مامانم معتقده من تا ۳۰ سالگی نباید ازدواج کنم

وای فقط بخاطر اینکه دختر ارومی ام و نمیتونم زبون دراز بازی دربیارم و یا اینکه خیلی بلد نیستم با پسرا پسرا حرف بزنم و تو عمرم با پسردوست نشدم یا حرف نزدم و گرگ بازی نمیتونم دربیارم

خواهرش دوبار ازدواج کرده داره از دومی ام جدا میشه همش منو با اون مقایسه میکنه میگه تو وقتت نیست 

حالا من همچینم مشتاق نیستم برا ازدواج ولی اینجور ک میگه خیلی بدم میاد

ن میذاره اشپزی کنم بعد همش میگه تو دست و پا چلفتی بری خونه شوهر دوروز نشده برت میگردونن خونه بابات میفهمن سرشون کلاه رفته

تا فرصت پیدا میکنه دخترا مردمو میزنه تو سرم میگه فلانی چجوریه چیکار کرده میره سرکار 

من دانشجوام دولتی قبول شدم بعد چون دانشگاهم فنیه کلاسام در طول هفته پخشه نمیتونستم برم سرکار هرجا رفتم گفتن ن ولی تو خونه قالی زدم بافتم یه پس اندازی دارم

حالا دختر فلانی هروز با یکی دوسته هدوز داره خرید میکنه با پول باباش هروز با دوستاش بیرون کافه است

شاید مشکل منم اینه دوسپسر ندارم و پولاشونو خرج نمیکنم ک اینارو بهم میگه