2109
 2 عامل موثر در دروغگویی کودکان

2 عامل موثر در دروغگویی کودکان

1395/03/10 بازدید5330

نی‌نی سایت: اگر کودک  5،6 ساله شما صاف به چشم‌های‌تان نگاه کند و دروغ بگوید، چه فکری می‌کنید؟! شرایط دشواری است؛ حتما با خودتان فکر می‌کنید که چرا باید دروغ بگوید؟ چه اشتباهی در نحوه تربیت ما وجود داشته است که حالا فرزندم به همین راحتی به من دروغ می‌گوید؟ ما نگرانی‌های شما را درک می‌کنیم و به همین دلیل از یک روانشناس کودک و نوجوان در این مورد راهنمایی می‌گیریم.
دکتر مهراندخت پورشایگان در پاسخ به این سوال که کودکان در چه شرایطی دروغ می‌گویند، توضیح می‌دهد: آنچه من در سال‌ها کار با بچه‌ها و تجربه موارد مختلف از مراجعان متعدد به دست آوردم این است که اغلب دروغگویی‌ها در یک شرایط مشترک اتفاق می‌افتد. در اغلب موارد کودک برای رسیدن به یکسری از خواسته‌هایش که مورد علاقه اوست اما با مخالفت پدرومادر مواجه است، دروغ می‌گوید. یعنی کودک برای انجام بعضی کارها که می‌داند والدینش با آن مخالف هستند، راهی برای رسیدن به آن باز می‌کند که این راه پنهان‌کاری است. وقتی هم که کارش برملا شود آن را انکار می‌کند و دروغ می‌گوید.

این روانشناس کودک و نوجوان درباره عوامل موثر در دروغگویی کودک می‌گوید: برخورد پدر و مادر هم با کودک بسیار مهم است. اگر شیوه برخورد آنها با کودک تنبیه و سرزنش و مجازات باشد، او ترجیح می‌دهد به جای گفتن حقیقت به والدین خود دروغ بگوید. کودک با اینکه می‌داند پدرومادرش نسبت به کار او رضایت ندارد می‌خواهد هر طور شده به خواسته‌اش برسد. ولو با دروغگویی و پنهان‌کاری، حتی وقتی می‌داند که تنبیه و مجازات در انتظارش است، صرفا قصد دارد کار خودش را پیش ببرد. با دروغگویی نیز سعی می‌کند جایگاه خودش را نزد والدین حفظ کند چون از طردشدن و نارضایتی آنها می‌ترسد. 
اینکه چرا کودک به دروغگویی رو می‌آورد حاصل دو شیوه رفتاری غلط است؛

1. حمایت بیش‌ازاندازه
خواسته‌های مختلف بچه شامل بازی با وسایل دیجیتال، تماشای تلویزیون، خوردن شکلات و... هستند که پدرومادرها به دلایلی گاهی با این خواسته‌ها مخالفت می‌کنند. اما چه چیزی باعث می‌شود کودک نتواند این مخالفت را تاب بیاورد و همان کاری که از آن منع شده را انجام داده و بعد هم دروغ می‌گوید؟ این به شیوه تربیتی بر می‌گردد. کودک طوری بزرگ شده که همیشه به تمام خواسته‌هایش رسیده است؛ یعنی یا خود بچه با بی‌تابی و قشقرق قبل از این همیشه والدین را مجبور به پذیرش خواسته‌هایش کرده یا اینکه خود پدرومادر از ترس اینکه فرزندشان دچار کمبود شود تمام خواسته‌های او را برآورده کرده‌اند. نتیجه این شده که کودک نمی‌تواند از خواسته‌هایش و امور لذت‌بخش برای خودش صرف‌نظر کند.
در این حالت، ریشه مشکل که از حمایت بیش از اندازه والدین سرچشمه گرفته است باید حل شود. پدرومادر باید با فرزندشان صحبت کنند و به او یاد بدهند که قرار نیست انسان به همه خواسته‌هایش برسد و حتی بزرگ‌ترها هم نمی‌توانند به همه چیزهایی که مورد علاقه‌شان است دست پیدا کنند و برای داشتن هر چیزی شرایطی لازم است و... حتی می‌توانند به کودک بگویند که می‌تواند در تخیلات خود و آرزوهایش (البته در حد نرمال) آنچه را می‌خواهد داشته باشد. در حقیقت باید واقع‌بینی را به آنها یاد داد و اینکه برای رسیدن به نیازهای مختلف، همیشه با محدودیت‌هایی در منابع و شرایط مواجه هستیم.

2. سهل‌انگاری و غفلت بیش‌ازحد
نکته دومی که باید به آن توجه کرد نوع رابطه پدرومادر و اطرافیان با بچه است. کودک اگر احساس کند که دیگران افکار خود را به او تحمیل می‌کنند یا دنیای او و احساسات و حرف‌های او را درک نمی‌کنند، از دیگران کناره می‌گیرد. او احساس تنهایی می‌کند و کم‌کم منزوی می‌شود. کودک منزوی و بی‌سروصدا تمام کارهایش را بدون اطلاع دیگران و بی‌سروصدا انجام می‌دهد و اگر هم شما متوجه کارش شوید، دروغ می‌گوید. به همی دلیل توصیه می‌شود که خانواده‌ها محیط و جو صمیمی را در روابط خانوادگی خود ایجاد کنند که بچه‌ها احساس نکنند که دیده نمی‌شوند.
این دو عامل که برشمردیم کاملا متضاد هم بودند، نمونه‌ای از افراط و تفریط در برخورد با کودک. چه توجه بیش‌ازاندازه و چه سهل‌انگاری زیاد، هر دو مخرب و باعث دروغگویی کودکان است. اما اگر میان این دو شیوه رفتاری حد وسطی پیدا کنید و به تعادل برسید، از این مشکلات در امان خواهید بود.

 

ارسال نظر شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha

پربازدیدترین ها