چرا دیگه شوهرم برام مهم نیست؟ اصلا دیگه مهم نیست چی‌کار میکنه و ....

چیکار کنم سادم بلد نیستم نمیتونم تظاهر کنم نقش بازی کنم مامانمم سادس یادم نداده با سیاست بود مثه اون  الان وضعم این نبود که

طرف خودش رو اصلاح کنه چرا که نه تو هم دلت گرم میشه به زندگی

برو کانال های زنانه. تو تلگرام کلی کانال هست

ایده و حرفهای زنانگی

خوشبختی با الهام 

پس امکان بازگشت هست؟

منم دقیقه انقدر خاطره بد از زایمان و بعدش دارم که اصلا نمیتونم ب دومی فکر کنم

یادمه میدونست به بچه حساسم ویروس بدی اومده بود که چند ماه بهدش کرونا اومد‌دق دادن منو .هر وقت از راه میرسیدن بچمو بوس میکردن یادمه چقدر ناراحت میشدم 

زنه احمق یبار کاملا سرما خورده بود اصلا صداش بینیش گرفته بود انقدر بچمو هی بوس کرد .دو روز بعدش بچم تب کرو تا یک هفته‌بعد زنگ زد ااا از کجا گرفته منم گفتم خب از ماها گرفتع .‌‌ولی ما در حد عطسه است اون بچه ضعیفه نباید بوسش کنیم‌.....بازم انگار به دیوار میگفتم.‌...

من هم واسه پسرم موقع زایمان ناراحتی های زیادی پیش اومد. خیلی تلخ و سخت گذشت. با ناراحتی

دیگه هیچ وقت اون دوران برنمیگرده. چون من دیگه حوصله باردارشدن و بچه دارشدن رو ندارم

من برم به زندگی سردم برسم. 

من تو اتاق سرم تو گوشیه. اقا تو پذیرایی سرش تو گوشی

مجبورم به ادامه این زندگی. پس بهتره برم به ادابازیم برسم

گل گفتی ..هیچ وقت اون روزا تکرار نمیشه و برای ما تلخش کردن برای همیشه......

😔