیدم میکردن اما من جنگیدم و الان ب زندگی اروم رسیدم چرا ماها باید از زندگی اروم محروم باشیم حقمونه واقعا
اونقدری قشنگ قسم خورده بود
من فکر کردم بی دلیل داد زدم
رفتم صداهایی که ضبط کرده بودم گوش دادم
دیدم من اصلا داشتم حرف میزدم یهو حمله کرد سمتم
بعد راه نفسمو گرفته بود که داشتم از حال میرفتم دیگه
صدام کامل افتاده
بی شرف
