چند روزی میشه نامزدیم به دلالیلی که نمیخوام بگم بهم خورده
خیلی تفاهم داشتیم
خیلی دوستش داشتم
عاشقش بودم
حاضر بودم هرکاری براش بکنم
ولی متاسفانه به خاطر دخالت های مادرش بهم خورد
بهترین موردی بود که تاحالا برام اومده بود خواستگاری و دیگه فک نکنم مورد بهتری برام پیدا بشه
واقعا تحمل این امتحان الهی سخت رو ندارم
مدام با خودم میگم چرا این اتفاق برای من افتاد
حس خیلی بدی دارم
میترسم کافر شم
چون وقتی رفته بودم حرم امام رضا دعا کرده بودم برام یه همسر مناسب بفرسته و چند روز بعدش اومده بودن خواستگاری
الان همه اش به امام رضا میگم تو که میدونستی بعدا به مشکل بر میخوریم چرا این فرد رو برام فرستادی
خواهرا لطفا برای ارامشم دعا کنین