واقعا بچه داری اونم تنهایی سخته,من خییلی تو کار خونه تنبل بودم الان که دیگه فاجعه شدم با بچه
من که خونه خودم موندم تا دو سه روزم مامانم اومد کمکم کرد بعداز اون خودم کارای دخملیمو انجام دادم من بااین که خونه خودم بودم بازم حس میکردم بین من و همسری فاصله افتاده خیلی ناراحت بودم باهاش درد دل کردم آروم شدم
فکر کنم منم احتیاج دارم باهاش دردو دل کنم.😔
حتما وقت بذار باهاش صحبت کن من اصلا نمیتونستم این فاصله رو تحمل کنم چند روز همش بغض داشتم همسرم دلیلشو پرسید منم بغضم ترکید و حسابی باهاش حرف زدم بعد از اون رابطمون مثل قبل شد البته دخمل من زردی داشت و بستری شدنش تو بیمارستان باعث شد چند شب از همسرم دور باشم
برو خونت خودت بچه ت رو نگه دار خیلی موندی خب
پس اول باید برم خونه خودم بعد با همسرم صحبت کنم,خیلی غصه میخورم از این همه فاصله عاطفی
وای منم ٧ ماهمه و الان ٥ ماهه که هیچ رابطه ایی نداریم همش میترسم بعد اومدن نینی هم بمونه
نمیتونی زودتر بری خونه خودت؟
اگه این مشکل نبود فردا میرفتم خونه خودم
شاید باور نکنین تنها مشکلم با بچه داری اینه که میترسم وقت شیر خوردن بپره تو گلوش!!!!حول میییشماااا
متینا جان نگران نباش همه مردا اینطوری نمیشن,ایشاالله بین شما فاصله نیفته
به نظر من زودتر برو خونه خودت و زودتر باهمسرت صحبت کن تا فاصلتون بیشتر نشده،
به نظر من زودتر برو خونه خودت و زودتر باهمسرت صحبت کن تا فاصلتون بیشتر نشده،
خوب باهاش حرف بزن وقتی تنهایید و دلیل رفتارشو بپرس منم حدود 36 روز خونه بابام بودم سخته بچه داری برای کسانی که بچه اولشونه تازه من هفته های که شوهرم صبح کاره وبچه اذیت میکنه میرم خونه بابام تا شوهرم اذیت نشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
