همین که نامزدم اومد دنبالم بریم بیرون بارون لعنتی امون نداد باورم نمیشه ناموصا یه قطره از صبح نباریدع همون لحظه طوفان شد .. نشستیم تو ماشین گفتم بریم بشینیم تو یه سفره خونه یا کافه للند یه چی بخوریم من گشنمه از صبح چیزی نخوردم با تو بیرون یه چی بخورم بعد من اخلاقمم توری نیست بگم بیرون حتما کافهدیه ساندویچ۰ ۳ تومنی لب جاده هم قانعم ..یه بار میگ پول ندارم یه بار میگ با دمپایی اومدم یه بار میگ خونه شام داریم بریم خونه ما تا کی میخوای با مامانم قهر بمونی فلان .. آخرشم برگشتم گفتم پیاده شو دوتا بستنی بخر میگهه پیاده بشم خیس میشم بیا بریم خونه خودمون طبقه بالا خونه مادرشوهرمم خونه خودمونه نیمه ساخته گفتم منو ببر بزار خونمون خدتم برگرد خونتون یه چی بخور رسیدیم جلو درمون میگ منم بیام گفتم برو خدا روزیتو جا دیگ بده فقط واسه ... ادمو میخایین اعصابم خرد شد بخدا اونم چند دقیقه واساد دیدم صدا ماشین اومد رفت