ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
منو بعضی دوستامم بصورت جدی نداشتیم و مشغول کلاس و درس و کار بودیم ولی هرکدوم از دوستامون ک خیلی رابطه داشتن الان ازدواج کردن با بهترین کیس ها😊گذشت اون موقع ک رل زدن رو بد میدونستن الان میگن اون دختره چی داررره ک پسرا میرن باش دوست میشن
عزیزم چه قدر درکت کردم منم ناراحتی تو رو دارم
با اینکه همه چی خیلی خوبه ولی ... گاهی احساس میکنم مشکل از خودمه
ولی واقعا به قسمت اعتقاد دارم از خدا همیشه یه بخت خوب تو بهترین موقعیت بخواه
شاید از نظر تو بهترین فرصت الان باشه و لی از نظر خدا یه زمان دیگه
همه چی رو بسپار به خودش و ازش بخواه
یه فامیل های داریم که اگه همچین مجالس برم میفهمن و مسخره میکنن اتفاقا یه عروسی دعوت بودیم یه خواستگار داشتم و الکی کنسل شد اونااام اونجا بودن مامانم هرچی اصرار کرد بیا عروسی قبول نکردم چون کلا خانواده پدریم و عموهام اینا عروسی دور حتی اگه با خانواده دعوت باشیم بچه نمیبرن منم نرفتم .....
یادمه چند سال قبل شاید 8 سال پیش بود من و مامانم رفتیم مسجد شب تاسوعا بود منم چادر پوشیده بودم زنعموم اومد من رو دید رنگ و روش عوض شد گفت من دخترام رو نمیبرم اینجور جاها تا شناخته نشن و یسری چیزای دیگه ام بهم گفت نمیشه بگم حتی زنعموی دیگه ام هم بود مستقیم غیرمستقیم به من گفت اومدی دنبال شوهر ....آنقدر اومدم خونه ناراحت شدم من واقعاا برای عزاداری رفته بودم حالت دخترای خودش صدتا دوست پسر داشتن از اون موقع به بعد هیچ وقت عزاداری نمیرم مسجد واقعا دلم رو توی جمع حتی زنای غریبه بودن برد
انشاالله همینه
وقتی اینجوری ناراحت میشم
یاد خوابم میفتم من خواهرم فوت شده... چند سال قبل مثل الان نگران ازدواجم بود خواهرم توی خواب دیدم از دستم انکار ناراحت بود با لحن تند گفت بسه دیگه ازدواج می‌کنی حتی گفت با آقای.....ازدواج می‌کنی بیدار شدم هرچی فکر کردم اسم طرف یادم نبود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
